مروری بر ماجرای كشف حجاب

1396/10/20 ۰۸:۵۴

مروری بر ماجرای كشف حجاب

برخی صاحبنظران تاریخ معاصر ایران معتقدند كه رضاشاه پهلوی از سال‌های آغازین دهه ١٣١٠ از دیكتاتوری به استبداد چرخید. بدین معنا كه اگر سال‌های آغازین حكومتش یعنی از سال ١٣٠٤ تا ١٣١٠ هنوز می‌توان رد و نشانی از میراث مشروطه یافت، به تدریج با تثبیت قدرت و كنار گذاشتن رقبا این فرصت را یافت.

 

برخی صاحبنظران تاریخ معاصر ایران معتقدند كه رضاشاه پهلوی از سال‌های آغازین دهه ١٣١٠ از دیكتاتوری به استبداد چرخید. بدین معنا كه اگر سال‌های آغازین حكومتش یعنی از سال ١٣٠٤ تا ١٣١٠ هنوز می‌توان رد و نشانی از میراث مشروطه یافت، به تدریج با تثبیت قدرت و كنار گذاشتن رقبا این فرصت را یافت. همزمان همه نخبگان و چهره‌های موثر حذف شدند و شاه در مسیر خودكامگی و اعمال تصمیمات فردی گام گذاشت، اقداماتی كه با مخالفت‌های سفت و سخت از سوی جامعه همراه شد. یكی از مهم‌ترین این اقدام‌ها، تصمیم به كشف حجاب بود. مهم‌ترین عامل در این تصمیم، سفر شاه به تركیه بود. در خرداد ١٣١٣ رضاشاه در راس یك هیات ١٧ نفره به تركیه سفر كرد و از نزدیك با اقدامات همتایش آتاتورك آشنا شد. این سفر تاثیر اساسی در او گذاشت، بیش از هر چیز اقدامات آتاتورك در مسائل فرهنگی و بطور خاص مساله حجاب در او موثر افتاد.

البته شاه از سال‌ها پیش، خواستار اصلاحاتی در پوشش و لباس ایرانیان بود. یك مورد آن ماجرای مسافرت رضاشاه و خانواده‌اش در سال ١٣٠٦ به قم بود كه به دلیل پوشش نامرسوم همسرش یعنی استفاده از چادر سفید به جای چادر سیاه و ظاهر شدن در غرفه بالا ایوان با اعتراض خزانه‌دار حوزه علمیه قم، شیخ محمد بافقی و اخراج خانواده شاه از حرم حضرت معصومه(س) مواجه شد. شاه در واكنش، شخصا به قم رفت و با چكمه وارد حرم شد و شیخ را تنبیه كرد. اما در آن برهه زمانی هنوز عقلایی بودند كه به او گوشزد كنند كه اقداماتی از این دست با واكنش تند جامعه دینی مواجه خواهد شد.

اما در سال ١٣١٤ دیگر مشاورانی از این دست نبودند كه شاه را انذار دهند. به همین خاطر بعد از سفر تركیه، در ١٧ دی‌ماه، فرمان موسوم به آزادی زنان و در واقع كشف حجاب را صادر كرد. چند ماه بعد رضاشاه با همسر و دختران بی‌حجاب خود، در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی شركت كرد. این مراسم در واقع رسمیت بخشیدن به كشف حجاب در كشور بود. پس از آن مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بی‌حجابی را آزادی زن، تجدد او و همتایی‌اش با پیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی كردند. نخستین گام موثر در جهت اجرای كشف حجاب تشكیل كانون بانوان بود. به اشاره رضاشاه و مشورت وزرا، گروهی از زنان تحصیلكرده، جمعیتی را تشكیل دادند كه هدف‌شان گسترش فرهنگ غربی و متجدد كردن زنان بود. همچنین به منظور همگانی شدن این برنامه، تصمیم گرفته شد كه معلمان مدارس و دختران محصل ابزار اجرای این قانون شوند. با همكاری اداره معارف به كلیه مدارس اعلام شد: «محصلین موظف هستند از این پس بدون حجاب و بدون روسری به مدرسه بیایند و از ورود دختران با چادر و روسری به مدرسه جلوگیری شود. از این زمان به بعد اجباری بودن حجاب نمایان شد.» در ضمن به خاطر شبیه شدن هر چه بیشتر مدارس ایرانی به مدرسه‌های اروپایی، تصمیم گرفته شد دبستان‌ها به صورت مختلط اداره شوند. دختران و پسران را در یك مدرسه قرار دادند؛ پسرها مجبور بودند مثل محصلان اروپایی شلوار كوتاه بپوشند و دخترها موظف بودند با لباس‌های همشكل و بدون روسری، سر كلاس‌ها حاضر شوند. البته این امر موجب واكنش خانواده‌ها شد. بعضی از آنها فرزندان خود را از فرستادن به مدرسه بازداشتند و آنها را در خانه آموزش می‌دادند. برگزاری جشن‌هایی در مدارس و ادارات دولتی، برخی اقدامات دیگر در جهت ترویج قانون كشف حجاب بود. كسانی كه در این مراسم شركت می‌كردند، ناگزیر بودند با همسران و ترجیحا دختران خود شركت كنند و حضور ایشان نیز طبعا بدون حجاب و با پوشش جدید میسر می‌شد.

كشف حجاب در مرحله اجرا با مقاومت‌های خونینی روبه‌رو شد. آیت‌الله شیخ عبدالكریم حائری یزدی، آیت‌الله سید یونس اردبیلی، آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری، آیت‌الله حجت كوه كمره‌ای و آیت‌الله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع و علمای سرشناسی بودند كه نسبت به این اقدام رضاشاه شدیدا اعتراض كردند. برای مثال در شیراز، اجتماع عظیمی در مسجد شهر برپا شد. پس از علمای شیراز، مهم‌ترین مخالفت از سوی روحانیون مشهد صورت گرفت. در بین علما، جلساتی برپا شد و صحبت‌ها و توقعات در قالب چند موضوع مشخص، دسته‌بندی شد.  در مشهد مردم دسته دسته در مساجد جمع شدند. افراد زیادی با تحصن در مسجد گوهرشاد، خواستار رسیدگی به وضعیت ایجاد شده و توضیح دولت شدند. تا چند روز، سخنرانی‌ها علیه اعمال خلاف دولت ادامه داشت. خبر این تجمع عظیم به تهران رسید و دستور داده شد كه مردم را متفرق سازند. مسوولیت این كار ابتدا بر عهده مسوول متولی حرم بود. او شخصیتی مذهبی و شناخته شده در بین مردم بود و سعی می‌كرد معترضین را آرام ساخته و از ایجاد درگیری جلوگیری كند. اما سخنرانی‌های یك طلبه جوان كه با شور و هیجان فراوان، اعمال غیرقانونی و غیردینی دولت را افشا می‌ساخت، باعث شد مردم بر خواسته خود اصرار ورزند و خواهان رسیدگی به این اوضاع جدید شوند. زمانی كه بی‌كفایتی مسوولان محلی در كنترل شورش مردمی مشخص شد، فرماندار مشهد بر طبق دستوری محرمانه، مسوولیت یافت كه به این ماجرا خاتمه دهد و از نیروی نظامی برای سركوب مردم استفاده شد. در این واقعه، كشتار عظیمی در مشهد رخ داد. حتی پا در میانی متولی حرم نیز فایده‌ای نداشت.

كشتار مسجد گوهرشاد مشهد، مساله‌ای بود كه مردم را هر چه بیشتر متوجه روند خشونت‌آمیز كشف حجاب كرد. در واقع مردم به اهمیتی كه اجرای این طرح برای دولتمردان داشت، پی بردند. سركوب شدید مردم سبب شد كه روحانیون تا حدودی گوشه‌نشین شوند و شاه مصمم‌تر از قبل، در برداشتن پوشش بانوان تلاش كند. پیامد اصلی این واقعه اما بریدن گروه‌ها و طبقات اجتماعی از شاه بود. به گونه‌ای كه چهار سال بعد، وقتی نیروهای متفقین ایران را اشغال كردند، نه فقط ارتش كه هیچ گروهی از مردم به حمایت از شاه برنخاستند و بیگانگان به سادگی توانستند او را از كشور اخراج و فرزندش را بر تاج و تخت بنشانند.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: