شیخ بهایی با مردم زمانه‌اش چگونه سخن می‌‌‌گوید

1395/5/18 ۱۰:۱۰

 شیخ بهایی با مردم زمانه‌اش چگونه سخن می‌‌‌گوید

«افسوس که عمر خود تباهی کردیم/ صد قافله گناه، راهی کردیم ... در دفتر ما نماند یک نکته سفید/ از بس به شب و روز سیاهی کردیم». این بیت‌ها سروده شیخ بهایی است؛ کسی که در اصفهان زیبای دوران شاه عباس یکم صفوی منصب شیخ الاسلامی داشت؛ همان‌جا که خود نیز در برساختن زیبایی‌هایش نقشی مهم داشت. شیخ بهایی در زمانه صفویان کارهایی بزرگ در زمینه معماری کرد و آثاری مهم در زمینه علم و ادب نگاشت. او شیخی متشرع و روشنگر به شمار می‌آمد که در دل و جان مردم راه یافته بود.


شستن ناامیدی از دل دردمندان

«افسوس که عمر خود تباهی کردیم/ صد قافله گناه، راهی کردیم ... در دفتر ما نماند یک نکته سفید/ از بس به شب و روز سیاهی کردیم». این بیت‌ها سروده شیخ بهایی است؛ کسی که در اصفهان زیبای دوران شاه عباس یکم صفوی منصب شیخ الاسلامی داشت؛ همان‌جا که خود نیز در برساختن زیبایی‌هایش نقشی مهم داشت. شیخ بهایی در زمانه صفویان کارهایی بزرگ در زمینه معماری کرد و آثاری مهم در زمینه علم و ادب نگاشت. او شیخی متشرع و روشنگر به شمار می‌آمد که در دل و جان مردم راه یافته بود. نام و یاد شیخ بهایی،‌جز در تاریخ و معماری، در قصه‌‌‌های مردمی برجای مانده است. او در سروده بالا از بار گناه بر دوش انسان زمانه‌‌‌اش افسوس می‌‌‌خورد؛ انسان‌هایی که شیخ بهایی نیز جزیی از آن‌ها بوده است. او گرچه در مرتبه‌ای بالا از علم و دین است اما به خود چون تافته‌‌‌ای جدا بافته نمی‌‌‌نگرد و از فعل جمع بهره می‌گیرد. سخنان او که نزد مردم جایگاهی والا دارد، هواخواهانی بسیار داشته است، به ویژه در زمانه‌‌‌ای که تشیع رنگی دیگر بر خود گرفته بود و شیخ در اوج درخشش صفویان می‌کوشید از اندیشه شیعی به گونه‌ای عملی و ماندگار، شیوه‌ای از زندگی بر اساس اصول اخلاقی اسلام به دست دهد. شیخ در آثار خود به ویژه در شعرها و کتاب کشکول، آموزه‌‌‌هایش را به مخاطب عام ارایه می‌‌‌دهد.
سخنان او در این آثار، جهان اندیشه‌اش را روشن می‌‌‌کند؛ گستره‌‌‌ای که به گونه‌ای از ضمیر شیخ نیز پرده برمی‌‌‌دارد. وی که تنها شریعت‌گرایی متعصبانه را در زندگی سودمند نمی‌‌‌داند، در شعری به این نگاه می‌‌‌پردازد. این شعر در واقع اندیشه اجتماعی شیخ را در برآوردن جامعه‌‌‌ای با پیوندهای محکم و ماندگار ترسیم می‌‌‌کند «همه روز روزه بودن،‌ همه شب نماز کردن/ همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن ... ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن/ دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن/ به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن ... ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن/ شب جمعه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن/ ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن ... به خدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد/ که به روی ناامیدی در بسته باز کردن». شیخ بهایی در واقع با نگاهی آسیب‌شناسانه به تشیع متعصبانه و اولیه صوفیان، به شیوه‌ای آن تعصب شریعت‌گرایانه را کنار زده، برای جامعه روزگار خود روش و منشی پیشنهاد می‌‌‌کند که سودمندی‌هایش در بطن و متن جامعه، همه طبقات و طیف‌های اجتماع را دربرمی‌گیرد. جامعه‌‌‌ای که او از آن سخن می‌‌‌گوید، منظومه‌ای است که در آن ناامیدی راهی ندارد؛ هر کس بر دل زخمی و ناامید دردمندان دستی کشیده، مرهمی می‌‌‌نهد و به سهم خود در ایجاد امید، شادی و همدلی با هم‌نوع خود نقشی برعهده دارد. جامعه‌ای که شیخ بهایی از آن سخن می‌‌‌راند، گستره‌ای پرثمر و سرشار از همدلی و یاری، امیدواری و پویایی و سر زندگی برای زندگی بهتر و با کیفیت بالاتر است.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: