مشروطه و زیست ایرانیان

1395/5/16 ۰۷:۴۲

مشروطه و زیست ایرانیان

محمدعلی اکبری: تجربه مشروطه ایران در آغاز به بن‌بست رسید. مشروطه برای چه به بن‌بست رسید؟ این تجربه چرا شکست خورد؟ این بن‌بست و شکست، در پی نگاه‌های عالمان دینی و غیر دینی پدید آمده بود که در آن زمانه وجود داشت. این نگاه‌ها دوگانه بود؛ نخستین نگاه برآن بود که تمدن جدید و افق تاریخی که بشر در آن است، باید منحل شود. گزارشی زیبا از شیخ فضل‌الله نوری در این‌باره در «رساله حُرمت مشروطه» وجود دارد که به وی منسوب است.

 رویارویی واقعی در مشروطه ایرانی رخ نمی‌دهد
 

محمدعلی اکبری: تجربه مشروطه ایران در آغاز به بن‌بست رسید. مشروطه برای چه به بن‌بست رسید؟ این تجربه چرا شکست خورد؟ این بن‌بست و شکست، در پی نگاه‌های عالمان دینی و غیر دینی پدید آمده بود که در آن زمانه وجود داشت. این نگاه‌ها دوگانه بود؛ نخستین نگاه برآن بود که تمدن جدید و افق تاریخی که بشر در آن است، باید منحل شود. گزارشی زیبا از شیخ فضل‌الله نوری در این‌باره در «رساله حُرمت مشروطه» وجود دارد که به وی منسوب است. این گزارش به گونه‌ای کوتاه درباره مباحثات درون کمیته‌ای سخن می‌گوید که درباره تدوین قانون اساسی تشکیل شده است و نکته‌هایی بسیار در این‌باره روشن می‌کند. این گزارش بسیار اهمیت دارد. نوری می‌گوید در این جلسه اصول قانون اساسی، بخش حقوق ملت را مطرح کردند که ما اعتراض کردیم. آن‌ها در پاسخ گفتند اگر قرار باشد ما این قوانین را برداریم، دیگر مشروطه معنایی ندارد و باید نامی دیگر بر آن گذاشت. آن‌ها که در این جلسه به مباحثه با نوری پرداختند، نماینده نگاه دوم به شمار می‌آمدند؛ آنان اعتقاد داشتند آنچه در آن جهان زیست به دست آمده، افق تاریخی بشر است؛ اکنون که آن را فهمیده و دریافته‌ایم باید درون آن جای بگیریم و کار را یکسره بکنیم. شیخ فضل‌الله نوری در برابر این سخنان برمی‌خیزد و می‌گوید اگر چنین است راه ما از هم جدا است. اگر به آثار، نوشته‌ها و اندیشه‌های مربوط به آخوند خراسانی، میرزای نایینی و دیگرانی بنگریم که درباره مشروطه نوشته و سخن رانده‌اند، برآنند این مشروطه منهای آن چیزهایی که با شرع موجود مغایرت دارد، مورد پذیرش است؛ آزادی اندیشه و افکار خوب بوده و ضرورت دارد و در اصل قانون اساسی نیز آمده است اما به شرطی که با موازین شرعی مغایرت نداشته باشد؛ شما نباید کتاب‌های ضاله منتشر کنید.
اصل مطلب این است؛ آنچه با جهان زیست ایرانی در تعارض بوده، مورد مخالفت قرار گرفته است، در حالی که دگرگونی‌های پی‌آمده از تکنولوژی، بشر را به تسلیم و تغییر شرایط موجود واداشته است. در این میان باید پرسید آیا آخوند خراسانی و نایینی در آثار خود تمدن جدید را در افق تاریخی زیست جهان ایرانی خوانده‌اند؟ چنین نشده، آن‌ها تنها آن را از جنبه فنی ویراسته‌اند؛ در سوی دیگر، هواداران سلطنت مطلقه زیر بار حرف‌های مشروطه‌خواهان نمی‌رفتند؛ نمی‌توانستند بپذیرند شاه و رعیت در برابر قانون همسان باشند. این برابری در اندیشه‌شان امکان‌پذیر نبود. بنابراین اینجا نیز ویرایش فنی صورت می‌پذیرد. اگر به قانون اساسی مشروطه بنگریم، درمی‌یابیم هم مجلس حق دارد هم نهاد اعلیحضرت! همچنین وزرا، هم در برابر مجلس، هم در برابر شاه مسئولند. این تعارض از آنجا سرچشمه نمی‌گرفته است که مشروطه‌خواهان و تدوین‌گران قانون اساسی متوجه نبوده، مباحث حقوقی را نمی‌دانسته و درنیافته بودند که یک نهاد را در برابر دو جا نباید مسئول کرد. سخن بر سر این است که آن‌ها نمی‌دانستند با دربار باید چه کنند. دربار زیر بار قوانین و اصول‌شان نمی‌رفت؛ بدین‌ترتیب آن را ویرایش فنی کردند. از این‌رو معتقدم در دوران مشروطه هیچگونه رویارویی میان دو جهان زیست- زیست غربی و زیست ایرانی صورت نمی‌گیرد. زمانی که از رویارویی سخن می‌رانیم، یعنی این که بتوانیم به یک گفت‌وگو وارد شویم. پس چگونه است که در این میان ما به تقلید از آن‌ها تظاهر کرده، تغییرهایی به سبک غربی در جامعه انجام داده و رویه‌هایی را به سبک آن‌ها در پیش می‌گیریم. این تغییرها چه سرانجامی می‌یابد؟ این تغییرات به دلیل موقعیت فرادستی تاریخی است؛ به عبارتی یک موقعیت فرادستی تاریخی پدید می‌آید که برخورد با آن به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر است؛ گویی در رفتن به سوی این تغییرها چاره‌ای نداریم. رویارویی به معنای حقیقی اما رخ نمی‌دهد. وضعیتی در دوره مشروطه در برخورد با پدیده غربی پدید می‌آید که به آن تعلیق زیست ایرانی می‌گوییم؛ جهان زیست ما به تعلیق می‌رود و ما را در یک موقعیت تاریخی فرودستی جای می‌دهد. زیست جامعه ایران به عبارتی با رویداد مشروطه به حاشیه برده می‌شود. ما آن را اما بیهوده نمی‌دانیم و اتفاقا با آن زندگی می‌کنیم.
مشروطه یک پروژه ناتمام است که در رویارویی تمدن جدید با جهان زیست ایرانی به دست می‌آید. این پروژه هنوز کامل نشده است و با آن همچنان دست به گریبانیم. این وضعیت همچنان پابرجا است که موجب شده است در زمانی جهان زیست ایران را به تعلیق ببریم و بگوییم می‌خواهیم هم‌رنگ و هم‌شکل جهان جدید شویم. این اتفاق اما روی نمی‌دهد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی دیگر به مشروطه شد. اعتقاد بر آن بود که راه را اشتباه رفتیم و باید به جهان زیست قُدمایی خودمان بازگردیم؛ راه رهایی چنان تشخیص داده شد که به انکار افق تاریخی غرب می‌انجامید؛ بازگشت به خود، یعنی جهان زیست ایرانی و بی‌توجهی به آن تجربه افق تاریخی غرب مورد توجه قرار گرفت. امروز اما در نقطه‌ای جای داریم که روشن شده است امکان بازگشت به آن نقطه وجود ندارد و اگر در برخی زمینه‌ها هم امکان بازگشت وجود داشته باشد، معلوم نیست بتوان بهره‌ای مطلوب از آن به دست آورد. ما اکنون در یک نقطه سوم جای داریم که به نظرم تجربه جدید ما و مشروطیت است. دریافت کنونی ما این است؛ جهان زیست ما مشکلات، مسایل و گرفتاری‌هایی دارد که نتیجه تجربیات جدید و زیست در جهانی تازه است. اکنون باید به جهان زیست‌مان بازگشته، آن را از درون به صورت انتقادی بنگریم و زیست جهان امروز را به مثابه جهان زیست ایرانی بخوانیم.
* برگرفته و ویراسته سخنرانی در نشست «مشروطه و زیست ایرانیان» به مناسبت یک‌صد و دهمین سالگرد مشروطه به تاریخ ٢٦ تیر ١٣٩٥ خورشیدی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


منیع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: