نیروی تاریخی بازار در ایران

1396/11/14 ۰۹:۴۷

نیروی تاریخی بازار در ایران

بازار، در جایگاه یک نهاد نیرومند اقتصادی در تاریخ سرزمین‌های شرقی به‌ویژه ایران، افزون بر کارکرد اقتصادی، همچون یک نهاد اثرگذار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در مناسبات روزمره تاریخ نقش آفریده است. بازارهای شهرهای ایران در سده‌های گذشته، از دریچه این کارکردهای غیراقتصادی، همواره در قاب دیدگان جهانگردان و غیرایرانیان نشسته‌اند. آنها در سفرنامه‌ها، گزارش‌ها و یادداشت‌های‌شان همواره بازار را یک نهاد و ساختار شگفت‌انگیز مردمی در ایران وصف کرده‌اند که تأثیری بسیار در زندگی روزمره داشته، به‌ویژه با ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران پیوندهایی نزدیک برپا می‌کرده است.

پدیده‌ای شگفت‌انگیز در زندگی روزمره شهرها به روایت جهانگردان
 

بازار، در جایگاه یک نهاد نیرومند اقتصادی در تاریخ سرزمین‌های شرقی به‌ویژه ایران، افزون بر کارکرد اقتصادی، همچون یک نهاد اثرگذار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در مناسبات روزمره تاریخ نقش آفریده است. بازارهای شهرهای ایران در سده‌های گذشته، از دریچه این کارکردهای غیراقتصادی، همواره در قاب دیدگان جهانگردان و غیرایرانیان نشسته‌اند. آنها در سفرنامه‌ها، گزارش‌ها و یادداشت‌های‌شان همواره بازار را یک نهاد و ساختار شگفت‌انگیز مردمی در ایران وصف کرده‌اند که تأثیری بسیار در زندگی روزمره داشته، به‌ویژه با ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران پیوندهایی نزدیک برپا می‌کرده است. بازار تهران در سده اخیر، نمونه‌ای کامل از کارکردهای گوناگون در گستره‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگ و اجتماعی ارایه کرده است. منصوره اتحادیه (نظام‌مافی) در نوشتار «بافت اجتماعی-اقتصادی بازار تهران و محله بازار، در نیمه دوم قرن ١٣ ه.ق» در کتاب «اینجا طهران است»، به این جنبه از تأثیرگذاری‌های غیراقتصادی بازار پرداخته است. این تاریخ‌نگار، بازار تهران را در سال‌های نخست حکمرانی دودمان قاجار و برگزیدن این شهر کوچک به پایتختی، تنها مکانی برمی‌شمرد که گذرهایی داشته است «در‌ سال ١٢٠٠ ه.ق که آغامحمد خان قاجار تهران را به پایتختی برگزید، این شهر از نظر صنعت و تجارت اهمیت چندانی نداشت و مدت‌ها طول کشید تا از نظر فرهنگی نیز بر شهرهای دیگر برتری بیابد. این شهر حتی از نظر ابنیه نیز توجه کسی را برنمی‌انگیخت، چنان‌که جیمز بیلی فریزر که در ‌سال ١٨٣٨ م تهران را دیده، می‌گوید هیچ بنای عموم، جز مدرسه و مسجد، در این شهر نیست و داخل شهر خرابه بسیار است. او همچنین افزوده که تنها معابر شهر، معابر بازار هستند که می‌توان آنها را کوچه نامید.» این بازار کوچک اما در همان روزگار یارای برابری با دیگر شهرهای بزرگ ایران را نداشت. اتحادیه دراین‌باره می‌نویسد «در همان تاریخ، تبریز مهم‌ترین مرکز تجارت ایران بود، زیرا عمده‌ترین مراودات تجاری ایران با ممالک دیگر تا ١٨٧٠ م/ ١٢٨٧ه.ق از طریق این شهر انجام می‌شد. شهرهای دیگر مانند کاشان، اصفهان، یزد و همدان نیز، از لحاظ اقتصادی و فرهنگی، در آن تاریخ بر تهران مزیت داشتند. دکتر پولاک اتریشی [پزشک دربار ناصرالدین شاه قاجار] می‌نویسد پیشه‌وران تهران به زحمت از عهده تهیه احتیاجات خود شهر برمی‌آیند.»
تهرانِ پایتخت قاجار اما سودای بزرگی و سروری در سر داشت، بدین‌ترتیب رو به گسترش نهاد. نویسنده کتاب «اینجا طهران است» با اشاره به ساختار نخستین شهر در دوره قاجار یادآور می‌شود «تهران دارای پنج محله بود و بازار، متمایل به دروازه شاه عبدالعظیم، چنین موقعیتی داشت: ارک و عودلاجان در شمال بازار، سنگلج در غرب، چالمیدان در شرق و محله بازار در جنوب آن واقع بود. در ١٢٦٩ ه.ق بازار تهران بسیار کوچک می‌نمود و فقط دارای ١٢٣٦ دکان و ١٧ کاروان‌سرا بود.» این تاریخ‌نگار سپس می‌افزاید «بدیهی است مراکز اقتصادی شهرهای ایران، بازارها بودند و به موازات رشد شهرها، بازارها نیز گسترش یافتند. بازارها فقط مرکز تجارت، صنعت، و خرید و فروش‌های خُرد و کلان نبود، بلکه نقش فرهنگی و سیاسی و حتی تفریحی نیز داشت. به همین علت بازار تهران، در اواخر قرن، جنبه سیاسی به خود گرفت.» بازار تهران بدین‌ترتیب در تاریخ معاصر ایران، جایگاه سیاسی، اقتصادی، فرهنگ و اجتماعی خود را توانست استوار کند «قدرت بازار به بافت و ارتباط ناگسستنی بین عوامل اقتصادی و اجتماعی وابسته بود که [...] در دوره مورد بررسی، این وابستگی تغییری نکرد. هنریش بروکش نایب سفیر پروس، که از ١٨٥٩ تا ١٨٦١ م/ ١٢٧٥ تا ١٢٧٧ه.ق در ایران به سر می‌برد، هیاهو و جنجالی را توصیف می‌کند که گاه حرف‌زدن را مشکل می‌کرد. سپس درباره تزیینات آن می‌نویسد که امروزه اثری از آن باقی نمانده: «در این بازار غیر از دکان‌ها و اجناس آنها و عابرین، نقاشی‌هایی که هنرمندان غیرحرفه‌ای ایرانی، بر در و دیوار و گاهی سقف بازارها، مخصوصا در چهارسوق‌ها کرده‌اند، تماشایی است. این نقاشی‌ها به رنگ‌های سیاه و قرمز هستند و موضوعات مختلفی دارند، گاهی داستان‌های اساطیری و زمانی وقایع جدید تاریخ، مضمون آنها قرار گرفته است و زمانی هم داستان‌هایی از دنیای حیوانات را به نقاشی کشیده‌اند. رستم و دیور سفید، پهلوانان، پادشاهان قدیمی، نظیر جمشید و ضحاک، جنگ‌های ایران و روسیه و ایران و عثمانی، نمونه‌هایی از این نقاشی‌ها است. جنگ‌هایی که صحنه اصلی را قهرمانان و پهلوانان ایرانی اشغال کرده‌اند و با ضربه شمشیر خود حریف و دشمن را از سر تا پا، دو نیم کرده‌اند.»

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: