لوازم علمی استناد تاریخی / محمد جواد انواری

1396/1/23 ۱۰:۱۵

لوازم علمی استناد تاریخی / محمد جواد انواری

درباره کتاب میان کلام و فلسفه میان فلسفه و کلام، مثل دو مجموعه دیگر از مقالات حسن انصاری، سرشار است از مطالب آموختنی و نکته‌های بدیع و چشم‌اندازهایی برای بسط پژوهش در تاریخ تفکر اسلامی. رشته‌ای که مقالات متنوع بلند و کوتاه این مجموعه را به هم پیوند می‌دهد، توجه به مناسبات کلام و فلسفه در تمدن اسلامی است که تلقی رایج از آن تا پیش از تحقیقات و منابع جدید، کم و بیش در چند انگاره ناقص خلاصه می‌شده است.

            

 

درباره کتاب میان کلام و فلسفه

میان فلسفه و کلام، مثل دو مجموعه دیگر از مقالات حسن انصاری، سرشار است از مطالب آموختنی و نکته‌های بدیع و چشم‌اندازهایی برای بسط پژوهش در تاریخ تفکر اسلامی. رشته‌ای که مقالات متنوع بلند و کوتاه این مجموعه را به هم پیوند می‌دهد، توجه به مناسبات کلام و فلسفه در تمدن اسلامی است که تلقی رایج از آن تا پیش از تحقیقات و منابع جدید، کم و بیش در چند انگاره ناقص خلاصه می‌شده است.

مهم‌ترین دوره قابل مطالعه در این مناسبات، دوره تثبیت و رسمیت یافتن علوم عقلی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. مقاله فشرده «مدخلی بر مناسبات متکلمان و فیلسوفان در تمدن اسلامی» تصویری از گرایش‌های فکری این دوران به دست می‌دهد و به مهم‌ترین نمونه‌های تبادل افکار و ردیه‌نویسی متقابل متکلمان و فیلسوفان اشاره می‌کند. زمینه کلامی این حیات عقلی، که ریشه‌هایش را باید در قرن دوم و نهضت ترجمه و انتقال علوم به جهان اسلام بازجست، با متکلمان معتزلی آغاز می‌شود که اطلاع دست اول از آرا و آثار آنان به لطف تحقیقات غربی تازه و متون نویافته وسعت چشمگیری پیدا کرده است. مقالات دیگری هم از جمله «کلام معتزلی: از ری تا یمن» و «تقابل معتزله و فلاسفه» به منزله طرح‌واره و گزارش پژوهش‌های تازه یا در دست انجام درباره ادبیات و جریان‌ های معتزلی با مشارکت مولف دانشمند کتاب است. این  پژوهش‌ها علاوه‌بر روشن کردن ابعاد دوره مورد بحث، آگاهی ما را از مکتب‌های متاخر معتزله و زیدیه، دادوستدهای فکری آنها با فلاسفه، ادامه حیات اعتزال پس از قاضی عبدالجبار، میراث بازمانده از طریقه زیدیان یمن و نیز حلقه‌های اتصال کلام امامیه با معتزله متحول کرده است. در زمینه این مناسبات، از سهم ابوالحسین بصری و خلف فکری او محمود ملاحمی خوارزمی آخرین نماینده برجسته کلام معتزلی با تاکید بیشتری سخن گفته می‌شود. چند مقاله کتاب در حول‌وحش این دو شخصیت کمترشناخته سده‌های پنجم و ششم است. از جمله مقاله «کتاب المعتمد در علم کلام معتزلی» که مقدمه‌ای بوده است بر کتاب تازه ‌انتشاری از ملاحمی. بخش دیگری از مقالات کتاب، حوزه‌های امتداد کلام معتزلی در ایران را نشان می‌دهد. از این میان چند مقاله به اهمیت شخصیتی از خراسان قرن پنجم، حاکم جشمی، پرداخته که مولف کتاب کار گسترده‌ای را در تصحیح و تحقیق آثار او در دست دارد.  تاریخچه مناسبات کلام و فلسفه با مقاله «خواجه طوسی میان کلام و فلسفه» به نقطه اوج آن در دوره فلسفی شدن علم کلام می‌رسد. این مقاله، به مناسبت معرفی تلخیص المحصل متکلم امامی نصیرالدین طوسی، بحث پرفایده‌ای است درباره منابع فکری و آثار فلسفی و کلامی فخر رازی در مقام منتقد ابن سینا و پیشگام تلفیق مباحث میان فلسفه و کلام و سپس نصیرالدین طوسی و کار او در واکنش به فخر رازی و ادامه راهش در بسط دادن الهیات فلسفی. درباره نمایندگان اشعریِ این کلام فلسفی که از خواجه تاثیر گرفتند، مولف پیش‌تر در چند مقاله سخن گفته و انتشار آنها را به مجموعه دیگری موکول کرده است.

دو مقاله «از فلسفه اسلامی و تاریخ آن چه می‌دانیم؟» و «تاملاتی درباره تاریخ‌نگاری فلسفه اسلامی در ایران» از حیث توجهی که به کاستی‌ها و لوازم تحقیق در زمینه تاریخ فلسفه می‌دهد، اهمیت دارد. یکی از این کاستی‌ها غفلت از تاثیر جریان‌های کلامی بر شکل‌گیری فلسفه اسلامی است.

همچنان که تاریخ‌نگاری فلسفه اسلامی بدون پرداختن به سرچشمه‌های اخذ و جذب علوم عقلی بیگانه قابل‌تصور نیست، جریان جذب و فهم افکار فلسفی را هم نمی‌شود بدون توجه به سهم متکلمان در نظر گرفت. معتزلیان متقدم با آنکه راه خود را از اهل فلسفه جدا می‌دانستند، از رهگذر مواجهه با جریان‌های الحادی و ثنوی در آشنایی اولیه با مفاهیم و اصطلاحات فلسفی پیشگام بودند و بعد از آن هم با جریان ترجمه متون فلسفی یونانی دادوستدهایی داشتند. به همین دلیل و بر خلاف آنچه معمول بوده است، تاریخ‌نگاری فلسفه و شناخت اندیشه فیلسوفانی همچون کندی و فارابی باید ناظر به محیط و زبانی باشد که متکلمان در شکل دادن آن سهیم بوده‌اند. اهمیت پرداختن به تاثیرات متقابل کلام و فلسفه بر مطالعه فلسفه ابن‌سینا هم صدق می‌کند، چنان که نقاط افتراق فلسفه ابن‌سینا از سنت ارسطویی و فلسفه ابن‌رشد را در همین سیاق می‌توان فهمید.

نقیصه دیگر در زمینه تاریخ فلسفه اسلامی کم‌توجهی به فیلسوفان خارج از مکتب‌های ابن‌سینا و سهروردی و ملاصدرا – و به تعبیر مولف، فیلسوفان پیرامونی- مانند فارابی و ابوالبرکات بغدادی به‌ویژه در ایران است و همچنین مغفول ماندن شخصیت‌های کم شناخته‌تر در ادوار فاصل میان فیلسوفان بزرگ که در این کتاب اشاره‌هایی به نقش آنان در انتقال افکار به فیلسوفان و متکلمان پس از خود شده است، از جمله شارحان و ناقدان مکتب ابن‌سینا.

 

یکی از فصل‌های مهم و مبسوط کتاب انصاری، «مکتب تفکیک: تحلیلی گفتمانی» است که یکی از بهترین تقریرها و نقدها بر مکتب معارفی میرزا مهدی اصفهانی است. رابطه این مبحث با دیگر مقالات تاریخی کتاب این است که مکتب تفکیک و محتوای فکری آن را به درستی، نه در خلأ که در دنباله جریان‌های دینی و عقلی ارزیابی می‌کند، به‌ویژه اینکه تعالیم مکتب تفکیک نه فقط مبتنی بر تفسیر و تعبیری خاص از متون دینی، بلکه متکی بر مجموعه‌ای از مدعیات تاریخی در نقد سنت‌های عقلی در تمدن اسلامی است. منظر و شیوه مولف در این بحث، حاصل جمع کمیابی از احاطه‌ و آشنایی نسبت به تاریخ فلسفه و علوم اسلامی، متون قدیم و معارف و معاریف زندۀ سنت دینی است که می‌توان گفت در چند نقد پیشین بر این مکتب سابقه نداشته است. این سخن البته از باب تاکید بر اهمیت و جدیت این فتح‌باب است؛ فارغ از اینکه کسانی به‌ویژه از میان معتقدان و دلبستگان این مکتب معاصر چه پاسخ‌های احتمالی برای بخش‌هایی از آن داشته باشند.   عرضه نوشته‌ها و درسنامه‌های این مکتب و حتی آثار غیر معارفی میرزا مهدی اصفهانی از جمله تقریرات اصول ایشان، می‌تواند به بررسی و داوری بهتر کمک کند.   

 

کسی که تعلق خاطری به مطالعه تاریخ کلام و تاریخ فلسفه داشته باشد، با خواندن کتاب میان کلام و فلسفه احتمالا تصور زنده‌تری از این موضوعات و دامنه و نتایج تحقیقات امروزی پیدا می‌کند. و نیز به بی‌اعتبار بودن کارهایی که در این زمینه‌ها بدون اطلاع از سابقه تحقیقی و روش انتقادی صورت می‌گیرد بیشتر پی می‌برد.

اگرچه مراتب ورود به مطالعه تاریخی با شناخت کلی و اجمالی آغاز می‌شود، این شناخت اجمالی همواره به پشتوانه‌ای از شناخت متقن جزئیات نیازمند است، همچنان که اطلاع تازه ما از آنچه به ظاهر جزئی و بیش از حد تخصصی یا حاشیه‌ای به نظر می‌رسد، می‌تواند شناخت کلی پیشین یا مشهورات ناسنجیده را تغییر دهد یا تصحیح کند.   در مقالات این مجموعه و دو مجموعه دیگر از مؤلف، نمونه‌هایی از تعیین کننده بودن جزئیات تاریخی و دقایق متن‌پژوهانه را می‌توان دید. اما ارزش استفاده از تحقیقات منضبط در تاریخ تفکر اسلامی محدود به مطالعات تخصصی نیست. در دایره وسیع‌تر اصحاب فکر و فرهنگ دینی کمتر کسی است که خود را از نوعی رجوع یا استناد به بخشهایی از سنت – به معنی عام- بی‌نیاز بداند. در عین حال، کمتر توجهی به لوازم علمی این استناد تاریخی و ضرورت آگاهی از نتایج تحقیقات می‌شود. فقر نگاه تاریخی و نقادانه غیر از اینکه آفت بزرگی در حوزه تحقیق است، در حوزه اندیشه و نظر هم چه بسا رهزن و منشا تفسیر و تعبیرهای بی‌پایه از سنت است.     

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: