مورد عجیب یك كوهستانی‌آدم / رسول آبادیان

1396/10/13 ۱۰:۱۶

مورد عجیب یك كوهستانی‌آدم / رسول آبادیان

درباره نیما و كاربزرگی كه در جهش خیره‌كننده شعر ایران كرد، حرف و حدیث آنقدر زیاد است كه نیازی به دوباره گفتن نیست. اگر این آدم را به عنوان پدر شعر نو ایران قبول داشته باشیم، دیگر نیازی به شاخ و برگ‌‌های اضافه نیست چون آنقدر كتاب و پایان‌نامه و مقاله و... در این باره نوشته شده كه به قول معروف به مرز اشباع رسیده‌ایم.

 

درباره نیما و كاربزرگی كه در جهش خیره‌كننده شعر ایران كرد، حرف و حدیث آنقدر زیاد است كه نیازی به دوباره گفتن نیست. اگر این آدم را به عنوان پدر شعر نو ایران قبول داشته باشیم، دیگر نیازی به شاخ و برگ‌‌های اضافه نیست چون آنقدر كتاب و پایان‌نامه و مقاله و... در این باره نوشته شده كه به قول معروف به مرز اشباع رسیده‌ایم.

تقریبا می‌شود گفت حالا دیگر كمتر اهل قلمی پیدا می‌شود كه شفاهی یا مكتوب، اظهارنظری هرچند ضمنی درباره جایگاه نیما در مسیر شعر ایران نداشته باشد اما در این میان به چهره‌هایی می‌رسیم كه در زمره شاگردان خلف او به حساب می‌آیند و در توصیفش كمتراز صفت«بزرگمرد» بر زبان نمی‌آورند.

درست است! صحبت از مهدی اخوان‌ثالث است. شاعری كه علاوه بر اظهار‌نظرهای پراكنده درباره نیما، یكی از بهترین كتاب‌ها را هم درباره او نوشته است. كتابی به نام« بدایع و بدعت‌ها نیمایوشیج» كه به حق، نهایت ادای دین یك شاعربزرگ به استاد خود است. این كتاب ازآن جمله آثاری است كه می‌توان گفت عمق تفكر نیما را واكاوی كرده و به كشف‌هایی نائل آمده كه واقعا درخور مقام اوست.

در این كتاب نه از پراكنده‌گویی‌های عجیب و غریب و سرگیجه‌آور وگاه تحقیرآمیز آل‌احمد خبری هست و نه از تعریف‌های بی‌پایه و اساس خالی از نگاهی نافذ برخی دیگر از مشتاقان نیما. در كتاب «بدایع و...» فقط حضور نیما را شاهدیم و چرا اینكه بزرگ است و بزرگ خواهد ‌ماند.

اخوان در سطری از این كتاب با قاطعیت تمام اعلام می‌كند كه: «دگرگونی شعر ما و افتادنش به طریق تازه در حقیقت نقطه‌ای روشن‌تر از نیما ندارد...» و كلیت كتاب هم بر اساس همین نظرگاه قطعی و البته منطقی استوار است.

گرچه بسیاری از منتقدان، كتاب فوق را به عنوان عرض ‌ارادتی استاد- شاگردی یا مرید- مرادی ارزیابی می‌كنند و به قول خود اخوان «خردك» ایرادی می‌گیرند اما سهم خواننده در شناخت ابعاد مختلف شخصیت و شعر نیما هم در این اثر لحاظ شده است. یعنی اینكه اگر حرف‌ها و نقد‌های دیگران بر این كتاب را به شكلی صددرصد قبول داشته‌باشم، بازهم آنچه در پایان مطالعه آن نصیب خواننده می‌شود، شناختی متفاوت از قبل نسبت به نیماست.

اخوان در این كتاب قصد ندارد حیرت ما از نیما و جهان‌بینی او را افزایش دهد اما با خواندن این كتاب، خود ماییم كه دوست داریم در حیرتی بیش ازپیش فرو برویم و علاقه‌مند شویم برخلاف گذشته، نیما را «ابرانسانی» تصور كنیم كه فقط درمدت چندسال، تك‌نفره راهی صدساله رفته و تن به آتش تغییر، آن هم تغییری در ابعاد كل شعر ایران داده و در این راه هم محبت دیده و هم له شده و هم راه خودش را رفته و هم خانمان برباد داده. اخوان در این كتاب با دلایل مستند ثابت می‌كند كه یك پای نیما به عنوان شاعری نوپرداز در ذات شعر كلاسیك قرار دارد. اخوان با شناخت موثری كه از اسلاف خود دارد به خوبی موفق می‌شود لزوم وجود ناآرامی چون نیما را اثبات كند. شاهد مثال‌هایی كه از تقطیع سروده‌های این شاعر در كتاب مورد بحث می‌خوانیم، مارا به دریافتی شگفت‌انگیز از تسلط نیما بر كلیت شعر كلاسیك در دروان‌های مختلف می‌رساند.

كتاب «بدایع و... .» هم هنگامه‌ای از هنرنمایی اخوان است و هم هنگامه‌ای از وجود نیما به عنوان صدایی دیگرگون شعر به تكرار رسیده و جان به لب آمده ما بعد ازخواندن این كتاب است كه مخاطب بین نوعی دوراهی قرار می‌گیرد كه اكنون باید استاد را ستایش كند یا شاگرد را؟ نگاهش را به مرد كویر جدی‌تر كند یا مورد عجیب یك آدم از عمق كوهستان را دوباره و دوباره به یادآورد؟

گرچه آل‌احمد ریشه تحول‌خواهی ادبی نیما را فرا گرفتن زبان فرانسه قلمداد می‌كند و مطالعه‌های او در این زمینه را مسبب چنین رویكردی می‌داند اما در بررسی‌های آثار او در می‌یابیم كه نگاه فرم‌گرایانه نیما به شكل‌های ادبیات كلاسیك و توجه به «قافیه و عروض و وزن و... » نمی‌تواند نسبت قابل توجهی به فرم و محتوای شعرهای شاعران اروپایی داشته باشد. اخوان هم در كتاب حاضر، اظهارنظر آل‌احمد را نقل كرده اما در مثال‌هایی كه ذكر كرده، دركمال احترام، نداشتن اعتقاد به چنین حرفی را به خواننده منتقل می‌كند.

این همه گفتم كه بگویم تنها راه رسیدن به نیما، اخوان است. بدون هیچ تردیدی باید اعلام كرد هركتابی در مورد نیما باید بعد از كتاب« بدایع و بدعت‌های نیمایوشیج» خوانده شود چون این كتاب شالوده‌ای مستحكم است كه از راه درست، ذهنیت مخاطب را به سمت نیماشناسی هرچه بهتر و فنی‌تر هدایت می‌كند. در بخشی كوتاه از این كتاب آمده است: «... نیما معنایی جسته و یافته بود. فلسفه‌ای اگر نگوییم، بینشی داشت؛ برای خود رسالتی قائل بود كه خود را متعهد ایفای آن رسالت می‌دانست. تمام تاكید نیما در خصوص مساله شكل و صورت اثر هنری به خاطر توجّه بسیار لازمی است كه به امر ماده و هماهنگی شعر و محتوا دارد، برای رسوخ بیشتر و به اصطلاح خودش «سر و كار دادن» خریدار هنر است با معنویت و دریافته‌های هنرمند داوری نیما درباره بعضی از شعرهای امروز كه در واقع بزك و آرایش و دستكاری مختصری است در همان شیوه‌های قدیم: «این شعرها حكم مینیاتورهای قدیم را دارند كه حالتی را می‌رسانند، كوهی، آبی، گیاهی، آدمی در آنها هست، اما جز جزء آن به طوری كه باید، با خصوصیاتی آشنا نیست.»

 یعنی پیوند لازم را ندارد و فاقد آن هماهنگی و تناسب در تركیب كلی است...»

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: