1396/11/25 ۰۹:۰۳
رسول جعفریان استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه تاریخ و نویسنده کتابهایی از جمله «تاریخ تشیع»، «تاریخ ایران اسلامی» و «جریانها و سازمانهای مذهبی، سیاسی ایران» که در حال حاضر مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را برعهده دارد، در نشستی با عنوان «تمدن اسلامی؛ چیستی و امکان» که در مشهد برگزار شد به بحث درباره «گفتمان تمدن» پرداخته است.
جعفریان با بیان اینکه پیش از اینکه درباره مفهوم، معنا و تعریف و لوازم تمدن بحث کنم با رویکردی تاریخی و از این دریچه به این موضوع وارد خواهم شد، با طرح این سوال که اساسا چرا «گفتمان تمدن» در دوره جدید تاریخ ایران شکل گرفته در حالی که پیش از آن در دورههای صفویه، افشاریه، زندیه و حتی قاجار سخنی از آن به میان نبوده است، میگوید: «این پرسش جواب چندان دشواری ندارد. همه ما میدانیم مواجه شدن ایران با غرب و «تفاوت» و «فاصله»ای که میان این دو وجود داشت، سبب سوالات و ابهاماتی شد که در نهایت برای پاسخگویی به آنها این گفتمان شکل گرفت.»
استاد دانشگاه تهران در ادامه با بیان اینکه گفتمان تمدن صورت ویژهای برای متدینان داشت و پرسش از رابطه و نسبت تمدن با دین، به عنوان پرسش اصلی مطرح بود، اضافه میکند: «تمدن جدید در فرنگ، با محدود کردن دین تولید شده بود و به همین خاطر از نخستین روزهای ورود فرهنگ غرب به ایران، این مساله مطرح شد که علم و دین با هم ناسازگار هستند و اساس این بحث هم تجربه فرنگ بود.»
به عقیده جعفریان پاسخ به این پرسش اصلی که دین چه جایگاهی در تمدن دارد در چند محور مورد توجه قرار گرفت و برخی در قالب تاریخ تمدن و روشن کردن نقش دین در آن، برخی در ارائه تبیین جدیدی از دین که بتواند نقش بهتری را در تمدن بر عهده گیرد و برخی نیز در قالب نقد مطالبی که دیگران علیه برداشتهای رایج از دین در ضدیت با تمدن نوشتهاند به دنبال طرح پاسخی برای این سوال اصلی بودهاند.
رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در ادامه میگوید: «به جز اینها، در موارد مختلف و جاهایی که بهصورت مستقیم به این بحث پرداخته نشده، موارد تمدنی درج شده است. مثلا در تاریخنویسی معاصر ایران، چنانکه در بسیاری از مباحث دینی که به نوعی با مسائل اجتماعی ارتباط داشته، مباحث تمدنی درج شده است. برای مثال در بحث از حقوق زن یا مساله حجاب یا مباحث اقتصادی و بسیاری از نکات دیگر. در واقع، بحث از تمدن و مخصوصا اتهامی که به دین وارد شده بوده، یکی از گفتمانهای رایج در نوشتههای 100 سال گذشته ما و در این اواخر در دهههای منتهی به انقلاب شد. در یک دوره، دین سخت در معرض تهاجم قرار گرفت و به اسم مبارزه با خرافه، روی نقش منفی آن تأکید شد.»
جعفریان با اشاره به شکسته شدن این موج پس از چند دهه، دلایلی را برای بازگشت دین به صحنه با دعوی اداره جامعه و تمدن سازی برمیشمارد. به اعتقاد او، 1- با آمدن مظاهری از تمدن جدید در جهان اسلام، مشکلات حل نشد و این نشان شکست تمدن جدید تلقی شد، 2- در غرب، دو جنگ جهانی سبب سرخوردگی دیگران از تمدن غرب شد و 3- برآمدن مارکسیسم و تردیدی که در اعتبار جهان جدید ایجاد کرده بود، عاملی دیگر برای سرخوردگی بود.
این استاد دانشگاه مصر، شبه قاره و ایران را از مراکز اصلی شیوع بحث از تمدن و دین در جهان اسلام میداند و در ادامه با اشاره به مصرفکننده بودن ایران در تولیدات فکری حول این مساله اضافه میکند: «مصر سابقه 200 ساله در روشنفکری دینی و مباحث نوگرایانه دارد. شبه قاره هم سابقهای دیرین داشت و در جریان اختلافات میان مسلمانان و انگلیسیها مباحثی از این دست مطرح شده است. مباحث طرح شده در مصر و شبهقاره به ایران منتقل میشد. ما بخش مهمی از مباحث مربوط به حوزه «تمدن و دین» را از نهضت ترجمه آثار عربی به فارسی طی نیم قرن، شاید هم اندکی بیشتر به دست آوردهایم.»
جعفریان در پایان با اشاره به مساله «انتقاد از غرب» به عنوان کانون گفتمان تمدن دینی در داخل کشور، چهار گروه اصلی و سردمدار نقد غرب را چنین برمیشمارد:
1-روشنفکران شامل جریانهایی مانند فردید، شایگان، جلال آلاحمد، شادمان و حتی احمد کسروی، 2- طرز فکر حاکم بر دربار و جناح فرح با مدیریت دکتر نصر که اساس تمدن جدید را زیر سوال برده است، 3- حمله روحانیون به مظاهر فساد، استعمار و جنبههای دیگری از غرب و 4- مارکسیستها که آنها هم غرب را به عنوان سرمایهداری مورد حمله قرار داده و سخت به مظاهر فرهنگی آن حمله میکردند.
جعفریان در پایان نقب زدن به گذشته و «تاریخ» را به عنوان الگوی جانشین و سرمایه اصلی جریان دینی منتقد غرب عنوان میکند و البته میافزاید که این روش مورد استفاده چندین جناح بود: «یکی از مهمترین آنها، یافتههای خود غربیها از تمدن اسلامی یا عربی بود که منابع خودی همیشه از آنها استفاده میکردند. در این زمینه، کتابی مثل تمدن اسلام و عرب از گوستاولوبون نهایت اهمیت را یافت و در اواخر دوره رضاشاه به فارسی ترجمه و منتشر شد.
دوم روش مورخان ایرانی از میان دوره قاجار است، که به این انگیزه یا انگیزههای ناسیونالیستی و ملی، شروع به نقب زدن به تاریخ کردند. در این زمینه هم کارهای غربیها درباره کشف دورههای باستانی به تدریج درخشش پیدا کرد و بیشتر ما را نسبت به خودمن مبتهج کرد، در حالی که ربطی به حال ما نداشت.
سوم مصلحان دینی بودند که بازگشت به اسلام اولیه و سلف را توصیه میکردند و توجیه آنها این بود که اسلام چنین و چنان بوده و بعدا از مسیر اصلی منحرف شده است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید