فیلسوف آزادی و آزادی فلسفی

1396/9/13 ۰۹:۰۳

فیلسوف آزادی و آزادی فلسفی

در مطالعه تاریخ و به ویژه تاریخ فلسفه، گاه هر چه تلاش شود نمی‌توان از یک نام، یک اثر، یک دیدگاه یا یک نوع تلقی از هستی به سادگی عبور کرد. بسیار پیش می‌آید که پای محقق در بازخوانی یک روایت خاص یا بررسی اثری خاص گیر می‌کند و سال‌ها در همان روایت یا اثر باقی می‌ماند.


 



علیرضا صدقی: در مطالعه تاریخ و به ویژه تاریخ فلسفه، گاه هر چه تلاش شود نمی‌توان از یک نام، یک اثر، یک دیدگاه یا یک نوع تلقی از هستی به سادگی عبور کرد. بسیار پیش می‌آید که پای محقق در بازخوانی یک روایت خاص یا بررسی اثری خاص گیر می‌کند و سال‌ها در همان روایت یا اثر باقی می‌ماند. گرچه این نام‌ها در تاریخ بسیار اندک هستند و کمتر کسی را می‌توان در حوزه فلسفه چنین نگهدارنده یافت، اما معدود چهره‌هایی هستند که سراسر جاذبه هستند و باید با دقت ویژه به آن‌ها نگریست. از جمله این نام‌ها در فلسفه بی‌گمان «هانا آرنت» است. فیلسوف آزاداندیشی که در شرایط سخت حکومت نازی‌ها در آلمان اندیشیدن را آموخت و از بستری سخت و خشن و سراسر ناسیونالیسم آلمانی سر بر آورد.
آرنت توانست بر همه آنچه محیط به او تحمیل می‌کرد فائق آید و راهی تازه و مسیری بدیعی را در ساختار اندیشه‌ورزی خود بپیماید. او که روزگاری جذب اندیشه‌های سوسیالیستی شده بود، زمانی که سطح و عمق آن‌ها را ناکافی یافت، علیه این اندیشه نیز عصیان کرده و مسیر آزاداندیشی دوباره پیمود.
بی‌گمان او را باید «فیلسوف آزادی» دانست. فیلسوفی که نه بر اندیشه‌های ناسیونال ـ سوسیالیستی وفادار ماند و نه در پی بازآفرینی مفهومی منتزع از جامعه برآمد. آرنت در دل جامعه‌ای تعریف می‌شود که با آن زیست و در آن رشد کرد. او واکنشی عقلانی، منطقی و فلسفی به شکست و بست‌های جامعه جهانی در آن روزگار بود.
هانا آرنت در سال ۱۹۰۶ در لیندن واقع در نزدیکی هانوفر و در یک خانواده‌ مرفه یهودی چشم به جهان گشود. والدین وی اگر چه لیبرال و غیرمذهبی بودند، اما هانا را با این روحیه تربیت کردند که در مقابل یهودی ‌ستیزی ساکت ننشیند. هانا آرنت پس از پایان دوره متوسطه، در ۱۸ سالگی در دانشگاه ماربورگ به تحصیل فلسفه، خدا ‌شناسی و زبان یونانی پرداخت.
هانس یوناس فیلسوف آلمانی بعدها در جایی در رد و نشان‌های خاطراتش، از دانشجوی جوان فوق‌العاده‌ و بی‌نظیری سخن گفته بود که در دانشگاه ماربورگ با جستارهای بحث برانگیز خود، در میان دانشجویان چپ به دلیل موضع انتقادی خود نسبت به مارکسیسم و علاقه به دولت ‌شهرهای یونانی به عنوان «محافظه‌کار» و در میان محافل محافظه‌کار به دلیل علاقه خود به شوراهای پس از انقلاب به عنوان «چپ» شناخته می‌شد. در همین ایام بود که هانا آرنت به مارتین هایدگر استاد فلسفه‌ خود دل بست. اما متاهل بودن هایدگر، چشم‌انداز رسیدن به او را برای هانا آرنت تیره می‌ساخت. همین امر انگیزه ترک ماربورگ شد و هانا آرنت در سال ۱۹۲۶ برای آماده ‌سازی رساله دکترای خود به هایدلبرگ و نزد دیگر فیلسوف مشهور آلمانی کارل یاسپرس رفت. آرنت بعدها در ستایش از کارل یاسپرس همواره تاکید می‌کرد که استادش او را از انسان‌گریزی و جهان‌گریزی نجات داد، او را با ایده آزادی انسان آشنا ساخت و ضرورت همزیستی میان انسان‌ها را به او تفهیم کرد.
آرنت بعدها رساله استادی خود را به موضوع «مفهوم عشق نزد آگوستین» اختصاص داد. اما کار در محیط آکادمیک رضایت خاطر وی را فراهم نمی‌ساخت. به همین دلیل از کرسی استادی در دانشگاه چشم‌پوشی کرد و آزادانه به کار و نوشتن پرداخت.
در سال ۱۹۲۹ با نخستین همسر خود «گونتر اشترن» روانه برلین شد و کار نگارش نخستین کتاب خود را که زندگینامه‌ «راحل فارن‌هاگن» است در آنجا آغاز کرد. تجربیات تلخی که هانا آرنت در این سال‌ها با رژیم نازی در آلمان داشت، در لابه لای صفحات این کتاب بازتاب یافته است و از خلال سطرهای آن می‌توان به اعتقاد راسخ وی به حفظ هویت خویشتن و حق دگراندیشی پی ‌برد.
هانا آرنت سرخورده از دگرگونی‌های هراس‌آوری که در آلمان در شرف تکوین بود، در اوت ۱۹۳۳ میهن خود را ترک کرد و رهسپار پاریس شد. او برآمد هیولای فاشیسم را از جمله در قصور روشنفکران آلمان می‌دید و آنان را در این جریان بی تقصیر نمی‌دانست. آرنت متاثر از حوادث سیاسی این ایام و نیز تحت تاثیر همسر دوم خود «هاینریش بلوشر» که سوسیالیستی معتقد بود، تدریجا به یک اندیشمند و نویسنده آگاه سیاسی تبدیل شد. در سال ۱۹۴۱ به همراه همسر دومش از پاریس به آمریکا مهاجرت کرد. در آمریکا نخست برای بخش‌های مدیریت سازمان‌های مهاجر یهودی فعالیت می‌کرد و از نویسندگان روزنامه «سازندگی» مهم‌ترین ارگان یهودیان مهاجر بود. اما با رشد گرایش‌های صهیونیستی در این سازمان‌ها، آرنت که همواره از ملی‌گرایی پرخاشگر بیزار بود، در سال ۱۹۴۴ به همکاری خود با آن نشریه پایان داد.
در سال ۱۹۵۱ یکی از مهم‌ترین آثار او تحت عنوان «عنصرها و خاستگاه‌های حاکمیت تام‌گرا» به انگلیسی منتشر شد. آلمانی همین اثر در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید. آرنت در این اثر با رژیم‌های تام‌گرای ناسیونال سوسیالیستی و استالینیستی از نظر سیاسی تسویه‌حساب کرده است. این اثر بازتاب گسترده‌ای در میان متفکران و محافل سیاسی جهان داشت و آوازه‌ هانا آرنت را به عنوان اندیشمند سیاسی تثبیت کرد. از هانا آرنت گزارش‌های فوق‌العاده‌ای نیز تحت عنوان «ابتذال شرور» در رابطه با محاکمه آدولف آیشمن یکی از سازمان‌دهندگان اصلی هولوکاوست باقی مانده است. آیشمن در سال ۱۹۶۰ در اورشلیم در مقابل دادگاه قرار گرفت و محکوم به اعدام شد.
شناخته شده‌ترین اثر فلسفی ـ سیاسی هانا آرنت «قدرت و قهر» نام دارد که وی در آن با دقتی موشکافانه به بررسی نقش قدرت و قهر در زندگی اجتماعی پرداخته و نشان داده است که آن‌ها مفاهیمی کاملا متفاوت و حتی متضادند. از دیگر آثار هانا آرنت می‌توان به «حقیقت و دروغ در سیاست» و نیز «درباره انقلاب» اشاره کرد.
هانا آرنت در ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک چشم از جهان فروبست. البته آرنت در زمانی ناب‌ترین مفهوم هستی را تجربه کرد که اوضاع جهانی با بسیاری از آموزه‌ها و انگاره‌های او در تضاد بود. حتی هنوز هم نمی‌توان از آزادی با آن مفهوم و معنایی که در ذهن و اندیشه آرنت بود، تفاوت‌های آشکاری دارد. تفاوت‌هایی که حکایت از ناهمسانی باورهای فلسفی و رفتار سیاسی در جامعه جهانی دارد. شاید باید از سیاسیون سوال شود که چرا پیکر جامعه جهانی این روزها این قدر حال خرابی دارد و چرا نمی‌شود به آینده آن امید روشنی داشت؟

منبع: ابتکار

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: