شمیران‌گردِ 103 ساله / احمد مسجدجامعی

1395/1/22 ۰۹:۰۰

شمیران‌گردِ  103 ساله / احمد مسجدجامعی

دریکی از روزهای تعطیل خرداد سال 1325، جوانی 33 ساله بعد از صعود به توچال، در حال پایین آمدن بود. او کوهنوردی و طبیعت را بسیار دوست می‌داشت و این کار دائم را بویژه در ایام تعطیل آخر هفته انجام می‌داد. در اثر این آمد و شدها با محلی‌های بسیاری آشنا و هم صحبت شده بود و به مرور با نام کوه‌ ها، دره ها، بندها، چراگاه‌ها و چشمه سارهای دامنه توچال آشنایی یافته بود.

 

 

 

دریکی از روزهای تعطیل خرداد سال 1325، جوانی 33 ساله بعد از صعود به توچال، در حال پایین آمدن بود. او کوهنوردی و طبیعت را بسیار دوست می‌داشت و این کار دائم را بویژه در ایام تعطیل آخر هفته انجام می‌داد. در اثر این آمد و شدها با محلی‌های بسیاری آشنا و هم صحبت شده بود و به مرور با نام کوه‌ ها، دره ها، بندها، چراگاه‌ها و چشمه سارهای دامنه توچال آشنایی یافته بود. آن روز وقتی پایین می‌آمد، به فکر افتاد تا نام این مکان‌ها را گردآوری و ثبت کند. پیش از او کسی به این موضوع پر اهمیت توجهی نداشت. بعد از این هر بار که به کوه می‌آمد سراغ افراد سالخورده و معتمدی که در کوه چادر زده بودند یا در روستاها ساکن بودند، می‌رفت و صحبت‌ها و خاطرات آنها را یادداشت می‌کرد و بسیار تلاش داشت تا هیچ نکته‌ای از قلم نیفتد. پیدا کردن این افراد در کوه و صحبت با آنها کاری بس دشوار بود اما او با شکیبایی آن را انجام می‌داد. بعد از مدتی که اطلاعات مربوط به رشته کوه‌های توچال در شمال  شمیران و تهران جمع‌آوری شد، به این فکر افتاد که چرا این کار را برای روستاها و دهکده‌های  شمیران انجام ندهد. بنابراین دست به کار شد و به تک تک این روستاها، که هر کدام از آنها امروزه به یکی از محلات شهر تهران تبدیل شده‌اند، سر زد و با تمام معتمدان و بزرگان آنها گفت‌و‌گو کرد و اطلاعات زیادی از وضعیت گذشته و حال شمیران آن زمان گردآورد. آن روز منطقه شمیران با امروزش زمین تا آسمان فرق می‌کرد و روابط دیگری بین اهالی حاکم بود و شمیران هنوز ییلاق تهران به حساب می‌آمد. او خود در این باره می‌نویسد: «هنوز سه چهار یورد گوسفندسرا در دامنه‌های جنوبی رشته توچال باقی بود. هنوز دوغ و ماستی در سر چادرهای ایشان پیدا می‌شد. هنوز افراد عادی، دست و دل باز بودند و می‌توانستند سر ظهر از سه چهارنفر از راه رسیده پذیرایی کنند. هنوز جنگ شهری و دهاتی و ارباب و رعیت و کارفرما و کارگر و مرد و زن و پدر و پسر و مالک و مستأجر و... شروع نشده بود. هنوز صفا و وفا را از ده نشینان نگرفته بودند و در هر گذر ده که می‌گذشتم سلام و علیکی شنیده می‌شد. با این همبستگی به سر چادرها می‌رفتم و از پیران سالخورده و تجربه‌اندوخته پرسش‌هایی می‌کردم و جوابشان را ثبت و ضبط می‌نمودم. به این ترتیب نام‌های جغرافیای محلی کوهستان گردآوری شد.»

منوچهر ستوده نخستین کسی است که به گردآوری تاریخ شفاهی شمیران آن روز و تهران امروز همت گماشت و نام خود را در بین اولین تهران پژوهان جاودانه ساخت. او در آن سال‌ها با یک کوله پشتی و پای پیاده تمام شمیران را زیرپا گذاشت و با تحمل سختی‌ها توانست تاریخ شفاهی شمیران و تهران را پایه گذاری کند. امروزه این شیوه  به یکی از مهم‌ترین روش‌های محققان درحوزه تهران شناسی برای دستیابی به هویت گمشده پایتخت بدل شده است. این جوان یعنی «منوچهر ستوده» در آن زمان که شروع به این کار کرد، دوره دکترای ادبیات خود را در دانشگاه تهران گذرانده بود؛ البته رساله دکتری اش  را در سال 1329 به پایان برد. پایان نامه تحصیلی او «قلاع اسماعیلیه در رشته کوه‌های البرز» بود که بعدها خود دانشگاه تهران آن را چاپ کرد. ستوده جوان  این رساله را به پیشنهاد آقای بدیع الزمان فروزانفر که استادش بود، انجام داد. در آن زمان استاد فروزانفر درباره پیشینه و ادبیات اسماعیلیه کار می‌کرد و چون می‌دانست وی قبلاً پای پیاده به تمامی قلعه‌های اسماعیلیه  در نواحی البرز سرزده و از آنها عکس و مطلب تهیه کرده، این پیشنهاد را به او داد.

منبع: روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: