درنگی بر آداب و رسوم سوگواری ایرانیان در سده‌های نخستین هجری

1395/4/28 ۰۷:۲۳

 درنگی بر آداب و رسوم سوگواری ایرانیان در سده‌های نخستین هجری

ایرانیان امروزه برای شناخت هرچه بیشتر هویت فرنگی خود نیازمندند گذشته ملی و مذهبی خویش را با دقتی بیشتر مطالعه و بررسی کنند تا از این منظر، بتوانند سنت‌های اصیل ایرانی- اسلامی را در جامعه امروز حفظ کرده، به کار برند. بررسی تاریخ اجتماعی از این رهگذر، موضوعی است که نه تنها همواره مورد توجه جامعه‌شناسان و تاریخ‌نگاران بوده، که در زندگی روزمره مردم نیز قابل درنگ است. در این‌باره باید توجه داشت دگرگونی‌های اجتماعی مانند تحولات سیاسی به سرعت و یکباره یا در مقطعی خاص شکل نمی‌گیرند.


ساده همچون آیین عزاداری

تهمینه رئیس‌السادات : ایرانیان امروزه برای شناخت هرچه بیشتر هویت فرنگی خود نیازمندند گذشته ملی و مذهبی خویش را با دقتی بیشتر مطالعه و بررسی کنند تا از این منظر، بتوانند سنت‌های اصیل ایرانی- اسلامی را در جامعه امروز حفظ کرده، به کار برند. بررسی تاریخ اجتماعی از این رهگذر، موضوعی است که نه تنها همواره مورد توجه جامعه‌شناسان و تاریخ‌نگاران بوده، که در زندگی روزمره مردم نیز قابل درنگ است. در این‌باره باید توجه داشت دگرگونی‌های اجتماعی مانند تحولات سیاسی به سرعت و یکباره یا در مقطعی خاص شکل نمی‌گیرند. مولفه‌های اجتماعی و فرهنگی پس از این که در بستر یک جامعه شکل گرفتند، دهه‌ها حتی سده‌ها تداوم می یابند. در این نوشتار برآن‌ایم آداب و رسوم سوگواری و عزاداری در جامعه ایران در سده‌های نخست هجری را مورد توجه قرار دهیم؛ این که گذشتگان ما چه آدابی در مراسم سوگواری داشته‌اند و این آداب چه اندازه در آیین‌های سوگواری و  عزاداری امروزه ایرانیان تأثیرگذارند.
 

نگاهی به آیین‌ها و مناسک اسلامی
عزاداری‌ها و سوگواری‌ها در گذشته هرچند بر اساس احکام شرعی و باورهای اسلامی انجام می‌شد اما در شکل و ظاهر، بنا بر تناسب عادت‌های قومی و محلی تفاوت‌هایی داشت. شرکت در تشییع جنازه از جمله مواردی است که بسیار در روایت‌ها و احادیث به آن اشاره و سفارش شده است. از پیامبر (ص) در این‌باره نقل شده که شرکت در تشییع جنازه و خواندن نماز میت، اجر و ثوابی بسیار همراه دارد. امام صادق (ع) نیز فرموده‌اند شایسته است صاحبان عزا برادران دینی خود را از مرگ عزیزان‌شان باخبر سازند تا بدین‌وسیله به اجر و ثواب برسند. هنگام تشییع جنازه، اگر فرد درگذشته در شمار اشراف و بزرگان بود، جسد او را در تخت روان می‌گذاشتند و روی آن را با پارچه‌های ابریشمین می‌آراستند، اما اگر از بینوایان و مستمندان بود او را در تابوت چوبین می‌نهادند که چهار دستگیره داشت. در هر حال برای درگذشتگان از هر دو طبقه، تشییع جنازه با احترام صورت می‌گرفت و مردم می‌کوشیدند لحظه‌ای هرچند کوتاه در حمل جنازه شرکت کنند، زیرا این کار را عملی ثواب می‌شمردند. یکی از آداب ایرانیان برای تازه‌درگذشته اینگونه بود که شب نخست، مرده را در خانه یا نزدیک‌ترین مسجد نگاه می‌داشتند.  رسم بود چراغی کنار او روشن باشد. گاه چراغی در اتاق مرده به جای بستر او روشن می‌کردند که تا سپیده‌دم می‌سوخت. آن‌ها پس از دفن مرده در خاک، بر سر خاک می‌نشستند و سوره یس می‌خوانند. باید توجه داشت قبرستان‌ها طبق اصول اسلامی کاملا ساده و بی‌پیرایه بودند. البته اگر قبر مربوط به یکی از سلاطین یا امیران بود گرداگرد آن را به شکل مکعب یا بقعه‌ای بنا می‌کردند.
مَقدِسی درباره رسم سوگواری در دیلم چنین می‌نویسد «دیلمیان در مراسم عزاداری خود سرهایشان را با کیسه‌هایی می‌پوشاندند و لباس سیاه بر تن کرده و کیسه‌های طبری بر خود پیچانده بودند در مجالس عزا شرکت می‌کردند». همچنین از رسوم دیگر دیلمیان در سوگواری، کوبیدن بر سینه و آویختن نمد سیاه از گردن بوده است. در شیراز رسم بود در تشییع جنازه، مردان در جلو جنازه و زنان به دنبال جنازه حرکت می‌کردند و در مجالس سوگواری و در گورستان طبل و نی می‌زدند. در آن زمان، رفتن سر قبر و ختم قرآن در ایران معمول نبود، سه روز برای عزاداری در مسجدها می‌نشستند و کار و حرفه خود را به احترم درگذشته تعطیل می‌کردند. گاه بر سر حق اجرای مراسم سوگواری برای مرده، میان بستگان نزاع درمی‌گرفت. پس از درگذشت کسی، بستگان یا دوستان نزدیک او گاه تا یک سال با مردم معاشرت نمی‌کردند. در بعضی مناطق، در سوگ مردگان، شش ماه تا یک سال لباس نو نمی‌پوشیدند. همچنین برخی زنان در عزای مرده، از آمیزش با شوهران‌شان خودداری می‌کردند یا پس از درگذشت شوهر، دیگر هیچ‌گاه ازدواج نمی‌کردند.
یکی دیگر از رسومی که در سوگواری انجام می‌گرفت، فرستادن کفش از سوی صاحب عزا برای عزاداران بوده است. این کار به احترام عزادارانی بود که در مجلس عزاداری شرکت کرده و خانواده عزادار را تسلیت داده‌اند. زمانی که مادر صاحب بن عباد، یکی از وزیران آل بویه درگذشت، همه امیران دیلم در برابر صاحب بن عباد، به خاک افتادند و هر کس در هر مقام در راه که به او می‌رسید از اسب پیاده می‌شد. همه اعیان و بزرگان پا برهنه و سر برهنه به تسلیت نزد وی می‌رفتند. صاحب بن عباد پس از سپری شدن چند روز از عزاداری، برای آنان کفش فرستاد تا از عزا بیرون آیند. پوشیدن لباس سیاه همیشه وجود داشته است، چنانکه مردم شیراز در عزای ابوشجاع فرزند صمصام الدوله سیاه پوشیدند. گاه نیز لباس خود را چاک می‌دادند و خاک و کاه‌گل بر سر می‌ریختند.
 

  قلم‌هایی که به نشانه سوگ می‌شکست
در سده پنجم هجری رسم بود وقتی عالمی بزرگ درمی‌گذشت، شاگردان او برای نشان دادن سوگواری، قلم و دوات خود آن عالم را می‌شکستند. هنگامی که امام‌الحرمین جوینی درگذشت چهارصد تن از شاگردان او چنین کاری کردند و تا یک سال بدون قلم و دوات گذراندند. شاگردان‌اش در شهر نیشابور نیز بر او نوحه کردند و تا یک سال سرها را برهنه نگه داشتند. صمصام‌الدوله نیز در عزای پدرش عضدالدوله به عزاداری بر پدر پرداخت، به سوگ او بر زمین نشست و جامه سیاه بر تن  کرد. خلیفه به تسلیت او آمد و چندین روز مردم در بازارها و خانه‌ها مردم به سوگواری مشغول بودند و به سر و روی خود می‌زدند. مردم در مرگ جلال‌الدوله بویه که بر اثر بیماری کبد در سال ٤٣٥ هجری درگذشت بسیار اندوهگین شدند و دکان‌های شهر به نشانه سوگواری برای او بسته شد. پا برهنه کردن در عزاداری افراد، بستن مغازه‌ها و تعطیل کردن مشاغل و پیشه‌ها از جمله آداب اجتماعی بوده که در سوگواری‌ها انجام می‌شده است. همچنین فرستادن کفش می‌تواند به گونه‌ای نشان‌دهنده پایان مراسم عزاداری و سپاس‌گزاری صاحب عزا از کسانی باشد که در عزاداری شرکت کرده‌اند. اساس مراسم سوگواری بر مرده همان سه روز بوده است. مجلس ختم گرفته می‌شد و هر کس یک حزب از قرآن را تلاوت می‌کرد. عالمان در این مجالس موعظه می‌کردند. اگر مجلس عزا برای بزرگان و عالمان بود، پس از سه روز فردی از سوی خلیفه می‌آمد و مجلس ختم را برمی‌چید. در اینگونه مجالس عزاداری رسم بود به فقیران و مسکینان صدقه و غذا می‌دادند. این سه روز سوگواری نشان‌دهنده سادگی و بی‌پیرایگی برگزاری اینگونه مجالس در سده‌های مورد نظر است که در سنت‌ها و رفتارهای تاریخی و اسلامی پیشینه دارد. در این زمینه می‌توان به شهادت جعفر بن ابی‌طالب و زید بن حارثه در جنگ موته اشاره کرد. پیامبر (ص) پس از شهادت آن‌ها نزد اسماء همسر جعفر رفت و او را تسلیت و دلداری داد و فرزندان‌ش را نواخت. این توجه و تسلیت دادن خانواده عزادار تا سه روز توصیه و تأکید شده است. پیامبر (ص) همچنین به فاطمه (س) فرمودند باید برای خانواده جعفر خوراک فراهم شود زیرا آنان عزادارند. حضرت فاطمه (س) تا سه روز برای آن‌ها غذا تهیه کرد و این رسم در میان بنی‌هاشم معمول شد. البرقی در کتاب «المحاسن» در قسمتی که به «طعام لِلماتم» پرداخته، به سه روز اطعام خانواده عزادار اشاره کرده است؛ چنان که امام سجاد (ع) پس از بازگشت از کربلا، در مدینه سه روز برای عزاداران امام حسین (ع) طعام تهیه کردند.  از این مساله به خوبی استنباط می‌شود که به دلیل شرایط خانواده عزادار، وظیفه طعام دادن به آن‌ها برعهده آشنایان و نزدیکان خانواده متوفی است.
 

احسان و صدقه برای درگذشتگان
صدقه دادن برای شخص درگذشته نیز مورد توجه بوده است. پیامبر (ص) در این‌باره پس از درگذشت همسرشان خدیجه به دلیل ارزش و جایگاهی ویژه که برای ایشان قایل بودند، هرچند وقت گوسفندی ذبح می‌کردند و برای اطرافیان و خویشان خدیجه می‌فرستادند. ایشان احسان و صدقه دادن از سوی فرد درگذشته را نیکو و مستحب می‌دانستند. در ذکر آداب تعزیت رفتن هم به دلیل رعایت کردن احوال خانواده‌ها در هنگام ناراحتی و مصیبت، به این نکته اشاره شده است که برای تعزیت، به یک بار رفتن باید بسنده کرد.
بسیاری از آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی مسلمانان در سده‌های یادشده، بر اساس احادیث و روایت‌ها و کتاب‌های فقهی آن زمانه انجام می‌گرفته است. مسلمانان در برخی از موارد، به کاری تشویق و در پاره‌ای مسایل از انجام اموری نهی می‌شدند. از جمله، پیامبر (ص) مسلمانان را از این که در مراسم سوگواری از شدت ناراحتی به خود آسیب بزنند یا جامه پاره کنند، نهی کرده‌اند. چنانکه پس از شکست مسلمانان در جنگ احد، به توطئه دشمن شایعه شهادت پیامبر (ص) شنیده شد، از این‌رو زنان انصار در مدینه روی خود را خراشیدند و لباس‌های خود را پاره کردند. پیامبر پس از آگاهی از این رخداد، آنان را نهی فرمود تا به منزل‌های خویش بازگردند. در زمان شهادت امام موسی بن جعفر (ع)، یکی از زنان خانه ایشان صدای خود را به گریه و زاری بالا برد و صورت را زخمی و لباس را پاره کرد اما امام رضا (ع) او را از این کار نهی فرمود. این کار اما در برخی موارد به دلیل ناراحتی و اندوه فراوان، از سوی اطرافیانِ درگذشته انجام می‌شده و به صورت یکی از رسوم، در آداب سوگواری در سده‌های یادشده مورد توجه بوده است.
وصیت یک درگذشته؛
 

 روی نخراشید و جامه ندرید
مردم عامه به ویژه زنان در سوگواری‌ها، به پاره کردن جامه‌ها، سیاه کردن چهره‌ها و زاری و شیون می‌پرداختند. در تشییع جنازه غالبا گریبان و جامه‌ها را چاک می‌دادند. عمامه و دستار یا کلاه را از سر برمی‌داشتند و خاک یا کاه بر سر و شانه‌ها می‌ریختند. همچنین با پای برهنه به دنبال جنازه می‌رفتند. سنتِ کاه بر سر ریختن هنوز هم در برخی از روستاها و مناطق در شمال ایران پابرجا است و به ویژه در ماه محرم انجام می‌شود. در روز دهم عاشورا هم که به دستور معزالدوله دکان‌ها بسته و از مردم خواسته شد با پوشیدن جامه‌های سیاه اندوه خود را نشان دهند، زنان با موی پریشان کرده و چهره سیاه، از خانه بیرون آمده، بر سرو صورت خود می‌زدند و جامه‌هایشان را پاره می‌کردند.
از وصیت‌نامه بدیع‌الزمان همدانی چنین برمی‌آید که در آن زمان وقتی فردی درمی‌گذشت، برای او مجلس نوحه به پا می‌داشتند، در سوگ مردگان سیلی به صورت می‌زدند، روی می‌خراشیدند و موی سر پریشان می‌کردند. جامه دریدن، گریبان چاک دادن و خاک به هوا ریختن از جمله کارهای دیگر به هنگام سوگواری بود. آن‌ها در عزاداری فریاد می‌کشیدند و واویلا می،گفتند و خانه‌های خود را سیاه می‌کردند، اثاث خانه را می‌شکستند و بناها را ویران می‌کردند. بدیع الزمان در وصیت‌نامه‌اش می‌خواهد پس از مرگ او این اعمال را انجام ندهند.
مجلس پذیرایی در پایان تشییع جنازه برپا بود. اهمیت و تشریفات آن بر حسب موقعیت طبقاتی و ثروت خاندان درگذشته فرق می‌کرد. در چنین زمان‌هایی درِ بزرگ خانه را باز می‌گذاشتند، از همه حاضران پذیرایی می‌کردند و برای آرامش روح فرد درگذشته به بینوایان حلوا و آش می‌دادند. اینگونه خیرات، سال یا ماه یا هفته‌ای یک‌بار بر حسب سخاوت خانواده و بازماندگان درگذشته صورت می‌گرفت و کمکی هم به فقیران و مستمندان بود. در مراسم سوگواری نوعی حلوا به نام «لَو» می‌پختند. زدن طبل و بوق هم از دیگر مراسمی بود که در سوگواری‌ها و عزاداری‌ها انجام می‌شد. بوق که به سفید مهره نیز تعبیر شده است در جشن‌ها، هنگام جنگ و در مراسم دربار همچون تاجگذاری و نیز در عزاداری و تعزیه به گونه‌ای که از الحان و آداب موسیقی زمان و اجتماعات پیروی می‌کرده، به کار گرفته می‌شده است. آوای طبل نوعی اعلان خبر مراسم عروسی و شادی، جنگ و عزا، ایستادن و حرکت کاروان‌ها بوده است.
 

سادگی در سوگواری؛  یک سنت ایرانی- اسلامی
سادگی، مهم‌ترین ره‌یافتی است که از بررسی آداب سوگواری در سده‌های نخست هجری در ایران به دست می‌آید. تاکید بر سه روز عزاداری، چه میان مردم عادی چه میان بزرگان، نشان دهنده این مساله است. سنت تعزیت و تسلیت دادن، بر همان سه روز تاکید داشته که در آن دوره غذایی ساده مانند حلوا و آش به عزاداران داده می‌شده است. خیرات برای از دست رفتگان به صورت سالانه یا ماهانه با توجه به وضع مالی افراد وجود داشته است. بستن مغازه و تعطیلی کسب‌وکار نیز به احترام شخص درگذشته انجام می‌پذیرفته است. همچنین مرثیه‌سرایی یکی از مهم‌ترین آداب سوگواری بر درگذشتگان بوده که بسیار مورد توجه قرار می‌گرفته است.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: