از افول تا تكرار بست‌نشینی بعد از صد سال در تاریخ معاصر ایران در گفت‌وگو با علیرضا ملایی توانی

1396/9/14 ۰۹:۴۱

از افول تا تكرار بست‌نشینی بعد از صد سال در تاریخ معاصر ایران در گفت‌وگو با علیرضا ملایی توانی

بست‌نشینی یكی از كهنه‌ترین استراتژی‌های سیاسی ایران است. این استراتژی به ویژه در دوره مشروطه بارها از سوی مبارزان سیاسی و فعالین مدنی به كار گرفته شد تا اینكه دامنه آن از فعالیت سیاسی و مدنی فراتر رفت و به امری فراگیر بدل شد. اما در هفته‌های گذشته یاران احمدی‌نژاد سنت بست‌نشینی را بعد از سال‌ها خاموشی تكرار و زنده كردند در همین رابطه با علیرضا ملایی‌توانی، پژوهشگر تاریخ معاصر، نویسنده و مترجم كتب تاریخی درباره دلایل افول بست‌نشینی گفت‌وگوی كوتاهی را ترتیب دادیم كه در ادامه می‌آید.


روزگار بست‌نشینی به سر آمده است


بست‌نشینی یكی از كهنه‌ترین استراتژی‌های سیاسی ایران است. این استراتژی به ویژه در دوره مشروطه بارها از سوی مبارزان سیاسی و فعالین مدنی به كار گرفته شد تا اینكه دامنه آن از فعالیت سیاسی و مدنی فراتر رفت و به امری فراگیر بدل شد. اما در هفته‌های گذشته یاران احمدی‌نژاد سنت بست‌نشینی را بعد از سال‌ها خاموشی تكرار و زنده كردند در همین رابطه با علیرضا ملایی‌توانی، پژوهشگر تاریخ معاصر، نویسنده و مترجم كتب تاریخی درباره دلایل افول بست‌نشینی گفت‌وگوی كوتاهی را ترتیب دادیم كه در ادامه می‌آید.
 
 

 

در دورانی بست‌نشینی رشد چشمگیری داشت؛ شما زمینه‌های افول بست‌نشینی در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران را چه می‌دانید؟
علت اصلی افول بست‌نشینی در تاریخ معاصر ایران، به ویژه پس از مشروطه و در دوره قاجار به تغییر شیوه‌های زیستی و تغییر الگوهای رفتاری سیاسی و اجتماعی معترضان و مخالفان حكومت مربوط می‌شود؛ به عبارت دقیق‌تر بست‌نشینی مربوط به دورانی از تاریخ ایران است كه هنوز نهادهای مدنی، حقوقی و حتی قانونی فراگیر و مقتدر وجود نداشت تا مخالفان و معترضان بتوانند ذیل این نهادها خواسته‌ها و آمال‌شان را تعقیب كنند. بنابراین تا زمانی‌ كه هنوز ساختارهای پیشامدرن مستقر هستند و مرجع قضایی واحد و متمركزی شكل نگرفته است، معترضان به رفتارهای دولت و حاكمان راهكاری جز بست‌نشینی برای ابراز اعتراض نداشتند تا بتوانند به واسطه آن حقوق‌شان را استیفا كنند. بنابراین با اینكه بست‌نشینی یكی از جدی‌ترین شیوه‌های مبارزه در انقلاب مشروطه بود اما پس از این دوره كم‌كم این شیوه مبارزه كنار گذاشته شد چرا كه پس از این انقلاب، قانون اساسی نوشته می‌شود و حقوق و وظایف و اختیارات قوای سه‌گانه نیز در آن مشخص و اختیارات و حقوق مردم به رسمیت شناخته می‌شود. به همین ترتیب بعد از مشروطه مسوولیت‌ها، حدود و اختیارات قوای سه‌گانه و شهروندان مشخص می‌شود لذا در چنین فضایی كه ادبیاتی مدرن و حقوقی حاكم می‌شود عملا بست‌نشینی معنا و مقبولیتی ندارد.
 

 

مشروطه چه تاثیری در افول بست‌نشینی داشت؟
وقتی جامعه از ساخت سیاسی- اجتماعی پیشامدرن -كه در آن نهادهای مدنی و حقوقی و قانون به طور كلی وجود ندارند-‌ عبور می‌كند، شرایط عوض می‌شود. طبیعتا در ساختاری كه با فقدان نهادهای حقوقی روبه‌رو هستیم جامعه سازوكارهایی را پیدا می‌كند تا بتواند به داد مردم رسیدگی كند. بست‌نشینی، پاسخ از درون ارزش‌های سنتی برای استیفای حقوق مردم در شرایط فقدان نهادهای مدنی و حقوقی است. با پیروزی مشروطه و حاكمیت ارزش‌های مدرن سیاسی و حقوقی جامعه وارد ساخت سیاسی مدرن شد و نهادها و سنت‌های دادخواهی گذشته كاركرد خودشان را از دست دادند. بنابراین در پی انقلاب مشروطه بست‌نشینی در ساخت جدید معنا و مفهوم پیشین خودش را از دست داد و دیگر كاركردی نداشت و به همین جهت رو به افول رفت.
 

 

بست‌نشینی در كدام ساختار سیاسی كارآمد بوده است؟
بست‌نشینی در ساختارهای مدرن سیاسی معنایی ندارد و همان طور كه گفته شد سنتی مربوط به ساختارهای پیشامدرن است. بست‌نشستن در فضایی اتفاق می‌افتاد كه شهروندان بستری برای مطالبه حقوق خودشان نداشته باشند و ناگزیر باشند از استراتژی‌های سنتی برای رساندن پیام خودشان به حاكمان استفاده كنند مثلا به حرم مقدس پناه ببرند. ساختاری كه بست‌نشینی را مقبول و مشروع می‌كند نوعی ساختار سیاسی است كه قوا همگی در یك نقطه یا فرد متمركز شده باشند. در ساخت سیاسی‌ای كه شما نمی‌توانید تشخیص دهید به كجا شكایت ببرید و نیروهای سیاسی و اقتدارگرا تماما در یك نقطه متمركز شده‌اند بست‌نشینی راهكار مفیدی خواهد بود در فضای بسته سیاسی‌ای كه افراد به واسطه ویژگی‌های محل مانند قدسیت یا امنیت دیپلماتیك برای خود مصونیت به وجود می‌آوردند و فرصتی را برای استیفای حقوق‌شان به دست می‌آورند.
 

 

اخیرا بست‌نشینی به عنوان یك سنت تاریخی و منسوخ شده، تكرار شده است؛ ‌شما این اتفاق را چطور ارزیابی می‌‎كنید؟
این رفتارها، نشانگر عدم فهم ساختارهای مدرن سیاسی است چراكه نقد یا اعتراض سیاسی در جامعه‌ای كه ساختارهای آن مدرن شده است اصول و قواعد خودش را می‌طلبد و با روش‌های پیشامدرن متفاوت است. بست‌نشینی برای كسانی كه روزی بالاترین قدرت اجرایی را دست داشته‌اند و عالی‌ترین مقام یكی از نهادهای مدرن سیاسی كشور بوده‌اند، نشان می‌دهد آنها حقیقت ساختارهای مدرن سیاسی را به درستی درك نكرده‌اند. بست‌نشینی روش مبارزه در دوران پیشامدرن است و چنانچه كسی مرتكب این خطا شود بدین معنی است كه او متوجه تغییر ساختارهای مدنی و سیاسی در دوران كنونی نیست. داشتن اندكی شناخت و تجربه از ساختارهای نوین، این حقیقت را برای هركسی روشن می‌كند كه اتخاذ چنین روش‌هایی در دنیای مدرن بی‌نتیجه است؛ دوران كنونی با دوران مثلا مشروطه تفاوت‌های اساسی و جدی‌ای دارد به ویژه آنكه در دوران مشروطه و قاجاریه علما و نیروهای مذهبی به بست‌نشینی مشروعیت می‌دادند و حمایت آنها به رفتار بست‌نشینان معنا و مشروعیت می‌داد اما در شرایط كنونی نه علما به این حركات مشروعیت می‌دهند و نه اقشار مذهبی و سیاسیون از چنین استراتژی‌ای حمایت ‌می‌كنند. در حالی كه علما، روحانیون و روشنفكران دوران مشروطه حامی بست‌نشینان سیاسی بودند.

 

 

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: