هنرنمایی‌های خاقانی / دکتر عبدالرضا مدرس‌‌زاده

1395/1/25 ۰۸:۴۱

هنرنمایی‌های خاقانی / دکتر عبدالرضا مدرس‌‌زاده

در موضوع بهار پیش از خاقانی، شاعرانی مثل انوری، فرخی، منوچهری و عنصری قصایدی سروده‌اند که همه وصف داغگاه و صله گرفتن است؛ اما خاقانی این هنر و حُسن سلیقه را دارد که در گرایش دینی و آیینی‌اش فصل بهار را با باورهای دینی تلفیق کند. خاقانی در قصیده معروف «منطق‌الطیر» فصل بهار را توصیف می‌کند و اینکه هر کدام از پرندگان به گل و گیاه و درختی علاقه دارند. بعد سخن را به بیت تخلص می‌کشاند و به مدح حضرت پیامبر اکرم(ص) می‌پردازد.

 

 

در موضوع بهار پیش از خاقانی، شاعرانی مثل انوری، فرخی، منوچهری و عنصری قصایدی سروده‌اند که همه وصف داغگاه و صله گرفتن است؛ اما خاقانی این هنر و حُسن سلیقه را دارد که در گرایش دینی و آیینی‌اش فصل بهار را با باورهای دینی تلفیق کند. خاقانی در قصیده معروف «منطق‌الطیر» فصل بهار را توصیف می‌کند و اینکه هر کدام از پرندگان به گل و گیاه و درختی علاقه دارند. بعد سخن را به بیت تخلص می‌کشاند و به مدح حضرت پیامبر اکرم(ص) می‌پردازد. به نظر من این قصیده هم به‌ خاطر نوع نگاه خاقانی به بهار و هم به‌دلیل توجه او به شخصیت مبارک حضرت ختمی مرتبت جزو شاهکارهای ادب فارسی است:

رَخش به هرّا بتافت بر سر صفر آفتابررفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب

روز چو شمعی به شب زودرو و سرفرازرشب چو چراغی به روز کاسته و نیم‌تاب

مرغان چون طفلکان ابجدی‌آموختهر بلبل الحمدخوان گشته خلیفه الکتاب

تا آنجا که می‌گوید:

عنقا بر کرد سر، گفت: کزین طایفهر دست یکی در حناست، جعد یکی در خضاب

این همه نورستگان، بچّه‌ حورند پاکر خورده گه از جوی شیر، گاه ز جوی شراب

گرچه همه دلکش‌اند، از همه گل نغزترر کو عرق مصطفاست، وان دگران خاک و آب

اشاره خاقانی به این نکته است که در شب معراج قطره‌ای از عرق مبارک حضرت رسالت(ص) بر زمین فرو چکید و از آن گل سرخ رویید. اگر تمام شعر فارسی را جستجو کنیم، در تلفیق طبیعت با باورهای آیینی، به این شکل هنرمندانه قصیده‌ای پیدا نمی‌کنید.

 

شعر مفاخره

مفاهیم سنتی سبک‌شناسی در متون فارسی فراوان و پُرشمار بوده و هست؛ اما هنر فرنگی‌ها در این است که آموزه‌های سنتی را که در ادب ما فراوان هست، جمع و دسته‌بندی کرده‌اند؛ مثلاً تعبیر پارادوکسیکال را ما در ادب خود داریم. باباطاهر در قرن پنجم از تعبیر «خراب‌آباد دل» استفاده کرده است که یک تعبیر پارادوکسیکال است. مفهوم سبک هم به همین گونه است.

معادل‌هایی که ما در گذشته برای سبک داشته‌ایم، عبارتند از: طرز، شیوه، روش، سیاق، نقد عراقی، نقد خراسانی و نمونه‌های دیگر. یکی از کسانی که بیشترین تعبیرهای مرتبط با مقوله‌ سبک‌شناسی را دارد، خاقانی است. خاقانی چون شاعر بزرگی بوده، معاند و حسود هم داشته و برای این است که شعرهای مفاخره‌‌ای بسیاری دارد؛ مثلاً به او می‌گفتند که عنصری شاعری بزرگتر از توست:

به تعریض گفتی که: خاقانیار بوَد شاعری نکته‌دان عنصری

طبیعی است که دل خاقانی از این سخن به درد می‌آمد. امروزه که مفاخره‌های خاقانی را داوری می‌کنیم، می‌بینیم تعریف و ستایش صرف نیست و به آسانی می‌توان دریافت که او برتر از عنصری بوده است؛ برای همین است که به آن تعریض این گونه پاسخ می‌دهد:

به یک بیت، ده بدره و برده یافتر ز محمود کشورستان عنصری

به معشوق نیکو و ممدوح نیکرغزل‌گو و مداح‌خوان عنصری

یعنی اگر آن شعرهای مدحی را از دیوان عنصری بیرون بیاوریم، هیچ چیز دیگر باقی نمی‌ماند؛ حق هم همین است که خاقانی گفته و داوری او در سبک‌شناسی منصفانه است:

شناسند افاضل که چون من نبود ر به مدح و غزل دُرفشان عنصری

مرا شیوه‌ خاص و تازه‌ست و داشترهمان شیوه باستان عنصری

ز ده شیوه کان حلیت شاعری استر به یک شیوه شد داستان عنصری

نه تحقیق گفت و نه وعظ و نه زهدر که حرفی ندانست از آن عنصری

 

بازسازی فارسی خراسانی

یکی از بهترین و عالی‌ترین نمونه‌های شعر مفاخره عنصری این است:

نیست اقلیم سخن را برتر از من پادشاهر در جهان، ملک سخنرانی مسلّم شد مرا

این مفاخره در برابر شاعران آذربایجان بوده است. در آنجا خاقانی رقبایی داشت که سبک و بیان آنها به خاقانی نمی‌رسید؛ بنابراین خصم او شده بودند. خاقانی خود می‌گوید:

گرچه دلت شکست ز مشتی شکسته‌نام ر بر خویشتن شکسته‌دلی چون کنی درست؟

این هم یک شکل کارکردهایی است که استشمام سبک‌شناسی و گونه‌گونی سخن از آن می‌آید.

شکل سوم هم این است که شیوه‌ او تازه است، نه رسم باستان. در هر کار سبک‌شناسی توجه به زبان و اندیشه و فکر وجود دارد. بدین‌گونه است که می‌توان به سبک شاعر مورد نظر رسید. در این بحثی نیست که خاقانی زبان شعری خود را از خراسان گرفته است؛ یعنی می‌توان اصطلاحات دری خراسانی را در شعر خاقانی پیدا کرد، اما اگر بخواهیم بسامد بگیریم، متوجه می‌شویم که درصد بسیاری از تعبیرات شعر کهن خراسانی در دیوان خاقانی نیست یا اگر هست، خیلی کم است. در تمام شعر او یک «الفغدن» که ناصرخسرو به‌کار بُرده، پیدا نمی‌کنید. چون زبان هرچه از خراسان دورتر شده، صیقلی‌تر و شسته رُفته‌تر شده است و شاعر از امکانات تازه زبانی استفاده کرده است. پس هنر خاقانی تحویل گرفتن زبان فارسی خراسان و بازسازی آن است.

 

ویژگی‌های ادبی منحصر به فرد

یک کار دیگر خاقانی که جزو توفیقات اوست، به‌کار بردن واژه‌های خاص و ترکیب‌سازی است. هر شاعری یکی دو واژه دارد که ممکن است در دیوان دیگران هم پیدا شود، اما خاص آن شاعر است؛ مثلاً واژه‌ «رند» در متون قبل از حافظ هست، اما در دیوان او از نظر واژه‌ای و کاربرد معنا برجسته‌تر است. حداقل دو واژه می‌توان در دیوان خاقانی یافت که سبک شخصی اوست و جزو ابتکاراتش. قبل از خاقانی کلمه «عطسه» در دیوان‌های شعری به‌ کار رفته است؛ اما خاقانی زیرساخت اسطوره‌ای کلمه‌ عطسه را پیدا کرده و برای اولین بار به آن شکل در شعر به‌کار برده است. «عطسه» در اصطلاح به معنی «فرزند» است. خاقانی گاه در یک بیت سه بار کلمه‌ عطسه را به‌کار برده است.

یک کلمه دیگر که در دیوان او به این شکل و معنی هست و در جای دیگر نیست، کلمه‌ «صاحب» است. «صحبت» در اصل لغت به معنی «زفاف» و «عروسی» است و «صاحب» که اسم فاعل است به معنی «داماد» است. صاحب به معنی «داماد» را فقط خاقانی به ‌کار برده است. این هنر خاقانی است که به دنبال گنجینه تازه‌ای از واژگان می‌رود. جالب اینکه هرچند خاقانی شاعری سنی‌مذهب است، مفاهیم خارج از وادی فکر اهل سنت را به ‌کار برده است. او شفاعت را قبول دارد و به مقوله توسل و تبرک بسیار توجه می‌کند و در سفر حج، تربت مطهر حضرت ختمی مرتبت(ص) را با خود می‌آورد و در بازگشت، به زیارت تربت سلمان فارسی شیعی می‌رود و تسبیحی را که از تربت سلمان درست شده، همراه خود می‌آورد.

 

قدرت ترکیب‌سازی

خاقانی حدود سی ترکیب با عدد «هفت» دارد؛ یا برای «خورشید» دهها تعبیر به ‌کار می‌برد؛ مثل «یوسف زرین‌نقاب»، «نان زرین‌چرخ»، «شمع هفت‌چرخ»، «خسرو چهارم‌سریر» و نمونه‌های دیگر. می‌خواهم بگویم که او قدرت وسیع ترکیب‌سازی و امکان وسیع زبانی دارد؛ اما ویژگی‌های ادبی‌اش منحصر به فرد است؛ مثل قدرت او در وصف. خاقانی شاعری است که از حج حرف زده است. در آن قصیده ده پانزده بیت در وصف عَلم کاروان حج می‌آورد. در آرایه‌های ادبی نیز خاقانی استاد جناس و انواع آن است؛ اما آرایه خاص او «خلاف‌آمد» یا «متناقض‌نما»ست.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: