از فیلسوف منطقی تا شاعر روشنفكر

1395/3/18 ۰۹:۳۳

از فیلسوف منطقی تا شاعر روشنفكر

ضیاء موحد استاد شهیر منطق و فلسفه تحلیلی است، همزمان شاعری موفق و محقق برجسته ادبیات كلاسیك ایرانی و مترجم اشعار شاعرانی چون سیلویا پلات. این روزها دو كتاب از او و با او منتشر شده است. اولی با عنوان تاملاتی در منطق ابن‌سینا و سهروردی كه شامل چندین مقاله فارسی و انگلیسی در زمینه منطق جدید و قدیم است و دیگری پنهان در آینه كه گفت‌وگویی مفصل با او توسط مهدی مظفری ساوجی است و در آن درباره ابعاد مختلف حیات فكری موحد با او گفت‌وگو شده است، از شعر و ادبیات گرفته تا منطق و فلسفه، از روشنفكران ایرانی تا ادیبان و شاعران معاصر

گزارش رونمایی از كتاب پنهان در آینه با سخنرانی ضیاء موحد
 

محسن آزموده : ضیاء موحد استاد شهیر منطق و فلسفه تحلیلی است، همزمان شاعری موفق و محقق برجسته ادبیات كلاسیك ایرانی و مترجم اشعار شاعرانی چون سیلویا پلات. این روزها دو كتاب از او و با او منتشر شده است. اولی با عنوان تاملاتی در منطق ابن‌سینا و سهروردی كه شامل چندین مقاله فارسی و انگلیسی در زمینه منطق جدید و قدیم است و دیگری پنهان در آینه كه گفت‌وگویی مفصل با او توسط مهدی مظفری ساوجی است و در آن درباره ابعاد مختلف حیات فكری موحد با او گفت‌وگو شده است، از شعر و ادبیات گرفته تا منطق و فلسفه، از روشنفكران ایرانی تا ادیبان و شاعران معاصر. به مناسبت انتشار این دو كتاب چندی پیش در مركز فرهنگی شهر كتاب نشستی با حضور دكتر موحد و دو تن از استادان و پژوهشگران منطق برگزار شد كه در ادامه روایتی از آن از نظر می‌گذرد:

 

رابطه منطق و شعر؟

علی اصغر محمدخانی

 معاون فرهنگی موسسه شهر كتاب

دكتر موحد متخصص منطق جدید هستند و آثاری در این زمینه تالیف و ترجمه كرده‌اند، ایشان همچنین از كتاب غراب‌های سفید تاكنون چندین دفتر شعر منتشر كرده‌اند و آثاری نیز در زمینه ادبیات كلاسیك فارسی مثل سعدی نوشته‌اند. بر این اساس همواره یكی از پرسش‌های اهالی مطبوعات از دكتر موحد این است كه ایشان چگونه منطق را با شعر جمع كرده اند؟ منطق با خرد سر و كار دارد و شعر از عالم خیال سخن می‌گوید. ایشان درباره رابطه منطق و شعر به نقل از ویلیامسون می‌گوید: منطق مثل شعر است، منطق به شعر خوب می‌ماند، تخیل دقیق و اصیل، شكل زیبا و قوی، عبارت‌های درست در ترتیب درست، تنوع‌های ظریف در محتوا، تامل در زبان در زمان و ارتباطش با جهان، عمقی محصول دقتی نافذ.
در كتاب پنهان در آینه نیز گفت‌وگویی درباره فلسفه و شعر صورت می‌گیرد. در بخش اول از فلسفه و فلسفه تحلیلی بحث می‌شود و در ادامه درباره شاعرانی چون فروغ فرخزاد، احمد شاملو، نیما یوشیج، بوف كور هدایت و آثار هوشنگ گلشیری بحث می‌شود. دكتر موحد در زمینه فلسفه به علاقه‌اش به فرگه و تعلق خاطر او به فلسفه ریاضی و نظریه معنا اشاره می‌كند. ایشان شروع انسان محوری را در فلسفه غرب با دكارت مطرح می‌كند و به تمایل خودشان به فلسفه تحلیلی تاكید می‌كند و معتقد است در این فلسفه، منطق و استدلال و توجیه دست بالا را دارند.

چرخش رئالیستی منطق جدید
ایشان همچنین در بخش اول كتاب راجع به پیدایش جریانی تازه در فلسفه تحلیلی در نیمه دوم قرن بیستم با رویكرد كریپكی اشاره می‌كند و مباحث او را چرخش رئالیستی خوانده‌اند.
دو مساله در فلسفه تحلیلی اهمیت دارد، نخست منطق جدید كه دكتر موحد كتابی در این زمینه نوشته و دیگری فلسفه زبان. اتفاقا پایان نامه دكترای ایشان هم راجع به ساختار منطقی اندیشه در فلسفه فرگه است كه امیدواریم به فارسی ترجمه شود. ایشان همچنین در این كتاب اشاره می‌كند تغییر در ساختار منطقی زبان باعث ایجاد مسائل تازه در فلسفه شده است.
ایشان به فرگه تاكید می‌كند كه از زبان شروع می‌كند و جهت معرفت‌شناسی را نسبت به فیلسوفان پیشین چون كانت كه از ذهن شروع می‌كردند، عوض می‌كند. از نظر فرگه ساختار منطقی جهان را می‌توان در ساختار منطقی زبان پیدا كرد. او برای نخستین بار منطق را اصل موضوعی كرده و به شكل یك نظام منسجم ارایه كرده است. از نظر فرگه موضوع منطق، صدق است، همچنان كه موضوع اخلاق خیر و موضوع زیبایی‌شناسی، زیبایی است. دكتر موحد اشاره كرده‌اند كه بعد از ارسطو منطق‌دان بزرگی چون فرگه نداریم. منطق جدید مبنای فلسفه تحلیلی است.

از سیلویا پلات تا فروغ فرخزاد
در بخش دوم كتاب كه به ادبیات اختصاص دارد، دكتر موحد به شاعران جهانی كه بر ایشان تاثیر گذاشته‌اند، مثل سیلویا پلات، امیلی دیكنسون، ازرا پاوند و والس استیونس اشاره می‌كند. شاعرانی كه از لحاظ زبان و ذهن بر ایشان تاثیر گذاشتند. ایشان همچنین در بحث از شعر، به مباحثی چون تعهد شاعر، سبك هندی و شاعران شاخصش مثل صائب و كلیم و بیدل، شعر و سیاست و شعر و مساله زن می‌پردازد. مثلا در بحث از شعر هندی از نگاه ایشان در شعر سبك هندی مضمون و قافیه شعر را جلو می‌برد، نه عاطفه. در حالی كه مهم‌ترین ركن شعر عاطفه است. همچنین در بحث از فروغ فرخزاد به برخورد او با روشنفكری ایران اشاره می‌شود. از نگاه فروغ مشكل روشنفكری در ایران زمانه‌اش اعتیاد، بی‌حركتی، تفاخر و خالی بودن از ایده‌آل‌های بزرگ است. البته برخی از این مشكلات هنوز هم وجود دارد. همچنین درباره نیما و اخوان و شاملو بحث می‌شود و اینكه اخوان از وفادارترین پیروان نیما بود و هیچ شاعری به اندازه او تحت تاثیر نیما نبوده است. دقت اخوان در زبان را در نیما نمی‌بینیم، اما در نیما نظریه‌پردازی نو و انقلابی را می‌بینیم. همچنین در این گفت‌وگو درباره روشنفكری و بوف كور صادق هدایت بحث می‌شود و این نخستین بار است كه از ایشان بحثی درباره بوف كور دیده می‌شود.

تحصیل من در خارج از كشور در سال ١٣٦١ تمام شد و به ایران آمدم. از من برای تدریس دعوت شد. وقتی می‌خواستم فلسفه تحلیلی را تدریس كنم، دیدم بدون منطق نمی‌شود. كما اینكه اگر كسی بخواهد فلسفه قدیم ما را بخواند، باید اطلاعات منطقی داشته باشد. منظومه سبزواری به عنوان متن درسی فلسفه قدیم و سایر كتاب‌های فلسفه قدیم پر از مطالب منطقی است.
 به همین دلیل به تدریس منطق پرداختم، بعد از پنج سال كتاب درآمدی به منطق جدید را نوشتم كه در آن جا برای نخستین بار استنتاج به روش طبیعی را معرفی كردم. حالا آن كتاب درسی شده و بعد از آن كتاب‌های دیگری هم تالیف شده است كه قابل استفاده است.  اما این میان اولیای امور گفتند كه می‌خواهیم دوره دكترای فلسفه تحلیلی را راه‌اندازی كنیم. حالا كه بدتر شده است، اما آن زمان هم همین وضع بود. منظور این بود كه درس‌هایی كه در دوره لیسانس گفته می‌شود، در دوره فوق لیسانس تكرار می‌شود و درس‌های دوره فوق لیسانس در دوره دكترا تدریس می‌شود!
 این ماجرا برای رشته ما هم تكرار می‌شد. به همین خاطر دانشگاه تربیت مدرس را بر حذر داشتم و گفتم ما فارغ‌التحصیل و استاد فلسفه تحلیلی نداریم. اما ایشان اصرار كردند. طبعا برای چنین دوره‌ای درس‌های تازه‌ای گذاشتم. یكی از این درس‌ها منطق موجهات بود. وقتی منطق موجهات را تدریس می‌كردم، گاهی به متون قدیمی خودمان هم رجوع می‌كردم تا ببینم آنها در این زمینه چه گفته‌اند. یك مرتبه متوجه شدم كه به خصوص ابن‌سینا در این زمینه نكات جالبی دارد و برخی مسائل محوری این بحث را با ابزار خودش متوجه شده و آنها را به زبان طبیعی بیان كرده است. حدود ٢٠ سال قبل این نكات را پیدا كردم و در كتاب منطق موجهاتی هم كه بعدا نوشتم، تذكر دادم كه این آثار مال سال‌ها پیش است. اما همه این كتاب‌ها را به فارسی می‌نوشتم. زیرا ما كتاب منطق جدید به فارسی نداریم و باید این زبان ساخته شود و بهتر است این كتاب‌ها به زبان فارسی نوشته شود. تا اینكه یك همایش بین‌المللی در تهران برگزار شد كه زبان آن انگلیسی بود و من كشفیات ٢٠ سال قبل را به زبان انگلیسی عرضه كردم كه بسیار مورد توجه استادان اروپایی قرار گرفت.
 من هم این آثار را به زبان انگلیسی نوشتم كه مورد تعجب استادان غربی شد، تا جایی كه درصدد برآمدند ببینند من اشتباهی نكرده باشم. یك نفر مقاله‌ای ١٨ صفحه‌ای نوشت و نتیجه‌ای كه گرفت این بود كه این ادعای موحد كه این حرف‌ها را نخستین‌بار ابن‌سینا زده، از كجا معلوم این حرف‌ها در فرهنگ خود ما غربی‌ها نباشد. خب اگر می‌توانید پیدا كنید! اینجا بود كه متوجه شدم كلاه سر ما می‌رود. یعنی ما در ایران تحقیق می‌كنیم و به زبان فارسی می‌نویسیم و متاسفانه این مطالب منعكس نمی‌شود. یعنی حرف‌های استادان ما كاملا بكر است ولی دیده نمی‌شود. در نتیجه وقتی دایره‌المعارف‌ها را نگاه می‌كنید، می‌بینید كه مدخل ابن‌سینا و مدخل سهروردی را یك انگلیسی نوشته است، مدخل ملاصدرا را یك سوئدی نوشته است و... یعنی محدود شدن در زبان فارسی باعث شده است كه كارهای ما ناشناخته بماند. كتاب تاملاتی در منطق جدید محصول كنار هم گذاشتن آن مقالات انگلیسی است كه خوشبختانه بازتاب‌های خوبی داشت. دوستانم این آثار را ترجمه كردند. در این كتاب مقاله‌ای است كه در آن نشان دادم یكی از كشفیات مهم كریپكی در قرن بیستم را پیش‌تر در كار ابن سینا می‌بینیم و من متن عربی را هم آوردم تا كسانی كه می‌خواهند ادعای من را بسنجند، به متن اصلی دسترسی داشته باشند.

 منطق جهان را می‌سازد
این مباحثی كه در این كتاب آمده، مقدماتی برای منطق است و وقتی دنبال هم بیاید، تازه منطق شروع می‌شود. هوسرل كتابی با عنوان تحقیقات منطقی دارد كه در تمام آن یك فرمول منطقی نمی‌بینید، اما یكی از مهم‌ترین كتاب‌های فلسفه منطق است. همچنین مهم‌ترین كتاب ویتگنشتاین رساله منطقی- فلسفی است.
 او در این كتاب به تدریج با منطق وارد بحث می‌شود و جهان را می‌سازد. تعداد كتاب‌هایی كه عنوان منطق در آنها آمده و راجع به منطق بحث می‌كند، یكی، دو تا نیست. اهمیت منطق به همین سبب است. به همین دلیل است كه من فیلسوفی را كه منطق نداند، خیلی جدی نمی‌گیرم. مساله به این سادگی نیست. ویتگنشتاین یكی از كسانی است كه منطق را خیلی خوب فهمیده است. او می‌گوید تقسیم بندی‌هایی كه در منطق هست، اگر درست باشد به قلب حقیقت می‌زند. غیر از تقسیم‌بندی‌های اعتباری است. مثلا مالكیت یك امر اعتباری است، اما تقسیمات منطقی چنین نیستند. اگر زبان را واقعا درست تحلیل كنید، منعكس‌كننده ساختار جهان است. بحث‌های عمیق منطقی سنگ بنای وارد شدن به منطق هستند.

جهان‌های ممكن اساس آزادی هستند
اما در مقاله ششم كتاب مساله این است كه آیا می‌شود به جای اسم خاص، وصف خاص گذاشت یا خیر؟ آیا اگر وصف‌های كثیر را به هم بیفزاییم، می‌توانیم كاری را بكنیم كه اسم خاص می‌كند؟ به نظر می‌آید چنین نیست. اسم خاص مستقیما به مسما اشاره دارد و آن را نشان می‌دهد، اما این وصف‌های خاص آن كار را نمی‌كنند. مثال خوب آن در فارسی خیام است. ما همگی می‌گوییم خیام سراینده رباعیات است. اگر «سراینده رباعیات» واقعا كاركرد اسم خاص «خیام» را داشت، چرا در این امر شك می‌كردیم؟ ممكن است روزی ثابت شود كه خیام سراینده رباعیات نبوده است، اما «خیام» خیام است. یعنی اسم خاص را نمی‌شود از زبان حذف كرد. من ضمن طرح این مباحث در مقاله ششم، با كتاب امبرتو اكو با عنوان اعترافات یك نویسنده جوان برخوردم. او در این كتاب وارد دلالت‌شناسی جهان‌های ممكن شده است.
 او می‌گوید كه اگر جهان‌های دیگری ممكن نباشد، این جهان هم غیرممكن می‌شود. آرزو اشاره به جهان‌های ممكن دارد. بنابراین این امر نشان‌دهنده آن است كه ما با جهان ممكن سر و كار داریم. اگر هیچ امكانی به روی ما باز نبود، آزادی معنا نداشت و زندگی امر بی‌معنایی می‌شد. ما به این دلیل زنده‌ایم كه امكانات زیادی به روی ما باز است. اكو كه در ٨٥ سالگی فوت كرد و یكی از بزرگ‌ترین كتابخانه داران و بهترین رمان نویس‌ها و جامع الاطرافان و مقاله نویسان جهان بود، در این كتاب ضمن بحث از اسم‌های خاص و وصف‌های خاص كریپكی، بحث را به اسامی افسانه‌ای و داستانی كشانده است.
مثال او آناكارنینا است. آناكارنینا زاییده ذهن تولستوی است، او می‌گوید كه جمله « آناكارنینا خودكشی كرد» ابطال ناپذیر است، اما جمله «هیتلر خودكشی كرد» ممكن است ابطال شود، از كجا كه هیتلر الان در امریكای جنوبی با یك سبیل كلفت زندگی كند! او این بحث را به بحث اسم خاص و وصف‌های كریپكی و راسل ارتباط می‌دهد.

كتاب دكتر موحد را می‌توان خلاصه ٢٠ سال تلاش یكی از استادان مهم فلسفه تحلیلی (موحد) در ایران دانست. این كتاب به خوبی به خوانندگان یادآور می‌شود كه در این ٢٠ سال چه بر این «تاریخ منطق» گذشته است. مقالات گذشته نویسنده ناظر بر این بوده كه امری در كنار سنت قدیمی منطق ما وجود دارد و ما باید بپذیریم كه در كنار سنت فلسفی خودمان، امری دقیق‌تر به نام «سنت جدید منطق» وجود دارد.
 متن‌های متاخر روایتی را از آنچه الان حاكم است بیان می‌كند و نشان می‌دهد كه یك جمع بزرگی از اهل فلسفه پذیرفتند كه دو سنت فلسفی داریم كه هر دو به جای خود ارزشمند هستند. باید قبول كنیم كه سنت جدید، سنت دقیق‌تری است، هرچند سنت قدیم منطق ما دارای نكات ظریف و بدیع است كه قابل عرضه‌اند و می‌توانیم از دل آنها برای حل مسائل جدید بهره بگیریم. شاید نكته‌ای كه به زبان ابن سینا رسیده، مطلبی داشته باشد و بتواند پاسخ جدیدی برای ما ایجاد كند. مساله تعارض بین دو سنت فلسفی یا منطقی نیست، بلكه مساله این است كه می‌توانیم از هر دو بهره بگیریم.
 مقالات كتاب حاضر بسیار درخشان است و زبان اصلی آن زبان منطق جدید است، البته مقالات متنوع هستند و این امكان هست كه با برخی مباحث موافق نباشیم. نكته مهم این است كه كتاب اولا و بالذات برای مخاطبان انگلیسی نوشته شده است. باید دقت كنیم كه آثاری از این دست را چگونه بخوانیم. مخاطب اصلی این كتاب انگلیسی زبان است. مخاطب انگلیسی زبان وقتی می‌خواهد منطق بخواند، منطق جدید را می‌خواند و آنچه به عنوان منطق در اینجا در بدو امر آموزش داده می‌شود، در آنجا در قالب تاریخ منطق عرضه می‌شود. در حالی كه منطق جدید برای مخاطب فارسی‌زبان یك واحد فرعی است و درس اصلی او سنت منطق قدیم است و فقط چند واحد منطق جدید را می‌خواند. اگر این طور باشد، مخاطب ایرانی كتاب باید دقت كند كلماتی كه انتخاب می‌شود، از آن سنت یعنی منطق جدید بحث می‌شود. گاهی برخی اصطلاحات در این دو منطق مشترك لفظی هستند. در این كتاب مبنا منطق جدید است كه درست است.
برای مثال در آموزش برهان افتراض در كتاب‌های درسی ما این برهان در سنت فلسفه اسلامی یا سینوی وجود دارد و در كتاب‌های درسی سنت منطق قدیم یا شكل و سیاق «سهروردی» تدریس می‌شود. اما اگر نگاه ما به منطق جدید باشد، می‌توانیم این موضوع و برهان را نقد كنیم و كاملا هم درست است.

قرار نیست منطق جدید یا قدیم حذف شود
وجه دیگر اینكه برخی گمان می‌كنند هرجا كه بحث سنت قدیم و جدید در كنار هم قرار می‌گیرند، باید بین آنها داوری صورت بگیرد و یكی حذف شود، در صورتی‌كه در بخش اعظم این متن اصلا این‌طور نیست. یك جاهایی منطق جدید و زبان آن تنها ابزاری برای بیان مطلب است و چیزی بیشتر نیست و نیازی به حذف هم نیست. یعنی برای بیان مطلبی از سنت قدیم، برای اینكه دقت زبان منطق جدید دقیق‌تر است، از آن استفاده می‌شود. كسانی كه با دو سنت منطقی جدید و قدیم به خصوص جدید آشنا هستند، به تفكیك میان دلالت‌شناسی و نحو آگاه هستند. اگر كسی مطلبی را در نحو جدید به كار می‌برد، به معنای نسبت دادن آن به كل آن دلالت‌شناسی منطق جدید نیست. این دو منطق دو مبنای كاملا متفاوت دارند. بنابراین می‌توان از نحو منطق جدید بهره گرفت، بدون اینكه به دلالت‌شناسی آن اشاره‌ای نداشت.  نكته دیگر این است كه هر جایی از این كتاب داوری دیدید، آن داوری یك مفسر است.
 اصل هدف دكتر موحد معرفی مطلب است نه داوری درباره آن. بنابراین داوری‌ها در متن نسبتا فرعی هستند. زبان تفسیری نیز زبان منطق جدیدی است. البته ممكن است تفسیر بهتری نیز باشد. بین این مقالات این كتاب، مقاله نهایی یعنی مقاله ششم به زبان فارسی بسیار زیبایی نوشته شده است كه حتی كسانی كه مخاطب منطق نیستند، می‌توانند از آن بهره بگیرند. نمونه خوبی است برای كسی كه می‌خواهد یك مقاله فلسفی بدون ابهام و دقیق و واضح بنویسد، اما جذاب و شیرین باشد، یعنی به زبانی كه بتوان به راحتی آن را مطالعه كرد. نمونه خوبی است كه نشان می‌دهد ضرورتی ندارد زبان علمی در مقالات تخصصی دشوار باشد.
 عنوان مقاله دلالت‌شناسی اسامی خاص و داستانی از نظر ابن سینا، كریپكی و اكو است. سوال مقاله این است كه اسم خاص فی الواقع چیست و در منطق چطور صورت‌بندی می‌شود؟ یك جواب اولیه كه نطفه آن در فرگه است و راسل صریح بیان می‌كند این است كه اسم خاص، عملا یك وصف خاص است و مجموعه‌ای از اوصاف است كه كنار هم یك فرد خاص را نشان می‌دهد. برای مثال فردوسی حاصل كنار هم نشستن چندین وصف مثل سراینده شاهنامه است. این حرف راسل به‌شدت مورد نقد قرار گرفته است و برخی كوشیدند حرف او را دقیق كنند و ایرادات آن را رفع كنند. یكی از فیلسوفان جدی كه این بحث را نقد كرده، كریپكی است كه اسم خاص دقیقا مثل انگشت اشاره فرد خاص را نشان می‌دهد.
 سوال این است كه ما كه فردوسی را ندیده‌ایم، چطور می‌توانیم به او اشاره كنیم؟ حرف كریپكی یك ایده را بیان می‌كند و پخته نیست. در قرن ما این حرف پخته‌تر شد. به این صورت كه زنجیره‌ای از افراد مثل یك شجره نامه ما را به فردوسی می‌رساند. انگار افراد مثل حلقه‌های زنجیره ما را به فردوسی می‌رسانند. این دعوا متاخر است و به قرن بیستم بازمی‌گردد و پیش از آن نبوده است. اما آقای دكتر به زیبایی نشان داده كه ابن سینا در این زمینه نظر داده و نظر كریپكی را ترجیح داده است. اما زیباتر بیان ایشان در نشان دادن دعوای راسل و كریپكی است. دكتر موحد مطالعات مقایسه‌ای منطق جدید و قدیم را پایه‌گذاری كرده است.

كتاب تاملاتی در منطق ابن سینا و سهروردی در مورد دیدگاه‌های منطقی ابن سینا و سهروردی است. سه مقاله اول در مورد ابن سینا و دو مقاله بعدی در مورد سهروردی است و مقاله ششم نیز به مقایسه‌ای میان ابن سینا و كریپكی و اكو می‌پردازد. از میان این مباحث به مقالات دوم و سوم می‌پردازم. در مقاله دوم و سوم دكتر موحد نشان داده‌اند فرمول‌های معروف باریكن و بوریدان ریشه در سنت ابن سینایی و خود او دارد.
این مقاله‌ها آغاز كار بزرگی است كه دكتر موحد پایه‌گذاری كرده‌اند. ابن‌سینا در تاریخ منطق برای نخستین بار میان دو نوع جهت، یعنی جهت سور و جهت حمل تمایز برقرار می‌كند. مثلا می‌گوییم هر انسان حیوان است بالضروره. جمله‌ای كه ارسطو آن را گفته بود. این كلمه بالضروره را می‌توان انتهای جمله بگذاریم كه به محمول بخورد یا در ابتدای جمله بگذاریم، تا به كل جمله مربوط شود. جایگاه كلمه بالضروره در آغاز و انجام یك گزاره اثرگذار است. قبل از ابن سینا هیچ منطق‌دانی نداریم كه متوجه این تفاوت شده باشد. ما آثار فارابی و اسكندر افرودیسی و دیگر منطقیان را داریم كه این تمایز ظریف را متوجه نشده‌اند. اگر این تفاوت پیش‌تر اشاره شده بود، لااقل باید در آثار فارابی می‌آمد كه آن را نمی‌بینیم.
اما آیا با تغییر جایگاه این كلمه معنای جمله تغییر می‌كند؟ اگر تغییر كرد آیا ملازمه‌ای بین آنها هست و یكی دیگری را نتیجه می‌دهد یا خیر؟ ابن‌سینا صراحتا می‌گوید معنای این دو فرق می‌كند، یعنی اگر جهت را روی سور بگذاریم، جهت سور داریم و اگر روی حمل گذاشته شود، جهت حمل خوانده می‌شود. این باعث بنا گذاشتن سنتی می‌شود كه در سنت منطقی بعد از او موجب بحث‌های متنوعی می‌شود. اما سوال این است كه این بحث قبل از ابن سینا آیا ریشه‌هایی داشته است یا خیر؟ و سوال بعدی اینكه این بحث بعد از ابن سینا چه جایگاهی داشته است؟ وقتی تتبع اجمالی كردم، متوجه شدم این بحث به نوعی با تقسیم‌بندی قضیه به حقیقیه و خارجیه در سنت ما ارتباط دارد.
 در منطق گفته می‌شود در قضیه رابطه عمیقی میان موضوع و محمول است. مثلا انسان حیوان است، یعنی انسان نمی‌تواند باشد، مگر حیوان باشد. این قضیه حقیقیه است. اگر بگوییم همه كسانی كه در این جلسه هستند، تحصیلكرده هستند. در این حالت رابطه حقیقی و عمیق میان موضوع و محمول وجود ندارد و این اتفاقی است كه همه كسانی كه اینجا هستند، تحصیلكرده هستند. بنابراین تمایزی باید قایل شد میان قضیه حقیقیه و خارجیه. مشابه این تقسیم در قضایای شرطیه است.
ابن‌سینا قضایای شرطیه را به لزومیه و اتفاقیه تقسیم می‌كند. شرطی لزومی آن است كه بین مقدم و تالی ارتباطی حقیقی است، مثل اینكه اگر خورشید برآید، روز است. اما گاهی در شرطی میان مقدم و تالی ارتباط حقیقی نیست، مثل اینكه اگر دروس ریاضی سخت است، دروس ادبی آسان است. اینها شرطی اتفاقی است. میان این تقسیم‌بندی یعنی تقسیم حقیقیه و خارجیه یا تقسیم لزومیه و اتفاقیه و تقسیم جهت سور و جهت حمل ارتباطی هست. در وهله اول به نظر می‌رسد میان این دو ارتباطی نیست، اما با دقتر در می‌یابیم كه ابن سینا جهت حمل را با قضیه حقیقیه و جهت سور را با قضیه خارجیه ارتباط می‌دهد. یعنی دو تقسیم‌بندی كاملا متفاوت را به هم پیوند می‌دهد.
جالب است كه در منطق جدید از تقسیم حقیقیه و خارجیه عكس بحث ابن سینا را می‌بینیم. یعنی ما در منطق جدید، قضیه حقیقیه را با جهت سور و قضیه خارجیه را با جهت حمل تحلیل می‌كنیم. این درست بر خلاف چیزی است كه در آثار ابن‌سینا هست و این اختلاف كه میان منطق قدیم ابن سینا و منطق موجهات جدید است، سوال مهمی را پدید می‌آورد. اگر این سوال را دنبال كنیم، شاهد نزاعی میان ارسطو و تئوفراستوس شاگردش می‌شویم. به نظر من می‌رسد ابن‌سینا در نزاع میان ارسطو و تئوفراستوس است.
بنابراین به نظر می‌رسد تمایز جهت حمل و جهت سور ابن‌سینا می‌تواند به فهم نزاعی كه میان ارسطو و تئوفراستوس هست، كمك كند و نشان می‌دهد كه این نزاعی لفظی بوده و یك نزاع حقیقی و منطقی نبوده است.

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: