1395/9/29 ۰۷:۵۹
«وحدت حوزه و دانشگاه» برای برآوردن اهدافی همچون توسعه و پیشرفت جامعه، امر بدیهی است و ضرورت آن نیازی به استدلال ندارد. جامعه اسلامی همچون ما، در کنار پرداخت به مسائل اعتقادی، نیازهای روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی، حقوقی و... نیز دارد. مسلماً تنها با یک «نهاد فرهنگی عقیدتی» به نام حوزه علمیه یا با یک «نهاد آموزشی» به نام دانشگاه نمیتوانیم تمامی این نیازها را تأمین کنیم. این دو نهاد باید با هم مشارکت کنند تا بتوانند نیازهای جامعه اسلامی را تأمین کنند
«وحدت حوزه و دانشگاه» برای برآوردن اهدافی همچون توسعه و پیشرفت جامعه، امر بدیهی است و ضرورت آن نیازی به استدلال ندارد. جامعه اسلامی همچون ما، در کنار پرداخت به مسائل اعتقادی، نیازهای روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی، حقوقی و... نیز دارد. مسلماً تنها با یک «نهاد فرهنگی عقیدتی» به نام حوزه علمیه یا با یک «نهاد آموزشی» به نام دانشگاه نمیتوانیم تمامی این نیازها را تأمین کنیم. این دو نهاد باید با هم مشارکت کنند تا بتوانند نیازهای جامعه اسلامی را تأمین کنند.
در این راستا، اقدام های ارزشمند و خوبی صورت گرفته است. البته متأسفانه برخی عادت به سیاهنمایی دارند و تلاشهایی که در این سی وچند سال صورت گرفته است را نادیده میگیرند. ما قبل از انقلاب حوزویانی داشتیم که دانشگاهیان را بیدین تلقی میکردند و دانشگاهیانی بودند که حوزویان را متحجر میخواندند. امروزه، به واقع، چنین نگاهی در حوزه و دانشگاه حاکم نیست. البته ممکن است به صورت حاشیهای موضعگیریهایی اینچنینی دیده شود اما دیدگاه رایج در حوزه و دانشگاه دیگر همچون گذشته نیست و این مهم، محصول پیوند حوزه و دانشگاه است.
حوزه و دانشگاه توانستهاند با همکاری هم در زمینه تحول علومانسانی، اسلامیسازی علومانسانی و تولید علمبومی تحقیقات خوبی انجام دهند. از نظر آموزشی نیز پیشرفتهایی حاصل شده است به طوری که امروز ما شاهد حضور استادان فرهیخته متعددی از دانشگاه هستیم که در حوزههای علمیه تدریس میکنند و طلاب را در مباحث مختلف علومانسانی آموزش میدهند، متقابلاً روحانیهایی هم هستند که در دانشگاهها درسهایی همچون حقوق، فقه و الهیات و... تدریس میکنند و دانشگاهیان را به بهترین نحو با این مباحث آشنا میسازند. علاوه بر فضاهای علمی، در سطح جامعه هم این پیوند به نحو بارزی به چشم میخورد؛ هیچ حزبی در کشور سراغ نداریم، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، که در آن ترکیبی از حوزویان و دانشگاهیان حضور نداشته نباشند. مجموعه اینها نشان میدهد که ایده «پیوند حوزه و دانشگاه» تا حدی در جامعه محقق شده است.
با توجه به اینکه من هر دو ساحت را تجربه کردهام، معتقدم هر دو نهاد، امتیازات و نقایصی دارند. از این رو، وقتی از «پیوند حوزه و دانشگاه» صحبت میکنیم باید امتیازات هر دو را گرفته و نقایص را کنار بزنیم؛ بهعنوان مثال، یکی از امتیازهای حوزه علمیه این است که در آموزش «متن محور» است و یک کتاب را در چند واحد نمیگذرانند. اما دانشگاه بیشتر «واحد بندی» است؛ به طوری که یک رشته دانشگاهی تنها با گذراندن یکسری واحد محدود و کلاسه شده، آموزش داده میشود؛ در این نظام آموزشی چندان یک دانشجو به چالش نمیافتد. از این رو، به شخصه در ارتباط با رشتههای علوم عقلی و فلسفه که رشتههای تخصصی من هستند، در نظام آموزشی دانشگاهها احساس خطر میکنم چراکه معلوم نیست در آینده بتوانیم با این شیوه، استادان شایستهای تربیت کنیم.
واقعیت این است که با چند واحد درسی ملا و عالم فرهیخته پرورش داده نمیشود. این آسیب دانشگاه است و اگر این آسیب به حوزه نیز ورود کند، آن را دچار آسیب خواهد کرد. از طرف دیگر، نقطه مثبت دانشگاه، پرداخت به «معلومات متنوع» و «به روز شده» است؛ به تعبیری «به روز بودن» و «کاربردی بودن علم» در این نهاد اهمیت قابل تأملی دارد. این در حالی است که در حوزههای علمیه بعضی از علوم آنچنان اصالت پیدا میکنند که بعد کاربردیشان را از دست میدهند؛ برای مثال، کسی که اصول فقه میخواند گاه فراموش میکند که هدف خواندن اصول فقه رسیدن به «اجتهاد» است. این نگاه کاربردی به علوم را ما در دانشگاهها بیشتر میبینیم. به اعتقاد من، هر دو نهاد نقص و امتیازهایی دارند که باید امتیازها را حفظ و نقایص را برطرف کرد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید