درباره فیلسوفی که دل‌نگران سنت و دلمشغول غرب است

1395/6/13 ۰۹:۵۵

درباره فیلسوفی که دل‌نگران سنت و دلمشغول غرب است

86 سال پیش در چنین روزی یکی از شخصیت‌های موثر حوزه اندیشه در ایران پا به حیات گذاشت. دوران کودکی او با جریان تجدد و توجه به آرمان‌های تجددخواهانه در تبریز مقارن بود. او بعد از ورود روس‌ها به تبریز، به همراه خانواده‌اش به تهران آمد.



مجتهدی و دغدغه تجدد


زهرا سلیمانی‌اقدم : 86 سال پیش در چنین روزی یکی از شخصیت‌های موثر حوزه اندیشه در ایران پا به حیات گذاشت. دوران کودکی او با جریان تجدد و توجه به آرمان‌های تجددخواهانه در تبریز مقارن بود. او بعد از ورود روس‌ها به تبریز، به همراه خانواده‌اش به تهران آمد.
از همان کودکی در ایام تابستان به فراگیری زبان فرانسه نیز پرداخت و قبل از گرفتن دیپلم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت. گرچه در نوجوانی به ادبیات علاقه‌مند بود، اما این علاقه کم‌کم به فلسفه متمایل شد و به همین دلیل تحصیلات عالی را در این رشته در فرانسه دنبال کرد و نزد استادان بزرگ و مشهوری که در واقع از فیلسوفان معاصر غرب به حساب می‌آمدند، فلسفه آموخت. از آن‌جمله «ژان وال» است که کریم مجتهدی او را معلم واقعی خود در فلسفه غرب معرفی می‌کند. «ژان‌وال» استادراهنمای رساله فوق‌لیسانس او نیز بوده است. ژان پاژه، ژرژ گورویچ، کندیاک، مرلوپونتی و  هیپولیت از دیگر استادان او بوده‌اند. کندیاک استادراهنما و هانری کربن استادمشاور رساله دکتری وی بوده‌اند. مجتهدی پس از اخذ درجه دکتری از دانشگاه سوربن به ایران بازگشت و به‌عنوان عضو هیات علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشغول کار شد.
وی در طول سالیان متمادی تعلیم و تدریس فلسفه، خدمات علمی و فرهنگی بسیاری در راستای اعتلای تفکر فلسفی در ایران انجام داده است. این خدمات را می‌توان در به ثمر رساندن دانشجویان بسیار، تعداد فراوانی از پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد و دکتری و خلق آثار محققانه در این زمینه مشاهده کرد.
اگر بخواهیم مهم‌ترین شاخصه فکری مجتهدی را که در کار تدریس و آموزش فلسفه و آثار مکتوب وی متبلور بوده است در کلامی مختصر بیان کنیم باید به اساسی‌ترین دغدغه او در فلسفه اشاره کنیم که همواره معطوف به مساله سنت و تجدد در این عرصه است. به نظر او درک عمیق در این باب نیازمند تفکیک تجدد و سنت واقعی از تجدد و سنت کاذب است. سنت کاذب، کهنه‌پرستی و تجدد کاذب تقلید کورکورانه از مظاهر تمدن جدید است و این بیراهه پیمودن است و نفی چنین تلقی‌ای واهی و غلط ضروری است. بنابر تاکید وی، میان تجدد واقعی و سنت واقعی تقابلی نیست بلکه تعامل است. چنانچه وی در کتاب «درد فلسفه، درس فلسفه است» در گفت‌وگویی بیان داشته است «تجدد وقتی واقعی است که براساس ریشه‌های اصلی باشد. دراین صورت است که با حیات مستمری مواجهیم که هم سنت است، هم تجدد». به عبارت دیگر «تجدد وقتی اصیل است که ریشه در سنت اصیل دارد و سنت وقتی اصیل است که استمرار حیات خودش را ممکن سازد. سنت دفینه نیست، ریشه درخت تجدد است. ریشه، رشد نیست، اما شرط رشد است. برای تشخیص سنت واقعی و تجدد واقعی است که فلسفه لازم است.»
به نظر کریم مجتهدی، مساله آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب به معنای دقیق کلمه، همان مساله تجدد در ایران است. منظور از این آشنایی وقوف نسبت به خود و جهان غیرخود (غرب) است که متاسفانه این آشنایی هیچ‌گاه، به‌ویژه در دو سده اخیر، اصیل و فائق نبوده، بلکه همواره جنبه فرعی و تبعی داشته است. زیرا ایرانیان تجدد را نه در برخورداری از اندیشه فلسفی که در عوامی فنی و صنعتی تجدد و مظاهر آن جست‌وجو کرده‌اند. شاید ساده‌ترین کاری که ایرانیان در مواجهه با قدرت‌های بالنده اروپایی که ثمره تجدد در غرب بوده می‌توانستند کنند این بود که یا تجدد را نفی کنند یا سنت را. اما به نظر وی بالیدن به اجداد و نیاکان و میراث آنها بدون آگاهی، وسیله تحریف شخصیت و اضمحلال هویت و ذات ایرانی بودن است. برای خودآگاهی نباید از گذشته غافل بود.

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: