1396/5/9 ۰۸:۱۶
تالار قلمدان به طوری که اسناد نشان میدهند، در آخرین حد شمالی باغ نگارستان واقع بود. بناهای اندرون شاهی این کاخ به جانب مغرب تالار قلمدان و سرسرة معروف این باغ و حمام آن در ضلع شمالی و غربی وجود داشتهاند. این باغ گلخانه بزرگی نیز داشت معروف به «نارنجستان» که در شمال باغ، یعنی در جایی بود که ضلع جنوبی خیابان علائی کنونی است. آب این باغ بنا بر قول فریدالملک همدانی به زمان او از قنات حاجی علیرضا (احداثی فرزند مقطوعالنسل حاجی میرزا ابراهیم خان کلانتر) تأمین میشد؛ ولی چنانکه بعدا میبینیم، آب کرج نیز منبع دیگر تأمینکننده آب این باغ بوده است.
تالار قلمدان
در این باغ درختان لایق درباری غرس و پرورده شده بود و همین درختها بر نزهت و پاکی هوای آن میافزود و بر اثر همین لطافت است که اکثر اوقات زندگی فتحعلیشاه بدانجا میگذشت. و همین توقفهای طولانی شاه بدانجاست که پارهای از تاریخنگاران دوره قاجارها، نگارستان را مأوای دائمی او ضبط کردهاند.
حصار دوم
در ساختمانهای باغ نگارستان پس از فتحعلیشاه، تغییراتی رخ داده نشد، جز آنکه حاجی میرزا آقاسی به وقت صدارت خود دستور داد علاوه بر حصار اصلی باغ، حصار دیگری بکشند که به «حصار دوم باغ» معروف شد. این حصار دوم از جانب شرقی پیادهروی شرقی خیابان شرقی دانشسرای عالی از سوی غربی پیادهروی غربی خیابان غربی سازمان برنامه و از جانب شمالی منتهیالیه خیابان علائی کنونی یعنی پیادهروی شمالی خیابان شریعتمدار فعلی (خیابان شمالی دانشسرای عالی قدیم) و از جانب جنوبی، نرسیده به پیادهروی جنوبی خیابان کمالالملک (خیابان واقع در ضلع جنوبی عمارت وزارت ارشاد کنونی و وزارت فرهنگ و هنر قدیم) محصور بود و تا سال ۱۳۱۳ شمسی قسمتی از حصار دوم وجود داشت.
در بین این دو حصار حاجی میرزا آقاسی دستور داد تا پادگان نظامی تأسیس کنند تا خود او و شاه قاجار زیر سایه سرنیزه آن نظامیان در این باغ روز بگذرانند. امروز این فاصله را خیابانهای چهارگانة اطراف سازمان برنامه و وزارت ارشاد و دانشسرای عالی اشغال کرده است (امید آنکه وسعتطلبی سازمان برنامه قسمتی از این خیابانهای شرقی و غربی را به درون ساختمانهای نوساز نبرد).
تنزل باغ به ادارات دولتی
باغ نگارستان از بدو تأسیس تا سال ۱۲۸۴ق که سال توسعه تهران به زمان ناصرالدینشاه است، باغ خارجی شهر به حساب میآمد و مورد توجه ناصرالدین شاه بود. او نیز مثل پدر و پدربزرگ (فتحعلیشاه) از این باغ به قصد تفرج در خارج محدوده شهر استفاده میکرد؛ ولی چون توسعه تهران به سال ۱۲۸۴ق این باغ را به داخل تهران کشید و نیز باغهای عشرتآباد و قصر فیروزه و دوشانتپه در نزدیک تهران و باغهای سلطنتآباد و سرخ حصارک کمی دورتر ایجاد گردیدند و تجدید سازمان بنای فتحعلیشاهی هم در نیاوران عملی شد، کمکم نگارستان از اهمیت اولیه خود افتاد و قصر دلانگیز سلطنتی به محل بعضی از ادارات دولتی نزول مقام پیدا کرد.
معهذا چنانکه اعتمادالسلطنه محمدحسن خان در کتاب المآثر و الآثار میآورد: «اضافات عمده در قصر قاجار و نگارستان و دولتآباد و لالهزار است، گرچه این باغات در دولتهای پیش انشاء شد. اما در عهد همایون [مقصود ناصرالدینشاه است] متجاوز از سیصدهزار تومان در تغییر وضع و اضافات ابنیه آنجا مصروف افتاده است.» این قول اعتمادالسلطنه میرساند که نگارستان باز مورد توجه بوده است و باز همین اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود میآورد به سال ۱۲۹۸ق نگارستان به واسطه موقعیت و اهمیتش، محل پذیرایی سفیر کبیر روس قرار گرفت.
با این همه چنانکه گفتیم، با پیدایی باغهای سلطنتی مذکور در فوق، ناصرالدینشاه توجه خاص مثل محمدشاه و فتحعلیشاه به آن نداشت و اعتمادالسلطنه در شرح وقایع سال ۱۳۰۵ق ضمن بیان وقایع روز پنجشنبه ۱۱محرم ۱۳۰۵ق، میآورد: شاه به هنگام صبح به او میگوید عصر به نگارستان خواهد آمد و در ذیل این قول شاهانه او میافزاید که: «اعلیحضرت هشت نه سال است که به نگارستان تشریف نبردند… نگارستان باغ بیصفا نبود، لکن تعمیرات از توجه امینالسلطان ناتمام است.»
از این گفته برمیآید که باغ نگارستان از آن روزها روزهای افول و پژمردگی خود را شروع کرده بود تا آنکه در سال ۱۳۲۰ق یعنی پانزده سال پس از تشرففرمایی ناصرالدینشاه، فریدالملک همدانی (پس از دیدن اتاق سلام آنجا) با تأسف و حرمان، مینویسد: «این اتاق قابل دیدن و تاریخی است. هزار حیف که رو به انهدام است و تعمیر نمیکنند! عمارتهای زیاد در نگارستان هست که همه خراب و ویران شده است. حوضخانه خوب دارد که سرسره هم به آنجاست… جای خیلی افسوس است که عمارت به این خوبی و تصاویر اشخاص بزرگ عهد خاقان مغفور عنقریب مضمحل و منهدم خواهد شد. در خارجه این قبیل عمارات عالیه و اشکال و تصاویر سلاطین سلف و بزرگان و معروفین را خیلی محفوظ و خوب نگاه میدارند. با جناب عنایتالسلطنه هر چه تماشاکردنی بود، دیدیم و… با تأسف تمام از باغ نگارستان که قریبا اثری از نگارهها و بنایش باقی نخواهد ماند بیرون آمدیم.» (خاطرات فرید، ص۲۰۱)
این روزهای واپسین و ویرانی نگارستان درست مصادف با روزهای آغازین و مورد طبع واقع شدن قصر فرحآباد در شمال دوشانتپه است که مظفرالدین شاه، آن مجسمه حماقت و تندیس شهوترانی و فساد، روی از همه باغها بربسته، در فرحآباد مقیم میشود و از فساد و شهوترانی زشت چیزی فرو نمیگذارد که قلم از شرح آنها به شرم بر خود میشکافد. معالتأسف استبداد و خودکامگی با رذلترین شهوات انسانی قرین است!
از آنجا که حاج نجمالدوله در نقشه معروف خود از تهران ادعا میکند که نقشه او به حدی دقیق است که طول و عرض هر بنای مندرج در آن با توجه به اشل نقشه میتواند طول و عرض خارجی آن ساختمان را به دست دهد، شرح باغ نگارستان اجازه میدهد که به این نقشه رجوع کنیم و طول و عرض آن را به آن سالها که حدود ۸۰ سال و اندی بعد از احداث آن باغ است، یعنی سال ۱۳۰۹ق دریابیم. نقشه مزبور پهنه آن باغ را یک مستطیل یعنی چهارضلعی با زوایای قائمه معرفی میکند به طول ۹ سانتیمتر و عرض ۳ سانتیمتر با اشل نقشه و باز آن نقشه به جای هر مشخصه دیگر از آن باغ فقط جایگاه سرسره را در منتهیالیه شمالی حد غربی باغ مینمایاند و نیز راه ورودی به باغ را که راه سردر جنوبی (که شاید همان در بزرگ وزارت ارشاد کنونی در خیابان کمالالملک باشد) به میدان بهارستان است. خیابانی تصویر میکند که به خط مستقیم از بین دو باغ جلالالملک و مسیحالملک میگذرد (این دو باغ بعداً معرفی خواهند شد، ولی اشتباه نشود این دو باغ از جمله باغهاییاند که سالها بعد از احداث باغ نگارستان به وجود آمدهاند؛ چه، طبق یک سند بسیار قدیمی، حد جنوبی باغ نگارستان به نهر نسبتا عریضی برخورد میکرده که به نهر «اوین» مشهور بوده و قریب دو ذرع عرض داشته است. شاید این نهر قسمتی از همین خیابان کمالالملک کنونی بوده است).
باز در تواریخ دوره قاجار میخوانیم که به سال ۱۲۶۱ق که سالها بعد از احداث باغ نگارستان است، محمدشاه قاجار امر کرد که از رودخانه کرج شق نهری کنند: «به طول هفت فرسنگ مسافت آب این نهر را بتوان جاری نماید.» این نهر از شمال باغ نگارستان میگذشت و از دروازه شمیران [دروازه شمیران آن تاریخ دروازهای بود بالای محله پامنار کنونی]، آب کرج را به نواحی شرقی آن روز تهران میرساند. شاه برای احداث این نهر و جریان آب کرج به تهران، جشن باشکوهی گرفت. با این قول و قول فریدالملک که میگفت آب حاجی علیرضا باغ نگارستان را مشروب میکند. واقف میشویم که مسأله تأمین آب این باغ پردرخت و آن حوضخانه کذایی، تنها آب حاجی علیرضا نبود، بلکه آب کرج نیز به کمک آن میآمده است.
حال که از آب و زمین و کیفیت ابنیه این باغ آگاه شدیم و به قولی از خواص مکانی آن با اجازه از خواننده پژوهشگر به بحث از کیفیات زمانی این باغ میپردازیم البته تا آنجا که مدارک نشان میدهند و با کندوکاو در مدارک تاریخی سعی میکنیم تا ببینیم این باغ در طول حیات در محفظه تاریخی خود چه حوادثی را بایگانی کرده و ناظر چه وقایعی بوده است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید