1395/4/14 ۰۸:۵۶
در فرهنگ ایران اسلامی و در فراخنای تمدنی که به دست اسلام در سرزمین ایران پایهگذاری شده است، کم نبودهاند عالمان شاعری که در قامت حکیم، طبیب، منجم، ریاضیدان، فقیه و فیلسوف، از شعر به عنوان یک زبان رسا و فراگیر استفاده کردهاند تا عرصه حضور و خطاب و دایره نفوذ و بیانشان وسیعتر گردد. در حقیقت، بهرهمندی از زبان شعر و ادب، توفیقی افزون بر توفیقهای دیگر بوده است تا کسانی که کسوت دانش و دانشوری بر تن داشتهاند، از توان و امکانِ بالقوه و بالفعل ساحت شعر نیز استفاده کنند، تا آنچه را رسالت خویش میپنداشتند و تبلیغ و ترویج و اشاعهاش را تکلیف و وظیفه علمی و دینی و انسانی خود میدانستند، با براق تندسیر و چابک اندام شعر، بهتر و بیشتر به سرمنزل مقصود برسانند.
زندگی و شعر آیت الله کاظمی اردبیلی
بدینسان، هنر، در تاریخ فرهنگی ایران همواره حضور داشته است، حضوری نه غایتمحور ولی بسیار مؤثر و ضروری. بیجهت و بیراه نیست که در نظام علمی ایران نیز شعر را دارای جایگاهی والا مییابیم، با پیشتازان و پیشگامانی بسیار. و همچنین در سنت شعر ایرانزمین، شاهد حضور مداوم و مستمر عالمانی هستیم که به قواعد و قوانین شعر و فنون بلاغت مسلطند و میکوشند پیام علم را با پیک شعر و سخن زیبا روانه دلها و جانها کنند و فانوس جاننواز شعر را نیز با زیتِ شیشه علم و آگاهی، زیب و زینت بخشند.
این سخن در کلیت خویش، تمام یا غالب بزرگان ایران بزرگ را شامل میشود و ما بر صفحه جان و جمال هریک از دانشوران ایران اسلامی انگشت بگذاریم، این موضوع را صادق خواهیم یافت، از ابنسینا که بزرگ طبیبان بود و قافلهسالار حکیمان و شعر نیکو میسرود؛ تا خیام نیشابوری که شیخ ریاضیدانان روزگار قبل و بعد از خودش بود، و سرودههایش، هرچند از معدودی رباعی فراتر نمیرود، به اعتراف اصحاب اطلاع و احاطه و اشراف، طوفانی سهمگین و بیپایان در قافله فکر و فرهنگ و خرد و جهانشناسی و حتی انسانشناسی روزگار کهن درانداخته است. جای حیرت دارد که جهان جدید، با شور و نواهایی چون انقلاب علمی و صنعتی شدن و سیطره تکنولوژی و پشت سر نهادن مراحل و مراتبی چون: مدرنیسم و پستمدرنیسم، هنوز که هنوز است، نتوانسته خود را از دایره و نایره پرسشها و ابهامها و سلبها و ایجابها و شبههها و تردیدها و آتشافروزیها و آرامپاشیهای خیامی برکنار کند.
اهمیت این موضوع زمانی نمود بیشتری مییابد که توجه داشته باشیم، خیام تمام فرهنگ ایران اسلامی نیست و کلیت این فرهنگ شگرف و اعجابآور را نمایندگی نمیکند بلکه صرفاً به عنوان یکی از چهرههای علمی ـ شعری ایرانزمین است و به تعبیر قدمایی: کم له من نظیر.
ما در اینسو و آنسوی فرهنگ درخشان این دیار کهن، پیوسته و مستمر، به چهرههایی بر میخوریم که توانستهاند میان دو ساحت عمده علم و هنر یا دو سنخ و دو تیپ از قواعد را جمع کنند: قواعد علم؛ اعم از علوم عقلی و نقلی و قواعد ادب و عمدتاً شعر. در منظومه بزرگمردی چون مولانا نیز اگر بهندرت شاهد تسامحهایی در ساحت قواعد شعر هستیم، موضوع به ناآشنایی و قاعدهندانی برنمیگردد، چه او در قامت یک عارف تام تمام و یک حکیم بسیاردان و انسانشناسی حیرتساز و افسانهای ـ به معنای مثبت کلمه ـ نه در یک مقام و میقات که در هزارها عرصه و مجال، از مثنوی معنوی بگیرید تا غزلیات سراسر شور و اندیشه شمس تبریزی، نشان داده است که: مرد این میدان است و فحلالفحول عرصه قاعده و قافیه و وزن و قول و قصیده و غزل و مثنوی.
دوستداران امروزین و جهانی مولانای بلخ و خداوندگارِ ساحت عرفان اسلامی ـ ایرانی را باید نسبت به این واقعیّت مستبصر کرد که: جلالالدین محمد مولوی نیز، تنها یکی از یلان «علم ـ شعر» ایرانزمین است. صفحه صفحه و دفتر دفتر این کارخانه پرجنب و جوش فرهنگساز، سرشار از نوابغی است که زبانشان زبان قواعد است و احاطه بر قواعد و اجرای قواعد. با مروری کوتاه و گذرا بر کتب تراجم و رجال و با تورق مفید و مختصر در کار و کارنامه دانشوران میتوان این نتیجه را نزدیک به واقع ارزیابی کرد که برخورد عالمانه با شعر و برخورد شاعرانه با علم ـ و به تبع آن زندگی و حیات و هستی ـ امری است مسبوق به سابقه که از دیرباز تا امروز طرفداران و راهروانی جدی داشته است.
از این رو، سخن به میان آوردن از طبقهای با عنوان «عالِم ـ شاعر» بیمنطق نبوده، بلکه دارای دلایل و شواهدی رساست که در نوعیت و ساختار و ترکیب فرهنگ گذشته ما ریشه دارد.یکی از واضحترین مصداقهای این سخن، در روزگار ما، عالم پرهیزکار و شاعر خوشطبع، حضرت آیتالله آقای حاج شیخ علی کاظمی اردبیلی است؛ فاضل مردی وارسته و دلآگاه که عمر خویش را صرف پاسبانی از حرم دل کرده و به گونهای جدی و اصیل در مرزهای حریّت و فضیلت و پاکزیستی گام برداشته است. از آن رو که در دیباچه کتاب دیوان همین عالِم شاعر وارسته روزگار، شرححال این عالِم ربانی به قلم استاد فقید آقای دکتر حسن احمدی گیوی، یکی از برجستهترین استادان زبان و ادب فارسی در نیم قرن گذشته، نوشته شده،ضرورتی برای ورود به زندگی آیتالله کاظمی و بیان جزئیات آن مشاهده نمیشود،، با این حال، از باب «ما لایدرک کلّه لایترک کلّه» برای ادای حقی بر زمین مانده و جبران و تدارک کوتاهی و قصوری که در شناخت و معرفی این قبیل بزرگانِ عالِم و شاعر متوجه فرهنگ معاصر است، میکوشیم تا بخشهایی دیگر از حقیقت وجودی آن جناب را به قلم بیاوریم؛ با این امید که دوستداران طریقت معرفت و حکمت را به کار آید و شیفتگان راستقامتان تاریخ را با چهرهای دیگر از چهرههای نورانی علم و شعر و ادب ایرانزمین آشنا کند.
از آیتالله کاظمی میتوان با عنوان عالِمِ شاعری از بطن و متن سنت یاد کرد. در حقیقت، این عالم بزرگوار، شعلهای است روشن و روشنگر که از دل سنّت اصیل دینی اسلام و شیعه برآمده است. برای اطمینان از وثاقت این موضوع، تنها به میزان اشعار و سرودههای ولایی این چهره ارزشمند استناد نمیکنیم و به عشق گرم و آتشین او نسبت به خاندان پیامبر و اهلبیت عصمت و طهارت تمسک نمیجوییم و به شیفتگیاش نسبت به مرام و منطق خاندان نبوی اشارت نمیکنیم، بلکه ساختار ذهنی این بزرگوار و نحوه زندگی و رتبه وجودیاش را درنظر میگیریم که نشاندهنده سیر و سلوک بینوسان و وفاداری کامل و عینی و عملی به موازین انسانی و اخلاقی و عرفانی اسلام و بزرگان اسلام است.
برخاستن از تباری دیندار و دینیاور و پیوستن به جرگه طلاب علوم دینی و تحصیل جدّی در حوزه علمیه (آغاز در حوزه علمیه اردبیل پیش از دهه ۳۰ و تداوم در حوزه علمیه قم از دهه ۳۰ به بعد) و آنگاه حشر و نشر با استوانههای علم و فضیلت نیم قرن گذشته و مهمتر از آن، اصرار بر مشی طلبگی و اصراری بیشتر از آن برای تبلیغ بیاجر و مزد دین خدا در جمع بندگان خدا و اکتفا به معیشتِ مستقل و امرار معاش با تلاش و زحمتکشیِ شخصی و نپذیرفتنِ درهم و دیناری از طریق منبر و تبلیغ و تعلیم، و آنگاه قدم زدن در واحه و وادی سنتهای فکری و نظری اسلام، از فقه و اصول بگیرید تا شعر و شعور دینی و اسلامی، همه و همه، نمونهها و نشانههایی است از زندگی متعالی دانشوری دلآگاه و جانسوخته که سلامت نفسش راه او را از موقفهای پرطمطراق و مقامهای چشمگیر به شهر درون و خانه دل و دلِ خانه کشانده است و عشقش به پاکزیستی و وارستهمردی، او را به جای شهرتطلبی و مقامگستری و بلندآوازگی، به آرام و سنگین و هشیار نشستن در کلبه و خانه و گوشه انزوای خودخواستهای رهنمون شده است که انصاف را نمونه دوّم و سومش را در این روزگار کمتر مییابیم.
آیتالله شیخ علی کاظمی، از روزی که با خواست و اصرار پدر وارد عرصه طلبگی شده، تا امروز که شمع عمر خویش را در نورانیت این مسیر به کار بسته است، چونان سربازی مخلص و واقعی به نگهبانی از میراث تاریخ تشیع و فرهنگ و معنویت اصیل اسلام نشسته است. هیچیک از زمینههای شهرتآفرین و اشتهارساز، او را به ساحت خودخواهی و خودگویی نکشانده است، همچنان که هیچیک از حضورهایش در جایگاههای ارتقاءبخش، موجب نشده است که زیّ و مشی خودش را به کناری نهد و در منصب و مقام و عنوان و جایگاه و پایگاهی دیگر حضور به هم رساند و از خود فاصله بگیرد. در اینجا سخن بر سر تنقید از دیگران و صاحبان مقام و عنوان و شهرت نیست. همچنانکه سخن بر سر نفی و انکار صاحبان نام و اعتبار و آوازه نیز نیست.
سخن، پیرامون روایت شیوه و سلوک شاعری بزرگ و به عبارت بهتر: عالِمِ شاعری عزیز و شریف است که کسی به مخالفت با او نخاسته و احدی انتقاد از او را فریضه خویش نشمرده است. در مقابل، شاهد ستایشگرانی هستیم که شیوه زندگی و سبکِ روحانیت و نوعیتِ کار و تبلیغ و پاکزیستیاش را بسی ارجمند و ارزشمند و قابل تحسین ذکر میکنند. همین او را بس که اگر چیزی از عدم و حضور در متن و میانههای زندگی ظاهری به دست نیاورده، باطن پرفضیلت خود را از دست نداده است و این روشنترین گواه و شاهد ماست بر حقیقتِ برخاستنش از بطن و متن سنّت. این سنّت، سنّت خلوص است و سلامت نفس٫ سنّت ایمان است و عمل صالح. سنّت انسانمردی است و درونمداری و درنهایت سنّت مراقبت از خود و پرورش جان خود.
شاید، این اولین بار و اولین جایی باشد که به صورت رسمی از تحصیلات فقهی، اصولی،کلامی و تا حدودی فلسفی یکی از دانشوران حوزه علمیه قم سخن به میان میآید، در حالی که او به قاعده و به رسم و احوال روزگار، پیش از این، اگر نه هزار بار که صد بار و اگر نه صد بار، بارها میتوانست بگوید: در محضر بزرگانی چون آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی، مرحوم آیتالله حاج سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی ـ آن پاکباخته روزگار در تهذیب نفس و تکمیل اخلاق ـ ، آیتالله حاج میرزا محمد مجاهدی تبریزی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیتالله شیخ ابوالفضل قمی و امثال آنان درس آموخته و بهرهها اندوخته است.
بیگمان بهرهمندی از درس فقه و اصول بینظیر و بیمانند آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی طباطبایی و حضور ده ساله در دروس ارزشمند حضرت امام خمینی، دارای آن حد عظیم از افتخار و استناد هست که هر حاضر شدهای در آن دروس به خود ببالد و حضورش در آن درسها و بحثها و مجلسها و محفلها را بر زبان بیاورد و بیان کند؛ ولی آیتالله کاظمی چنین دأبی نداشته و با وجود حضور در کانونهای مذهبی، از نوع مسجد و حسینیه و با وجود امامت جماعت و ارشاد مؤمنین، هرگز درباره خود لب به سخن نگشوده و کلامی بر قلم جاری نساخته است.
همین موضوع، سرّ عشق و علاقه خالصانه مردان بزرگی چون مرحوم دکتر حسن احمدی گیوی به این بزرگوار بوده و هست. و اگر نبود که نقل آنچه از دکتر گیوی درباره حضرتش شنیدهایم، موجب اطاله کلام و مفصلتر شدن این مقدمه میگردد، در نقل آن مطالب کوتاهی نمیکردیم، تا دوستداران طریق صحیح علم و دین و دیانت و روحانیت بدانند که یک دانشور وارسته، تا چه حدّ میتواند در جامعه حضور داشته باشد، بیآنکه شأن و شئونی برای خود قائل باشد؛ و یک سخنگوی دانا و خطیب توانا، تا چه حدّ میتواند خوب سخن بگوید، اما همواره از دیگران بگوید، بیآنکه سخنی از خود بر زبان بیاورد.کوتاه سخن اینکه: استاد ادب و آداب و شاعر خوشقریحه، آیتالله کاظمی، مردی است از این لون و تبار، و آیتی است از این جنس و سنخ.
انتشارات اطلاعات این افتخار را یافته است که مجموعه اشعار و سرودههای عالمی عامل و شاعری وارسته و حقیقتباور را در قالب دیوان شعر به انتشار برساند. با این امید که خداوند متعال وجود نافع این مرد مخلص را سالیان سال در جامعه اهل علم و ادب و هنر و تلاش و وارستگی و استغنا و خوداتّکایی به عنوان نمونه و اُسوهای شایسته اقتدا حفظ کند.
خانواده استاد از همکاری و همراهی دریغ ننمودند و این مجموعه فاخر را به خوانندگان فارسیزبان و دوستداران زبان و ادب فارسی تقدیم کردند که شکل تحققیافته آرزویی است که سالها پیشتر باید عملی میشد و چشم و دل دوستداران فضیلت و آگاهی را روشن میکرد؛ ولی خوشحالیم که این اتفاق در این برهه از زمان روی میدهد. برای شادمانی و آرامش روح زندهیاد دکتر احمدی گیوی هم از درگاه خداوند متعال طلب اجر و مغفرت و رحمت میکنیم که با نگارش مقدمهای عالمانه گام اول این مسیر را برداشت، هرچند اندوهگینانه باید اقرار کنیم که عمر استاد کفاف نداد تا پس از ۱۰ سال که از آیتالله کاظمی با عنوان «شاعری دردآشنا» سخن به میان میآورد، این دیوان را ببیند و شادمانی خویش را از چاپ شدن این مجموعه ابراز بدارد.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید