«حکمت » ترجمه فلسفه درشاهنامه

1395/2/25 ۱۱:۱۳

 «حکمت » ترجمه فلسفه درشاهنامه

یافتن شعری با موتیف و منطق خردورزی در تاریخ اولیه شعر فارسی در کنار اشعارتازی که تنها حول محور ستایش و حماسه‌ جنگی است، تقریبا جزو مهملات به شمار می رود. سکوت شعری ایرانیان در بدو ورود اسلام به نقل از «دو قرن سکوت» ناشی از غرق و محو ایرانیان در دین جدید بوده که لزوم شعر پردازی را در خود نمی‌دیدند. اما این وضع در قرن سوم به سبکی متفاوت رسید و در نهایت در قرن چهار و ظهورفردوسی و پیدایی مفهوم خرد در ارتباط مفهومی آن با معتزله، در شاهنامه بیان شد.


زهرا علیپور:  یافتن  شعری با موتیف و منطق خردورزی در تاریخ اولیه شعر فارسی در کنار اشعارتازی که تنها حول محور ستایش و حماسه‌ جنگی است، تقریبا جزو مهملات به شمار می رود. سکوت شعری ایرانیان در بدو ورود اسلام به نقل از «دو قرن سکوت» ناشی از غرق و محو ایرانیان در دین جدید بوده که لزوم شعر پردازی را در خود نمی‌دیدند. اما این وضع در قرن سوم به سبکی متفاوت رسید و در نهایت در قرن چهار و ظهورفردوسی و پیدایی مفهوم خرد در ارتباط مفهومی آن با معتزله، در شاهنامه بیان شد.
25 اردیبهشت ماه روز بزرگداشت ابوالقاسم فردوسی توسی است که در سال 329 هجری قمری در توس به دنیا آمد و در سال 411 هجری قمری وفات یافت. در اثر جاویدان خود از خاندان پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان نام برده است. هر چند آثاری چون یوسف و زلیخا و گرشاسب نامه را به وی نسبت داده اند، که احتمال صحت زیادی ندارد.
در رهیافت گفتمان‌شناسی، نقش تفکیک واژه‌های پرتکرار در هر متن شعری یا اثری ادبی یک عصر بی‌بدیل است. رشد انگاره‌ رند و خار داشت ریا در عصر حافظ و طرح غم ستیزی و شادی طلبی و خوش باشی عطار به همان میزان نقل کننده‌ از اوضاع اجتماعی عصر شاعراست که خردورزی در مورد فردوسی.
  فردوسی و فلسفه ستیزی
در بررسی چرایی عدم کاربرد تاییدی کلمه فلسفه درمتن شاهنامه فردوسی، او را مانند بسیاری از مخالفان فلسفه نمی‌یابیم که به شکل مشخص و روشن مخالفت یا حتی عدم مخالفت خود را با فلسفه مشخص کرده باشند. برای یافتن پاسخ این مهم علاوه بر پیگیری آن در متن شاهنامه با پیگیری تقسیم‌بندی مصادیق نحله‌های فکری ابو احمد غزالی در «تهافه الافلاسفه» به سه دسته دهری، طبیعی و الهی می‌توان رسید که با تفسیر هرکدام موضع فردوسی در قبال آنها مشخص می‌شود.
به ترتیب دهریون قائل به قدیم بودن دنیا و آفرینش خود به خودی آن بودند که این اندیشه در مقابل یکتاپرستی فردوسی است.
  گروه دوم
طبیعیون هستند که به نوعی جهان‌بینی مبتني بر حیوانات و نباتات قائل‌ هستند که گرچه با مطالعه‌ شگفتی‌های خلقت به وجوه یکتاپرستی فردوسی نزدیک می‌شوند اما در بخشی از ایدئولوژی خود برای اعتدال مزاج و قوام دادن به نیروهای حیوانی تاثیر عظیمی قائلند و چنین می پندارند که قوای عاقله‌ او تابع مزاج اوست و با از بین رفتن این مزاج این قوا نیز از بین می‌رود. طبیعتا انکار معاد و روز واپسین از جمله اصول این بینش است.
در بررسی گروه سوم غزالی به صراحت با پیروان افلاطون، سقراط به عنوان فلاسفه مخالفت می‌کند هرچند در مورد ارسطو به علت رد نوشتن او بر فلاسفه‌ پیش از خود اندکی مورد تایید است اما در کتابش آنان را به صراحت به دلیل به همراه داشتن پستی های کفر، محکوم می‌کند.
اما آنچه مسلم است مخالفت فردوسی با گروه فلاسفه به هیچ وجه به اندازه غزالی نیست.
احترام فردوسی به افلاطون درعین دقت انتخاب واژه خرد و احترام به خردورزی نکته قابل توجه کنش او نسبت به فلسفه یونان است.
فردوسی حکمت را در برابر کلمه فلسفه، و آن را با ارادت به کار می‌برد. این در حالی است که مترادف دانستن کلمه حکمت و فلسفه نشانه عدم دقت در به‌کاربردن اصطلاحات است چه بسا تلاش متفکران اسلامی در ایجاد تناسب بین این دو واژه و نگرانی از بی‌بهره ماندن جامعه از تفکرات فلسفی بوده است. فردوسی با بیان تفاوت معنایی این دو کلمه و در بیانی روشن‌تر با قائل شدن تفاوت معنایی نقش بسیار مهمی در جلوگیری از اطلاق یکی به دیگر از این لغات شده است.

 

منبع: قانون

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: