مردی صاحب عاشقانه‌ترین زخمه‌های تار

1395/5/12 ۰۹:۴۳

مردی صاحب عاشقانه‌ترین زخمه‌های تار

می‌دانم در شرح حال فرهنگ شریف، یکی از شریف‌ترین نوادر تار ایران، باید از درد و رنج و دل آزردگی‌های امروزش بنویسم یا از ٧٠ سال عاشقی و پروانگی و فرزانگی‌هایش. هنرمندی که عاشقانه‌هایش، ترنم زخمه‌های دلنشینش، آواز نسلی طلایی است از موسیقی آوازی این سرزمین، از تاج اصفهانی یا محمود محمودی‌خوانساری؛ از بنان تا گلپا و ایرج و محمدرضا شجریان.



تار تنهای شریف


بهنام موحدان ب-پندار : می‌دانم در شرح حال فرهنگ شریف، یکی از شریف‌ترین نوادر تار ایران، باید از درد و رنج و دل آزردگی‌های امروزش بنویسم یا از ٧٠ سال عاشقی و پروانگی و فرزانگی‌هایش. هنرمندی که عاشقانه‌هایش، ترنم زخمه‌های دلنشینش، آواز نسلی طلایی است از موسیقی آوازی این سرزمین، از تاج اصفهانی یا محمود محمودی‌خوانساری؛ از بنان تا گلپا و ایرج و محمدرضا شجریان.
«عشق می‌ورزم به زخمه‌های سازِ تنهای تو/ می‌بوسم آن پنجه‌های ظریف و شریف تو/ در جهان یک نام هست بر بلندای اهل عشق/ همه با عشق گویند آن هست نام شریف تو»
فرهنگ شریف شاعرِ تارِ ایرانی است و هر زخمه تارش بغض غزلی است بر پرده عشاق. در خانواده‌ای دیده به جهان گشود که مکتب عاشقی بود و دلدادگی، خانه پدری محل آمدورفت موسیقی‌دانان بزرگ آن زمان بود؛ از مرتضی‌خان نی‌داود تا عبدالحسین‌خان شهنازی. از همان کودکی شیون زخمه‌های تار بر دل و جانش آتشی انداخته بود. مؤثرترین شخص در زندگی و آینده او عبدالحسین شهنازی بود. تار ایرانی را با زخمه‌های ساز شهنازی بدون بهره‌گیری از کلاس درس استادی، فرا گرفت و در چهارسالگی بر تمام ردیف‌ها و دستگاه‌های موسیقی ایرانی به روایت شهنازی مسلط شد، طوری که با دهان همه را از حفظ زمزمه می‌کرد. پدرش با اینکه خود از نوازندگان چیره‌دست تار بود و سال‌ها ردیف‌های موسیقی ایرانی را با ظرافت می‌نواخت اما با مشاهده نبوغ و شنیدن صدای ساز فرزندش، به احترام او دیگر هیچ‌گاه در برابرش دست به تار نبرد. این نابغه کوچک آن‌قدر زیبا و دلنشین می‌نواخت که در ١٠سالگی به‌عنوان سولیست و تکنواز تار کنار بزرگانی همچون عبدالحسین‌خان شهنازی، احمد عبادی، لطف‌الله مجد و حسین یاحقی در رادیو جزء نخستین تکنوازان برنامه رادیویی «گلها» بود و این سرآغاز بیش از ٧٠ سال مشق عاشقی و دلدادگی و فرزانگی او شد.
فرهنگ شریف با شناختی که از همنشینی با بزرگان و سیر و مکاشفه در دنیای اصوات و مفاهیم و تفکر در ذات موسیقی اصیل ایرانی به‌دست آورده بود، توانست روایتی نو و بدیع از تار ایرانی ارائه کند. وی با به‌کارگیری ظرافت‌ها و قابلیت‌های ساز تار در انگشت‌گذاری و مضراب‌زنی دست به ابداعاتی خلاقانه و هوشمندانه زد و به گفته خیلی از صاحب‌نظران و موسیقی‌شناسان، دلنشین‌ترین و شیرین‌ترین صدای تار، زخمه‌های سازِ شریف است که تکنیک‌هایی که در مضراب و پنجه ایشان و صدادهی‌های متنوع ساز ایشان وجود دارد، با توجه به اصالت و ایرانی‌بودن آن و سکوت‌های پیچیده اما سنجیده و احاطه بر روایت‌های متفاوت ردیفی شاهدی بر این مدعاست و از این رهگذر شیوه و سبک نوازندگی وی تنها منحصر به خود اوست.
فرهنگ شریف با ذوق و قریحه‌ای یگانه، چنان نغمه‌هایی بر پیکر تار ایرانی نوشت که خاطره موسیقایی نسل‌های دیروز و امروز و فردای ایران شد؛ «گل گریه با صدای گلپا»، «پیوند مهر با آواز محمدرضا شجریان»، «عاشقانه‌های تار»، «بداهه‌نوازی در همایون با آواز محمدرضا شجریان»، «مهرافروز»، «نازنین یار»، «کرشمه»، «بزم عاشقان با آواز ایرج و گلپا»، «ساز و نوا»، «موی سپید با آواز گلپا»، «چنگ اورنگ ۱و۲»، «شور معشوق»، «آه باران با آواز محمدرضا شجریان».
فرهنگ شریف بداهه‌نوازی برجسته و شیرین‌پنجه توانایی است که برجسته‌ترین اثر بداهه او آلبوم عاشقانه‌های تار با هم‌نوازی تنبک سعید رودباری است. آفرینش جملاتی فارغ از قالب‌های ردیف، جواب‌های کوتاه و مؤثر، اجرای ماهرانه انواع کشش‌ها و مالش‌های طولی و عرضی که ریشه در روش‌های ویلن‌نوازی ایرانی دارد و آفرینش کوک‌های گوناگون اختصاصی، از ویژگی‌های برجسته هنر نوازندگی فرهنگ شریف به‌شمار می‌رود.
وی از معدود موسیقی‌دانان ایرانی است که در دانشگاه‌های آمریکا کرسی استادی داشته و سال‌ها به تدریس موسیقی دستگاهی و تار ایرانی می‌پرداخت. استاد فرهنگ شریف دارای نشان درجه‌یک هنری از وزارت ارشاد اسلامی است.
در این میان تکلیفِ مسئولانِ هنری در این کشور مشخص است، انگار حرجی به آنان نیست! هرازگاهی بر بالین هنرمندی ظاهر می‌شوند و وعده‌ای سر خرمن می‌دهند و عکسی به یادگار می‌گیرند که به خیال خود در فردای تاریخ نشان دهند ما کنار هنرمندان بودیم! اما حقیقت چیز دیگری است.
موسیقی‌دانی والامقام که در این روزهای سالخوردگی و آزردگی هنوز نه بیمه خدمات درمانی دارد و نه حقوق بازنشستگی! همه جای جهان هنرمندان تاج سر ملت‌ها هستند اما در ایران خاک پای مردم! در روزگاری زندگی می‌کنیم که تنها زمان، پاسدار حقیقی میراث هنرمندان ماست. استاد یک روز با ناراحتی گفت: «تنها دلخوشی ما مردم هستند». راست هم می‌گفت. بعد از این همه سال عزلت‌نشینی خواسته و ناخواسته، بعد از ٧٠ سال فعالیتِ مؤثر در عرصه موسیقی، حالا حتی به اندازه یک یادکردنِ ساده، دلخوشی دیگری نمی‌ماند، حتی اگر «فرهنگ شریف» باشد.
«عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف/ چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود».


منبع: شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: