1395/7/3 ۰۹:۰۴
بهرام افشار (فرزند استاد ایرج افشار) از مفقود شدن سنگ مزار آرامگاه پدرش خبر داد. به گزارش ایلنا، بهرام افشار در یادداشتی گفت:«مرحوم ایرج افشار قرار بود در مقبره خانوادگی دفن شود اما عدهای از دوستان و دوستداران ایشان به خانواده مراجعه و درخواست کردند تا ایشان بیرون از مقبره به خاک سپرده شود تا علاقهمندان هرگاه بخواهند بتوانند بر سر مزار ایشان حاضر شوند.
بهرام افشار (فرزند استاد ایرج افشار) از مفقود شدن سنگ مزار آرامگاه پدرش خبر داد. به گزارش ایلنا، بهرام افشار در یادداشتی گفت:«مرحوم ایرج افشار قرار بود در مقبره خانوادگی دفن شود اما عدهای از دوستان و دوستداران ایشان به خانواده مراجعه و درخواست کردند تا ایشان بیرون از مقبره به خاک سپرده شود تا علاقهمندان هرگاه بخواهند بتوانند بر سر مزار ایشان حاضر شوند. با این درخواست موافقت شد. اما متأسفانه امروز (دوم مهرماه ۱۳۹۵) که یکی از فرزندان آن مرحوم به مزار ایشان میرود در نهایت تأسف و در کمال ناباوری میبیند سنگ مزار آن مرحوم مفقود شده است. عکس فوق همین امروز گرفته شده است.»او گفت:«اعلام میشود هرکس نشانی از سنگ مزار استاد ایرج افشار بدهد مبلغ قابل توجهی به او از طرف خانواده پرداخت خواهد شد.لطفاً با دفتر گنجینه پژوهشی ایرج افشار در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی تلفن02122283467 یا بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار 02122717119 تماس بگیرید.»سید جواد میرهاشمی سازنده مستند «فرزانه فروتن ایرانمدار ما، ایرج افشار» نیز با ابراز تأسف درباره این اتفاق گفت: من هم از طرف پسرشان شنیدم که گویا سنگمزار استاد ایرج افشار در حالی که کمتر از دو هفته به سالگرد تولدشان باقیمانده مفقود شدهاست.او گفت: احتمالاً دیروز یا امروز صبح این اتفاق افتاده و پسر دکتر افشار در صفحه شخصی خود اعلام کرد به گفته یکی از دوستان استاد افشار که دو هفته پیش برای فاتحهخوانی بهشتزهرا (س) بوده سنگ قبر بر سر مزار وجود داشت و واقعاً نمیدانم علت این اتفاق چه بوده است شاید خود سنگ ارزشی داشته و دزدیده شده است ولی اینکه یک سنگ قبر را هم در مزار مرده نمیبینند جای تأسف است.
سنگ مزار «ایرج افشار» ایران شناس شهیر ایران مفقود شد درباره یک تعرض
پژمان موسوی: فرقی نمیکند «دلیل» و «انگیزه» چیست؛ مهم اصل رویدادی است که اتفاق افتاده است، اصل رویداد هم یک خبر چند کلمه ای بیشتر نیست: «سنگ مزار ایرج افشار مفقود شد!» باورش سخت است اما دیروز که فرزند استاد بر مزار پدر میرود تا پاییز را در کنار پدر آغاز کند، با مزاری روبهرو میشود که سنگ قبر ندارد! لابد همان لحظه اول پیش خود آهی کشیده که ای کاش به درخواست دوستداران پدر در ایام خاکسپاری در اسفند 89 بیتوجهی میکرد و پیکر پدر را در مقبره خانوادگیشان دفن میکرد که هم مسقف بود و هم قفل و زنجیر داشت. اما دیگر آه و حسرت نتیجهای نداشت چرا که کار از کار گذشته بود و به آرامگاه روانشاد ایرج افشار تعرض شده بود؛ تعرضی بیشرمانه که هنوز انگیزه آن روشن نیست. برای یادآوری میگویم پیکر مرحوم ایرج افشار قرار بود در مقبره خانوادگی دفن شود اما در همان روزهای وفات دوستداران ایشان به خانواده مراجعه کردند و درخواست کردند تا ایشان بیرون از مقبره به خاک سپرده شود تا علاقهمندان هرگاه بخواهند بتوانند بر سر مزار ایشان حاضر شوند. حالا اما پنج سال و نیمی از آن روزها میگذرد و ایرج افشار این روزها سنگ مزار ندارد. هر طوری که این موضوع را واکاوی کنیم، جز تأسف به گزینهای نمیرسیم؛ تأسف از اینکه کسانی هستند که به خود اجازه میدهند به مزار شخصی یک انسان فارغ از اینکه آن انسان کیست، تعرض میکنند! تأسف از اینکه مزارِ خادمِ بزرگ فرهنگ و ادب ایران با این فرض - که فرض نزدیک به یقین هم هست - اینگونه آسان مورد دستبرد کسانی قرار میگیرد که اساساً نسبتی به «مدارای ایرانی» ندارند و مسائل را تنها از دریچه تنگ نظرانه چشم و ذهن خود میبینند؛ تأسف از اینکه کسی پاسخگوی رفتارهای واپس گرایانه و غیرقانونی و غیراخلاقی عدهای خاص نیست و همین نبود پاسخگویی هم هست که به آنان جرأت و جسارتِ تداوم این رفتارها را داده است؛ فعلاً باید منتظر ماند تا ابهامهای این سرقت روشن شود در این فرصت میتوان تنها «فکر» کرد به این امید که متعرضان نیز اندکی به کارشان «فکر» کنند و به تبعات عمل غیراخلاقیشان بیندیشند... اگر البته فکر کنند. در سینههای مردم ایران... «ایرج افشار» یک عمر به ایران و فرهنگ ایران خدمت کرد. عمرش را صرف شناختن و شناساندن ایران و مردم ایران کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب:«ایرج افشار، ایرانشناسی برجسته بود.» اکنون خبری بهت آور میآید که عدهای سنگ مزار ایران شناس برجسته را برکندند و بردند. ایرج افشار مرد بیتوقعی بود. در نامهای خصوصی به فرزندانش نوشت که «من اگر خدمتی کرده باشم برای ارضای تمایل خودم بوده است». او برای خدماتش هیچ گونه مزد و اجری مسألت نکرد و منتی بر کسی نداشت. میگفت:«دلم خواست که خادم ایران و ایرانشناسان باشم. همیشه سرم را به زیر افکندم و کار خودم را کردم. کاری که از من برمی آمد. من خودم را محقق نمیدانم، خودم را خادمِ محققان میدانم»... پس برکنده شدن سنگ مزار مردی چنین فروتن و بیادعا که مرامش و سیرهاش خدمت خاموشانه و بیهیاهو بود، داغی بر دل او و آشنایانش نمیگذارد. سنگ مزار مردی برکنده شد که به دلیل«شرمِ حضور» در مراسم بزرگداشت خود شرکت نمیکرد... ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی... آنچه نام ایرج افشار را زنده نگه میدارد، سنگ مزار نیست؛ آثار علمی اوست. کتابها و مقالات و یادداشتهای اوست. کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است. تداوم رشته کتابداری در این مملکت است. مجلههایی است که منتشر کرده. اسنادی است که شناسانده. متنهایی است که چاپ کرده. دستنویسهایی است که فهرست کرده. سفرنامههایی است که نوشته. عکسهایی است که از ایران و طبیعت و خرابه و نامآوران آن برداشته است. اینها را که نمیتوان برکند و برد. تا زمانی که محققان به آثار علمی ایرج افشار مراجعه میکنند و به آن ارجاع میدهند، نامش زنده و یادش پایدار است. تاریخ نشان داده که «ملت ایران» حق شناس و هواخواه خادمان مخلص خود هستند و یاد و نامشان را نگاهبانی میکنند. ایران و مردم ایران، سنگ مزاری ساده و بیپیرایه را از ایرج افشار دریغ نخواهند داشت؛ ایرج افشاری که برای حفظ تاریخ ملت ایران، صدها سنگ و صندوق قبرکهن و مندرس و درهم شکسته را معرفی کرد و از آنها عکس گرفت و کتیبههای کژ و مژشان را خواند. نام ما گو ننگارند به دیباچه عقل / هرکجا نامه عشق است نشان من و تست
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید