1397/2/30 ۱۰:۱۲
«رمضان» از ماههایی است که در آن زمینه برای رشد فضایل معنوی و تعالی روحی بیشتر فراهم شده است. چنانکه بهار، فصل رشد گیاهان است، رمضان نیز، ماه رشد معنویت انسان است. از دیرباز، انبیا و اولیا، مردم را به اهمیت این ماه توجه داده بودند. حتی، مشرکان مکه به خاطر همسایگی با پیروان ادیان توحیدی، به اهمیت رمضان پی برده بودند. رسول خدا(ص) نیز در ماه رمضان، حال و هوای دیگری داشت و در همین ماه بود که در اثر تعالی و تکامل لازم، بهعنوان پیامبر خاتم برگزیده شد و نزول قرآن کریم هم با وحی الهی آغاز شد.
تأملی بر فلسفه «ماه مغفرت و تقدیرات»
«رمضان» از ماههایی است که در آن زمینه برای رشد فضایل معنوی و تعالی روحی بیشتر فراهم شده است. چنانکه بهار، فصل رشد گیاهان است، رمضان نیز، ماه رشد معنویت انسان است.
از دیرباز، انبیا و اولیا، مردم را به اهمیت این ماه توجه داده بودند. حتی، مشرکان مکه به خاطر همسایگی با پیروان ادیان توحیدی، به اهمیت رمضان پی برده بودند. رسول خدا(ص) نیز در ماه رمضان، حال و هوای دیگری داشت و در همین ماه بود که در اثر تعالی و تکامل لازم، بهعنوان پیامبر خاتم برگزیده شد و نزول قرآن کریم هم با وحی الهی آغاز شد.
ماه مبارک رمضان، ماه فیض و رحمت حق است و انسانها در این ماه، با تصفیه باطن به تعالی و پیشرفت معنوی دست مییابند. بنابراین، آمادگی بیشتری برای درک و فهم وحی پیدا میکنند (واقعه: 79). به همین دلیل، تلاوت قرآن کریم در ماه رمضان، نباید بدون توجه به معانی و آموزههای آن باشد. ما وقتی از قرآن بهرهمند میشویم که به آموزههای آن گوش جان بسپاریم.
قرآن از ما میخواهد تا در مرحله تلاوت متوقف نشویم و بهره ما از آن تنها زمزمه تلاوت نباشد (بقره: 78). برای مردمی که دارای کتاب آسمانی هستند، خطر جدی آن است که از آموزههای کتاب آسمانی به خاطر قداست آن کتاب فاصله بگیرند و کتاب آسمانی خود را به قصد آموختن مطالب آن، مورد مطالعه و دقت قرار ندهند؛ بلکه تنها به تلاوت آن برای تقرب به خدا اکتفا نمایند و بر آن کوشند که قواعد تلاوت را خوب یاد بگیرند تا بتوانند روخوانی درستی از قرآن داشته باشند.
هماکنون اگر جامعه اسلامی را در نظر بگیریم، میبینیم که تقریباً همه مردم، جز اندک افرادی تنها با تلاوت قرآن درگیرند؛ تلاوت برای ثواب، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان یا شب و روز جمعه و نیز قرائتهای صوتی، حفظ، تجوید، منظوم کردن قرآن، مطلا کردن قرآن یا تلاوت این کتاب آسمانی در مجالس ترحیم، اغلب به این مسیر میروند.
ناگفته پیدا است که چنین درگیری با قرآن اگرچه ثواب دارد، اما انسان را از رسیدن به هدف قرآن بازمیدارد. هدف قرآن «راهنمایی» است و اگر انسان، قرآن را برای آموزش نخواند و مورد مطالعه و دقت قرار ندهد، از این راهنمایی بهرهمند نخواهد شد.
بنابراین، در صورتی که کار و کوشش ما متوجه فهم قرآن و آموختن از قرآن نشود، چندان سودمند نخواهد بود؛ حتی اگر همه قرآن را از حفظ بخوانیم و زیباترین صداها را در خواندن قرآن داشته باشیم، یا به زیباترین تلاوتها و ترتیلها سالها گوش فرادهیم و نیز قرآن را با حجمهای گوناگون و آرایشهای شگفتانگیز در منزل خود داشته باشیم؛ اینها مشکل ما را نمیگشایند، مشکل ما تنها با «آموختن از قرآن» حل میشود.
بنابراین، باید بکوشیم با زبان روشن و صمیمی قرآن انس بگیریم، در معانی آن دقت کنیم و بارها و بارها آیاتش را مورد تدبر و دقت قرار بدهیم تا از قرآن چیزی یاد بگیریم. بدون شک، هرچه تفکر درستتر و با دقت بیشتری به کار ببریم، نکتههای بیشتری میآموزیم، بیشتر هدایت میشویم و از این ذخیره بزرگ و سرمایه و منبع بیکران بیشتر بهرهمند میگردیم.
فلسفه ماه مبارک رمضان همان است که در قرآن کریم، بهعنوان «تقوا» به کار برده شده است. پیش از اسلام، انسانها متوجه شدند که بهتر از آنکه هستند، میتوانند باشند و خیلی زود هم پی بردند که آنچه ما را از انسانیت باز میدارد، غرایز و تمایلات ما است. بنابراین، اگر انسان بتواند بر غرایز خود متمرکز شود، میتواند انسان برجستهای باشد.
رمضان یک مرحله تمرینی است تا انسان بتواند بر غرایز خود فائق آید. در این شرایط، انسان عملاً تمرین میکند که تسلیم غریزه نشود. تقوا هم همین است. در ترجمهای که از قرآن کریم داشتم، «تقوا» را به «پروا» ترجمه کردهام؛ پروا، یعنی انسان در برابر هوی و هوس خود، نوعی نگرانی داشته باشد.
بیگدار خود را به آب نزند و خود را تسلیم محض هوی و هوس و غرایزش نکند. این «فلسفه ماه رمضان» و اساساً «فلسفه دین اسلام» است.
حال این پرسش مطرح میشود که با وجود آیینهایی چون رمضان که اساسیترین فلسفه آن «تقوا» و «حفظ انسانیت انسان» است، چرا در جامعه شاهد برخی بداخلاقیها و نزول ارزشهای اخلاقی هستیم؟ به تعبیری، جامعهای که از چنین پشتوانه دینی برخوردار است، چرا باید با آسیبهای اخلاقی مواجه باشد؟
معتقدم که ما الگوهای مناسب اخلاقی را در جامعه پرورش ندادهایم و چندان روی شخصیتهای اخلاقی فرهنگمان کار نکردهایم. این در حالی است که در زمینههای دیگر همچون ورزش، هنر و... به شکل جامع و مبسوطی الگوسازی کردهایم. بنابراین، الگوهای اخلاقی شناخته شدهای نداریم. بعد از انقلاب باید بیش از هر چیز در فکر الگوهای اخلاقی میبودیم، چراکه اساساً یکی از دغدغههای ما در جریان انقلاب، احیای همین ارزشهای اخلاقی بود.
عامل دیگری که بستری برای کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی در جامعه شد، این بود که ما دینداری را رسمیت شغلی بخشیدیم. این در حالی است که «دینداری» و «پرهیزگاری» که فلسفه ماه رمضان نیز هست، برای یک عالم دینی، رسالتی دینی و اجتماعی است، نه یک شغل و منبعی برای درآمد. ما متأسفانه استاد معارف را استخدام کردیم تا درس معارف بدهد.بهنظر میرسد که دینداری نیز در ادامه سایر ساحتهای جامعه اعم از علم، هنر و... وجهی کالایی به خود گرفته است و این امر یکی از جدیترین عوامل در کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی جامعه است.
مورد دیگر که به نزول ارزشهای اخلاقی در جامعه انجامیده است، نداشتن برخورد مناسب با متخلفان بزرگ است. واقعیت این است که اجرای حدود اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما بدرستی انجام نمیگیرد. عدم توجه به این امر و نبود برخوردهای مناسب، زمینه بیاخلاقیهای بعدی را فراهم کرده و بتدریج شهروندان را نیز نسبت به داشتن اخلاق اجتماعی و شهروندی، بیتفاوت کرده است. اینها از جمله مسائلی است که به کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی در جامعه میانجامد و به نظر میرسد یکی از اساسیترین بحرانهای انسان امروز همین افول ارزشهای اخلاقی است. از این رو، در این فضا است که اهمیت «رمضان» برجسته میشود و بهعنوان تمرینی برای فائق آمدن بر غرایز باید در دستورکارمان قرار گیرد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید