1396/7/11 ۰۸:۳۵
به تازگی کتاب «عشق الهی» نوشته ویلیام چیتیک، به ترجمه انشاءالله رحمتی و حسین کیانی، به کوشش نشر سوفیا منتشر شده است. این کتاب به موضوع عشق در آثار منثور در زبانهای عربی و فارسی میپردازد
هادی مشهدی: به تازگی کتاب «عشق الهی» نوشته ویلیام چیتیک، به ترجمه انشاءالله رحمتی و حسین کیانی، به کوشش نشر سوفیا منتشر شده است. این کتاب به موضوع عشق در آثار منثور در زبانهای عربی و فارسی میپردازد؛ نویسندگانی که در این کتاب به آثارشان پرداخته میشود، عشق را نه بر مبنای توصیفات دیگران بلکه بر مبنای تجربه خویش از عشق الهی توصیف میکنند. بر اساس نوشته سیدحسین نصر در مقدمه کتاب، «عشق الهی» یکی از هوشمندانهترین و معتبرترین آثاری است که در موضوع عشق در معنویت اسلامی به زبان انگلیسی نوشته شده است. نشست نقد و بررسی این اثر، در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد. انشاءالله رحمتی شرح نکاتی درباره کتاب را ضروری دانست و در اینباره گفت: در شرح جایگاه این نوع نگاه به عشق در عرفان ما باید گفت، معمولاً هر سنت اصیل دینی برای ارتباط با خداوند سه راه را پیشنهاد میدهد: عمل، عشق و علم (معرفت). مخاطبان این اثر، اهل طریق عشقاند. اگر بر این اساس انسانها را به سه دسته «اهل ابتلا و محنت»، «اهل احساس و محبت» و «اهل شهود و معرفت» تقسیم کنیم، مخاطبان این اثر در دسته دوم قرار میگیرند. البته اینگونه نیست که اگر کسی طریق عشق را مبنا قرار داد، به آن دو طریق دیگر بیتوجه است؛ چراکه طریق عشق هم معرفت و عمل خاص خود را میطلبد؛ اما آنچه برای آنها در درجه اول اهمیت قرار میگیرد، عشق است. چیتیک بر این باور است که مخاطبان غربی، اسلام را بهعنوان دین عشق نمیشناسند؛ اگر در جهان تصور غالبی از اسلام وجود دارد، این است که اسلام دین عمل (فقهی) است. از اینروی او بر این مسأله تأکید میکند که بسیاری از غربیها مولوی را میشناسند؛ حال آنکه برای آنها عجیب است که او مسلمان بوده باشد؛ گویا تناقضی بین عشق و اسلام وجود دارد. رحمتی افزود: چیتیک کار خود را بر مبنای عیانکردن وجه عاشقانه اسلام صورتبندی کرده است. اما به نظر میرسد وقتی از اسلام عاشقانه میگوییم، خوب است به چند نکته توجه کنیم. معمولاً در میان ما مسلمانان نیز این راه، راهی هموار نیست؛ اینگونه نیست که مسلمانها براحتی طریق عشق را پذیرفته باشند. از اینروی به نوعی میتوان به غربیها حق داد؛ آنها با مطالعه بسیاری از کتب ما و در نظر آوردن سنتهای اسلامی، چندان چیزی درباره طریق عشق نمییابند. در واقع سخن گفتن از عشق در ساحت دین به دو مانع اصلی برخورد میکند: مانع معرفتی و مانع شرعی. معمولاً برای فلاسفه (مشائیون) سخن گفتن از عشق بیمعناست؛ چراکه عشق در جایی محقق میشود که جمال باشد؛ یعنی بین عشق و زیبایی یک پیوند ذاتی وجود دارد؛ اما سخن گفتن از عشق به خداوند بهگونهای متناقضنماست؛ چراکه خداوند را به صفات کمال متصف میکنیم؛ حال آنکه تصور ما از زیبایی (اگر به معنای حقیقی کلمه در نظر آورده شود نه به معنای استعاری) را نمیتوان درباره خداوند به کار برد. این منع معرفتی است. نسرین فقیهملکمرزبان شرح نکتهای دیگر درباره کتاب عشق الهی را ضروری دانست و در اینباره گفت: این اثر به کوشش یک محقق نوشته شده است، نه یک شیفته. بهعنوان مثال از گفتههای رحمتی آنچنان برمیآید که او خود عارف است؛ این موجب میشود عبارت او شاعرانه باشد. گرچه ترجمه بسیار مطلوب است، اما من خرسندم از اینکه اثر یک محقق را میخوانم نه اثر یک شاعر را؛ من نمیخواهم دیگر شعر عشق بخوانم، میخوانم دریابم فلسفه عشق، فکر عشق، تبیین هستیشناختی عشق در کتابهای منثور چگونه است. به گمان من از اینروی نظاممندی کتاب بسیار هوشمندانه صورت گرفته است؛ اینگونه است که مؤلف ابتدا زمینه الهیاتی اثر خود را تبیین میکند، از آنپس به داستان عشق، درونیات آدمی، راه، غایت و اتصال میپردازد. گویا برای بسیاری یک سوءتفاهم پیش آمده است؛ اما مؤلف تمام اجزا را میگشاید، آنها را در جای خود قرار میدهد و با عبارات مختلف مفهوم را بازیابی میکند.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید