گفتاری درتاریخ علمی / راجر اسپالدینگ و کریستوفر پارکر- بخش دوم

1396/11/25 ۰۸:۵۲

گفتاری درتاریخ علمی / راجر اسپالدینگ و کریستوفر پارکر- بخش دوم

به رغم اینکه بسیاری از محافل علمی با دیدگاه تاریخی ماکولای درباره حزب ویگ هم‌عقیده بودند، دیدگاه‌های او را تأیید نمی‌کردند. بانفوذترین شخص حزب ویگ، احتمالا ویلیام استابز (Stubbs) بود، نه به دلیل فروش کتابش با عنوان «تاریخ مشروطه انگلستان» و یا کتاب دیگرش به نام «منشورهای برگزیده و تصویرهای دیگری از تاریخ مشروطه انگلستان» که با کتاب ماکولای قابل مقایسه بود، بلکه به دلیل اینکه کتاب‌های او نه تنها در دانشگاه آکسفورد، یعنی جایی که استابز استاد انتصابی تاریخ مدرن آن بود (۱۸۶۶ـ ۱۸۸۴)، بلکه در کمبریج و مؤسسه‌های جدید علمی و حتی در دانشگاه‌های بازسازی شدة اسکاتلند، برای دانشجویان مقطع کارشناسی به صورت کتاب درسی درآمدند

 

ترجمه:  دکتر محمدتقی ایمان‌پور

به رغم اینکه بسیاری از محافل علمی با دیدگاه تاریخی ماکولای درباره حزب ویگ هم‌عقیده بودند، دیدگاه‌های او را تأیید نمی‌کردند. بانفوذترین شخص حزب ویگ، احتمالا ویلیام استابز (Stubbs) بود، نه به دلیل فروش کتابش با عنوان «تاریخ مشروطه انگلستان» و یا کتاب دیگرش به نام «منشورهای برگزیده و تصویرهای دیگری از تاریخ مشروطه انگلستان» که با کتاب ماکولای قابل مقایسه بود، بلکه به دلیل اینکه کتاب‌های او نه تنها در دانشگاه آکسفورد، یعنی جایی که استابز استاد انتصابی تاریخ مدرن آن بود (۱۸۶۶ـ ۱۸۸۴)، بلکه در کمبریج و مؤسسه‌های جدید علمی و حتی در دانشگاه‌های بازسازی شدة اسکاتلند، برای دانشجویان مقطع کارشناسی به صورت کتاب درسی درآمدند. تا آغازهای سده بیستم میلادی مطالعه تاریخ در بریتانیا بدون آشنایی با آثار استابز غیرممکن بود.۱ عجیب آنکه این مؤثرترین مورخ حزب ویگ در به کار بردن اصطلاحات حزب سیاسی، یک محافظه‌کار محسوب می‌شد!

او با ابهت‌ترین متخصص در گروه سه نفری دوستانش، ادوارد فریمن (Freeman) و ج.آر.گرین بود؛ یعنی کسی که گوچ به او عنوان «مکتب آکسفورد» را داد. همه آنان فارغ‌التحصیل آکسفورد بودند. فریمن در سال ۱۸۸۴ همانند استابز استاد انتصابی در تاریخ مدرن شد و همراه گرین با استابز همکاری می‌کرد. دوره زندگی استابز، ماهیت نسبی‌بودن تخصصی شدن را در انگلستان روشن می‌کند. او کشیش آنگلیکان بود و تصدی کرسی استادی‌اش در آکسفورد پیشینة روحانی بودن او را نشان می‌دهد. او هرگز به طور واقعی موفق به تأسیس مدرسه پژوهش‌های تاریخی در آکسفورد نشد؛ از این رو هیچ‌گاه نتوانست با رانکه در آلمان رقابت کند. انتصاب‌های مکرر او شائبة وابستگی‌اش به سلطنت و در عمل حکومتی بودنش را نشان می‌داد، و این مسأله از این حقیقت ناشی می شد که در فاصلة کوتاه بین سالهای تسلط حزب لیبرالی ویگ در دهة ۱۸۶۰ و آغازهای دهة ۱۸۷۰، در سال ۱۸۶۶ حزب توری (محافظه‌کار) حکومت می‌کرد.

او در این زمان هنوز پژوهشی جدی انجام نداده بود که توانمندی علمی‌اش را نشان دهد و در واقع بتوان انتصاب‌های او را توجیه نمود. انتصاب جانشین او ـ فریمن لیبرال ـ نیز به شکل مشابهی سیاسی بود؛ زیرا گلدستون در آن زمان در رأس قدرت بود. فریمن نزدیک به پایان زندگی علمی خود بود و به دلیل بیماری استفادة زیاد از او برای توسعة مدارس تاریخی جدید پژوهش‌محور در دانشگاه مشکل شده بود. علاوه بر این، اگرچه او سالنامه‌های باستانی را می‌شناخت، اما پژوهشگر اسناد اساسی نبود. تخصصی شدن تاریخ در انگلستان همچنان با محدودیت‌های خود ادامه پیدا کرد.

به هر حال در دوره‌ای که از تاریخ‌نگاری در حد زیادی برای تعریف و شناسایی ملتهای اروپایی استفاده می‌شد، استابز تا آنجا که به انگلستان ارتباط می‌یافت، نقشی کلیدی برعهده داشت. او تصویر پرسابقه از اندیشه حزب ویگ را به ملتش ارائه می‌داد. با اشاره به پیشرفت به سوی آزادی لیبرالی و روشنگری زمان حاضر، مورخان ویگ بر تاریخ به عنوان یک داستان، تداوم و تحول تأکید می‌کردند؛ البته منتقدان نسل بعد معتقد بودند آنان بیش از حد بر این امر تأکید ورزیده‌اند. مورخان ویگ اعتقاد داشتند که بذرهای زمان حاضر در گذشته کاشته شده است. برای مورخان واقعی ویگ ـ نظیر استابز ـ هیچ موضوعی بهتر از تاریخ ملت انگلیس این نکته را نشان نمی‌دهد؛ به‌خصوص آنکه تشکیلات مشروطه انگلیس پدیده‌ای منحصر به فرد بود. از نظر استابز مشروطه صرفا نظامی برای محافظت از آزادی‌ها نبود، بلکه محصول طبیعی ظرفیت ملی برای آزادی نیز به شمار می‌آمد. در مقام روحانی انگلیکان، به حد کافی از به کارگیری تعبیر بید (Bede) در مورد نقش کلیسا در اندیشه اتحاد اولیه انگلستان راضی بود، ‌اما وظیفه عمده و اصلی خود را برقراری تداوم توسعة مشروطه از همان زمان‌های آغازین می‌دید، بنابراین گسیختگی‌های آشکاری در این فرضیه وجود داشت که از نظر او عبارت بودند از: بالتر از همه خودحمله‌های آنگلوساکسون‌ها در تاریخ کلی بریتانیا نوعی گسیختگی ایجاد کرد؛ سپس هجوم دانمارکی‌ و نورمن‌ها بود؛ فرمانروایی پادشاهانی که بیش از انگلستان به متصرفات اروپایی‌شان علاقه داشتند و به‌سختی می‌توان از آنها به عنوان شاهان صرفا انگلیسی نام برد؛ دوران‌های طولانی سلطنت‌های استبدادی در کشور؛ کشمکش‌های خاندانی، برای مثال جنگ گل‌ها. همه این ویژگی‌های تاریخ سده‌های میانی چگونه می‌توانست به عنوان بخشی از پیشرفت مداوم به سوی تشکیل حکومت پارلمانی ویکتوریایی‌ها توضیح داده شود که استابز و بسیاری از هم‌عصرانش آنها را ناشی از حسادت جهانیان می‌دانستند؟

البته ماکولای نشان داده بود که چگونه می‌توان درگیری‌های سده هفدهم میلادی را با «داستان ویگ» درآمیخت: از نظر او «انقلاب شکوهمند» سال ۱۶۸۸، یعنی نقطه اوج درگیری بین سلطنت و مجلس، انقلاب محافظتی بود، نه یک گسیختگی. باید یادآوری کنیم که طرفداران پارلمان در هنگام افزایش تدریجی جنگهای داخلی در آغاز‌های سده هفدهم مدعی بودند که ایشان حتی در آن زمان به دنبال حفظ مشروطه قدیم بوده‌اند. انقلاب فرانسه سال ۱۷۸۹ و انقلاب‌های اروپایی در سال ۱۸۴۸ بر نگرانی ویکتوریایی‌ها افزود و تلاش کردند نشان دهندکه انقلاب ویرانگر شیوه کارانگلیسی‌ها نیست. موفقیت‌های صنعتی و بازرگانی بریتانیایی‌ها در انقلاب صنعتی و موفقیت‌های نیروی دریایی در آن مرحله آنان را متقاعد نمود که بریتانیایی‌ها مردم خاص هستند و تاریخ انگلستان حضور نقش مشیت‌الهی در آن را نشان می‌دهد!

استابز با هجوم آنگلوساکسون‌ها به عنوان یک گسیختگی در تاریخ مشکل نداشت؛ زیرا تاریخ او، تاریخ «انگلستان» بود که فقط می‌توانست با انگلیسی‌ها آغاز شود؛ بنابراین بر خلاف بید (Bede) او تاریخش را با بریتانیا و بریتانیایی‌ها آغاز نکرد، بلکه با انگلیسی‌ها در آلمان و اجتماعات قبیله‌ای آنان شروع نمود. او بار دیگر در نخستین صفحه پیشگفتار «تاریخ مشروطه: تاریخ نهادها»، اعتبار حزب ویگ را تبیین کرد، چنان که می‌گوید: «زمان حاضر در هر یک از ابعاد آن، یک توسعه منظم مجموعه‌ای از علل و پیامدهاست، و اینها نمونه‌های زیادی از تداوم زندگی هستند که تشخیص این نکته به خواننده توجه به گذشته و حق قضاوت درست درباره زمان حاضر را می‌دهد؛ زیرا ریشه‌های زمان حاضر به طور عمیق در گذشته قرار دارد و برای افرادی که می‌آموزند زمان حاضر چگونه آن‌گونه که هست به وجود آمده است، هیچ چیزی در گذشته مرده نیست.»

از نظر او تاریخ مشروطه شاخه اصلی تاریخ نهادهاست و توضیح می‌دهد که: «رشد مشروطه انگلیس که موضوع این کتاب محسوب می‌شود، حاصل سه نیروست که تأثیرات متقابل آنها، مداوم، نامحسوس و ظریفند: شخصیت ملی ، تاریخ خارجی و نهادهای مردمی». تحلیل اینکه سه نیروی یادشده چگونه عمل می‌کنند، غیرممکن بود، اما درباره اینکه «شخصیت ملی به وسیله تاریخ ملی شکل گرفته است»، به طور قطع موضوعی به‌عکس است. او از کوچکترین منابع درباره رهاورد آزادی‌های منحصر به فرد آنگلوساکسون‌ها به بریتانیا استنباط‌های زیادی می‌کرد. حکومت سلطنتی که بعدها به ملی‌گرایی و وطن‌پرستی پیوند خورد، برای استابز و ویگ‌ها یک مسأله بود، زیرا به نظر می‌رسید با مفهوم خودمختاری سازمان‌ها و نهادها بیگانه بود. استابز آن را حاصل عامل «خارجی» می‌داند و توضیح می‌دهد: «حمله مداوم گروهک‌های جنگی کشور را نیازمند رهبران جنگی می‌کند.» گسیختگی‌های بعدی با استفاده از اصطلاحات نژادی توضیح داده می‌شود.

از نظر او دانمارکی‌ها و اسکاندیناویایی‌ها همنوع تونی‌ها (ژرمن‌های قدیم) و دارای تشکیلات مشابه بودند که به‌راحتی توسط گروه اکثریت آنگلوساکسون‌ها جذب شدند. نژادپرستی جنبه زشت بسیاری از مورخان به‌اصطلاح لیبرال حزب ویگ بود. فریمن ـ دوست و جانشین استابز ـ هجومی‌ترین آنها بود، زیرا او نه تنها بر برتری نژادهای ژرمنی تأکید می‌کرد، بلکه سخت از ضعف نژادی دیگران انتقاد می‌نمود و طبقه‌بندی نژادی را بنیاد نهاد. پیروزی نورمن‌ها برای استابز بیشتر مسأله‌ساز بود، زیرا نورمن‌ها سلطنت استبدادی و نظام ظالمانة فئودالی تأسیس کردند؛ و نه آنها و نه جانشینان انجوینی (Angevin) آنها، هیچ کدام نتوانستند به عنوان رهبران صرفا ملی در نظر گرفته شوند. درنتیجه به نظر می‌رسید رقابت‌های بی‌رحمانة خاندانی چشم‌انداز محدودی برای بیان داستان پیشرفت و مشروطه‌گرایی باقی گذارد. نسخه استابز از حوادث، ظریف می‌نمود و به‌خوبی مورد تحقیق واقع شده بود، اما بی‌تردید متعصبانه به شمار می‌آمد. او رویکردی دینی داشت و به همن دلیل طوری می‌نویسد که گویی در پی چالش‌ها و تنازعات هر پدیده‌ای یک انتها و یک هدف وجود دارد. ملت و تجسم نهادی آن، یعنی مشروطه را شخصی و دریافتنی‌ و شاید در ابتدا مبهم می‌دانست؛ اما با روشن شدن جوانب مسأله، آن را امری تقدیری می‌شمرد. بنابراین، او با ارجاع به سده سیزدهم میلادی می‌نویسد: «ویژگی‌های بزرگ نظام انگلستان… ادامه توسعه نهادهای نمایندگی از نخستین مراحل مقدماتی است که برای هدفهای محلی و به ساده‌ترین صورت به کار گرفته شدند و حکومت پارلمانی ملی به عنوان تمرکز همه نظام‌های محلی و ایالتی از آن بیرون آمد، یعنی مرکز مجموعه قدرت‌های سه حوزه دولتی.»

پی‌نوشت:

۱ـ دست کم بین سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۰ در یکی از دانشگاه‌های مدنی جدید، مانند دانشگاه ناتینگهام، یکی از نویسندگان که در سال اول دوره کارشناسی بود، در کلاسی نشست که در آن «منشور استابز» به زبان لاتین خوانده می‌شد و پس از آن به عنوان یک درس فرعی تدریس می‌شد.

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: