نگاهی به زندگی و آثار همنشین و همعصر خواجه نصیرالدین توسی

1395/5/16 ۰۷:۴۸

نگاهی به زندگی و آثار همنشین و همعصر خواجه نصیرالدین توسی

فیلسوف و عارف و طبیب قرن هفتم هجری جناب حکیم اوحد‌الدین طبیب رازی از جمله متفکران و نویسندگان کمتر شناخته شده در تاریخ ادبیات ایران(به ویژه در دوران معاصر و امروز کشورمان) محسوب می‌شود. طبیب‌ رازی،‌هم به نثر می‌نوشته و هم به نظم. او در شعر به «اوحدی» تخلص می‌کرده و هم به «رازی» و آثاری که از او بر جای مانده، تحقیقاً در دو زمینه «طبی ـ علمی» و «فلسفی ـ عرفانی» است و چنین بر می‌آید که از سویی «حکیم و طبیب» بوده است و از سوی دیگر فیلسوف و عارف و شاعر.

 

اوحد‌الدین طبیب رازی - بهروز صاحب اختیاری

 

فیلسوف و عارف و طبیب قرن هفتم هجری جناب حکیم اوحد‌الدین طبیب رازی از جمله متفکران و نویسندگان کمتر شناخته شده در تاریخ ادبیات ایران(به ویژه در دوران معاصر و امروز کشورمان) محسوب می‌شود.

طبیب‌ رازی،‌هم به نثر می‌نوشته و هم به نظم. او در شعر به «اوحدی» تخلص می‌کرده و هم به «رازی» و آثاری که از او بر جای مانده، تحقیقاً در دو زمینه «طبی ـ علمی» و «فلسفی ـ عرفانی» است و چنین بر می‌آید که از سویی «حکیم و طبیب» بوده است و از سوی دیگر فیلسوف و عارف و شاعر.

 

احوال حکیم اوحدالدین طبیب رازی

این فیلسوف شاعر طبیب، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی(متوفای ۶۷۲ هـ . ق) بوده و در عهد صدارت خواجه شمس‌الدین جوینی(معروف به «صاحب دیوان» و مقتول به سال ۶۸۳ هـ . ق) می‌زیسته است. پیش‌تر، اطلاع کمتری از احوال حکیم اوحدالدین طیب رازی و افکار و آثارش در دسترس بوده و مؤلف و آثارش شناخته شده نبوده و در گمنامی بسر می‌برده؛ لیکن دستیابی مصحح محترم جناب دکتر نصرالله پورجوادی به نسخه خطی منحصر به فرد «حکیم نامه»، باعث شد تا ایشان از طریق شواهد درون متنی و قراین برون متنی به شناسایی بیشتری از زندگی اوحدالدین رازی و اندیشه‌ها و آثارش دست یابند. اما با وجود کوشش‌ها و پیگیری‌های دکتر پورجوادی، متاسفانه هنوز هم با توجه به اطلاعات به دست آمده، باز هم آگاهی‌های امروز ما اندک است و مثلاً منبع موثقی درباره تاریخ دقیق تولد و فوت و یا آثار بیشتری از حکیم اوحدالدین طبیب رازی دانسته نشده است. امید است تا با دستیابی به منابع کامل‌تر و یا آثاری دیگر از حکیم رازی بتوان به شناخت بهتر و دقیق‌تری نسبت به احوال و افکار و آثار طبیب رازی نایل شد. با توجه به دریافتی‌های تاریخی و گمانه‌زنی‌های علمی توسط دکتر پورجوادی در خصوص همزمانی، ارتباط، مراوده و گفتمان اوحدالدین طبیب رازی و خواجه نصیرالدین توسی با دربار شمس‌الدین محمد جوینی(صاحب دیوان)، و این موضوع که اوحدالدین رازی کتاب «حکیم‌نامه» را و همچنین خواجه نصیرالدین توسی کتاب «اوصاف الاشراف» را برای وزیر اعظم «خواجه شمس‌الدین محمد عطا ملک جوینی» نوشته بودند؛ دکتر پورجوادی به دلیل گمانه‌زنی‌های تاریخی از طریق شواهد درون متنی و قرائن برون متنی، که تاریخ فوت خواجه نصیر در سال ۶۷۲ هـ ق بوده، به اطلاعات، تاریخی جدید‌تری دست می‌یابند که روشنگر احوال اوحدالدین بوده است.

بنابراین می‌توان اذعان داشت که تاریخ تألیف و سرایش مثنوی توسط خواجه نصیر و حکیم رازی می‌بایستی پیش از سال ۶۷۲ هـ ق بوده باشد و بر طبق نظریه دکتر پورجوادی، از آن جایی که خواجه نصیرشناخت و تاثیرپذیری از اوحدالدین رازی داشته (در سرودن تتمد مثنوی«تبدل صورت‌ها»)؛ مشخصاً این مراوده و آشنایی به حدود سال ۶۶۰ هجری (زمان پختگی اوحدالدین) تا سال ۶۷۰ هجری(دو سال قبل از فوت خواجه نصیر) می‌رسد. با این گمانه‌زنی می‌توان حدس زد که آثار اوحدالدین رازی در حدود همین سال‌ها یعنی بین ۶۷۰ـ۶۶۰ هجری قمری به نگارش و سرایش درآمده باشند.

آثار حکیم اوحدالدین طبیب رازی

 

با اطلاعات به دست آمده، دانسته شد که حکیم اوحدالدین علاوه بر حذاقت در علم طب و طبابت، و علاوه بر تسلط بر فلسفه و فلسفه دانی، و همچنین علاوه بر شاعری، از متصوفه قرن هفتم و از متفکران گمنام تاریخ به شمار می‌رود که نیاز به شناخت بیشتر و جامع‌تر و کامل‌تری از احوال و اندیشه و آثار او داریم.

 

دکتر پورجوادی تاکنون شش اثر از حکیم اوحدالدین را شناسایی کرده است، به شرح زیر:

 

۱ـ اجتماع علامه یا رساله حکیم نامه:

رساله‌ای است به نظم و نثر، که در گونه‌ای سئوال و جواب روایت شده است. در موضوع مسایل فلسفی با سایه‌های عرفانی. درباره این رساله، در ادامه توضیحات تکمیلی آورده خواهد شد.

۲ـ رساله ذیل سیرالعباد:

کتابی است عرفانی در بحر مثنوی و منظوم. حکیم‌اوحدالدین ذوق خود از مطالعه کتاب «سیرالعباد الی‌المعاد» حکیم سنایی غزنوی را به صورت ادامه و متمم آن بیان می‌نماید،‌و البته از زبان حال «نی» و سرگذشت «نی» سرگذشت نفس ناطقه است.

۳ـ مثنوی تبدل صورتها

یک مثنوی فلسفی و در اثبات واجب‌الوجود و تجلی مظاهر آن است. «وجود» یک ماده اصلی، و ترسیم و تصویر از آن در اشکال مختلف است (تمثیل «موم» در دست کودک و صورت‌های مختلف بر روی موم، از بین رفتن صورت‌های و ترسیم مجدد صورتی دیگر بر روی موم، موضوع پدیده «فرمالیسم» در صور مختلف).جذابیت طرح این موضوع به قدری شگرف بود که خواجه‌نصیرالدین توسی هم بر انتهای مثنوی «تبدل صورتها» تتمه‌‌ای سرود که آن‌ هم بسیار خواندنی و لذت‌بخش است.

 

۴ـ صحیح:

اثری است در خصوص مسائل طبی (در حوزه موارد لازم برای سلامت و صحت). نسخه‌ای از این کتاب تاکنون به دست نیامده و فقط در آثار دیگر از آن نام برده شده است.

۵ـ مسالک الارواح:‌

کتابی است که در حوزه عرفان و جنبه‌های فلسفی نگارش یافته است. نسخه‌ای از این کتاب یافت نشده و در آثار دیگر از آن نام برده شده است.

۶ـ اصول الکاینات:

کتابی است در حوزه نجوم و هیئت و مباحث مربوط به کیهان‌شناسی. از این اثر در سایر آثار نام برده شده است.

 

در ادامه به بررسی سه اثر مهم حکیم اوحدالدین طبیب رازی پرداخته می‌شود:

اول) رساله حکیم‌نامه یا اجتماع علامه:

متن کتاب حکیم نامه دارای یک مقدمه (دارای سه فصل و دو مطلع در گفتار اول) و به ترتیب چهارگفتار را شامل می‌شود.

گفتار اول: درآگاه شدن نفس ناطقه و سؤال کردن از عقل (دارای پنج فصل).

گفتار دوم: درمعرفت مرکبات و التیام (دارای پنج فصل).

گفتار سوم: در جواب سؤالات نفس از عقل (دارای شش فصل).

گفتار چهارم: در سؤال کردن نفس ناطقه از غقل (دارای سه فصل).

رساله حکیم‌نامه (اجتماع علامه)،‌ روایت گفتگوی نفس ناطقه با عقل کلی است.

مشابهت کلیت و جوهره آن، مشابه داستان‌های تمثیلی است نظیر:

ـ حی‌بن‌یقظان ابن سینا (حکیم ابوعلی‌سینا)

ـ سیرالعباد الی المعاد حکیم سنایی غزنوی

ـ رساله «فی‌حاله الطفولیة» شیخ اشراق (شهاب‌الدین یحیی سهروردی)

ـ رساله «مصابح الارواح» شمس‌الدین برد سیری

و حتی بعضی تمثیلات در کتاب‌های «مینوی خرد» و «کلیله دمنه» است.

حکیم نامه یا اجتماع علامه، کتابی است فلسفی با درون‌مایه‌های عرفانی، که اوحد‌الدّین سعی نموده تا مراتب موجودات را از مبداء تکوین تا عالم جسمانی و مادی را شرح داده و سپس مسیر حرکت و بازگشت نفس ناطقه به مبداء را نشان داده و ترسیم نماید.

در این کتاب نفس با عقل به گفتگو می‌پردازد؛ یعنی گفتگوی نفس ناطقه با عقل کلی.

 

دوم رساله ذیل سیرالعباد:

«ذیل سیرالعباد» کتابی است منظوم و مثنوی حاوی مطالب عرفانی.

در این مثنوی، حکیم اوحد‌الدّین با «نی» گفتگو می‌کند. مفاهیم و جوهره گفتگوی اوحدالدّین با «نی» درباره مراحل کمال است.

در «ذیل سیرالعباد» تأسی و تأثیر حکیم رازی از حکیم سنایی غزنوی به وضوح قابل مشاهده است.

 

سوم) مثنوی تبدّل صورتها:

محتوای مثنوی «تبدّل صورتها»، بیانگر مقدّمات و کلیات نوعی «فُرمالیسم» ادبی ـ فرهنگی است که به موضوع ماده موم و اشکال متظاهره آن ماده، به صور و اشکال گوناگون می‌پردازد.

بحث صورت(شکل) و ماده (محتوا)، مثال موم در دستان کودک و اشتیاق وی به شکل ترسیم شده روی موم است. آیا با از میان رفتن صورت نخستین و شکل اولیه، ماده اولیه تغییر می‌یابد؟ منظور حکیم اوحدالدین آن است که موجوداتی که از واجب الوجود پدید آمده‌اند، نابود نمی‌شوند بکله فقط صورت‌های گوناگون و عارضی به خود می‌گیرند. این موضوع بدیع، توجه خواجه‌نصیرالدین توسی را به خود جلب کرد و باعث شد تا خواجه در ادامه مثنوی دیگری بسراید که در آن مسئله خلقت عالم و بازگشت همه چیز به ذات حق تعالی را مطرح کرده است.

مسئله بازگشت نفس ناطقه از عالم محسوسات به عالم معقولات و سرانجام به مبداء اعلی. در واقع مباحث فرم‌گرایی در خلقت و فرمالیسم فلسفی بیان می‌شود.

 

بررسی کتاب و ذکر دو نکته:

۱ـ در صفحه ۲۹ این کتاب (سطور آخر) از لفظ «ساز واره انتقادی» استفاده شده است که بهتر بود درپانوشت، به مفهوم مورد نظر مصحح محترم اشاره می‌شد؛ زیرا بسیاری از خوانندگان با واژه‌سازی بدیع استاد و پورجوادی آشنایی ندارند که با مفهوم «تصحیح انتقادی متون» و «مقابله نسخ» برابر بدانند.

یادآوری می‌نماید که منظور دکترپور جوادی از بیان واژه «سازواره»، در واقع همان «نسخه‌ی بَدَل‌ها» است. استاد نجیب مایل هروی هم واژه «نسخه نمودن» را به کار می‌برند.

۲ـ نکته تقریباً مبهم در این کتاب، درخصوص توضیح مصحح محترم در مورد رساله «حکیم‌نامه» و سپس «ذیل رساله سیرالعباد» است که بلافاصله از خواجه نصیر توسی و مثنوی ایشان در تتمه سروده اوحدالدین طبیب رازی مطالبی بیان شده است(صفحه۱۴ پاراگراف اول) و از آن جا که رساله ذیل سیرالعباد و رساله تبدّل صورتها، هر دو مثنوی هستند؛ در وهله اول این تصوّر را به ذهن خواننده متبادر می‌کند که استقبال خواجه نصیر از مثنوی ذیل سیرالعباد است، در صورتی که استقبال و تتمه خواجه از مثنوی تبدّل صورتها است.

وانگهی در پاراگراف بعدی در همین صفحه، سخن از دو مثنوی اوحدالدین رازی و نصیرالدین توسی درباره تبدل صور و اطلاعات تاریخی بیشتر به دست آمده از آن مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و آنگاه مشخص می‌شود که متمم خواجه بر مثنوی تبدل صورتها بوده است.

منبع:  روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: