معاريف معارف ايران‌ زمين/ سعیدی سیرجانی

1393/3/26 ۱۱:۱۲

معاريف معارف ايران‌ زمين/ سعیدی سیرجانی

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و نویسنده ایرانی در تاریخ بیست آذرماه سال ۱۳۱۰ در سیرجان متولد شد. در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه تهران رفت و همزمان با پایان یافتن تحصیلش پدر خود را از دست داد. بعد از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم به تهران رفت و نخستین همکاری‌های خود را با دکتر معین برای لغت‌نامه دهخدا آغاز کرد. وی از سال ۴۴ تا ۵۷ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری داشت. وی با ارائه مقالات فرهنگی در مجلاتی چون نگین و بامشاد به نقد وضعیت موجود می‌پرداخت. مجموعه مقالات او در کتاب‌هایی با عناوین شیخ صنعان، در آستین مرقع و ای کوتاه‌آستینان به چاپ رسید.

 

 

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و نویسنده ایرانی در تاریخ بیست آذرماه سال ۱۳۱۰ در سیرجان متولد شد. در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه تهران رفت و همزمان با پایان یافتن تحصیلش پدر خود را از دست داد. بعد از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم به تهران رفت و نخستین همکاری‌های خود را با دکتر معین برای لغت‌نامه دهخدا آغاز کرد. وی از سال ۴۴ تا ۵۷ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری داشت. وی با ارائه مقالات فرهنگی در مجلاتی چون نگین و بامشاد به نقد وضعیت موجود می‌پرداخت. مجموعه مقالات او در کتاب‌هایی با عناوین شیخ صنعان، در آستین مرقع و ای کوتاه‌آستینان به چاپ رسید.

 

 

دانشمند گرامی جناب آقای بجنوردی

با عرض سلام و احترام. عطف به مرقومه مورخ 10/8/71 جنابعالی، با کمال احترام و تشکر وصول جلد چهارم دایره‌المعارف را اعلام می‌دارم. مجلدات قبلی را به لطف دوست دانشمندم استاد مجتبایی زیارت کرده بودم. بدین مناسبت (ظاهرا در زمستان گذشته) چیزکی هم نوشته بودم. اما چون می‌دانستم جراید داخلی از چاپ‌نوشته‌های بنده معذورند و نمی‌دانستم خود شما با چالش در خارج ایران موافقید، مثل هر مال بدی بیخ‌ریش نداشته صاحبش مانده بود. امشب گشتم و یافتم و به حضورتان فرستادمش. اگر مصلحت باشد و لطمه‌ای به کارتان نزند برای مجلد ایران‌شناسی چاپ آمریکا یا هر یک از جراید فارسی‌زبان خارج که می‌پسندید بفرستیدش تا منتشر شود.

به نظر بنده جنابعالی هستید که دامن از آلودگی‌های سیاسی فراهم گرفتید و با تاسیس چونان مرکز فرهنگی معتبری به کار علمی ارزنده‌ای پرداخته و خدمات عالی به علم و فرهنگ کشور کرده‌اید. تجلیل از کار شما وظیفه هر ایرانی مسلمان بی‌عقده منصفی است. عنایت ازلی یار و مددکارتان باد.

ارادتمند سعیدی سیرجانی

 

در محیطی که جدی‌ترین کارها جنبه نمایشی و تبلیغاتی صرف به خود گرفته است و در شوره‌زار هر کوره‌دهی دانشگاه بی‌‌ابزار و استادی می‌روید و از اقصا دهات بی‌معلم و مدرسه‌اش فریاد «یافتم یافتم» ارشمیدس‌های وطنی در فضا پیچیده است و نوابغ بیست و چند ساله‌اش صحن مراکز علمی را از پیر و پاتال‌های استکبارپسند نامتعهد پاکسازی کرده‌اند و جراید خبری‌اش با نشر مقالات تخصصی در کار ساختن 60 میلیون دانشمند، خبرگان جهان را به حیرت انداخته‌اند و در هر شهر و روستایش هفته‌ای چندین کنگره و سمینار تحقیقی آن هم از نوع بین‌المللی برگزار می‌شود، و هر چند روز یک بار پذیرای هیات‌های چندصد –و احیانا چندهزار نفری– از اجله علما و صاحب‌نظران جهان است؛ آری در همچو محیطی بعضی آدمیزادگان بدبین و به عبارتی روشن‌تر منفی‌باف همه وقایع را از یک مقوله می‌پندارند و یکی از آنان خود بنده.

دو سال پیش رفیق دور از وطنی تلفن زد و خواهش کرد نخستین جلد نو درآمده دایره‌‌المعارف بزرگ اسلامی را برایش بخرم  و بفرستم. رفتم و خریدم و بی‌آنکه لایش را بگشایم، برایش فرستادم و زیر لب هم کلی نالیدم از بوالهوسی‌های دوستان کنجکاوی که توقعاتشان مایه دردسر است. خلوت گزیده از جهان بریده‌ای مثل مرا از چله خانه عزلت بیرون می‌کشند و در تراکم خیابان‌ها به دنبال کتابی می‌فرستند که صدها نمونه‌اش را مفت و مجانی در دسترس دارند. مگر نه این است که هر روز و هر هفته هواپیماهای غول‌پیکر جمهوری اسلامی هزاران هزار نشریه و جزوه و کتاب را – آن هم با جلد و کاغذ اعلی – به زبان‌های مرده و زنده روی زمین از سواحیلی و تامیلی گرفته تا سوئدی و فنلاندی، به اکناف جهان می‌برند و به عنوان خیرات و مبرات میان مردم باسواد وبی‌سواد جهان توزیع می‌کنند.

در همچو وفور نعمتی، چه اصراری است بنده بروم و نسخه‌ای از این کتاب‌های رایگان را بخرم و صدها تومان هزینه پست بدهم تا شاید ماه‌ها بعد به دست طرف برسد یا نرسد. پس خاصیت آن همه ضرب‌المثل‌هایی که به عنوان میراث ارزنده نیاکان تجربت اندوخته برایمان مانده است، چیست که انگشت نمک است و خروار نمک و یک داغ دل بس است. صرف‌نظر کردن از مطبوعات مجانی و فراوان دم‌دست و اصرار برای خریدن نسخه‌ای از همان‌‌ها، در حال حاضر، مثل آن است که آدمیزاده بوالهوسی با داشتن رادیویی در کنج خانه‌اش، عصر هر روز برود و صف ببندد و منتظر بماند تا پولی بدهد و نسخه‌ای کیهان یا اطلاعات یا ده‌ها نشریه چاق و لاغر و رنگین و سنگین فصلی را بخرد و به خانه برد و چشمش را به زحمت اندازد و همان مواعظ و مطالبی را بخواند که هر ساعت و دقیقه از رادیوهای تهران پخش می‌شود و خلایق را مستفیض می‌کند. به حکم همان تجارب و همین استدلال‌ها بود که بنده هم جلد اول دایره‌المعارف را ناگشوده به پست دادم و هر وقت هم در حلقه دوستان صحبتش پیش آمد، خندیدم که هیچ معلوم هست در حال حاضر چند گروه و دسته به نوشتن دایره‌المعارف مشغولند و بر این عقیده باقی بودم تا غروب دیروز که در زدند و دیدم دکتر مجتبایی صفا کرده و از محل حق‌التالیف خودش جلدهای اول و دوم و سوم این مجموعه را برایم فرستاده است.

کتاب‌ها را پذیرفتم با تشکری تشریفاتی و اکراهی در اعماق دل، که چه ضرورت دارد زمین متری صدهزار تومان خانه – البته اجاری – را اختصاص به نگهداری کتاب‌هایی بدهیم که مشتش نمونه خروار است و یک دانه‌‌اش جانشین بسیار.

اما، منت طبع بالفضول را، که بر اکراهم غلبه کرد و باعث شد یکی را بگشایم و در نخستین صفحاتش با دیدن فهرست اسامی نویسندگان یکه‌ای بخورم و زمزمه‌‌ای بر لب آورم که یعنی چه؟ این اسم‌هایی که من می‌بینم صاحبانشان غالبا اهل علم و تحقیق‌اند نه مرد شعار و تبلیغ و حتی بعضی‌هایشان از اجله مطرودان و مغضوبان بزرگان صاحب صلاحیت گوهرشناس. این چه دستگاهی است که همچو جماعتی را به همکاری خوانده است؛ و اینان چه جاذبه‌ای دیده‌اند که تن به همکاری داده‌اند؟ دیدن نام‌های آشنا انگیزه قدرتمندی بود برای جدی گرفتن موضوع و به مطالعه پرداختن و سرانجام بدین نتیجه رسیدن که باید از کار اصیل ارزنده در هر شرایط و احوالی تجلیل کرد و به عنوان فردی از جامعه فارسی‌زبانان جهان به ادای واجبی عینی پرداخت.

تا همین الساعه که مشغول نگارش این یادداشتم توفیق زیارت این آقای بجنوردی نصیبم نشده است و با اینکه احتمال می‌دهم سرش بی‌کلاه و کلاهش عاری از پشمی نباشد، نمی‌دانم معمم است یا مکلا، پیر است یا جوان. هر که هست و جزو هر فرقه و جماعتی که باشد، به نظر من با ابتکار و پشتکار تحسین‌برانگیز و همت و بصیرتش خدمت بسیار ارزنده‌ی دور از هیاهویی کرده است به فرهنگ اسلامی و زبان فارسی. ای‌کاش در انبوه مدعیان بلند بانگ سرمایه تلف‌کن، نظیر او سه، چهارتایی می‌داشتیم تا می‌توانستیم به آینده فرهنگی مملکتمان امیدوارتر باشیم.

کاری که در دایره‌‌المعارف بزرگ اسلامی انجام گرفته و دوامش را به دعا خواستارم، کاری است دقیق و علمی و تا آنجا که دیده‌ام دور از تعصبی که متاسفانه مذهب مختار زمانه است و به هر صورت آفت علم و فرهنگ.

در حال و هوای حاضر، تا این مجموعه را ندیده بودم، به نظرم باور کردنی نمی‌نمود که همچو موسسه‌ای برپا شده و چونان افراد صاحب‌صلاحیتی را جمع کرده و به کار کشیده و محصولی بدین شسته‌رفتگی با رعایت ضوابط علمی جهان‌پسند بیرون داده باشد.

نوشتن دایره‌المعارف – و فرهنگ لغات هم‌– از آن کارهایی است که ادعایش آسان است و اجرایش از دشواری در مرز محال. البته منظورم کار علمی دقیق متخصص‌پسند است؛ ورنه، چه بسیارند کسانی که هم در گذشته و هم امروزه به دایره‌المعارف‌نویسی پرداخته‌اند و حاصل کارشان از حد چنته‌ قلندران و کشکول درویشان بالاتر نرفته است؛ و چه بسیار فرهنگ‌های فارسی که به «زیورطبع» آراسته و با هزینه موسسات صاحب‌نام صاحب ادعا منتشر شده است و به نفرین ملائکه هم نمی‌ارزد، تا چه رسد به لعنت خدایی.

به عنوان یک ایرانی –اگر رفقای متعهد بگذارند– مسلمان، و نه بیشتر، انتشار سومین جلد این مجموعه نفیس را به مدیر و مولفانش و نیز به ملت ایران و مجامع فرهنگی مملکت تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم مجلدات بعدی با سرعتی بیشتر و دقت و کیفیتی از این هم بالاتر منتشر شود، تا بعد از این برای شناختن معاریف معارف ایرانی محتاج بریتانیکا و آمریکانیا و لاروس و انسیکلوپدیا آو اسلام نباشیم.

 

مجله مهرنامه

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: