1395/5/23 ۰۷:۲۱
12 مرداد 95 دکتر روحانی در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود، علت بسیاری از مشکلات امروز جامعه را ناشی از نادیده گرفتن برخی از ارزشهای اخلاقی عنوان کرد و در این زمینه تصریح کرد: «اخلاق اساس پیشرفت مادی و معنوی ما است. همه مفاسدی که وجود داشته و هنوز هم هست ریشهاش فاصله گرفتن از اخلاق است.
خلاق چقدر مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه را متأثر میکند؟
12 مرداد 95 دکتر روحانی در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود، علت بسیاری از مشکلات امروز جامعه را ناشی از نادیده گرفتن برخی از ارزشهای اخلاقی عنوان کرد و در این زمینه تصریح کرد: «اخلاق اساس پیشرفت مادی و معنوی ما است. همه مفاسدی که وجود داشته و هنوز هم هست ریشهاش فاصله گرفتن از اخلاق است. اگر شکافی در جامعه ما میان احزاب و گروهها و قومیتها به وجود میآید و انسجام و وحدت ما را خدشهدار میکند در سایه ضعف اخلاق است. در جامعه ما خیلی مهم است که دروغ وجود نداشته باشد.» با توجه به تأکید رئیس جمهوری بر اهمیت اخلاق در ساختار و مناسبات جامعه، و زمینهساز بودن آن برای بسیار از مسائل ما، در مکتوب حاضر، دکتر مهراب صادقنیا، دکترای جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب این موضوع را از دید «معرفتشناسی دینی » محل تأمل قرار داده است.
در رابطه با نسبتسنجی نقش اخلاق در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک جامعه، پژوهشهای جسته و گریختهای صورت گرفته است شاید یکی از مهمترین مطالعات، مربوط به ماکس وبر باشد؛ او در مقاله مشهور خود با عنوان «روحیه سرمایهداری و اخلاق پروتستانی» از نسبت معنادار اخلاق و سیستم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سخن میگوید و تأکید دارد که وضعیت سیاسی و اجتماعی کشورهای توسعهیافته برآمده از خصلتهای خاص اخلاقی آنها است. اگر از دریچه دینی نیز به تأثیرپذیری مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از اخلاق بنگریم، درخواهیم یافت که قرآن کریم پس از توصیههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی توصیههای اخلاقی را مطرح میکند و تلفیق آشکاری بین آموزههای اخلاقی قرآن و آموزههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد. همچنین در منابع فقهی ما نیز از دیرباز درآمیختگی شگرفی بین آموزههای اخلاقی و آموزههای فقهی وجود داشته است؛ از نگاه قرآن و فقه، افول اخلاق به افول اقتصاد میانجامد؛ به عنوان مثال وقتی در جامعهای «زیادهخواهی» به یک ارزش بدل میشود، انسانها برای رسیدن به منافع خود حاضر به ایجاد هر نوع اخلال در نظام اقتصادی آن جامعه میشوند تا به منافع خود جامهعمل بپوشانند و حزب خود را به هر بهانه و با هر امکانات و کیفیتی به رأس قدرت برسانند و اگر گروه مقابل در رأس قدرت قرار گرفت، بدون توجه به عملکرد آن، با پررنگ کردن نقاط ضعفش، درصدد حذف آن برآیند. حال این سؤال مطرح میشود که چه عواملی منجر به افول ارزشهای اخلاق در یک جامعه میشود؟ واقعیت این است که در هر جامعهای، مجموعهای از «ارزشهای اخلاقی» وجود دارد که این ارزشها، خود تولیدکننده «هنجارها» هستند. بنابراین، اگر در جامعهای هنجارهای اخلاقی مراعات نشود یا افول کند، علت آن را باید در تغییر ارزشهای اجتماعی آن جامعه جستوجو کرد؛ برای مثال، در جامعههای سنتی ارزشهایی حاکم بود که براساس آن هنجارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... تنظیم میشد؛ به عنوان مثال «اعتماد به دیگری» یک ارزش بود به همین دلیل افراد بدون کمترین تضمینی از بازار خرید میکردند. این در حالی است که اگر بیاعتمادی یا بدگمانی جایگزین «اعتماد به دیگری» شود، برای کمترین خریدی چنان سختگیریهایی صورت میگیرد که کار خریدار را با اخلال جدی مواجه میکند. از سوی دیگر، به نظر میرسد که ارزشهای اخلاقی در جامعه همیشه جنبه «معرفتی» نداشته و گاه، «انگیزه» عمل اخلاقی در یک جامعه افت پیدا میکند؛ برای مثال، وقتی در یک جامعه، حزبی سیاسی برسرکار میآید که میداند خوبی و بدی چیست و دروغ و تهمت بد است اما دروغ گفته و تهمت میزند به این دلیل است که «انگیزه»ای برای عمل اخلاقی ندارد و در عوض، انگیزههایی دارد که او را وادار به انجام اعمال غیراخلاقی میکند. برای برون رفت از این مسائل باید بازگشت مجددی به «انگیزهها» و «ارزشهای» فراموششده داشت چراکه فراموشی ارزشها، یک جامعه را گرفتار بیاخلاقی میکند. اما شاید این سؤال مطرح شود که بازگشت به ارزشهای فراموش شده گذشته، چگونه با الزمات پرشتاب دنیای مدرن قابل توجیه است؟ این سؤال، پرسش سادهای نیست؛ برخی بر این باورند که نمیتوان در یک جامعه مدرن بود و زندگی دینی داشت. اما واقعیت این است که میتوان آموزههای دینی را با توجه به الزامات دنیای مدرن بازتعریف کرد به طوری که در روزگار مدرن در عین حال جامعهای اخلاقی و دینی داشت که البته کار سادهای نیست. اگر همین بحث را در رابطه با جامعه خود طرح کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که جامعه ما به نوعی «انومی ارزشی» مبتلا شده است؛ به عبارتی، جامعه ما، یک جامعه دینی است و در عین حال، با دنیایی تعامل دارد که ارزشهای خاص خود را دارا است؛ اصطلاحا ارزشهای مبتنی بر فقه یا متن دین با ارزشهای مبتنی بر بافتی که ایران در آن قرار دارد،گاهی با ناسازگاریهایی مواجه میشود و چنانچه چارهای برای آن اندیشیده نشود، ممکن است این ذهنیت ایجاد شود که مردم باید بین «ارزشهای دینی» و «ارزشهای مدرن» دست به انتخاب بزنند و این همان جایی است که من از آن تحت عنوان «انومی ارزشی» یاد میکنم. نهادهای مسئول باید به صورت جد، دغدغه اخلاقی و اجتماعی داشته باشند. واقعیت این است که جامعهای که با اخلاق دینی سازگار نیست، نمیتواند اقتصادی دینی داشته باشد و در عین حال تا اقتصاد، اخلاقی و دینی نباشد، نمیتوان به سیاستی دینی امید بست.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید