هویت‌های مرگ بار حاصل ناتوانی در گفت‌وگو است

1395/11/4 ۰۸:۲۵

هویت‌های مرگ بار حاصل ناتوانی در گفت‌وگو است

رسانه‌ها، چالش‌ها و مسائل جدید در گفت‌وگوی ایرانی و جهان عرب با سخنرانی حسین سلیمی، هادی خانیكی، محمد‌مهدی فرقانی، مهدی منتظر قائم، احمد گل‌محمدی

رسانه‌ها، چالش‌ها و مسائل جدید در گفت‌وگوی ایرانی و جهان عرب با سخنرانی حسین سلیمی، هادی خانیكی، محمد‌مهدی فرقانی، مهدی منتظر قائم، احمد گل‌محمدی
زندگی در سپهر رسانه‌ای جدید

عاطفه شمس - محسن آزموده: منطقه بحران‌خیز خاورمیانه امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفت‌وگو و تعامل فرهنگی است، در روزگاری كه تروریست‌ها و افراط‌گرایان رادیكال امنیت و زندگی مردمان این منطقه را نشان گرفته‌اند، هیچ معاهده و قرارداد و سیاستی به اندازه گفت‌وگوی فرهنگی و تعامل و دادوستد انسانی نمی‌تواند مانع از جنگ‌افروزی و شعله‌ور شدن آتش قومیت‌گرایی و هویت‌گرایی دگرستیز شود. تا جایی كه به روابط و مناسبات ایران و كشورهای عربی بازمی‌گردد، متاسفانه در سال‌های اخیر این گفت‌وگو به دلایل سیاسی و صد البته مداخلات بیگانگان مخدوش شده است. در چنین شرایطی ضرورت همایش‌ها و نشست‌هایی در زمینه بررسی مصایب پیش‌روی گفت‌وگوی فرهنگی ایران و كشورهای عربی احساس می‌شود. همایشی كه دیروز در دانشكده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی این مساله را از منظر رسانه‌ها بررسی كرد و به چالش‌ها و مسائل جدید در گفت‌وگوی ایران و جهان عرب از این دیدگاه پرداخت. در این نشست استادان ارتباطات ایرانی با برخی محققان و متخصصان كشورهای عربی اعم از سوریه و عراق و مصر حضور داشتند. در ادامه گزارشی از اهم سخنان استادان ایرانی این نشست خواهیم خواند. نشست با سخنرانی آغازین هادی خانیكی، دبیر علمی نشست آغاز شد. وی با تاكید بر اینكه نشست تخصصی رسانه‌ها و نقش  آن در گفت‌وگوی جهان عرب زمانی برگزار می‌شود كه مردم ما داغدار حادثه پلاسكو و شهادت جمعی از آتش‌نشانان فداكار هستند، گفت: كمتر از دو هفته پیش جمهوری اسلامی به سوگ آیت‌الله هاشمی نشست. به عنوان دبیر علمی این نشست این دو رخداد را تسلیت می‌گویم. وی در ادامه این نشست را كه به میزبانی دانشگاه علامه برگزار می‌شود یكی از شش نشست تخصصی در این زمینه خواند كه در شش دانشگاه مختلف در ایران برگزار خواهد شد و تاكید كرد: گفت‌وگوی فرهنگی میان ایران و جهان عرب مساله‌ای ریشه‌دار و قدیمی است. اما اكنون باید پرسید این گفت‌وگو به چه سمتی رفته و در چه مرحله‌ای قرار دارد. نهایت تلاش ما این است كه بدانیم گفت‌وگوها با كشورهای عربی اسلامی را از كجا شروع كنیم و به كجا برسیم.
 
فرهنگ فراتر از زبان/ حسین سلیمی- رییس دانشگاه علامه طباطبایی

در ادامه حسین سلیمی نخستین سخنران این نشست بود كه بحث خود را با اشاره به تكثر و تنوع فرهنگ‌ها در جهان عرب آغاز كرد و گفت: فكر می‌كنم در مورد جهان عرب نمی‌توان تنها از یك فرهنگ صحبت كرد. درست است كه فرهنگ‌‌ها در بستر زبان خود را نشان می‌دهند اما تمام یك فرهنگ را نمی‌توان به زبان محدود كرد و در بستر زبان عرب با فرهنگ‌های مختلف در كشورها و جوامع عربی روبه‌رو هستیم. بنابراین باید پرسید چرا در قرن بیست و یكم و زمانی كه فرهنگ‌های مختلف به هم نزدیك و نزدیك‌تر می‌شوند همچنان برخی از ایرانیان و اصحاب فرهنگ در جهان عرب تلاش می‌كنند هویت و فرهنگ‌های خود را در برابر دیگری تعریف كنند. باید پرسید چرا ایرانیان تلاش می‌كنند عناصر ضدعربی را در فرهنگ خود ریشه‌دار كنند و چرا كسانی تلاش می‌كنند عناصر عرب را در مقابل فرهنگ ایرانی تعریف كنند؟ پاسخ این پرسش‌ها در رابطه سیاست و فرهنگ نهفته است هرجا سیاست و فرهنگ به هم نزدیك شدند عناصر تقابلی قوت گرفته است و هر جا فرهنگ‌ها توانسته‌اند خود را از دست سیاست رها كنند عناصر تعاملی رشد كرده است.
سلیمی در بخش دیگری از سخنانش آغاز تعامل نزدیك فرهنگ ایران و فرهنگ‌های عربی را به دوران حاكمیت سیاسی اسلام در ایران و بخش‌هایی از جهان گذشته مرتبط خواند و گفت: آغاز این تعامل با جنگ است و جنگ یكی از شدیدترین نوع تنازعات سیاسی است اما وقتی عنصر سیاست كمرنگ می‌شود تعامل فرهنگی ماندگاری بین ایران و اعراب ایجاد می‌شود و ایرانیان زمانی كه خودشان شدند، توانستند قرائتی از فرهنگ عربی را وارد فرهنگ خودشان كنند. ما هرگز هویت مستقل خود را از دست ندادیم. مصر در تعامل با اسلام دچار یك دگرگونی بنیادی شده است اما ایرانیان توانستند زبان و هویت خود را حفظ كرده و باب تعاملات فرهنگی با جهان عرب را بازنگه دارند. این زمانی بود كه دستگیری‌های سیاسی در ذیل خلافت اسلامی به حداقل رسیده بود. یكی دیگر از مراحل ارتباط فرهنگی بین ایران و اعراب زمانی بود كه كشورهای مختلف عربی در جنگ‌هایی از دل امپراتوری عثمانی ظاهر شدند زمانی كه همه‌چیز در پرتو نظام سیاسی دوقطبی فهمیده می‌شد از این رو هویت جدیدی در كشورهای عربی و ایران شكل گرفت و عناصر فرهنگی جدیدی تعریف كردند كه موجب شد رویارویی بین كشورهای عربی و ایران شدت گیرد.
 
تبعات  ناتوانی در گفت‌وگو/ هادی خانیكی - استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
هادی خانیكی دبیر علمی این نشست در بخش دیگری از سخنانش به موضوع پانل دوم اشاره كرد و گفت: در نشست دوم به طرح اندیشه‌ها، زمینه‌ها و الگوهای موثر در فراهم آوردن امكان گفت‌وگوهای ایرانی و عربی با موضوعیت و محوریت رسانه‌ها پرداخته شود. اگر در پانل نخست به زمینه‌های تهدیدآمیز برای شكل‌گیری گفت‌وگو پرداخته شد، الان می‌خواهیم به این بپردازیم كه چه فرصت‌هایی به لحاظ تاریخی و فرهنگی در جهان عربی و ایرانی شكل گرفته است. از آن رو كه رسانه‌ها نسبتی معنا‌دار با حوزه عمومی (public sphere) و افكار عمومی (public opinion) دارند، می‌توانند مكان و امكان تحقق گفت‌وگو به شمار آیند، چنان كه در شرایطی هم با برساختن گونه‌های خشن هویتی ازجمله هویت‌های غیریت ساز مذهبی، قومی و ملی راه را برای گفت‌وگو و ارتباطات میان فرهنگی تنگ می‌كنند. هویت‌های مرگ بار به تعبیر امین معلوف تهدید بزرگ هم اندیشی، همزیستی و همكاری در جهان اسلام است. هویت‌های مرگبار كه محصول جبر و جمود و ناتوانی در گفت‌وگو هستند، مدام خلق خشونت می‌كنند و بذر كینه می‌كارند و بزرگ‌ترین جفا را در حق اسلام و انسان در هر كجا كه باشد روا می‌دارند.
خانیكی افراطی‌گری دینی رسانه‌ای شده در جهان امروز را عامل ویرانگر فرهنگ و اندیشه گفت‌وگو در جهان شبكه‌ای امروز خواند و گفت: این پدیده با برجسته‌سازی خشونت و هویت می‌كوشد چهره رحمانی اسلام را به حاشیه براند. در این زمینه و زمانه برای رسانه‌ها در مقیاس خرد و كلانی راه گشودن فضاهای دیگر و عرضه تصاویر واقعی‌تر بسته نیست، یعنی تحت پذیرش جبر تكنولوژی گمان نكنیم الزاما فضای رسانه‌ای شده، ما را به سمت عدم گفت‌وگو می‌كشاند. فرصت‌ها و امكان‌هایی نیز هست كه می‌شود در همین فضا از گفت‌وگو سخن گفت. بنابراین راه دشوار و رو به آینده، می‌تواند راهی گفت‌وگویی باشد. مبانی اندیشه‌ای، زمینه‌های مساعد و سرمشق‌های موفقی برای ترغیب به گفت‌وگو در جهان ایرانی و جهان عربی وجود داشته‌اند كه نه تنها در دوردست تاریخ بلكه در همین نزدیكی حیات ملت‌ها افق‌های گفت‌وگویی در همه عرصه‌ها گشوده‌اند. گفت‌وگو اقدامی آگاهانه در جهت تعارف و تعامل و الگوی جایگزین با نظرورزی‌های استوار و راه‌حل‌های عملی است. گفت‌وگوی موفق نیازمند استخراج مبادی و مبانی معرفتی پشتیبان اصلی و مواجهه واقعی با دردها و دغدغه‌های مشترك از سوی دیگر است.
از سید جمال تا شریعتی
خانیكی تاكید كرد: اگر نظام اندیشگی، ارزشی و هنجاری به سوی گفت‌وگو برود و رویه پیدای زندگی جمعی و زیسته‌ها و شیوه‌های كنش انسان هم گفت‌وگویی بشود، می‌توان از رواج و رونق گفت‌وگو به عنوان گمشده عصر ما و اجتماعات ما سخن گفت. كم نیستند كسانی كه در این راه گام‌های موثری هم در جهان ایرانی و هم در جهان عربی برداشته‌اند. به لحاظ تاریخی در تاریخ معاصر از سید جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده می‌توان یاد كرد كه هر دو كنار هم به طرح اندیشه وحدت در جهان اسلام پرداختند. باز در دوران معاصر كسانی مثل مرحوم بروجردی و مرحوم شلتوت به مقوله تقریب به صورتی عملی و برنامه‌ریزی شده دادند. امام موسی صدر نیز در جامعه چندفرهنگی لبنان توانست گفت‌وگو را به امری ممكن در همه زمینه‌ها تبدیل كند، روحانی جوانی كه از ایران به لبنان رفت و توانست در آن جا نفوذ و تاثیر لازم را داشته باشد.
این استاد ارتباطات به نمونه‌های موفق این گفت‌وگو در ایران پرداخت و گفت: در ایران دكتر علی شریعتی بین مكتب، وحدت و عدالت با وجود نگاه شیعی‌اش تلاش كرد در جهان اهل تسنن نیز پلی را به وجود آورد. امام خمینی(ره) كلمه توحید و توحید كلمه را مبنای دعوت در جهان اسلام قرار داد و انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی كه در جهان اسلام و نه تنها ایران رخ داده، شكل گرفت. رهبر انقلاب بر آتش تفرقه‌های مذهبی در ایران آب می‌پاشد و هر جا بین شیعه و سنی مساله‌ای مطرح شده، سعی كرده آن را كنترل كند. یا امثال رییس‌جمهور دوران اصلاحات كه با طرح و پیشبرد گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها فصل جدیدی را در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع و جهان گشودند. اینها شخصیت‌هایی هستند كه با سوگیری به سمت وحدت و تقریب باب گفت‌وگو را باز كردند. همچنین می‌توان از نمونه‌های نهادی و مدنی نیز یاد كرد كه در حوزه فرهنگ و رسانه تلاش دارند این دیوارهای بلند بی‌اعتمادی را كم كنند.
خانیكی در پایان گفت: باید به نمونه‌های دیگر كشورها نیز توجه كرد و دریافت كه چه سرمشق‌ها و الگوهای نظری و عملی را در میان متفكران و مصلحان می‌توان یافت كه توانستند راه موفقی را در جوامع یا رسانه‌ها باز كنند. تاكید بر كدام مولفه اجتماعی و سیاسی راه گفت‌وگو را در اجتماعات مسلمان تسهیل كرده است؟
 
تغییر ماهیت گفت‌وگو به واسطه رسانه‌ها/ محمد مهدی فرقانی - رییس دانشكده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

محمد مهدی فرقانی در ابتدا ضمن خیر مقدم به میهمانان این همایش به ویژه میهمانان خارجی اهمیت این نشست را كمك به شكل‌گیری بنیاد اولیه نهادهای گفت‌وگویی در حوزه آكادمیك بین ایران و كشورهای عربی خواند و موضوع نشست را رسانه‌ها، چالش‌ها و مسائل جدید در گفت‌وگوی فرهنگی ایران و جهان عرب خواند و گفت: می‌دانیم كه ما در یك سپهر رسانه‌ای جدید به سر می‌بریم. رسانه‌ها و تكنولوژی‌های جدید ارتباطی، شبكه‌های اجتماعی و فضای مجازی، شكل و ماهیت گفت‌وگوها، ارتباطات و روابط هم داخلی كشورها و هم بین كشورها و هم در سطح بین‌المللی را تغییر داده‌اند و متحول كرده‌اند. زمانی كه صحبت از رسانه‌های سنتی بود، به دنبال این بودیم كه قوانین كشورها چقدر اجازه می‌دهد كه رسانه‌ها به طور آزاد گفت‌وگوهای فرهنگی را تشویق كنند و چقدر آزادی عمل دارند، چقدر حمایت می‌شوند و با چه چالش‌ها و محدودیت‌هایی مواجه هستند. اما فضای مجازی تقریبا این محدودیت‌ها را از بین برده است و ما می‌بینیم كه در آنچه در كشورهای عربی تحت عنوان بهار عربی شناخته شد، عمدتا تحولات به مدد رسانه‌های جدید صورت گرفت.
فرقانی با اشاره به تصویر ناقصی كه انسان‌های امروز به واسطه رسانه‌ها از یكدیگر دریافت می‌كنند، گفت: دلیل این امر آن است كه ما هیچگاه خارج از سپهر رسانه‌ای تصویری نمی‌توانیم داشته باشیم. رسانه‌ها آنچنان بر فضای زندگی ما سلطه پیدا كرده‌اند كه ما هیچ شناخت و درك و آگاهی‌ای از جهانی كه در آن زندگی می‌كنیم، خارج از حوزه تصویر رسانه‌ای نداریم. همچنان كه بودریار اشاره می‌كند، ما بیشتر اوقات با وانمایی واقعیت روبه‌رو هستیم، تا خود واقعیت. متاسفانه این وانمایی واقعیت به گونه‌ای بوده است كه با وجود نزدیكی‌های فرهنگی و علمی كه بین ایران و كشورهای عربی بوده و ایران بیشترین نزدیكی و مجاورت فرهنگی را با این كشورها داشته، اما روابط سیاسی و فرهنگی آنچنان كه ماهیت این نزدیكی اقتضا می‌كند، نبوده است. بنابراین امیدواریم این نشست‌ها بتواند كمكی بكند و ما را به راهكارها و راه‌حل‌هایی برساند كه دست كم در سطح نخبگان و در سطح آكادمیسین‌ها، بین ایران و جهان عرب گفت‌وگوهای علمی، منطقی و استدلالی شكل بگیرد و از این طریق افكار عمومی در كشورهای عربی و همین طور در كشور ما بتوانند به تصویرهای واقعی‌تری از ایران و كشورهای عربی دست پیدا كنند.
فرقانی در پایان با ابراز خوشحالی از حضور بیشترین تعداد دانشجویان خارجی در دانشكده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نسبت به سایر دانشگاه‌های كشور گفت: اكثریت دانشجویان خارجی ما عرب هستند، البته تعداد زیادی دانشجو از افغانستان و تاجیكستان و... نیز هستند. جالب این است كه این دانشجویان عرب به‌شدت علاقه‌مندند در رشته‌هایی چون روزنامه‌نگاری، علوم ارتباطات و مطالعات ارتباطی تحصیل بكنند. این نشان می‌دهد كه این دانشجویان بینش درستی نسبت به آینده دارند و می‌دانند كه رسانه‌ها چگونه در كار تعیین سرنوشت بشر دخالت دارند. كماكان نیز از پذیرش دانشجویان جدید برای آموزش دیدن در این رشته‌ها استقبال می‌كنیم. سوال اساسی نشست ما این است كه در فضای رسانه‌ای جدید چه فرصت‌ها و چالش‌هایی برای گفت‌وگوهای فرهنگی بین ایران و كشورهای عرب می‌بینند و این موانع و چالش‌ها و فرصت‌ها را چگونه تحلیل می‌كنند و در واقع همه دستاورد این نشست باید این باشد كه چگونه می‌شود چالش‌ها را به فرصت بدل كرد و بتوانیم گفت‌وگوهای فرهنگی را ابتدا در سطح فرهنگی و آكادمیسین‌ها و سپس در سایر حوزه‌ها گسترش دهیم. اگر این فضا شكل بگیرد، حوزه سیاست را نیز متاثر خواهد شد.
 
در برابر نخبه‌گرایی و توده‌‌گرایی/ مهدی منتظر قائم - استاد ارتباطات دانشگاه تهران
مهدی منتظر قائم بحث خود را از زاویه ارتباطات جهانی خواند و سخنان خود را با توصیفی از وضعیت جهان معاصر آغاز كرد و گفت: ما متخصصان ارتباطات معتقدیم ارتباطات هم بستر و هم عامل تمام جهان بشری است، یعنی فرهنگ و جامعه و هر پدیده‌ای كه روی این دو پدیده به وجود می‌آید، مستقیما یا غیرمستقیم تحت تاثیر ارتباطات است و در نهایت نیز در جهان انسانی اثر می‌گذارد. به همین خاطر ظهور تكنولوژی‌های جدید ارتباطی جهان بشری را هم به عنوان بستر و هم به عنوان عامل تحت تاثیر قرار می‌دهد. مسائلی چون مركزیت‌زدایی، سرزمین‌زدایی، ساختارزدایی و تخصص‌زدایی، رواج ارتباطات افقی و... وقتی محقق می‌شوند، تمام هستی‌های اجتماعی، قومیتی، جنسیتی، ملی و دینی و همه ساختارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بحث من از زاویه ملی‌گرایانه و دولت- ملت‌ها نیست، بلكه می‌كوشم از زاویه دینی به مذاهب جهان اسلام بپردازم.
وی در ادامه به فاجعه منا كه سال گذشته رخ داد، اشاره كرد و گفت: من با رویكردی انتقادی هم فضای مجازی ایران و هم رسانه‌های رسمی ایران واكنش‌ها به این فاجعه را تحلیل و به این نكته تاكید كردم كه ما باید یاد بگیرم سیاست‌های رسانه‌ای را نه طبق عادت از درون بلكه از جهانی فراتر و گسترده‌تر نگاه كنیم. متاسفانه یكی از اتفاقاتی كه در جهان اسلام اعم از ایران و كشورهای عربی رخ نداده، توان نگاه كردن به مسائل و متخصصین جوامع ارتباطی به مسائل از بالا و با در نظر داشتن كلیت جهانی است. ما باید بتوانیم به مسائل نگاهی جهانی داشته باشیم و آنها را صرفا از منظر درونی نبینیم. اسم این نگاه، نگاه جامع از بالا به هستی فردی و رفتار فردی واحدهای شكل‌دهنده جهان انسانی و این منطقه است.
منتظر قائم در ادامه به چالش‌های معرفت شناختی و رفتاری اشاره كرد و گفت: اگر این چالش‌ها را حل نكنیم، در مقام تجویز و توصیه به سمتی حركت می‌كنیم كه غیرواقعی است. این چالش‌ها در قالب سه تناقض اصلی قابل بررسی هستند. اتفاقی كه با توسعه ارتباطات و چند لایه شدن جهان اجتماعی رخ داده، تنوع و تعدد رهبران است. در جهان جدید شاهد تنوع و تكثری از رهبران در شبكه‌های اجتماعی و حتی رسانه‌های تصویری هستیم. هر كس با چند صد هزار دلار می‌تواند در سطح منطقه خودش باورندگان یا پیروانی برای خود فراهم كند. این تنوع و تكثر رهبران در ابعاد مذهبی می‌تواند نگرانی ایجاد كند و افراط‌گری را دامن بزند كه متاسفانه منطقه ما را دچار مشكلات دهه‌های اخیر كرده است. همچنین این تكنولوژی‌های جدید رابطه بین رهبران و پیروان را از حالت مكانمند و سلسله‌مراتبی به حالت بدون سرزمین و افقی بدل كرده است. یك فرد در هر جایی از خاورمیانه می‌تواند پیروانی را در امریكا و اروپا و آفریقا یا جاهای دیگر ایجاد كند. مساله دیگر این است كه به دلیل تنوع گفتمان‌ها رویكردها نسبت به تاریخ و حوادث از صدراسلام تا حال بازتعریف می‌شود. یكی از ویژگی‌های انقلاب ارتباطات و بحران‌های هویتی ضرورت بازگشتن به تاریخ و بازتعریف كردن است. این بازنمایی مجدد از تاریخ صدراسلام موقعی كه پاسخ عقلانی و محققانه و مبتنی بر تفاهم نمی‌یابد، می‌تواند نگران‌كننده باشد و نسل‌های جدید را كه به دلیل سلطه دولت‌های مركزی انقطاع چند دهه‌ای با هویت‌های مذهبی داشته‌اند، تحت‌تاثیر قرار بدهد و رسانه‌های افراطی نیز در چنین سوءاستفاده از تاریخ برای تحریك پیروان احساساتی عمل كنند.
نقطه بهینه میان نخبه‌گرایی و توده‌گرایی
منتظر قائم در ادامه بعد از پرداختن به چالش‌های دیگر گفت: چنان كه محققان ارتباطات بیان می‌كنند، یكی از چالش‌های بنیادین جهان جدید، چالش بین حقیقت و مصلحت است. اگر بپذیریم كه این چالش همیشه پیش روی بشریت بوده است، اما وقتی در تاریخ پیش می‌رویم، این تضاد میان حقیقت و مصلحت گسترده می‌شود. این امر شرایطی را ایجاد می‌كند كه رسیدن به راه‌حل‌ها را از آرزواندیشی و اقدام فردی و برنامه‌ریزی‌های مقطعی و كوتاه‌مدت جدا می‌كند و ضرورت این را ایجاد می‌كند كه ما با هم و با مشاركت تمام نیروهای خودمان به سمت این تغییر بزرگ حركت كنیم. این چالش خود چندین تضاد در خود دارد، از یك سو نیاز به گفت‌وگوی میان متخصصان تاریخ و ارتباطات و دین برای رفع تضادها و رسیدن به یك آگاهی ورای تضادهای صوری وجود دارد، از سوی دیگر ساختارهای اقتدار و تبعیت در حال فروپاشی است. بنابراین اگر هم متخصصان با هم گفت‌وگو كنند، سخن شان در میان مردم و پیروان، میزان اثرگذاری در دهه‌های پیشین را ندارند.
منتظر قائم گفت: بنابراین ما اگر به سمت سیاست‌های نخبگانی و گفت‌وگومحور حركت كنیم، توده‌ها اعتراض می‌كنند و برنامه‌ها خنثی خواهد شد. اما اگر به سمت سیاست‌های توده‌گرا حركت كنیم، خشونت و مصلحت‌اندیشی‌های عوامانه میدان عمل را از دست نخبگان خواهد گرفت. پیدا كردن نقطه بهینه در این تضاد میان نخبه‌گرایی و توده‌گرایی از چالش‌های سیاستگذاری در گفت‌وگوهای فرهنگی در میان مذاهب و ملل منطقه است. ما برای عبور از این چالش بزرگ نیاز به تفكر، نوآوری، تحقیق و اندیشه‌های جدید داریم. اما وارد كردن هر تفسیر جدیدی به معنای مركزیت‌زدایی از ساختارهای كهن است. در حالی كه ما برای عبور از این ساختار فعلی نیاز داریم تا مركزیت‌ها را حفظ كنیم. بنابراین اگر نتوانیم نقطه بهینه را پیدا كنیم، با چالش‌های متفاوتی مواجه خواهیم شد.
اسلام دین رافت
این استاد ارتباطات بعد از اشاره به چالش‌های دیگر راه‌حل برای عبور از این مشكلات را تلاش برای رسیدن به نقطه بهینه خواند و گفت: اگر این اتفاق نیفتد، تمام سیاست‌ها و اقدامات دیگر مقطعی و موردی خواهد بود. این نقطه بهینه جز با اطلاعات، همفكری، هم اندیشی، مشاركت نخبگان و توده‌های دینی و سیاسی و عالمان علوم اجتماعی عملی نخواهد بود. سیاست دوم همفكری، همكاری و هم‌اندیشی رهبران دینی شامل بخش‌هایی از روشنفكران، روشنفكران دینی، افراد دارای اندیشه‌های جدید خواهد بود. ما ناگزیریم كه به سمت گفتمان‌های جدید با رعایت اصول منطقی حركت كنیم. سیاست سوم گسترش ارتباطات افقی و عمومی درون و بین مذاهب است. سیاست چهارم ایجاد تشكل‌ها و مجامع میان جامعه مدنی در كشورهای منطقه از طریق گسترش توریسم زیارتی و تسهیل عبور و مرور مردمان در سرزمین‌های مختلف است. اقدام دیگر گسترش روابط میان متخصصان ارتباطات در جهان اسلام است. در پایان صلح‌دوستی و پرهیز از هر گونه خشونت كلامی و فیزیكی و حتی احساسی و عاطفی است. متاسفانه ما در دهه‌های گذشته آموزه اسلام دین رافت است را نادیده گرفته‌ایم، فكر می‌كنم با بازگشت به اصول مركزی دین اسلام و اخلاقیات حضرت رسول (ص) می‌توانیم مبانی‌ای را پیدا كنیم كه در عبور از این چالش بسیار بزرگ مفید فایده باشد. بشریت هیچ‌وقت بدون چالش نبوده است و چالش نیز صرفا به معنای آسیب نیست. اگر در مقطع كنونی مواد لازم، افكار و اندیشه و سرمایه و روابط لازم برای عبور از چالش فراهم كنیم، وعده ظهور اسلام راستین جدای از تمام اختلافات و ناملایمات درونی محقق‌تر خواهد شد و امكان چنین تحققی هست تا ما به عنوان یك دین واحده بتوانیم عمل كنیم و در برابر ادیان دیگر بتوانیم محوریت، مركزیت و صلابت و رافت خودمان را محقق كنیم.
 
معناسازی و گفت‌وگوی فرهنگی/ احمد گل‌محمدی - استاد علم سیاست دانشگاه علامه طباطبایی

احمد گل‌محمدی بحث خود را تاكید بر دشواری‌های گفت‌وگوی فرهنگی میان ایران و جهان به ویژه جهان عرب خواند و گفت: لازمه پرداختن به این دشواری در آغاز نیازمند پاسخ به سه پرسش مقدماتی است. نخست اینكه اصلا گفت‌وگوی فرهنگی چیست؟ دوم اینكه این گفت‌وگوی فرهنگی چه اهمیتی دارد و چه نیازی به آن است؟ و سوم اینكه شرایط چنین گفت‌وگویی چیست؟ در پاسخ به پرسش مقدماتی اول می‌توانیم ماهیت گفت‌وگوی فرهنگی و بین فرهنگی را دادوستد نظام‌های معنایی گوناگون میان پایبندان آن نظام‌ها خواند. زیرا فرهنگ چیزی نیست جز مجموعه‌ای از نظام‌های معنایی و نظام‌های معنایی چیزی نیستند جز پاسخ‌های نسبتا مشترك جوامع به مجموعه پرسش‌های هستی شناسانه و هنجاری یا پرسش از هست‌ها و بایست‌ها. بنابراین گفت‌وگوی فرهنگی یعنی دادوستد نظام‌های معنایی یا به عبارتی بازسازی متقابل پاسخ‌های مشترك جوامع به آن دو دسته پرسش‌های بنیادی. یعنی گفت‌وگو صرف نشستن و گفتن و برخاستن نیست، بلكه گفت‌وگو فرآیندی است كه طی آن پاسخ‌های‌مان را بازسازی  و پاسخ‌های‌مان را به صورت تبادلی تعدیل كنیم.
گل‌محمدی در ادامه به اهمیت گفت‌وگوی فرهنگی با تعریف مذكور پرداخت و گفت: ساده‌ترین و كوتاه‌ترین پاسخ به پرسش از ضرورت گفت‌وگوی فرهنگی این است كه گفت‌وگو لازمه بقا و ارتقای زندگی اجتماعی است یا لازمه همزیستی جهانی است. در چنین جهانی كه ما ناگزیریم از درهم‌تنیدگی و وابستگی فزاینده، ناگزیریم از هم فهمی و هم‌پذیری، یعنی یكدیگر را بفهمیم و بپذیریم و تحمل كنیم، در یك گستره منطقه‌ای و جهانی. به عبارتی گفت‌وگو لازمه این هم فهمی و هم‌پذیری و تحمل یكدیگر در این گستره است. اما پاسخ پرسش مقدماتی سوم یعنی پیش نیازها و شرایط این نوع گفت‌وگو این است كه لازمه این گفت‌وگوی فرهنگی یا بینافرهنگی، معناسازی گفت‌وگوپذیر است؛ به عبارتی ما در عرصه فرهنگ باید چنان معناسازی كنیم كه این معناسازی یا این پاسخ‌های مشترك، امكان گفت‌وگو به آن معنا را فراهم كرده باشد. این امكان پذیر نیست مگر از طریق پذیرش اعتبار نسبی نظام‌های معنایی دیگر یا پذیرش اعتبار نسبی فرهنگ‌ها یا خرده فرهنگ‌های دیگر و به تبع آن پذیرش جایگاه نسبتا برابر كارگزاران فرهنگی یا كارگزاران گفت‌وگوی فرهنگی. یعنی ما اولا باید بپذیریم كه فرهنگ‌های دیگر هم در بر دارنده معناها و پاسخ‌های معتبر هستند و دیگر اینكه متولیان یا پایبندان این فرهنگ‌ها نیز در جایگاه نسبتا برابری با ما قرار دارند.
نقد دستگاه‌های معناساز
گل‌محمدی سپس با توجه به سه پاسخ به پرسش‌های مذكور، به دشواری برقراری گفت‌وگوی بینا فرهنگی پرداخت و گفت: ادعای من این است كه در دستگاه‌های معناساز دولتی و رسمی ایران و كشورهای عمده عربی، این معناسازی گفت‌وگوپذیر چندان محلی از اعراب ندارد و جایگاه چندانی ندارد. من البته متخصص جهان عرب یا كارشناس رسانه نیستم، اما می‌دانم كه دستگاه‌های معناساز كشورهایی مثل سوریه، عراق، مصر، عربستان و ایران كه دستگاه‌هایی تام است و می‌خواهد همه عرصه‌های معناسازی را اشغال كنند، معناسازی گفت‌وگوپذیر را بر نمی‌تابند و معناسازی شان به گونه‌ای است كه دو اصل مذكور رعایت نمی‌شود: یكی اینكه معنا-فرهنگ‌های دیگر نیز دربردارنده پاسخ‌های معتبر هستند و دیگر اینكه متولیان آن فرهنگ‌ها هم شأن و جایگاه نسبتا برابر دارند. بنابراین نوعی مطلق‌انگاری در نظام‌های معنایی این دستگاه‌ها وجود دارد، یعنی یك نظام معنایی معین را در صدر می‌نشانند و به تبع آن نظام‌های معنایی دیگر در ذیل قرار می‌گیرند و به همین نسبت یك جایگاه سلسله مراتبی برای كارگزاران و نمایندگان و گفت‌وگوكنندگان ایجاد می‌كنند. وقتی در شرایط برابر قرار ندارید، گفت‌وگو معنا ندارد. وقتی پیشاپیش این را نپذیرید كه فرهنگ‌ها و نظام‌های معنایی دیگر نیز ممكن است پاسخ‌های معتبری داشته باشند، گفت‌وگو محلی از اعراب ندارد. حرف می‌زنیم اما گوش نمی‌كنیم و گفت‌وگو در بازسازی‌ای كه لازمه همزیستی و هم‌كناری است، موثر نیست. ویژگی دیگر این دستگاه‌های معنای خاص بنیاد است. یعنی به جای اینكه بر مفاهیمی یونیورسال و عام دینی تاكید كنیم، بر عناصر خاص تاكید می‌كنیم، مثل یك رویداد یا شخصیت خاص. اینها اجازه گفت‌وگو نمی‌دهد، در حالی كه دین بسیار غنی‌تر از اینهاست و گنجینه‌ای از مفاهیم عام و جهانشمول است.
گل‌محمدی در پایان در پیشنهاد به رسانه‌ها برای رفع این چالش‌ها گفت: باید فضایی برای رسانه باشد كه در سیطره آن نظام تام معناساز نباشد. این رسانه‌ها باید آن معناسازی گفت‌وگو گریز یا گفت‌وگوناپذیر را نقد كنند. رسانه‌ها باید بنیادهایی را نقد كنند كه امكان گفت‌وگو را مطلقا فراهم نمی‌كنند؛ به عبارت دیگر رسانه‌ها باید آن پاسخ‌های فلسفی بنیادی مطلق گرا را نقد كنند. رسانه‌ها باید چنین كنند. باید یك عرصه مدنی باشد تا رسانه‌ها فارغ از چیرگی‌های دستگاه‌های معناساز دولتی به نقد این رویكردهای گفت‌وگوناپذیر بپردازند. اگر ما نپذیریم كه همه فرهنگ‌ها به مسائل جهانی ما پاسخ‌های نسبتا معتبری دارند، گفت‌وگو ذاتا امكان‌ناپذیر نمی‌شود. البته صورتش هست و ما جمع می‌شویم و باهم صحبت می‌كنیم، اما از دل آن گفت‌وگوی اصیل برنمی‌آید.

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: