زنان ایرانی روشنایی‌های زمانه نو

1396/9/18 ۰۸:۰۳

زنان ایرانی روشنایی‌های زمانه نو

«جماعت زن ایرانی- با وجود استعداد زیادی که در تحمل زندگی مشقت‌بار و طاقت‌فرسای موجود از خود نشان می‌دهد- تمایل فراوان خود را به استفاده از وسایل سرگرمی و مظاهر تمدن و زندگی لوکس اروپایی پنهان نمی‌کند و عقیده دارد که فقط نیل به این مواهب است که شاهراه حصول به تمدن را برایش همواره خواهد کرد.

 


٣ روایت از دنیای نسوان در روزگاران
 

مهدی یساولی:  «جماعت زن ایرانی- با وجود استعداد زیادی که در تحمل زندگی مشقت‌بار و طاقت‌فرسای موجود از خود نشان می‌دهد- تمایل فراوان خود را به استفاده از وسایل سرگرمی و مظاهر تمدن و زندگی لوکس اروپایی پنهان نمی‌کند و عقیده دارد که فقط نیل به این مواهب است که شاهراه حصول به تمدن را برایش همواره خواهد کرد. خواسته‌های زن ایرانی روز به روز در حال افزایش است». این توصیف از قلم لیدی مری شیل، همسر وزیرمختار انگلیس در دوره ناصرالدین شاه قاجار، زمانه‌ای را به تصویر می‌کشد که دگرگونی‌هایی آرام‌آرام در جامعه ایرانی در میانه‌های روزگار حکمرانی قاجارها بر این سرزمین پدید آمد و زندگی زنان نیز در این میانه با تکان‌هایی آرام همراه شد. روزگار و زمانه زنان در اواخر دوره قاجار به ویژه به شکل‌گیری و پیروزی جنبش مشروطیت دگرگون شد. این دگرگونی اما در سال‌های پیش از جنبش احساس شده بود. زنان ایرانی در آستانه ورود به دوره‌ای تازه از زیست فردی و اجتماعی خود ایستاده بودند.
«روایت نو» امروز زنان ایرانی را در تاریخ، در سه نما نمایانده است؛ «تکان‌ها و جنبش‌های زنان ایرانی»، «گذران روزگار زنان پیش از دگرگونی‌های اجتماعی در روزگار معاصر» و سرانجام «شاهی که می‌خواست لباس زنان را دگرگون کند».

 

 

 تکان‌ها و جنبش‌های زنان ایرانی؛ بانوان روشنفکر

کلارا کولیور رایس، زن انگلیسی و همسر یکی از ماموران عضو هیأت مذهبی و تبلیغی مسیحی ساکن جلفای اصفهان، در سال‌های پیش و پس از جنگ یکم جهانی، چهاربار به ایران سفر کرده است. او که احتمالا در بیمارستان مبلغان خدماتی برعهده داشته است، کتابی ارزشمند با نام «زنان ایران و راه و رسم زندگی آنان» نگاشته است. این زن اروپایی هدف خود را از نگارش این کتاب «طرح سیمای زن ایرانی و محیط پیرامون وی، ترسیم وضع، شخصیت، قلمرو قدرت، شیوه‌های انجام امور و نمایاندن غم و شادی‌های زنان آن روزگار» برشمرده است. او روایتی جذاب از جنبش‌ها و تکان‌های اجتماعی زنان در سال‌های پایانی سده سیزدهم و نخستین دهه سده چهاردهم خورشیدی ارایه کرده است؛ زمانه‌ای که جامعه ایران در رویارویی با دگرگونی‌های جهانی در غرب، واکنش‌هایی از خود نشان می‌داد؛ «نظیر بسیاری از سرزمین‌های دیگر، ایران هم نهضت زنان خاص خود را دارد؛ درست است که این نهضت گسترده و سازمان‌یافته نیست، لکن جای‌جای این مملکت گروه‌هایی را می‌توان یافت که هدفشان ترقی و تعالی است». وی با اشاره به کم‌تحرکی زندگانی زنان مشرق‌زمین در سده‌های پیاپی گذشته می‌نویسد؛ «برای دگرگونی این سطح به عاملی نیاز می‌رود، عاملی که قادر باشد به آن توان لازم برای دستیابی به ترقی و تعالی بخشد تا شاید زنان هم بتوانند به نوبه خود به آنچه مورد نیاز سرزمین آنهاست و از دست آنان برمی‌آید، انجام دهند و به آن ببخشند. دو نیاز برجسته و متمایز عبارتند از؛ احتیاج به رهبران و بازسازی اجتماعی. اما تا زنان ایران در پی کسب دانش برنیایند، احتمال برآمدن هیچ‌یک از دو نیاز فوق نمی‌رود». وی سپس به «نیاز عمده آنان» اشاره می‌کند و آن را «آموزش» برمی‌شمرد «نه صرفا آموزش کتابی، بلکه آموزش دل و ذهن آنان. همه پارسیان، ارمنیان و یهودیان به آموزش پسران اعتقاد دارند و درک دریافت این مسأله که دختران نیز نیازمند آموزشند، درحال آغازشدن است. روزی با عده‌ای از زنان ایرانی تحصیلکرده در مورد نیاز کشور به خدمات و تلاش آنان صحبت می‌کردم. یکی از آنان اظهار داشت: «شما زنان انگلیسی صاحب دانش و کمالات و تحصیلکرده‌اید، ما از دو نعمت بی‌بهره‌ایم؛ با این وضع چگونه می‌توانیم برای پیشرفت کشورمان کاری انجام دهیم؟». ... کسی که ٢٠‌سال در میان زنان ایرانی به سر برد، به نیاز مبرمی که در مورد رهایی آنان از قیود مختلف و سلطه مرد وجود دارد، پی خواهد برد. ... آینده ایران تا حد زیادی به پیشرفت زنانش وابسته است». کلارا کولیور رایس سپس نمونه‌هایی از آغاز دگرگونی‌ها را در میان زنان ایرانی در اواخر دوره قاجار و اوایل روزگار پهلوی اول برمی‌شمرد؛ «اخیرا داستان دختری را که از پیش می‌شناختم شنیدم، او در طی چند سالی که در مدرسه مشغول تحصیل بود، نامزد داشت و اکنون درحال رفتن به آمریکا برای تحصیل پزشکی است؛ دختری دیگر در هند است و سه دختر دیگر می‌شناسم که از رفتن به انگلستان صحبت می‌کنند و دختران دیگری که آرزوی مشابهی دارند. اگر تعدادی زن ایرانی روشنفکر به بار آیند که عشق وطن از دلشان زبانه بکشد، زمانی که در رشته‌های دین، پزشکی یا فن آموزش و پرورش تعلیم ببینند و به شایستگی تمام در میان مردم کشور خود به کار مشغول شوند، تخمین نتایجی که می‌تواند به بار آید، کار ساده‌ای نخواهد بود».

 

 

شاه ماجراجو و دگرگونی پوشاک زنان قاجار

زنان ایرانی در گذر روزگار دیرینه جامعه خویش، همواره پوشش‌هایی گوناگون داشته‌اند. پژوهش‌هایی نو در دهه‌های اخیر بسیار درباره پوشش این بخش از جامعه در دوره‌های گوناگون تاریخی انجام شده است. اینها توانسته‌اند تصویرهایی روشن از پوشش و پوشاک زنان ایرانی در تاریخ ارایه دهند. میانه‌های دوره قاجار، مشخصا زمانه پادشاهی ناصرالدین‌شاه و البته روزگار وی پس از سفرهای سه‌گانه به فرنگ، اما برهه‌ای جذاب در این گستره به شمار می‌آید. پوشش زنان در پی نوآوری‌های وی پس از سفرهای فرنگستان بسیار دگرگون شد. عبدالله مستوفی، نگارنده کتاب باارزش «شرح زندگانی من» روایتی دقیق از دگرگونی‌های یادشده به دست داده است؛ «لباس زن‌هاي ايراني تا قبل از مسافرت‌هاي ناصرالدين‌شاه به فرنگ، عبارت بود از؛ پيراهني كوتاه و ارخالقي از آن كوتاه‌تر كه براي پوشاندن بالاي تنه به كار مي‌رفت و زيرجامه‌اي كه تا پشت قدم‌ها را مي‌پوشاند. در زمستان كلجه‌اي هم براي حفظ از سرما بر آن اضافه مي‌شد. سرپوش زن‌ها هم چارقدي بود كه سر و موهاي بافته بلند آنها را مي‌پوشاند. وقتي ‌كه مي‌خواستند از خانه بيرون بروند، چاقچوري كه زيرجامه در آن بگنجد، برپا و چادر سياهي بر سر و روبندي از پارچه سفيد با قلابه جواهر كه از پشت كله آنها مي‌درخشيد، به صورت مي‌زدند. نقاب مویي مال خانم كربلایي‌ها و پيرزن‌ها بود». شاه ماجراجوی قاجار اما پس از بازگشت به ایران ارمغان‌هایی در این زمینه با خود آورد. او در فرنگ چه دیده بود؟ «مسافرت شاه به فرنگ و ديدن لباس بالرين‌هاي پطرزبورغ كه شلوار بافته‌اي چسبان نازكي به پا مي‌كردند و زيرجامه بسيار كوتاهي به اندازه يك‌وجب روي آن پوشيده و روي انگشت پا با نواي موزيك مي‌رقصيدند، شاه هوسناك را بر آن داشت كه زن‌هاي حرم خود را به اين لباس درآورد. مد لباس خانم‌ها هم هميشه از اندرون شاه بيرون آمده. ابتدا به شاهزاده‌خانم‌ها و زن‌هاي اعيان و بعد به سايرين سرايت مي‌كرد. اين بود كه زن‌ها هم شروع به كوتاه‌کردن زيرجامه‌ها كردند».
مستوفی سپس دستاورد این دگرگونی‌ها را با بهره‌گیری از دیده‌هایش بیان می‌دارد «در‌هزار و سيصد كه من در نظر دارم، زيرجامه خانم‌هاي شيك جوان، از پشت قدم‌ها تا سر كاسه زانوها بالا رفته بود و زن‌هاي مسن‌تر زيرجامه را قدري بلندتر مي‌پوشيدند. هرچه جلوتر مي‌رفت، زيرجامه‌ها كوتاه‌تر ميشد» تا به تعبیر این تاریخ‌نگار خوش‌ذوق «بالاخره هوس شاه تمام شد و زيرجامه كوتاه منسوخ گشت و نيم‌تنه و چادرنماز، جاي اين لباس جلف را گرفت. نيم‌تنه كه به جاي ارخالق سابق بود، با آستين شمشيري بي‌پيرايه و يخه برگردان يا عربي و بسته، براي پوشاندن بالاتنه بكار مي‌رفت. چادرنماز كوتاهي از همان پارچه نيم‌تنه كه اگر به كمر مي‌بستند تا پشت قدم‌ها را مي‌پوشاند، جاي زيرجامه بلند قديمي و تنبان كوتاه معمول شد». دگرگونی‌های بعدی چگونه توانست ماجراجویی‌های شاه نوخواه قاجار را در حوزه پوشش زنان پایان بخشد «خانم‌ها از زري و مخمل و ترمه كشميري و فاسوني‌هاي فرنگ، نيم‌تنه و چادرنمازهایي داشتند. چادرنماز را با دگمه و مادگي يا سنجاق طوري به كمر مي‌بستند كه مثل دامن‌هاي امروز ميشد. زيرجامه‌ها و ارخالق‌هاي ترمه قديمي به وسيله رفوگرها و صنعت خياطي تبديل به نيم‌تنه و چادرنماز گرديد و زيرجامه كوتاه ناصرالدين‌شاهي كه جز چند سالي رواج نداشت، از پي كار خود رفت. بنابراين نيم‌تنه و چادرنماز را بايد حد فاصل بين لباس قديم و لباس امروزه خانم‌ها به شمار آورد».

 

 

مهمترین پیک‌نیک زنان ایرانی

روایت کلارا کولیور رایس از جنبش‌های زنان در اواخر دوره قاجار، شاید دستاویزی مناسب باشد تا بدانیم زندگی و زمانه زنان پیش از دوره مورد اشاره وی چگونه می‌گذشته است. یک بانوی ماجراجوی ایتالیایی که در میانه‌های دوره قاجار به ایران آمده است، یک روز زنان ایرانی «از ساعت هشت صبح تا شش عصر» را در ماجرایی جذاب برایمان توصیف می‌کند. کارلا سرنا، جهانگرد اروپایی در کتاب سفرنامه‌اش «آدمها و آیینها در ایران»، از فضایی برایمان سخن می‌راند که هرکس را بدان راه نبوده و او به لطف یک شاهزاده خانم دربار توانسته است بدانجا برود؛ حمام، جایی شگفت‌انگیز از دریچه کاربرد در زندگی زنان ایرانی! «در ایران، حمام‌رفتن، وقت بسیار زیادی می‌گیرد، چون حمام تنها جای شست‌وشو نیست، بلکه محلی است که مردم همه‌گونه نظافت و کارهای آرایشی خود را در آن‌جا انجام می‌دهند. برای همه زنان، حمام‌رفتن نوعی پیک‌نیک یا گردش دسته‌جمعی محسوب می‌شود و آنها به صورت اجتماع و با زن و دختر خانواده و در و همسایه همه با هم به حمام می‌روند». وی سپس جزییات حمام‌رفتن زنان و مراسم پس از شست‌وشو را چنین بیان می‌کند؛ «حمام این شاهزاده‌خانم که در «اندرون» واقع شده بود، بی‌نهایت زیبا و توأم با ذوق و سلیقه خاصی بود. ... فرش‌های عالی، تشک‌های ابریشمین، مخده‌های نرم و راحت را ... کف زمین در رختکن پهن کرده بودند تا بعد از استحمام هر کسی خواست بتواند استراحت کند. هرچه برای آرایش لازم بود، آن‌جا در دم دست گذاشته بودند: شیشه‌های عطر گل، چندین آینه، جعبه‌های توالت پر از سرخاب، سفیداب و... از همه نوع و هر قدر که دلتان بخواهد. ... [پس از استحمام] سر هرکدام از آنان در میان دست‌های کلفتی قرار گرفته بود و او در یک ظرف نقره‌ای حنا خیسانده و موی خانمش را رنگ می‌کرد. ... از همان حنا مقداری هم روی دست‌ها و پاها مالیدند». آیین‌هایی که زنان در حمام انجام می‌داده‌اند، شگفت‌انگیز می‌نمایاند. کارلا سرنا دراین‌باره می‌نویسد؛ «خانم‌ها وقتی این کارشان به پایان رسید، در جایی که نشسته بودند، چندین ساعت متوالی تکان نخوردند و در همان‌جا به صرف شربت و کشیدن قلیان و گپ‌زدن مشغول شدند. یکی از شاهزاده‌خانم‌ها، نقش نقال‌ها را به عهده گرفته بود و از قهقهه‌ها و سروصدای جمعیت معلوم بود که مجلس او خوب گرفته است. ... غذای اصلی عبارت بود از؛ پلو با خورشت گوشت و آلوی خشک‌شده و چند خوراک دیگر. بعد از خوردن غذا، خواجه‌ها دوباره آمدند و ظرف‌های دیگری مملو از شیرینی و میوه آوردند. هنگام صرف غذا، مطرب‌ها وارد شدند. آنها آنقدر خواندند و رقصیدند تا آن‌که بزک و آرایش خانم‌ها از همه لحاظ کامل شد. ... وقتی همه آنها از این نوع کارها که برای «خوشگل»‌کردن خود انجام می‌دادند، فراغت حاصل کردند، دیگر کسی نمی‌توانست میان زنان زیبا و زنان زشت، فرقی قایل گردد، چون همه آنان کم‌وبیش قیافه یکسانی داشتند. ... بعد نوبت به آراستن موی سر رسید». این اما پایان یک برنامه حمام نمی‌توانسته باشد «خلاصه آنان با تفریح هم حمام و هم آرایش کردند و آن روز یکی از روزهای واقعا خوش آن خانم‌ها بود. قهقهه خنده‌ها، شوخی‌های بچگانه‌ای که ردوبدل می‌شد، درست بازی کودکان خردسال را در روزهای تعطیل به یاد آدم می‌آورد. وقتی که «خودآرایی» خانم‌ها از هر لحاظ تکمیل شد، باز هم برای آنان چایی و قهوه و قلیان آوردند و بوی غلیظ تنباکوی قلیان همه جای فضای این رختکن زیبای حمام را پر کرده بود». از این روایت می‌توان دریافت زمان یک زن در طبقات بالای جامعه ایران در حدود ١٥٠ تا ٢٠٠‌سال پیش چگونه می‌گذشته است!

 

 

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: