1393/2/22 ۱۰:۲۶
دبا: به مناسبت چهارصدمین سال مطالعات ایران شناسی در هلند نشست علمی«سهم پارتیان در فرهنگ ایرانیان باستان» در سالن امیرالمومنین مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این گردهمایی که با حضور اساتید و علاقمندان برگزار گردید، آقای دکتر محمود جعفری دهقی، مدیر بخش ایرانشناسی و زبانشناسی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان، نخست به معرفی پیشینۀ ایرانشناسی در هلند پرداختند
دبا: به مناسبت چهارصدمین سال مطالعات ایران شناسی در هلند نشست علمی«سهم پارتیان در فرهنگ ایرانیان باستان» در سالن امیرالمومنین مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
در این گردهمایی که با حضور اساتید و علاقمندان برگزار گردید، آقای دکتر محمود جعفری دهقی، مدیر بخش ایرانشناسی و زبانشناسی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان، نخست به معرفی پیشینۀ ایرانشناسی در هلند پرداختند :
به نام آن که جان را حکمت آموخت
چراغ معرفت در سینه افروخت
هلندیها در قرن شانزدهم میلادی همانند اسپانیا و پرتغال به مطالعه در مشرق زمین مشغول شدند. نخستین جهانگرد هلندی هویگن فَن لینشوتن(Huygen Van Linschoten) بود که در سال 1583 میلادی به هند رفت و اطلاعاتی دربارۀ آسیا فراهم کرد و سفرنامهای را در این زمینه منتشر ساخت. اما روابط تجاری ایران و هلند در سال 1623 میلادی و در عهد شاه عباس صفوی آغاز شد و هلند دفتر بازرگانی خود را در بندر عباس گشود.
مهمترین سیاحان هلندی که پس از آن به ایران سفر کردند و سفرنامۀ آنان به چاپ رسید عبارت بودند از :
روباکر( Roobacker) 1645م؛ کونائوس 1651م؛ استرویس( (Struys 1671 م؛ داپر (Dapper) 1672م؛ واندِربروک 1677م ؛ دِگراف 1677م و مشهورتر از همه کورنلیسدوبرون Cornelis de Bruin است که در سال 1701 میلادی به ایران آمد و سفرنامهای در دو جلد در 1711 ، همراه با تصاویر و نقاشیهای زیبایی از ایران منتشر کرد. اچ. دانلپ بازرگانی هلندی بود که تاریخ مفصل ایران را در 1912 منتشر ساخت و طی آن اسناد مهمی در باره روابط ایران و هلند ارائه نمود. اسناد مربوط به روابط سیاسی و اقتصادی ایران و هلند در سده های هفدهم و هجدهم از سوی دبلیو ام. فلور بررسی و ارائه شده است.
از اسلام شناسان هلندی می توان به دخویه، کرایمر، هوتسما، یونبول، ونسینگ اشاره کرد. لیدن مرکز انتشار کتب و آثار علمی دربارۀ اسلام و ایران است.گلستان سعدی توسط جنیتوس Genitus به لاتینی ترجمه شد و در 1651 در آمستردام انتشار یافت. ترجمه هلندی این اثر در 1694 بوسیله جی فن دویسبرگ صورت گرفت.
هوتسما در تاریخ سلاجقه نیز دخویه در زمینۀ جغرافیای اسلامی مطالعه کردهاند برای نمونه دخویه مجموعه کتابهایی با نام : Bibliotheca Geographorum Arabicorum به چاپ رساندکه حاوی آثار مهمی از ابنحوقل، مقدسی، ابن فقیه همدانی، ابن خردادبه، قدامِۀ بن جعفر، یعقوبی و مسعودی بود. کرایمر در زمینه معرفی زبان عربی و جغرافی نویسان اسلامی میکوشید و نیز عمر خیام را معرفی کرد. کارل یان استاد زبان فارسی و ترکی بود و دربارۀ خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و جامعالتواریخ وی تحقیق میکرد. شپولر دایره المعارف مشهور Handbuch der Orientalistik را تدوین کرد. همچنین موسسه بریل و دانشگاه لَیدن از مراکز مهم چاپ و تحقیق در زمینۀ ایرانشناسی هستند.
موضوع دیگر اینکه هلندی ها از نخستین مردم اروپا بودند که به اهمیت زبان فارسی پی بردند و به تدریس آن پرداختند. ظاهرا در حدود سال 1960 تدریس زبان فارسی در دانشگاه لیدن و اوترخت بطور جدی مورد توجه قرار گرفت. مطالعات مربوط به ادبیات فارسی بیش از سایر وجوه توجه هلندی ها را به خود معطوف کرده بود. اما در عصر حاضر مطالعه در تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران در دانشگاههای لیدن و اوترخت افزایش یافته است. امید که با همت دست اندرکاران ایرانی و هلندی مطالعات ایرانی رونق بیشتری کسب کند.
در ادامه دکتر جعفری پروفسور دِیانگ را این گونه معرفی نمودند:
پروفسور آلبرت دِیانگ در دانشگاه اوترخت به تحصیل در ادیان و زبان فارسی پرداخت و زبان پهلوی را در دانشگاه لندن آموخت. ایشان دکتری خود را در سال 1996 از دانشگاه اوترخت اخذ نمود و از سال 1997 در دانشگاه لَیدن به تدریس پرداخت. پژوهش مورد علاقۀ ایشان، تاریخ کیش زردشت ( ار آغاز تا کنون) و نیز ادبیات پهلوی و همچنین تاریخ ادیان باستان است. وی صاحب کتب و مقالات متعددی در همین موضوعات است. ایشان به تازگی جلد پنجم تاریخ کیش زردشت را به پایان رسانیده است . این مجلد مربوط به شاهنشاهی ساسانی است. برخی آثار ایشان عبارت اند از:
دین زردشت در متون یونانی و لاتینی؛ آیین طهارت و گسترش اعمال دینی در کیش زردشت؛ قربانی حیوانات در زردشتیگری کهن : مراسم و تفسیر آنها؛ قربانی در آداب و سنن دین زردشت وتعداد بسیاری کتاب و مقاله.
ایشان در انتهای سخنان خود از سفارت محترم دولت پادشاهی هلند، از جناب آقای بجنوردی رییس محترم مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و از جناب دکتر حسنی رییس محترم انجمن دوستی ایران و هلند به خاطر تدارک این مجلس علمی سپاسگزاری کردند.
آقای دکتر جعفری دهقی در خاتمه از آقای دکتر حسنی رییس محترم انجمن دوستی ایران و هلند درخواست کردند که سخنان خود را در رابطه با این همایش ارائه فرمایند.
آقای دکتر حسنی ضمن خیر مقدم به میهمانان اشاره کردند که:
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کارگشای هرچه هستند
نام تو کلید هرچه بستند
بسم الله ارحمن الرحیم. بسیار خوشبختم که خداوند توفیق داد خدمت استادان و دانشجویان عزیز رسیدم. به عنوان یک دانشگاهی و طبیب و رییس انجمن دوستی ایران و هلند سپاس خود را به دانشجویان عزیز اعلام کنم.
ابتدا از جناب آقای بجنوردی ریاست محترم مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی کمال تشکر دارم که این امکان را فراهم کردند
از آقای دکتر جعفری مدیر محترم بخش ایرانشناسی مرکز دایرة المعارف بسیار سپاسگزارم که با همکاری و همیاری چنین مجلسی را تدارک دیدند.
از آقای کانس دوما سفیر محترم دولت پادشاهی هلند که دیروز در خدمت ایشان بودیم سپاسگزارم.
از آقای مارتین هومبورن کنسول محترم فرهنگی سفارت هلند سپاسگزارم که همکاری بسیار خوبی با انجمن دارند و در انجمن دوستی ایران و هلند چند برنامه علمی و پژوهشی و فرهنگی با همکاری ایشان در دست اقدام داریم.
از دانشمند محترم جناب آقای دیانگ سپاسگزارم که با همکاری و هماهنگی سفارت محترم هلند و سفارت محترم جمهوری اسلامی در هلند به ایران آمدند و با ارائه چندین سخنرانی ارزشمند بویژه در باب چهارصد سال ایرانشناسی در هلند، از ویلیام فلور، کارمند بانک جهانی کتب متعددی در باب ایران نگاشته اند و از سفرنامه نویسان هلندی که از قرن شانزده آثار ارزشمندی در باره ایران برجای گذاشتند سخن گفتند و به اطلاعات ما در این زمینه افزودند. بنابراین به عنوان یک ایرانی به خود می بالم که از قرن های بسیار دور این ایرانشناسان به تحقیق در باره ایران پرداخته اند. کتابخانه مجلس شورای اسلامی که مدتی افتخار همکاری با آن داشته ام نیز آثار ارزشمندی در باره ایرانشاسی وجود دارد
در آستانه روز معلم و شهادت استاد مطهری قرار داریم. به همه معلمان و اساتید محترم تبریک می گویم و برای همه آموزگاران و استادان توفیق آرزو می کنم. همچنین از دوستان خوبم در وزارت کشور آقای دکتر امینی مشاور محترم وزیر و مدیر کل محترم اداره و سازمانهای مردم نهاد تشکر کنم. سرکارخانم افخم که همکاری خوبی با انجمن ما دارند، شورای عالی آقای دکتر سیدان
از خانم دکتر حسنی مدیر اجرایی انجمن تشکر می کنم.
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نور خود برافروز
زبانم را سنای خود درآموز
نسیمی از عنایت یاراو کن
ز فیضت قطره ای در کار او کن
متشکرم.
سپس گروفسور آلبرت دیانگ مطالب خود را اینکونه آغاز کردند:
سهم پارتیان در فرهنگ ایرانیان باستان :
پژوهش پرفسور دیانگ در حقیقت تکمیل طرحی است که پرفسور مری بویس سالها پیش آغاز کرده بود و متاسفانه مجال سامان آن را پیدا نکرد. مری بوس که عمر خود را صرف مطالعه دربارۀ دین و باورهای زردشتیان کرده بود در سال 1991 دار فانی را وداع گفت. او طرح جلد سوم اثر مشهورش به نام «تاریخ کیش زردشتی» را در آن زمان آغاز کرده و متنی در حدود 800 صفحه بجای گذاشته بود. مری بویس پیش از مرگش، با دیانگ که در آن زمان دانشجوی او بود دربارۀ این طرح بحث کرده بود. امروز دیانگ میکوشد تا طرح ناتمام استادش را، بنا بر خواست خود او به سرانجام رساند. این سخنرانی دربارۀ پژوهشهای تکمیلی این استاد دانشگاه لایدن دربارۀ فرهنگ و دین پارتیان است.
پژوهش در ضمینۀ تاریخ پارتیان هرگز آسان نیست. یکی از دلایل این مسئله، کمبود منابع موجود از این دوره است. با این حال، پژوهش دربارۀ این دوره ضروری است زیرا پادشاهان اشکانی طولانیترین دوره را در تاریخ ایران پیش از اسلام به خود اختصاص دادند. جغرافیای پارت نیز از سایر فرمانرواییهای ایرانی پیش از اسلام متفاوت بود. هخامنشیان و ساسانیان هر دو در ناحیۀ پارس متمرکز بودند درحالیکه پارتیان در بخش دیگری از این سرزمین مستقر بودند. همین باعث شد تا پرفسور بویس بیشتر مطالعات خود را در این زمینه معطوف کند. هدف او بررسی این مسئله بود که آیا میتوان فرهنگ و اندیشۀ پارتی را متفاوت از اندیشۀ هخامنشی و ساسانی شمرد با توجه به اینکه آنها از قومی متفاوت بودند و در مکان دیگری مستقر بودند؟ پژوهشگران اندیشۀ زردشتی را معمولا برخاسته از ناحیۀ پارس میشمارند. آیا پارتیان که در پارس نبودند گونهای متفاوت از اندیشۀ زردشتی داشتند؟
منابع اصلی مطالعات تاریخ پارت، گزارشهای مورخان یونانی و رومی است. مسلم است که این گزارشها خالی از سوگیریهای سیاسی مربوط به زمان مورخ نیست. پیش از این دوره، سلوکیان یونانیتبار بر ایران فرمان میراندند. بنابراین، یونان و ایران پیش از این هم روابط دوستانهای نداشتند. از دیدگاه سلوکیان هم، ایران مانع اصلی پیشرفت به سوی شرق و بهست آوردن سرزمینهای شرقی بود.
پارتیان در دورۀ فرمانروایی خود توانستند وحدت ملی ایران را حفظ کنند. دیانگ معتقد است پادشاهان این دوره دو سیاست کلی را در نظر داشتند که باعث تداوم فرانرواییشان شد: یک ابراز علاقه به تمدن و فرهنگ یونانی. آنها بر روی سکههایی که در شهرهای یونانی نشین قلمروشان بود، خود را با لقب فیلهلن «دوستدار فرهنگ یونان» مینامیدند. اما، مثلا در همدان که یونانینشین نبود، از این لقب استفاده نکردند. بنابراین، پادشاهان اشکانی گونهای محافظکاری سیاسی داشتند. دوم، سیاستهایی که در رابطه با ارمنستان پیش گرفتند. یکی از این راهکارهای سیاسی، ازدواج شاهزادۀ ارمنی با دختر پادشاه اشکانی بود. این ازدواج، خود بخشی از تفاهمنامهای بود که میان روم و ایران بسته شده بود و دلیل آن این بود که رومیها خود با ارمنستان در ستیز بودند.
پژوهشگران در بررسیهای جدید، پارتیان را از ساکنان فلات ایران به شمار نمیآورند. نیای این اقوام، سکاها هستند. جُرج راولینسون، از جمله نخستین مورخانی بود که دربارۀ تاریخ پارتیان مطلب نوشت. در آن زمان که هنوز دادههای ما دربارۀ تاریخ اشکانی بسیار محدود بود. او استاد دانشگاه و متخصص زبانهای کلاسیک (یونانی باستان و لاتینی) بود. بنابراین او به خوبی میتوانست آثاری را که مورخان یونانی دربارۀ این دوره نوشته بودند ترجمه کند. راولینسون معتقد بود که پارتیان به هیچ وجه قوم فرهیخته و بافرهنگی نبودند. او پارتیان را برگرفته از نژاد ترک میشمرد.
پس از کشف متون تورفان و رمزگشایی خط پهلوی اشکانی، این فرضیه که اشکانیان از نژاد ترک بودند مردود و دادهها دربارۀ این قوم بیشتر شد. در این دوره، پژوهشگران تشخیص دادند که پارتیان در حقیقت قومی از تبار ایرانی و بیابانگرد از تیرۀ «پَرنی» بودند. با این حال، پس از جنگ جهانی دوم، همچنان نظریۀ غیرایرانی بودن پارتیان به دلیل وجود عقاید مارکسیستی میان پژوهشگران روس ادامه داشت.
البته، بیفرهنگ شمردن پارتیان را تا حدودی باید نتیجۀ تبلیغات ساسانیان نیز دانست. پادشاهان ساسانی پس از روی کار آمدن، تمام تلاش خود را بر سرکوب و از میان بردن فرهنگ پارتی کردند. اندیشۀ فرمانروایی ساسانی بر ēw-xwadāyīh "فرمانروایی یکپارچه" استوار بود که این برخلاف عملکرد پارتیان بود. پادشاهان اشکانی باوجود داشتن یک پایتخت متمرکز، دارای فرمانروایان محلی متعدد بودند.
در سدۀ نوزدهم میلادی با نگارش کتابی با عنوان هنر پارتی به فرهنگ اشکانی توجه شد. نویسنده در این اثر، به هنر و معماری شهرهای مهم اشکانی از جمله دوراروپوس در سوریه و هترا در عراق پرداخت. پایتخت اصلی اشکانیان که در ایران و میانرودان قرار داشت توسط پادشاهان ایرانی اداره میشد. با این حال، شهرهایی در سوی غرب و جنوب غربی قلمرو اشکانی وجود داشت که فرمانروایان محلی بر آن نظارت داشتند. به عنوان مثال، شهر هترا از این قبیل بود. متون بسیاری از این شهر به دست آمده و شواهد نشان میدهد که ساکنان این شهر میتوانستند قوانین خاصی برای خود تصویب کنند.
ساسانیان پارتیان را متهم به جداسازی و تجزیه ایران کردند. موبد موبدان این دوره، یعنی کرتیر عنوان میکند که مجبور شد دین زردشتی را که توسط پادشاهان اشکان پراکنده و بیاهمیت شده بود، بازسازی کند. به اعتقاد مری بویس، بسیاری از عناصر فرهنگ پارتی را میتوان در ادبیات فارسی که از ناحیه خراسان و شرق ایران به دست آمده ردیابی کرد. مثلا منظومه ویس و رامین گرگانی، شاهنامۀ فردوسی و دیوان دقیقی همه متعلق به ناحیۀ خراسان است. بویس باور داشت که این متون، منتقل کننده عناصری از فرهنگ شفاهی پارتی هستند. داستانهایی که در شاهنامه و متون دیگر ذکر شده و در آن، گروهی از قهرمانان معرفی میشوند، بیانگر سنت شفاهی فرهنگ پارتی است. در این آثار از قهرمانان و شخصیتهایی چون گودرز، بیژن، منیژه (که به خصوص دارای ویژگیهای اسامی پارتی اند) نام برده میشود. در ابتدا دانشمندان تصور میکردند که اینها حقیقتا نام پادشاهان اشکانی بود، اما امروزه مشخص است که بجز فرهاد و گودرز، اینها اسامی پادشاهان اشکانی نبود. پرفسور مری بویس بر این باور بود که نام این پهلوانان در واقع برگرفته از اعضای خانوادههای اشرافی اشکانی همچون سورن و کارن بودند. در این متون مشخص است که اسامی همچون کیخسرو و کیکاووس که از زمان اوستا شناخته شده بودند با اسامی پارتی آمیخته شدند. بنابراین، نگارندگان بر آن بودند تا با ایجاد سلسلۀ اساطیری کیانی، آمیزهای از سنت اوستایی و پارتی ایجاد کنند. به این ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که هستۀ اصلی شاهنامه، یعنی داستانهای عاشقانه، متعلق به فرهنگ و سنت شفاهی پارتی است. دیانگ معتقد است که منطقی که پَس این مفاهیم و داستانها قرار دارد، اندیشۀ دینی است. نزد تمامی ادبپژوهان و پژوهشگران ادبیات فارسی، شاهنامه آغاز سنت شفاهی است اما برای ما (متخصصان ادبیات ایران پیش از اسلام)، شاهنامه پایان سنت شفاهی در ایران است. یکی از نتایج ورود اسلام به ایران، تغییر دیدگاه و اندیشه نسبت به ایران باستان بود. چنانچه به متونی که مثلا در سدۀ نهم میلادی توسط زردشتیان نوشته شده توجه کنیم، به این نتیجه میرسیم که نویسندگان این متون، علاقهای به بازگشت ادبی و توجه به ادبیات پیشین ساسانی نداشتند. به نظر میرسد که ایرانیانی که مسلمان شده بودند، تلاش بیشتری برای حفظ و نگهداری سنت و ادبیات ساسانی انجام دادند، از طریق ترجمۀ متون این دوره به زبان عربی و نگارش تاریخ آن. شاهنامه نیز از این قبیل متون است که هستۀ اصلی و باستانی آن، از طریق ایرانیان تازه مسلمان شده ادامه یافته است.
گزارش و ترجمه سخنرانی پروفسور دیانگ توسط دکتر شیما جعفری دهقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید