1395/1/17 ۰۸:۳۹
در قرون اخیر در قلمرو دولت عثمانی و بخشهایی از کشورهای عربی (مثل سوریه و مصر) جنجالی برای جواز ترجمه قرآن بر پا میشود و گروهی به مخالفت با ترجمه قرآن برمیآیند، در حالی که در مقابل، گروهی دیگر سخت از ترجمه آن دفاع میکنند و این عمل را ضروری و نیاز مبرم جوامع انسانی و ترک آن را دور از دسترس قرار دادن قرآن از جوامع غیرعرب میدانند.
به این جهت، دو جریان مشخص مخالف و موافق ترجمه در میان علمای اهل سنت در کشورهای عربی (و به صورت مشخص، مصر و سوریه) پدید آمد و این جنجال به کشورهای دیگر هم کم و بیش سرایت کرد، حتی در این باره از علمای شیعه، بهویژه کشور عراق و شهر نجف درخواست ابراز موضع میکنند و کسانی چون علامه کاشفالعظاء و دیگران در این باره اظهار نظر کردند و مانند علمای پیشین شیعه که تردیدی در جواز ترجمه نداشتند، حکم جواز ترجمه را در کتابها و استفتائیهها بهصراحت اعلام مینمایند.۸
به عبارت دیگر، اگر بحثی درباره قرائت ترجمه در نماز مطرح است، یعنی در میان فقهای امامیه اختلافی نیست که قرائت ترجمه قرآن در نماز، هرچند عاجز باشد، جایز نیست و در صورتی که نمیتواند، باید آیات دیگر یا دعا و ذکر عربی بخواند، بلکه محقق همدانی با صراحت میگوید آنچه میخواند، باید حقیقتاً و بعینه قرآن باشد و حتی نمازگزار نمیتواند در خواندن سوره فاتحه، عبارتی دیگر از مضمون سوره فاتحه را به عربی بخواند و حتماً باید خود سوره فاتحه باشد؛ زیرا روشن است که این ترجمه و تغییر الفاظ قرآن به عربی یا فارسی خود قرآن نیست و الفاظ قرآن در قوام قرآنیت دخالت دارد: کسی که عاجز از خواندن سوره حمد است، میتواند تسبیح و تحمید و ذکر عربی یا فارسی بگوید، نه اینکه ترجمه قرآن را بخواند، از این باب که چارهای دیگر ندارد و این مسئله اجماعی است.۲
هیچ یک از فقهای شیعه اعتراض نکرده، بلکه کسانی از فقها به صراحت اعلام کردهاند که هرچند ترجمه قرآن نمیتواند وافی به قرآن باشد، اما در صورتی که ترجمهای صحیح باشد و در آن تغییر و تحریفی نباشد جایز است، حتی نقل آن برای کسی که این قدرت را دارد واجب است. این مطلب را علامه شیخ محمدحسین آل کاشفالغطا، با صراحت، در استفتایی که از او میکنند، بیان مینماید.۳ همچنین آیتالله سیدابوالقاسم خویی نیز در تعلیقات تفسیر البیان یادآور میشود که فهم قرآن برای همه مردم لازم است و ترجمه به این فهم کمک میکند؛ اما لازم است که مترجمان احاطه کامل به زبان مبدأ داشته باشند و مترجمی که امور و قواعد ترجمه را رعایت میکند بهتر است که حقایق و مفاهیم قرآن را به زبان هر ملتی ترجمه کند، چون قرآن برای همه مردم (از هر زبانی) نازل شده و سزاوار نیست که از آنان پوشیده بماند.۴
در میان فقهای اهل سنت نیز از قدیمالایام این بحث مطرح بوده که برای غیر قادر به قرائت حمد، ترجمه قرآن کافی است یا خیر؟ ابوحنیفه میگفته است که جایز است و استدلال به داستان سلمان کرده که عدهای از ایرانیان پیش او آمدند و از عدم توانایی خود در ادای سوره حمد گفته و او سوره حمد را ترجمه کرد و به خدمت پیامبر(ص) برد و حضرت تأیید کردند.۵ و لذا ترجمه حمد برای عاجز در نماز درست است و ابویوسف شیبانی و شاگردان دیگر وی این حکم را به زبانهای ترکی و هندی تعمیم دادهاند؛ اما مالکیه و شافعیه و حنابله ترجمه قرآن را در نماز در هر صورتی جایز ندانستهاند.۶
دو گروه
بحث ترجمه قرآن در میان دو گروه واقع شده، گروهی ترجمه قرآن را جایز نمیدانند و معتقدند که چون ترجمه، خود قرآن نیست، ممکن است ترجمه جایگزین قرآن شود و خود قرآن مورد تغافل قرار گیرد. برخی نیز در نقل معنای قرآن تقسیمبندی کردهاند؛ مثلاً شاطبی (م۷۹۰ق) در کتاب موافقات و ابنقتیبه دینوری در کتاب المعارف برای دلالت الفاظ لغت عربی دو گونه تقسیم میکنند. آنجا که الفاظ و عبارات مطلق است و بر معانی کل دلالت میکند، از آن به دلالت اصلی یاد میکنند و از جهتی که این الفاظ و عبارات به خصوصیات و ویژگیهایی دلالت دارد و به معانی خاص اشاره دارد، به دلالتهای تبعی (دلالت اقتضای اشاره) موسومند.
به عقیده گروه دوم، در قسم اول ترجمه ممکن است و اما در قسم دوم، ترجمه حتی در زبان مبدأ ممکن نیست تا چه رسد به زبانهای دیگر. مگر اینکه در میان این دو زبان و در ادب و فرهنگ نوعی تساوی باشد.۷ با این حال، گروهی که از استحاله ترجمه قسم دوم سخن میگویند، ترجمه را به طور کلی تحریم نمیکنند و آنچه بیان میکنند، عدم امکان ترجمه در همه زوایای معنا و پیامها و زوایای کلام است که سخن درستی است.
جالب اینجاست که درباره ترجمه معانی اصلی قرآن با صراحت میگویند: ترجمه این گونهای، خالی از اشکال است و میتوان قرآن را این گونه برای عامه مردم و کسانی که درک قوی برای به دست آوردن معانی آن ندارند، تبیین کرد و این به نظر همه مسلمانان جایز بوده و این اجماع، حجت است.۱
شیخ اسبق جامعالازهر، محمد مصطفی مراغی در نامهای خطاب به نخستوزیر مصر، در سال ۱۳۵۵ق، همین نکته را یادآور میشود که در گذشته ترجمههای فراوانی به زبانهای مختلف عرضه شده که بهخوبی وافی به مقصود قرآن نبوده و امروز لازم است که دانشمندان اسلامی آشنا به زبان عربی اقدام به ترجمههای دقیق و صحیح کنند که این عمل نقش بسیار مهمی در دعوت به اسلام و ترویج فرهنگ قرآنی خواهد داشت.۹ علمای الازهر نیز بر اقدام به ترجمه قرآن صحه گذاشته و آن را با رعایت شرایطی جایز میشمارند.۱۰
در برابر این نظر که برخی از قرآنپژوهان تنها ترجمههای تفسیری را جایز میدانند و ترجمه لفظ به لفظ و ترجمه معنایی را جایز نمیشمارند؛ مانند مناعالقطان۱۱ در کتاب مباحث فی علوم القرآن، و عبدالله محمود شحاته در کتاب علومالقرآن،۱۲ ابوشهبه در کتاب المدخل الدراسه القرآنالکریم۱۳ و برخی دیگر، کسانی قائلند که ترجمه قرآن نه تنها جایز است، بلکه برای جهان اسلام و غیر جهان اسلام واجب است. چگونه میتوان در فکر نشر اندیشه اسلام بود و قرآن را ترجمه نکرد و متنی در محدوده مرادف سازی واژههای زبان دیگر عرضه نکرد؟
۴- علل گرایش به مخالفت با ترجمه
اکنون پیش از طرح ادله مخالفان و موافقان، جا دارد علل و ریشههای مخالفتها ارزیابی شود و روشن شود که چه عواملی زمینههای مخالفت با ترجمه قرآن را فراهم ساخته، با اینکه عمل برگردان معنای پیام الهی برای کسانی که آشنایی با قرآن ندارند، یک کار بسیار طبیعی و گریزناپذیر است و همان گونه که در کتابهای دیگر بهخوبی انجام گرفته و تجربه بشری و عقل حکم میکند در جایی که نمیتوان از متنی استفاده کرد و زبان آن را فهمید، چارهای جز برگردان نیست. وانگهی، این عمل در بلاد اسلامی در مورد قرآن معمول بوده و در آن کشورها علما و فقهای بسیاری بودهاند و این شیوه از انتقال پیام قرآن را میدیده و اعتراض نمیکردهاند. این گونه نبوده که تنها فقهای عربزبان، فقیه باشند و قرآن را بفهمند و با مبانی احکام آشنایی داشته باشند و دیگران از آن بیبهره باشند، بهویژه آنکه بسیاری از رجال فرهنگ و تمدن اسلامی، به طور خاص در رشته قرآن و حدیث و ادبیات عرب، از میان غیرعرب برخاستهاند.
پس عامل گرایش به این بحث و فتوا چه بوده و چه تحولاتی در آستانه قرن چهاردهم هجری (قرن بیستم میلادی) رخ داده که عدهای به یکباره از عدم جواز ترجمه قرآن سخن میگویند به موضعگیری میپردازند و کار به نزاعهای سخت و طولانی در فضای مطبوعات و مجلات مصر و سوریه کشیده میشود و پس از مدتی این صداها فروکش میکند.
4ـ۱ انتشار ترجمههای آشفته و مغرضانه اروپایی
مسلمانان عرب، پیش از این قرن، ارتباط چندانی با پژوهشهای غربی درباره قرآن نداشتند و کارهای پژوهشی خاورشناسان، بهویژه درباره ترجمه و تفسیر آن چنان فراگیر نشده بود. از آغازین دهههای قرن بیستم اخبار این آثار به گوش دینداران و دینشناسان رسیده بود که با وسواس و حساسیت به رفتار غربیان چشم دوخته و اعمال استعماری و غیر استعماری آنان را نسبت به مسلمانان، نوعی موضعگیری و مقابله تفسیر میکردند. اخبار این ترجمهها و معادلیابیهای واژگان قرآن به زبانهای اروپایی دست به دست به گوش آنان میرسید و میدیدند که چگونه این ترجمهها احیاناً با متن اصلی فاصله گرفته است. فاصله میان متن و ترجمهها در آن عصر اگر از توطئه و تحقیر برنمیخاست، دست کم فاصله فرهنگی و زبانی میان متن و ترجمه را بهخوبی نشان میداد. هم اکنون با فاصلهای نزدیک به یک قرن از آن تاریخ و کسب آگاهیها و تجربههای علمی و آموزشی و انتقال متون و فرهنگنامهها این مشکل را در ترجمههای فارسی و عربی و برعکس در کتابهای ترجمه شده مشاهده میکنیم. در آن وقت که فضای سنگینی از حرکت استعاری و توطئهانگارانه بر این کشورها حکومت میکرد، بستر مناسب را فراهم میساخت تا این ترجمهها را ببینند یا اخبار و گزارشهای آن را بشنوند و احساس خطر کنند و از عواقب بد آن برحذر دارند و حکم به تحریم ترجمه به هر زبانی بدهند.
۴ـ۲ نگرانی از به فراموشی سپردن قرآن
عامل دیگری که در طرح تحریم ترجمه مؤثر افتاد، ترس و نگرانی از فراموش شدن متن قرآن و جایگزین شدن متون ترجمهشده به جای قرآن بود. فقیهان و قرآنپژوهان هیچ گاه برخوردی با قرآنهای ترجمه شده پیشین نداشتند؛ اما چون چاپ کتاب و متون گوناگون بهشدت رواج یافت، این ترس در دل آنها خانه کرد که مبادا این ترجمهها رواج یابد و جایگزین مصحف گردد و روزی برسد که دیگر مردم غیر عرب به قرآن دسترسی نداشته باشند و هر آنچه میبینند، ترجمههایی باشد که منتشر شده، و دیگر از قرآن خبری نباشد. این گروه نمونه این تجربه را در کتابهای تورات و انجیل میدیدند که چگونه در آغاز از زبانهای اصلی خود به زبانهای یونانی و آرامی و لاتینی ترجمه شد و اصل آنها با ترجمه شدن از بین رفت.
محمد مصطفیالشاطر ـ یکی از مخالفان جدی ترجمه ـ در کتابی که با عنوان «القول السدید فی ترجمه القرآنالمجید» تألیف کرده، به صراحت از این نگرانی یاد میکند و خطر نابودی قرآن را در درازمدت گوشزد میشود و معتقد است که باید از این تجربه عبرت گرفت.14
این نگرانی زمینه دیگری هم داشت که در کشورهای تحت سلطه دولت عثمانی مانند مصر و سوریه طبیعی مینمود. دولت جدید ترکیه، یعنی کمال آتاتورک ـ که در آن زمان به تازگی بر سر کار آمده، خود را از کشورهای اسلامی جدا کرده و ادعای لاییک بودن میکرد ـ دستور به تغییر رسمالخط ترکی به لاتین داد و مقرر کرد که قرآنهایی چاپ شود که به همین خط باشد و ترجمهها به خط لاتین رایج گردد. او به این اکتفا نکرد، بلکه از علما خواست که به مؤمنان اجازه خواندن نماز به زبان ترکی بدهند. این حرکت برای محو آثار فرهنگ دینی و جداکردن مردم از گذشته خود ـ که آثار زیانبار و بریدگی از گدشته را بهخوبی نمایان ساخته بود ـ علمای بلاد دیگر بهویژه مرکز تولید فرهنگی (مصر)را حساس کرد و آنان را به نگرانی انداخت که مبادا ترجمه قرآن و رایج شدن آن، مقدمات به فراموشی سپردن قرآن و جایگزین کردن متون ترجمه شده به جای مصحف باشد.
اگرچه این حرکت مخرب در مورد قرآن و نماز در ترکیه با هدف حذف قرآن صورت گرفت و به ناکامی انجامید و نقشه نوکرانی مانند آتاتورک با مخالفت علمای غیور ترکیه خنثی شد، ولی حرکت ترجمه در جاهای دیگر اهداف دیگری را دنبال میکرد. از این رو ترس از حذف قرآن معنا نمییافت. بهترین دلیل بر نفی این واهمه، ترجمههای فراوان در بلاد اسلامی و کنار نرفتن متن مصحف از مجامع اسلامی است. هرچه این ترجمهها افزون شده، شمارگان قرآنها بیشتر گردیده است و وجود ترجمههای همراه با متن و بدون متن، تأثیری در حضور قرآن در مجامع نداشته، اتفاقاً وجود این ترجمهها انگیزه مراجعه به قرآن و چاپ و نشر و در اختیار قرار گرفتن فراوان آن را بیشتر کرده، تا جایی که این دغدغه به صورت آشکار برطرف شده است. باید گفت که مشکل نابودی اصل متن کتاب مقدس داستان دیگری دارد که دست کم ربطی به ترجمه آن ندارد.
اگر بر فرض، در متن کتاب مقدس تحریفی انجام گرفته، اما در این کتاب موجود از زمان نگارش و ترجمههای گوناگون آن هیچ تغییر و اضافهای رخ نداده است و هم اکنون نسخههای برابر با نسخههای قرن دوم میلادی در موزهها و کتابخانههای معتبر دنیا موجود است. به تعبیر درست جناب آقای معرفت اگر تحریفی در عهدین به وجود آمده، در الفاظ آن نیست و در تفسیرهای آن نسبت به اصل وحی شده است که توسط گزارشگران انجام گرفته است؛15 زیرا انجیل و تورات متون القایی و شفاهی بودهاند، نه متون کتبی لفظ به لفظ.
ترس از نابودی قرآن در هنگام رواج چاپ و دوری این فقیهان و نویسندگان از کشورهای غیر عربی اسلامی، ایجاد شد.16 به گمان ایشان ترجمه قرآن میتوانست زمینه نابودی آن را در کشورهای غیر عربی فراهم سازد. کشورهای عربی که قرآن را در اختیار داشتند و از ترجمهای استفاده نمیکردند، از این خطر فرضی در امان بودند. به هرحال، نابودی قرآن توهمی بیش نبود که در ذهن عدهای از این گروه خلجان کرده و غوغایی برپا نموده آن گونه که آنان در صدد برآمدند تا دلیلی بر تحریم ترجمه پیدا کنند.
۴ـ۳ بیتوجهی به بعد اعجاز ادبی و بیانی قرآن
اعجاز قرآن کریم یکی از مدخلهای بزرگ قرآنپژوهی است. قدیمیترین محور اعجاز، اعجاز در فصاحت و بلاغت و تأکید بر زیباییها و شگفتیآفرینیهای بیانی و بلاغی قرآن است. همه اینها بر مدار زبان عربی میچرخد که اگر قرآن در میان مسلمانان غیر عرب به زبانی دیگر ترجمه شود، نمیتواند آن زیباییها را ترجمه کند و فصاحت و بلاغت و تحدّی قرآن را نشان دهد. در نتیجه، عرضه قرآن کریم برای غیر عربها اثری سبک و غیر جذاب نشان داده میشود. این ترس با ترس دیگری همراه گردید و آن اینکه در بلاد اسلامی با وجود قرآن کریم و احترام و قداست چنین متنی، توجه به زبان عربی، زبان متون دینی همچون قرآن و سنت و مهمترین آثار و منابع فرهنگ و تمدن اسلامی، همچنان پابرجا خواهد ماند و اما اگر قرآنها ترجمه شدند، دیگر آن اهمیت و اهتمام دوام نخواهد آورد و مسلمانان به آن اهمیت لازم را نخواهند داد.17
روشن است که چنین انگیزهای نمیتواند تأثیرگذار در حکم الهی باشد؛ زیرا کسی ترجمهها را جایگزین قرآن نمیکند. ترجمه به این خاطر است که کسانی که عربی نمیدانند و شرایط آگاهی از متن و قواعد زبان برای آنان فراهم نیست، با خواندن قرآن از محتوای پیام الهی آگاهی یابد. دور شدن از زبان و حمله به آن کشورهای اسلامی داستان دیگری دارد که در مباحث آتی به آن اشاره خواهد شد.
۴ـ۴ وسوسههای استعماری
برخی در بررسی انگیزهها و علل تحریم ترجمه قرآن کریم به این نکته اشاره کردهاند که نظریه تحریم ترجمه قرآن از سوی بعضی از فقیهان و قرآنپژوهان، در دوره اخیر، ریشه در ادله فقهی آنان ندارد، بلکه زمینههای فکری و فرهنگی داشته و القائات خناسانه استعمارگران در آن بیتأثیر نبوده است. پس از پارهپاره کردن کشورهای اسلامی و هجوم گسترده بر اندیشه و فرهنگ اسلامی با حرکتهای تبشیری از سوی نهادهای مسیحی و استعمارگران، متفکران و مصلحان مسلمان طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند. از این رو مبلغان مسیحی برآن شدند تا کاری کنند که قرآن هرچه کمتر در اختیار مسلمانان قرار گیرد و نسلهای نو با محتوای آن آشنا نشوند و لذا به صورت غیرمستقیم القا کردند که ترجمه قرآن نمیتواند گویای قرآن باشد و ترجمه قرآن کریم محال و بیفایده است.
پینوشتها:
۱ـ در این باره ر.ک: التفسیر و المفسرون، معرفت محمدهادی، ج۱، ص۱۲۷٫
۲- مصباح الفقیه، همدانی رضا، کتاب الصلاه، ص۲۸۲؛ مستمسک العروه الوثقی، حکیم سیدمحسن، ج۶، ص۲۲۷-۲۲۰٫
۳- التفسیر و المفسرون، معرفت محمدهادی، ج۱، ص۱۳۹، به نقل از رساله القرآن و الترجمه، ص۳۰۴٫
۴- البیان، ص۵۰۶ ـ ۵۰۵، تعلیقه ۵٫
۵- سرخسی ابوبکر، المبسوط، ج۱، ص۳۷، قاهره مطبعه السعاده.
۶- مباحث فی علوم القرآن، مناع القطان، ص۳۱۸؛ معجزه بزرگ، ابوزهره محمد، ص۶۹۰، ترجمه محمود ذبیحی و متن عربی، ص۵۲۷٫
۷- الموافقات فی اصول الشریعه، شاطبی ابواسحاق، ج۲ و۱، ص۳۷۹-۳۷۷، بیروت: دارالمعرفه.
۸-همان، ص۳۷۹، و ترجمه معجزه الکبری، ص۶۹۳٫
۹-التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۱ و علوم القرآن، عبدالله محمد شحاته، ص۲۸۷٫
۱۰- همان، ص۱۴۳٫
۱۱- مباحث فی علوم القرآن، ص۳۱۸-۳۱۲٫
۱۲- علوم القرآن، ص۲۶۷، قاهره: مکتبه نهضه الشرق، چاپ اول، ۱۹۸۵م.
۱۳- المداخل لدراسه القرآن الکریم، محمد ابوشهبه، ص۳۹۴، بیروت: دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
۱4ـ التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۲۸، به نقل از القول السدید، ص۱۶ـ ۱۵٫ همچنین ر.ک: القرآن المعجزه الکبری، محمد ابوزهره، ص۵۸۸؛ علوم القرآن، شحاته عبدالله محمود، ص۱۶۷٫
15ـ همان، ص۱۲۹٫
16ـ این توهم آن چنان بود که شیوخ الازهر هنگامی که شنیدند قرآنی به انگلیسی ترجمه شده و در گمرک مصر است فتوا دادند که باید آن ترجمهها مصادره و سوزانده شود. ر.ک: علوم القرآن، شحاته، ص۲۸۵٫
17ـ مباحث فی علوم القرآن، مناع القطان، ص۳۱۳ و ۳۲۰٫
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید