1394/12/16 ۱۰:۱۶
«تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران» عنوانی توجهبرانگیز (و تا حدودی باب روز چنانکه امروزه حتی در آموزشگاههای آزاد موسیقی نیز کلاسهایی برای آن برگزار میشود)، و نام یک کتاب «فرهاد فخرالدینی» است. این کتاب که مانند یکی دو کار نظری- آموزشی دیگر او از طرحهای درسی سالهای طولانی تدریسش سر برآورده (در این مورد از 1350)، به کندوکاو گوشه به گوشه ردیف دستگاههای موسیقی ایرانی اختصاص دارد.
«تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران» عنوانی توجهبرانگیز (و تا حدودی باب روز چنانکه امروزه حتی در آموزشگاههای آزاد موسیقی نیز کلاسهایی برای آن برگزار میشود)، و نام یک کتاب «فرهاد فخرالدینی» است. این کتاب که مانند یکی دو کار نظری- آموزشی دیگر او از طرحهای درسی سالهای طولانی تدریسش سر برآورده (در این مورد از 1350)، به کندوکاو گوشه به گوشه ردیف دستگاههای موسیقی ایرانی اختصاص دارد. کتاب از 20 فصل، یک پیوست تصاویر و یک نمایه ترکیب یافته است. خود بدنه اصلی یا متن کتاب، بیآنکه مولف تصریحی در فهرست کرده باشد به دو بخش کلی (از فصل یک تا 11 و از 12 تا 20) تقسیم شده است که به نظر میرسد قرار بوده بخش نخست ذهن خواننده را برای ورود به بخش دوم -که کار اصلی کتاب است- یا همان «تجزیه و تحلیل و شرح» ردیف آماده کند. در بخش نخست، گذشته از بعضی مطالب ابتدایی تئوری موسیقی ایرانی- که قاعدتا جایش در درسهای پیشنیاز این درس است و معمولا خوانندهای که به سطح خواندن و فراگرفتن چنین کتابی میرسد از آن آگاه است- اندکی درباره مفاهیم بنیادینی همچون ردیف و دستگاه و... میخوانیم و سپس فصلهایی درباره برخی نظریات قدیم موسیقی از نظریهپردازان بزرگ (فصلهای چهار، پنج، 6، هفت و هشت) و دوباره بازگشت به موسیقی کلاسیک امروزین که به نظر مولف از دوره قاجار شکل کنونی را یافته است (فصلهای 9، 10 و 11). این چیدمان با توجه به راهبرد کلی کتاب که به تصریح نویسنده نوعی کار مقایسهای میان نظریههای جدید و قدیم است، درست مینماید، اما دو اشکال اصلی آن را از رسیدن به نهایت فایده ممکن برای چنین کتابی باز میدارد. نخست اینکه کتاب شامل برخی نظریات قدیمی و تا حدی منسوخ شده درباره پدید آمدن و تحول موسیقی دستگاهی است؛ مانند رابطهای که میان موسیقی امروزین و سایههای باقی مانده از موسیقی دوران ساسانی در همان آغاز به خواننده عرضه میشود. چنین نظریاتی اگر هم روزگاری جایگاهی در موسیقیشناسی ما داشتند، با کار دو نسل از موسیقیشناسان در چهار دهه منتهی به تصحیح و بالاخره چاپ این درسنامه، شایسته تدقیق و پالایشاند. همین وضعیت در ادامه هنگامی پیش میآید که به مفاهیم فنیای همچون «پرده»، «شد»، «مقام» و... و رابطه آنها با دستگاه و سیستم دستگاهی برمیخوریم. اکنون دستکم دو دهه است بحث درباره اینها یکی از کانونهای اصلی کار موسیقیشناسی به زبان فارسی را تشکیل میدهد، اما در کتاب فرهاد فخرالدینی از این همه خبری نیست. رویکرد مبتنیبر یافتن پیوند نظریات قدیم موسیقی موجود در رسالات و اکنون موسیقی ما، در نظریهپردازی معاصر رویکردی مرسوم بوده است که معمولا شکل سه بخشیای به خود میگرفته؛ نخست اعلام کلی ارتباط و دوم تلاش برای اثبات اینکه موسیقی امروز با آن موسیقی قدیم پیوندی دارد با تهرنگی ایدئولوژیک و سوم مطالعات موسیقیشناختی تاریخی برای روشن ساختن سیر دگرگونی. کتاب حاضر اما از این منظر گونهای بسیار خاص به شمار میرود، زیرا مولف ضمن اینکه میپذیرد سیستم امروزی از تحول سیستم قدیمی نشأت گرفته آن را «تحریف» به حساب میآورد. تحریفی که به ظن او در سامانه فواصل و مفاهیم موسیقی ایرانی رخ داده (نه چنانکه «ساسان فاطمی» به شکلی دانشورانهتر از افول یک فرهنگ موسیقی پیشرفته میگوید بلکه تحریف، آن هم در حوزه فواصل که قاعدتا تنها میتواند تغییر کند). پس از بخش اول که در بسیاری جاها همراه با نقلقولهای بیپردازش و طولانی چند صفحهای از «عبدالقادر مراغهای»، «روحالله خالقی» و... است، بدنه اصلی کتاب با آنچه در اصل در پی آن است آغاز میشود. در این قسمت گوشههای هر دستگاه یا آواز تک به تک بررسی میشود و بهعنوان تجزیه و تحلیل، نخست آنچه مولف مقام میخواند از درونشان استخراج میشود و سپس اگر میسر باشد ساختار وزنی، الگوهای ریتمیک و اگر در دسترس باشد طرح فرمی گوشهگوشه کندوکاو میشود و باز اگر امکانش باشد رابطه برخی از این ساختارهای فاصلهای با تئوری قدیم از دید مولف به نمایش درمیآید (که البته قدری بیسروسامان و نامنسجم است). تجزیه و تحلیلهای کتاب تا حدی تکیه به ردیفهای ویولن و بهخصوص نسخه «علی تجویدی» دارد و از همین رو برای علاقهمندان به کارهای مقایسهای قابل تامل است، زیرا اغلب کارهای مشابه کنونی به ردیفهای تار و سهتار و بهویژه نسخههای خاندان فراهانی میپردازند. در راه این مقایسههای نظری نویسنده هر از گاهی با آوردن نقلقولهایی از ابوالحسن صبا و تجویدی نکاتی تفسیری درباره حالتها، اجراها و حسهای مختلف در اختیار خواننده میگذارد. این نکات که اغلب معیارها و ضوابط زیباشناختی از دید برخی استادان بزرگ موسیقی ایرانیاند، اگر بهعنوان دیدگاههای یک مکتب خاص موسیقی ایرانی (شاخه همهگیر شده از مکتب «وزیری») درباره مسائل اجرایی ردی تلقی شوند، یک جا جمع شدنشان میتواند بسیار سودمند و آگاهیبخش باشد. گذشته از همه اینها در کتاب شواهدی هست که اگر بپذیریم محتوای اصلی مربوط به دهه 1350 بوده روشها و رویکردهایی انقلابی و پیشتر از زمان را در آنها خواهیم یافت؛ مانند استفاده از روش آماری در تعیین اهمیت نغمهها یا توجه به چیدمان نتهای دستگاه و ناسازگاریاش با حقیقتهای اجرایی. همین نکته باعث میشود اگر کتاب در کل برای آگاهی از مباحث امروزین موسیقیشناسی درباره ردیف بسنده نباشد دستکم بهعنوان بخشی از پازل تاریخ نظریه موسیقی معاصر قابل اعتناست بهخصوص که مولف این نظریات معلم برخی نظریهپردازان نسل بعد بوده و بر آنها اثر گذاشته است.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید