1396/10/30 ۰۸:۳۷
«آنتوان سوریوگین»، عکاس گرجی- ارمنی، یکی از مهمترین و برجستهترین عکاسانی است که در ایران عکاسی کرده و تصاویری از دوران قاجار و پهلوی اول را طی 5 دهه ثبت کرده است.
آنتوان سوریوگین در اواخر دهه سال 1830 میلادی(1) در سفارت روسیه در تهران از پدری روس به نام «واسیلی سوریوگین» خاورشناس و دیپلمات سفارت روسیه تزاری در تهران و مادر گرجی به نام آچین
زاده شد. او نخستین سالهای عمرش را در تهران گذراند و علاقه او به ایران در همین دوره پدید آمد. پس از فوت پدر آنتوان، مادرش بهدلیل عدم تمایل به دریافت مستمری از ایران با فرزندان خود به گرجستان بازگشت. آنتوان پس از مرگ پدر برای کمک به خانواده، همراه با برادرانش امانوئل و کولیا نزد عکاس معروف روسی«دیمتری ایوانویچ یرماکف» در تفلیس، عکاسی آموخت.
پس از مدتی سوریوگین به ایران بازمیگردد و عکاسخانهاش را در ابتدای خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) دایر میکند. او همسری ارمنی- ایرانی اختیار میکند، به فارسی صحبت میکند و از دربار لقب «خان» میگیرد. همه اینها به او کمک میکند بتواند عکسهای فراوان و گوناگونی از ایران ثبت کند. سوریوگین توانست بخش بزرگی از ایران را سفر و عکاسی کند. عکسهای او بسیار متفاوتاند. سوژههای عکاسی او مردم معمولی، مناظر، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، مشاغل، حرفهها، رجال و بزرگان و همینطور اشیا را شامل میشود. وی یکی از معدود عکاسانی است که در تمام این حوزهها تلاش کرده است و بدون تردید کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است.
اما آثار سوریوگین اهمیت دیگری هم داشت. او در خارج از مرزهای ایران عکاسی مشهور بود. عکسهای او سال 1897 در شهر بروکسل و سال 1900 در شهر پاریس به نمایش درآمد و موفق بهکسب مدال شد. به همین خاطر بسیاری از جهانگردان و پژوهشگران اروپایی که در قرن 19 و اوایل قرن 20 به ایران سفر میکردند و خودشان عکاس نبودند، عکسهای مورد نیازشان برای چاپ در سفرنامهها و کتابهای خود را در ایران تهیه میکردند. آنها این عکسها را به سوریوگین سفارش میدادند. به همین خاطر عکسهای سوریوگین به سفرنامههای اروپاییها راه یافت و در دوران زندگیاش باعث شهرت او در خارج از مرزهای ایران شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت بخشی از تصاویر ایران، از طریق عکسهای عکاسان شناختهشدهای مانند سوریوگین در خارج از ایران بازنمایی شده است.
عکسهای تاریخی از زندگی مردم معمولی
بر اساس آنچه اشاره شد، بخش مهمی از بازنمایی ایران و ایرانیان از طریق عکاسی در دوران قاجار صورت گرفته است، در این بین عکاسی از مردم معمولی و شیوه زندگی آنان کار دشواری بوده است که تعدادی از عکاسان به این مهم پرداختهاند. بهدلیل آنکه تصاویر اندکی از مردمان معمولی و زندگی روزمره آنها در دوران قاجار در دست داریم این عکسها از اهمیت بسزایی برخوردارند. این تصاویر بخشهایی از اجتماع ایران را نمایش میدهند که تاکنون دیده نشدهاند. مردمان عادی و زندگی روزمره آنها همواره بخش محذوف تاریخ ایران بودهاند اما در این عکسها میتوان آنها را دید و برای نخستین بار به زندگی مردم در بیش از صد سال قبل دقیقتر نگریست و به آن توجه کرد. میدانیم محتوای هر عکسی تاریخ است. ولی به مانند تاریخ مکتوب که درباره مردم معمولی در آن صحبتی نشده است در عکسها نیز مردم عادی سهم اندکی دارند و بیشتر تصاویر رجال و اماکن را میبینیم. اما تعدادی از عکاسان قاجار مانند آنتوان سوریوگین موفق شدهاند بخشی از چهره مردم عادی در روزگار گذشته را ثبت کنند. این به خودی خود نکته مثبتی است. اکنون میتوانیم تصویری از زندگی مردم معمولی را ببینیم. به این معنا، آنچه این عکسهای تاریخی انجام میدهند آوردن گذشته به اکنون است. تمام تصاویر تاریخی، گذشته را احضار و به امروز متصل میکنند اما این نوع عکسهای خاص (عکسهای زندگی روزمره مردم معمولی) علاوه بر اینکه دیروز را به امروز میآورند و ژست گذشتگان را ثبت میکنند، تصویری مستند از نوع زیست گذشتگانمان را نیز ثبت و ضبط میکنند و پیوندی ناگسستنی با امروز ایجاد میکنند.
با دیدن تصاویر تاریخی میتوانیم مردمی که بیش از صد سال قبل در حجرههای خود در بازار تهران یا کنار مسجد وکیل شیراز و... به خرید و فروش مشغول بودهاند را ببینیم. تصاویر ماندگار از بناهایی که دیگر نیستند. مردان و زنانی که آمده و رفتهاند، بناها و مکانهایی در گذر زمان محو شدهاند.
وقتی به پابوس مزار قدیمی امامزادهای میرویم، میتوانیم آن فضا و عکس را که عدهای برای زیارت رفتهاند، درک کنیم و بسرعت فاصلهای طولانی را در ذهن خود طی کنیم و به آنها متصل شویم. این شگفتی و اعجاز عکاسی است. تاریخی که بیش از صد سال از آن گذشته است ناگهان با تماشای تصاویر احساس و ادراک میکنیم. اینها آدمها و مکانهایی بینهایت آشنا هستند.
اما چگونه میتوان و باید این عکسها را دید تا افراد و مکانها برایمان آشنا باشند؟ چگونه میتوان به سراغ عکسها رفت؟ بهدلیل آنکه بخش بزرگی از عکسهای سوریوگین برای بازنمایی ایران در خارج از مرزها تدارک دیده میشده، بخشی از عکسهای مردم معمولی با فاصله از آنها گرفته شده است. به طور معمول عکاس بهسوژههایش نزدیک نشده است. انتخاب هر قاب در نمای باز رخ داده است. یا تعدادی از مردم را در مکانی میبینیم که بهصورت افرادی در حال گذر هستند یا اینکه در جایی کنار هم نشسته یا ایستادهاند و در عین حال عکاس آنها را در نمایی باز در پس زمینهای اگزوتیک ثبت کرده است (معمولاً در پشت این عکسها تصویری از یک بنای قدیمی یا مکانی زیبا قرار دارد) همین موضوع نشان میدهد عکاس بیشتر قصد بازنمایی فضای کلی و زندگی روزمره را به شکل یک کل و با فاصله از افراد داشته است. این عکسها، با نگاه از چشم عکاس یعنی تماشای ظاهر عکسها هم برای ما آشنا هستند اما هنوز برای طی کردن فاصله تاریخی و نزدیک شدن به آنها باید قدری دقیقتر به تصاویر توجه کنیم. مکانها را میشناسیم، اما مردم بواسطه فاصله دوربین عکاس، هنوز ناآشنا هستند.
باید برای دیدن عکسهای تاریخی سوریوگین یا هر عکاس دیگری، وقت بیشتری بگذاریم. باید تلاش کنیم از چشم عکاس فراتر رویم و نمای باز اصلی را به چندین نمای بسته از هر عکس تبدیل کنیم. دُرُست در این لحظه خاص که به تک تک چهرههای انسانی خیره میشویم و دقیق نگاه میکنیم، این سفر تاریخی ذهنی صورت میگیرد. عکس دیگر فقط یک مکان آشنا نیست، بلکه افراد هم آشنا به نظر میرسند. افرادی که در نمای باز عکاس یا به چشم نمیآمدند یا به شکل یک توده دیده میشدند، اینبار بیش از اندازه آشنا هستند. آنها باوجود دور بودنشان از ما به لحاظ زمانی بیش از اندازه نزدیکاند. انگار نگاههای افراد را میشناسیم. درواقع میتوان گفت این افراد در عین دور بودن از ما بسیار به ما نزدیکاند. این دیالکتیک دوری و نزدیکی همان لحظه غریب عکسهای تاریخی زندگی روزمره است. همان رخدادی است که بر اساس آن سویههای انسانی عکسها خود را هویدا میکنند و متوجه میشویم هرکدام این عکسها نسبتی با ما دارند. این همان چیزی است که در ذهنمان در تاریخ سفر میکنیم و آن فضا و مردمان را میشناسیم. این همان لحظهای است که عکسهای تاریخی به اینجا و اکنون ما متصل میشوند.
آنتوان سوریوگین عکاس برجستهای بود. آثار او دقیق و تکنیکی اجرا شدهاند. او جذابترین عکسها را از زندگی روزمره مردم معمولی ثبت و در این راه زحمت بسیاری کشیده است. او به نقاط فراوانی در ایران سفر کرد و به مانند استادش یرماکف موفق شد تصاویری از ایران عصر قاجار و مردم معمولی را به یادگار بگذارد. در نهایت در سال 1933 میلادی - 1312 هجری شمسی بهدلیل عفونت کلیه درگذشت و در گورستان ارامنه تهران به خاک سپرده شد.
پی نوشت:
1- در دانشنامه ایرانیکا زمان مرگ و تولد سوریوگین اواخر دهه 1830 تا 1933 میلادی ثبت شده است. اما در کتاب اخیری که با عنوان «لنز بومی؟» منتشر شده است. تاریخ تولد این عکاس برجسته 1851
تا 1933 میلادی به ثبت رسیده است. بر اساس تصویر سنگ قبر او فقط سال دقیق مرگ به ثبت رسیده است که همان 1933 میلادی است.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید