1395/6/17 ۰۹:۰۵
رحوم آیتالله سید محمود طالقانی در زندگی توفانیاش مهمترین برهههای تاریخ معاصر ایران را نه فقط درك كرد كه زیست و تجربه كرد. یك سال بعد از انقلاب مشروطه در ١٢٨٥ خورشیدی به دنیا آمد و یك سال بعد از انقلاب اسلامی در ١٣٥٧ خورشیدی از دنیا رفت، دو كودتا (سوم اسفند ١٢٩٩ خورشیدی و ٢٨ مرداد ١٣٣٢ خورشیدی) را در سالهای جوانی و میانسالی تجربه كرد و شاهد سقوط دو سلسله قاجار (١٣٠٤ خورشیدی) و پهلوی (١٣٥٧ خورشیدی) و جانشین شدن چندین شاه (محمد علی شاه، احمد شاه، رضاشاه و محمدرضا شاه) بود، در دهه پر كشاكش ١٣٢٠ تنها شاهد تكاپو و برآمدن انواع و اقسام گرایشهای سیاسی و تعارضات و درگیریها نبود، بلكه خود در میدان حضور داشت و از نزدیك دید كه نهضت ملی ایران چگونه در نتیجه ضعف تاریخی جامعه، كارشكنیهای داخلی و مداخلات خارجی به شكست انجامید.
قرآن، شورا و طالقانی در سی و هفتمین سالروز درگذشت ابوذر زمان
محسن آزموده : مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی در زندگی توفانیاش مهمترین برهههای تاریخ معاصر ایران را نه فقط درك كرد كه زیست و تجربه كرد. یك سال بعد از انقلاب مشروطه در ١٢٨٥ خورشیدی به دنیا آمد و یك سال بعد از انقلاب اسلامی در ١٣٥٧ خورشیدی از دنیا رفت، دو كودتا (سوم اسفند ١٢٩٩ خورشیدی و ٢٨ مرداد ١٣٣٢ خورشیدی) را در سالهای جوانی و میانسالی تجربه كرد و شاهد سقوط دو سلسله قاجار (١٣٠٤ خورشیدی) و پهلوی (١٣٥٧ خورشیدی) و جانشین شدن چندین شاه (محمد علی شاه، احمد شاه، رضاشاه و محمدرضا شاه) بود، در دهه پر كشاكش ١٣٢٠ تنها شاهد تكاپو و برآمدن انواع و اقسام گرایشهای سیاسی و تعارضات و درگیریها نبود، بلكه خود در میدان حضور داشت و از نزدیك دید كه نهضت ملی ایران چگونه در نتیجه ضعف تاریخی جامعه، كارشكنیهای داخلی و مداخلات خارجی به شكست انجامید. بعد از مرداد ١٣٣٢ خورشیدی با یارانش به مركز كنش سیاسی گام گذاشت، با احیای گرایشهای مذهبی و با تلفیق علایق ملی و مذهبی. زندانی شد، به تبعید رفت، شكنجه شد و در نهایت پیروزی یك انقلاب دیگر را تجربه كرد، اگرچه دیری پس از آن نزیست تا دستكم دهههای آغازین سرنوشت آن انقلاب را تجربه كند. طالقانی در این هفت دهه زندگی و در كوران حوادث بزرگ و كوچكش كم نگذاشت و نقش پررنگ و ماندگاری از خود بر چهره تاریخ به جا گذاشت. از خانواده علمای سنتی بود و خود در طول و عرض زندگی در نشر و بسط و حتی تولید معرفت به معنای عام و علم سنتی به معنای خاص كم نكوشید، اگرچه تخته بند كنج دنج حوزه نماند و گوشهنشینی و عزلت اختیار نكرد، در كانون میدان سیاست و اجتماع بود تا جایی كه سالهایی را در زندان و تبعید و زیر شكنجه گذراند. یعنی كه گفتارش با رفتارش میخواند و حقیقت جوییاش با حقیقت گویی همراه بود و از همین رو طیفهای متفاوت و گاه متعارض مبارزان سیاسی دوستش داشتند، تا جایی كه «پدر» خطابش میكردند. دو مفهوم قرآن و شورا اما در مركز اندیشه طالقانی بود، تا جایی كه به تعبیر یكی از محققان معاصر، «قرآن، شورا و طالقانی سه نام همبسته در ادبیات مذهبی- سیاسی در ایران معاصرند. پیوند طالقانی با قرآن و شورا چنان است كه ذكر هر كدام، دو دیگر را تداعی میكند.» در نوشتار پیش رو به مناسبت سی و هفتمین سالگرد درگذشت این مجاهد نستوه میكوشیم جنبههایی از رویكرد او به این دو مقوله را بازنمایی كنیم. همچنین ذیل صفحه بخشهایی از گفتار سید علی محمودی و علیرضا ملایی توانی، دو تن از استادان سیاست و تاریخ در بنیاد باران ارایه میشود:
ندای عام قرآن «این كتاب هدایت كه چون نیم قرن اول اسلام، باید بر همه شوون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حكومت حاكم باشد، یكسره از زندگی بركنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد. دنیای اسلام كه با رهبری این كتاب روزی پیشرو و رهبر بود امروزه دنباله رو شده، كتابی كه سند دین و حاكم بر همه امور بوده مانند آثار عتیقه و كتاب ورد تنها جنبه تقدیس و تبرك یافته و از سر حد زندگی و حیات عمومی بر كنار شده و در سر حد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ آن اعلام مرگ است... .» اینها بخشی از سخنانی است كه آیتالله طالقانی در صفحات آغازین جلد نخست از تفسیر مشهور پرتوی از قرآن آورده و در آنها میتوان به خوبی رویكرد و نوع نگرش نوگرایانه و دغدغه مند او را به قرآن دید. او در زمانهای از بازگشت به قرآن سخن میگفت كه حوزههای سنتی بیشتر درگیر لغت و ادبیات عرب و فقه و اصول بودند و مراجعه به اصلیترین میراث پیامبر اسلام(ص) در سطح علمی از رهگذر دغدغههای فقهی صورت میگرفت و در سطح عوام نیز تنها به جنبه تقدس آن كتاب مقدس توجه میشد و كمتر به آن به عنوان كتابی معرفت بخش و روشناییدهنده نگریسته میشد. در چنین شرایطی پرداختن به قرآن كار سادهای نبود. خودش در تشریح این وضعیت میگوید: «در حدود سال ١٣١٨ الی ١٣٢٠ كه از قم به تهران بازگشتم در جنوب تهران، قسمت قناتآباد كه محل ما بود و مسجد پدر من بود شروع كردم تفسیر قرآن گفتن. از دو طرف كوبیده میشدیم: از یك طرف مجامع دینی كه چه حقی دارد كسی تفسیر قرآن بگوید؟ این قرآن درست باید خوانده شود و به قرائتش مردم بپردازند... و چقدر من خودم فشار تحمل كردم تا بتوانم این راه را باز كنم كه قرآن برای تحقیق است، برای تفكر و تدبر است نه برای صرف خواندن و تیمن و تبرك جستن... .» البته طالقانی پیشگام قرآن گرایی در ایران معاصر نیست و رویكرد نو به قرآن برای یافتن نیازهای امروزین كه ویژگی اصلی نگاه طالقانی به قرآن است، پیش از او رواج داشته است. اصولا نهضت «بازگشت به قرآن» چنان كه مهرداد عباسی قرآن پژوه در گفتاری روشنگرانه توضیح داده، همگام با برخی مناطق دیگر جهان اسلام به ویژه مصر از حدود یك صد سال پیش سر برآورد. آغازگر این جریان در ایران معاصر شیخ هادی نجمآبادی (درگذشته ١٢٨١ خورشیدی) است كه در تحریرالعقلایش میكوشد با استناد به قرآن مسلمانان را با اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسیشان آشنا كند. دیگر شخصیت هم دوره او اسدالله خرقانی (درگذشته ١٣١٥ خورشیدی) صاحب كتاب محو الموهوم و صحو المعلوم بود كه آیتالله طالقانی بر آن مقدمهای نوشت. چهره نام آشناتر شریعت سنگلجی (درگذشته ١٣٢٢ خورشیدی) روحانی مشهور دوره رضاشاه بود كه شعار بازگشت به قرآن را محور مباحثش قرار داد. چهرههای بعدی مثل محمود یوسف شعار، محمدتقی شریعتی، محمود طالقانی و مهدی بازرگان را باید ادامهدهنده این پیشگامان نخستین خواند. اهمیت طالقانی اما از این جهت است كه «در فضای مناسب دهه ١٣٢٠ و بعد از آن، قرآن را به عنوان منبع مهم ایدئولوژی اسلامی، وارد زندگی، دانشگاه و مبارزات فعالان سیاسی كرد» از نگاه او قرآن هدایت و بصیرت میدهد و به همین خاطر به جای «تفسیر» از «تدبر» در قرآن سخن میگوید و نام كتاب خود را «پرتوی از قرآن» میخواند، «زیرا آنچه به عنوان تفسیر قرآن نوشته شده یا میشود محدود به فكر و معلومات مفسرین است. با آنكه قرآن برای هدایت و بهره همه مردم در هر زمان تا روز قیامت است، پس اعماق حقایق آن نمیتواند در ظرف ذهن مردم یك زمان دراید، اگر چنین باشد تمام میشود و پشت سر سیر تكاملی میماند، و بهرهای برای آیندگان نمیماند. این پیشرفت زمان و علم است كه میتواند اندك اندك از روی بواطن و اسرار قرآن پرده بردارد.» برای طالقانی قرآن «پیش از آنكه كتاب منتسبین به اسلام باشد كتاب سعادت عمومی بشر است. این كتاب تنها كتابی است كه با ضمیر هر انسانی سروكار دارد.» به سخن داود فیرحی شاید از همین روست كه طالقانی «در بسیاری از مقالات و جلسات تفسیری خود در دهه ١٣٢٠ از «ندای عام قرآن» سخن میگفت.» رویكرد تفسیری طالقانی به قرآن اگرچه متاثر از سید جمال و شاگردش محمد عبده، صبغهای اجتماعی و سیاسی دارد، اما از آموختههای او از مكتب فلسفه اسلامی و آموزههای فلسفی و عرفانی صدرا نیز تاثیر پذیرفته است. به همین دلیل است كه چنان كه ملایی توانی بیان كرده، به گفته یكی از قرآن شناسان، «پرتوی از قرآن طالقانی همان وعظهای دلنشین و دعوت به ترك تعلق و دل كندن از جیفهها و جلوههای دنیوی، همان عرفان غیررسمی و پیدا و پنهان، كه با سلوكی طبیعی از گردش ایام و تلخ و شیرین زندگی و فرازونشیب عمر صیقل خورده و نفس از نیك دیدن دیگران و نیك اندیشیدن به دیگران، دست از انانیت برداشته و با خویش و خلق و خالق هماهنگ و هم آواست.»
سیاست شورایی رویكرد نوین و پویای طالقانی به قرآن به تعبیر فیرحی، «او را به نظریه خاصی از شورا «هدایت» كرده است.» همو طالقانی را «نظریهپرداز شورا و قهرمان شوراگرایی در تشیع امروز» میخواند. البته طالقانی در طرح این اندیشه پیشگام نبود، اصل ایده چنان كه گفتهاند، در آرای متفكران پیش از او حتی منورالفكران عرفی چون ملكمخان و مستشارالدوله بوده و در میان متفكران دینی نیز «نخستین فقیه شیعه كه به نقش موثر شورا در مكانیزم تصمیمگیری حكومت اشاره كرده است، میرزای نایینی، صاحب تنبیهالامه است. وی به لزوم مشورت حاكم با نمایندگان مردم و تبعیت از نظر اكثریت پای فشرده است و این نظریه را به آیات، روایات، سیره پیامبر اكرم (ص) و سیره عقلا مستند كرده است.» با این همه نمیدانیم كه طالقانی در طرح این نظریه متاثر از نایینی بوده است یا خیر، زیرا با وجود آنكه او نخستین شارح كتاب مهم نایینی است و مقدمه تنبیه را از در سال ١٣٣٤ منتشر كرده، اما از آنجا كه معلوم نیست طالقانی در دوره تحصیل او در قم (١٣١٧-١٣٠١ خورشیدی) به نحو تفصیلی اثر نایینی را خوانده باشد، فیرحی معتقد است كه «شوراگرایی طالقانی تابعی از قرآنگرایی و تلاشهای تفسیری وی در دهه ١٣٢٠ و بعد از آن است.» به عبارت دیگر اگرچه همراهیهایی میان دیدگاه طالقانی و نظریه نایینی مشهود است، اما در نگاه دقیقتر و عمیقتر به فقه سیاسی این دو «از بنیاد دو نظریه متفاوت اند» به همین خاطر است كه به باور فیرحی «با وجود پیشتازی نایینی در دموكراسی دینی، میتوان از طالقانی به مثابه كاشف و احیاگر نظریه شورا در ایران معاصر نام برد.» اساس نظریه شورا از دید طالقانی را در تفسیر آیه ١٥٩ سوره آل عمران (و شاورهم فی الامر) میتوان خواند كه میگوید: قرآن «اصل شورا را تحكیم میكند، چون پایه اجتماع اسلامی است و برای همیشه، تا اندیشهها و استعدادها بروز كند و هر صاحب رایی خود را شریك سرنوشت بداند و مسلمانان برای آینده و همیشه تربیت شوند و بتوانند در هر زمان و هر جا بعد از غروب نبوت، خود را رهبری كنند، اگر در این راه و برای تحكیم شورا هر چه زیان دهند ارزش دارد تا با هر شكستی آرا محكمتر و قدمها ثابتتر شود... همیشه رهبری پیمبر و اوصیا و تربیتشدگان در میان نیست. پس باید خود را به دست سرنوشت رها كنند تا سرنوشتشان را دیگران تعیین كنند یا گرفتار استبدادها و خودسریها باشند یا با شورای اهل نظر و آشنا و مومن به معنای اسلامی، امت را اداره كنند و پیش برند.» نظام شورایی طالقانی «از خانواده و روستا تا سیاست و اقتصاد و تا مرجعیت دینی» را دربر میگیرد. از نظر او شورا از ویژگیهای یك جامعه اسلامی است. طالقانی كه از شورا به مثابه الگویی برای مشاركت مردمی و دموكراتیك دفاع میكرد، «پس از بازگشت از موتمر اسلامی و در پاسخ به پرسشهای گوناگونی كه درباره معنا و مفهوم موتمر و مبدا و تاریخ طرح چنین نشستهایی مطرح میشد» در مقالهای كه در مجله مجموعه حكمت در سال ١٣٣٩ نوشت، گفت: «كلمه موتمر اسلامی به معنای اجتماع و همفكری و مشورت در امور اسلامی یا محل آن است. مبدا الهام و اساس آن آیه شریفه و امرهم شوری بینهم است.» طالقانی بعد از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی در فروردین ١٣٤٠ در كتاب مشهور و تاثیرگذار بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقالهای با عنوان «تمركز و عدم تمركز مرجعیت و فتوا» نگاشت و در آن ضمن دفاع فتواب شورایی نوشت: «اكنون باید هر چند یك بار مراجع دین و اهل نظر و تشخیص، جمع شده تا مسائل و حوادث واقعه را مورد شور قرار دهند و پس از استخراج رای از این شورا، نتیجه و تكلیف قطعی عامه مسلمانان را اعلام كنند.» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ١٣٥٧ نیز تمام تلاش خود را برای تبدیل شورا به ركن مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی كرد، تا جایی كه میتوان گفت فصل هفتم این قانون یعنی فصل شوراها كه شامل اصول ١٠١ تا ١٠٦ است، «میراث طالقانی در جمهوری اسلامی» است. عمر طالقانی در عرصه عمل بعد از انقلاب كوتاه بود، او «فرصت آن را نیافت كه احتیاطات لازم و كمربندهای ایمنی محافظی برای نظام شورایی خود بیندیشد و تدارك كند تا چنین اندیشه زلالی به نوعی پوپولیسم نلغزد. طالقانی فقط به شورا میاندیشید و توكل به شورا، اما این نكته كه چگونه میتوان شورا را از طمع ورزان بیرون و آسیب درون صیانت كرد، هرگز مجالی برای تامل نیافت. از این حیث، اندیشه شورا اندیشهای ناتمام است و طالقانی بیآنكه این نظریه را به نهایت منطقیاش برساند، تنها آغازگر شجاع این اندیشه در تفكر شیعه است. اهمیت طالقانی نیز، قطع نظر از تمام مبارزاتش و صرفا از دیدگاه نظری، در همین آغازگری و موسس بودن او نهفته است. به طور خلاصه، «شورا»، «آواز قوی» طالقانی است. توضیح آنكه اگر هر اندیشمند اصیلی در تمام عمر خود یك حرف برای گفتن و یك پیام برای بشریت داشته باشد، این سخن و پیام برای طالقانی همان شورا است كه فشرده تمام دستاورد او از عمری قرآنورزی است.»
طالقانی و نایینی
با وجود آنكه طالقانی نخستین شارح نایینی است و مقدمه تنبیه را از در سال ١٣٣٤ منتشر كرده، اما از آنجا كه معلوم نیست طالقانی در دوره تحصیل او در قم (١٣٠١-١٣١٧ خورشیدی) به نحو تفصیلی اثر نایینی را خوانده باشد، فیرحی معتقد است كه «شوراگرایی طالقانی تابعی از قرآنگرایی و تلاشهای تفسیری وی در دهه ١٣٢٠ و بعد از آن است.» به عبارت دیگر اگرچه همراهیهایی میان دیدگاه طالقانی و نظریه نایینی مشهود است، اما در نگاه دقیقتر و عمیقتر به فقه سیاسی این دو «از بنیاد دو نظریه متفاوت اند» به همین خاطر است كه به باور فیرحی «با وجود پیشتازی نایینی در دموكراسی دینی، میتوان از طالقانی به مثابه كاشف و احیاگر نظریه شورا در ایران معاصر نام برد.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید