شهر و شهروندی در ادبیات جهان (قسمت دوم)

1394/12/11 ۰۸:۱۱

 شهر و شهروندی در ادبیات جهان (قسمت دوم)

قسمت اول پرونده شهر و شهروندی در ادبیات فرانسه با محوریت پاریس را در آثار سه تن از نویسندگان شهیر جهان بررسی کردیم. نویسندگانی چون ویکتور هوگو، پاتریک مودیانو و ارنست همینگوی. در این شماره قسمت پایانی «پاریس» را خواهید خواند تا در شماره‌های بعدی سراغ شهرهای دیگر جهان برویم.


روشنایی‌های شهر
زهرا نوروزی:  قسمت اول پرونده شهر و شهروندی در ادبیات فرانسه با محوریت پاریس را در آثار سه تن از نویسندگان شهیر جهان بررسی کردیم. نویسندگانی چون ویکتور هوگو، پاتریک مودیانو و ارنست همینگوی. در این شماره قسمت پایانی «پاریس» را خواهید خواند تا در شماره‌های بعدی سراغ شهرهای دیگر جهان برویم.

بالزاک
اُنوره دو بالزاک در شهر تور فرانسه به دنیا آمد. در هشت سالگی به مدرسه‌ای شبانه‌روزی فرستاده شد، اما در ۱۸۱۳ مدرسه را ترک کرد و ‌سال بعد همراه با خانواده راهی پاریس شد تا حقوق بخواند اما با وجود مخالفت خانواده، ادبیات را برگزید. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازک‌بینانه روحیه شخصیت‌های داستان‌های بالزاک بسیار تأثیرگذار است.
در ابتدای راه تحت‌تأثیر والتر اسکات آغاز به نگارش رمان‌های تاریخی كرد که خود بعدها از آنها با عنوان مزخرفات ادبی یادکرد. انتشار «روان‌شناسی ازدواج» در ‌سال ۱۸۲۹، نخستین موفقیت‌های ادبی او را به دنبال داشت. پس از نوشتن چند رمان‌ عامه‌پسند برای کسب درآمد، انتشار رمان «چرم ساغری» در ‌سال ۱۸۳۱، شهرت بسیاری برایش به همراه داشت.
بالزاک پس از آن بیشتر شبانه‌روز را به نوشتن می‌پرداخت. او با زنان متعددی رابطه داشت که تقریبا همه این زنان الهام‌بخش شخصیت‌های مونث رمان‌های بالزاک هستند. از میان آنها می‌توان نام لور دو برنی (مادام دو مورسوف در «زنبق دره»)، دوشس دو کستری (دوشس دولانژه در اثری به همین نام)، کارولین مربوتی (دینا دو بودره در رمان «الهه ناحیه») و کنتس ژیدوبونی ویسکونتی (لیدی دادلی در رمان «زنبق دره») را به میان آورد. بالزاک از رابطه‌اش با مری دو فرنه صاحب دختری به نام مری کارولین شد و از میان زنانی که دلبسته‌شان شد، با کنتس اولین‌هانسکا همسر اشراف‌زاده‌ای که املاک وسیعی در روسیه داشت، مکاتبه‌ای ۱۷ساله‌ داشت. این نامه‌ها تحت عنوان «نامه به بیگانه» منتشر شدند و هرچند کنتس‌هانسکا پس از مرگ شوهرش در‌ سال ۱۸۴۱ ازدواج با او را نپذیرفت، اما در ۱۸۵۰ زمانی که بالزاک سخت بیمار بود راضی شد با او ازدواج کند. چند ماه بعد بالزاک در پاریس درگذشت و در قبرستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
آثار بالزاک آینه‌ای از جامعه فرانسه روزگار اوست. او افراد هر طبقه اجتماعی، از اشراف فرهیخته گرفته تا دهقانان عامی را در کمدی انسانی خود که شامل ٩١ اثر و دو‌هزار پرسوناژ است، جای می‌دهد و جنبه‌های گوناگون شخصیتی آنان را در معرض نمایش می‌گذارد. رئالیسم عریان و بدبینی بالزاک به سرشت انسانی، زمینه‌ساز ایجاد جنبش ناتورالیسم در ادبیات فرانسه شد. عوامل بسیاری در این بدبینی سهیم بودند، مثل دوران کودکی و اوضاع اجتماعی زمان او. رمان‌های او بر بسیاری از نویسندگان ناتورالیست ازجمله امیل زولا تأثیر بسزایی داشت.
پاریس در آثار بالزاک ازجمله باباگوریو و کمدی‌انسانی اهمیت فراوانی دارد. او همان نویسنده نابغه‌ای مانده است و خواهد ماند که ادبیات فرانسه را تغییر داد. راستینیاک، قهرمان داستان جوانی شهرستانی است که برای درس خواندن به پاریس آمده و در خلال داستان با اشرافیت پاریس در قرن نوزدهم مواجه می‌شود. بالزاک، باباگوریو را با شرح پانسیون ارزانی در پاریس آغاز می‌کند.
راستینیاک جوان تمایل دارد اهالی پاریس را بی‌نقص و آرمانی نشان دهد اما به تدریج موفق به کشف چهره واقعی آنها می‌شود. باباگوریو عشق بی‌حد و مرزش را نثار دخترانش که با دو اشرافی ازدواج کرده‌اند، می‌کند. بالزاک در این اثر دنیای فقیر نیازمندان، تظاهر ثروتمندان و اجتماع خوش‌ظاهر و زشت نهاد را به خوبی به‌تصویر می‌کشد. درواقع همان عشق به پاریس و همان انزجار از اوضاع اجتماعی این شهر، همان‌طور که خود بالزاک احساس می‌کرده است، در فکر و روح راستینیاک جلوه می‌کند.
نکته دقیق و قابل‌ملاحظه این‌جاست که از همان وهله اول، بالزاک ما را به عالمی بالاتر از بشریت می‌برد و انسانیت را در مدارج عالیه نشان می‌دهد. داستان از شرح پانسیونی در کوچه نو- سنت- ژنویو پاریس بین کارتیه لاتن و فوبورسن مارسل شروع می‌شود و بالزاک به وضوح می‌گوید، تردید باید کرد که معنی این داستان خارج از پاریس قابل‌فهم باشد. از کوچه‌های تنگ تا پیاده‌روهای خشک و جوی‌ها و سبزه‌ها، عمارت‌ها و مجسمه‌ها، تمامی را به‌دقت به‌تصویر می‌کشد، پاریس را خوب می‌شناسد و از این شناخت به روشنی بهره می‌گیرد.
همان‌طور که می‌بینیم او در باباگوریو موشکافانه به توصیف شهر می‌پردازد. در این‌جا پیاده‌روها خشک است، در جوی‌ها نه گل هست و نه آب و کنار دیوارها علف سبز شده است. هرچند انسان بی‌قید باشد، مانند تمام رهگذران از دیدن این مناظر غمگین می‌شود. صدای یک درشکه در این محله واقعه‌ای به شمار می‌رود. خانه‌ها صورت غمناکی دارد، دیوارها شخص را به یاد زندان می‌اندازد. چیزهایی که یک نفر پاریسی گم شده در این محله می‌تواند ببیند عبارت است از: پانسیون‌ها و موسسات ارزان، مذلت و زجر، پیری و ناتوانی‌مشرف به مرگ و خاموشی، جوانی برهنه و خوشحال که برای امرارمعاش مجبور است با زحمت و مشقت کار کند. هیچ‌یک از محله‌های پاریس مانند این‌جا وحشتناک و ناشناس نیست. محیط کوچه نو- سنت- ژنویو را مخصوصا باید از سایر کوچه‌های پاریس متمایز کرد و آن را محیطی تصور کرد که از فلز محصور شده است زیرا طرز زندگی اهالی آن با سایر جاها تفاوت دارد.
بالزاک همچنین در کمدی انسانی، جامعه فرانسه و شهر پاریس را از زمان انقلاب تا اواخر دوران سلطنت لویی فیلیپ با همین وضوح به تصویر می‌کشد و می‌توان گفت هیچ نویسنده‌ای به اندازه او در بیان اوضاع و احوال قرن نوزدهم پاریس و شهرهای فرانسه اهتمام نورزیده است.
امیل زولا
زولا، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار فرانسوی از چهره‌های برجسته در آزادی‌سیاسی فرانسه بود که پاریس از آثار او جدایی‌ناپذیر است. در‌ سال ۱۸۴۰ در پاریس به‌دنیا آمد. پدرش، فرانسوا زولا یک مهندس ایتالیایی بود. او با همسر فرانسوی خود، امیلی اوبرت و خانواده به جنوب فرانسه نقل‌مکان کردند. زولا پس از مرگ پدرش در ٧ سالگی، به همراه مادرش در اوج فقر و تنگدستی در‌ سال ۱۸۵۸ به پاریس رفتند و آن‌جا بود که دوست دوران کودکی امیل، پل‌سزان نقاش به او پیوست.
پاریس در آثار زولا اهمیت بسزایی دارد. زولا در خلال اثری با نام «ترز راکن» به زیبایی به توصیف محیط پاریس می‌پردازد. در سال١٨٧١ زولا به نگارش تدریجی سلسله رمان‌های ٢٠جلدی «خانواده روگن ماکار» پرداخت. این اثر که سیر تحولات خانواده‌ای در زمان امپراتوری دوم فرانسه است، از برجسته‌ترین آثار مکتب ناتورالیسم به‌شمار می‌آید. زولا در دارایی خانواده روگون نشان می‌دهد که چگونه این خانواده در مدتی کوتاه صاحب ثروتی بی‌شمار شده است.
در این اثر نیز او همچنان به توصیف محله‌های پاریس و بناهای بزرگش می‌پردازد. از راهی جدید صحبت کرد، از غرق‌شدن رامور... میان میدان بورس و اپرا ... ٣‌سال بود که موره منتظر این کارها بود... با جاه‌طلبی بسیار... او کامروایی زنان را می‌دید که... محصور شده با این خیابان‌ها و خیابان نو- سنت- آگوستین.
او در ادامه از پارک‌مونسو در جنگل بولونی نیز سخن به میان می‌آورد. در داستان «غذای پس‌مانده» از همین مجموعه زولا غارت اموال ملت را در زمان ناپلئون سوم نشان می‌دهد و جامعه فاسد زمان امپراتوری‌دوم را با توصیفی گویا و تصویری رنگین پیش‌چشم می‌گذارد. داستان «شکم پاریس» نیز شرح زندگی فقیرانه و پر از رنج کاسب‌های کم‌سرمایه را با واقع‌بینی بسیار و صادقانه نمایان می‌سازد.
پس از آن یکی از معروف‌ترین رمان‌های این سلسله به نام «گناه کشیش موره» در ١٨٧٥ منتشر شد که در آن تضاد حکومت‌طبیعی و حکومت‌مذهبی عرضه می‌شود. در این داستان زولا معایب و غرایز پست جامعه فاسد شده و سودجویی‌های مفرط را بی‌پروا فاش می‌سازد. در داستان «دکه می‌‌ فروش» شاهد وصف مناظر پاریس از فراز تپه مونمارتر هستیم، هیاهوی میخواران که گرداگرد پیشخوان‌های می‌فروشی را گرفته‌اند و تصویرهای دوزخی دیگری که از قدرتی استثنایی برخوردارند، چنان‌که از نفرت و وحشت، زیبایی غیرقابل تصوری پدید می‌آورند. زولا در داستانی به نام «حمله‌آسیا» از خاطرات جنگ ١٨٧٠ مایه‌گرفته و توصیف ساده مناظر زیبا و عاشقانه‌ای است که بر اثر جنگ دچار ویرانی و قتل و غارت شده بود. این داستان را از بهترین داستان‌های زولا شناخته‌اند.
 او در «نانا»، نهمین داستان از سلسله رمان روگون ماکار بیشتر جامعه‌ای تباه شده را به تصویر می‌کشد تا عشق و دلدادگی. زولا، به قهرمانان کتاب واقعیت پرجاذبه‌ای می‌بخشد، چنان‌که خواننده در پشت چهره‌های داستانی، اشخاص واقعی را به خوبی می‌بیند. در‌ سال ١٨٨٢ کتاب «دیزی» انتشار یافت. مقصود از دیزی، دیگ ثروتمندان است که زولا برای هجو کردن آداب و رسوم کاسب‌های پولدار، خانه ظاهرا مجللی را در یکی از کوچه‌ها برگزید و درون آن را به نمایش گذاشت، دیوارها را شفاف ساخت و رازها را از پشت آن بیرون کشید و هیاهوی خانواده‌ها و پخت‌وپز روزانه و آمدورفت‌های فریبکارانه را به زیبایی نشان داد. زولا به کسانی که در این کانون‌ها ادعای نیکبختی دارند، خطاب می‌کند و می‌گوید شما دروغ محض هستید و در دیگ شما چیزی جز کثافت و فساد پخته نمی‌شود.
پس از «کامروایی زنان» که در آن نیز به توصیف فروشگاه‌های بزرگ می‌پردازد و «شاد زیستن»، «ژرمینال» منتشر شد که سیزدهمین کتاب از این سلسله رمان محسوب می‌شود. در «ژرمینال» زندگی نکبت‌بار کارگران معدن شرح داده شده است، کارگرانی که زیر بار استخراج معدن خرد شده‌اند و با مزد ناچیز و گرسنگی در وضع آشفته‌ای به‌سر می‌برند، فساد بر سراسر زندگی‌شان حکمفرما می‌شود و به سبب آن‌که ارباب‌ها قصد دارند از مزدشان کسر کنند، به اعتصاب روی می‌آورند. چندین ماه از کار دست می‌کشند و دست آخر بر اثر سرما و گرسنگی، اعتصاب‌شان به شکست می‌انجامد، تسلیم می‌شوند و به دوزخ معدن بازمی‌گردند. «ژرمینال» چنان انعکاس عظیمی داشت که منتقدان تنها به ستایش این اثر پرداختند.
سال بعد در ١٨٨٦ «شاهکار» منتشر شد. این اثر موجب رنجش سزان شد که وجود خود را در چهره قهرمان کتاب به‌وضوح می‌دید. «شاهکار» زولا دنیای هنری پاریس در سده نوزدهم را به‌طور درخشانی تصویر کرده و از این نظر رمانی پیدا نمی‌شود که به پای کار زولا برسد.
زولا در اثری دیگر با نام «زمین»، با لحنی خشونت‌بار از دهقانانی که برای علاقه به زمین از کشتار و خیانت روگردان نیستند، سخن رانده است. وصف صحنه‌های ننگین و قبیح، طوفانی از مخالفت برپا کرد. پس از انتشار کتاب «رؤیا»، زولا کم‌کم از سلسله رمان «روگون ماکار»، احساس خستگی کرد و پس از انتشار ٣ رمان دیگر، بعد از ٢٢سال، در سال ١٨٩٣، به این رمان‌ها پایان بخشید. هریک از رمان‌های این مجموعه مستند هستند و از ارزش مدارک کاملا مستقلی برخوردارند که درمجموع درباره محیط اجتماعی پاریس، بینشی دقیق به دست می‌دهند.
زولا علاوه‌بر سلسله رمان «روگون ماکار» دو سلسله دیگر انتشار داد که یکی از آنها مجموعه «سه‌شهر» است درباره لندن، رم و پاریس. در رمان «سایه‌های شب» یا «هیولای درون»، زولا به شبکه گسترده راه‌آهن در فرانسه و دنیا می‌پردازد. او در بیستم سپتامبر ١٩٠٢ در پاریس مستقر شد و در آپارتمانش بر اثر مسدودشدن لوله‌بخاری، به اختناق دچار شد که هیچ‌گونه درمانی سودمند نیفتاد. مراسم تشییع وی در میان گروه عظیمی از مردم انجام گرفت و ٦‌سال بعد جسدش به پانتئون انتقال یافت.
زولا در هنر رمان‌نویسی نبوغ فراوانی دارد و در تصویر اجتماع پاریس استعدادی بی‌نظیر و استثنایی نشان داده است. آثار این نویسنده بزرگ با آن‌که بر جنبه‌های علمی زیست‌شناسی و مسأله توارث و جبر علمی متکی است، از جنبه‌های شاعرانه و تغزلی و صور ذهنی خارق‌العاده نیز سرشار است. زیبایی توصیف‌های زولا از پاریس و قهرمانانش، در تک‌تک آثار ارزشمند او آشکار و انکارناپذیر است.
الکساندر دوما
الکساندر دوما، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، مقاله‌نویس و خبرنگاری که به او لقب «سلطان پاریس» را داده‌اند، یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به شمار می‌رود. او بیش از ٣٠٠عنوان کتاب دارد و بسیاری از رمان‌های او از قبیل «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، «بیست‌سال بعد» و «ویکنت دوبراژلون» رمان‌هایی دنباله‌دار هستند.
الکساندر دوما در روستایی نزدیک پاریس چشم به جهان گشود. پدر او، توماس الکساندر داوی دولا پاتریه و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره، وقتی او به دنیا آمد، ثروت و موقعیت خود را از دست داده بودند. پس از مرگ پدر، مادر او برای تأمین مخارج تحصیلش به سختی کار می‌کرد و با داستان‌هایی که از شجاعت پدر در زمان اوج اقتدار ارتش ناپلئون برای او تعریف می‌کرد، ماجراجویی و قهرمان‌پروری را در ذهن فرزندش پرورش می‌داد. پس از استقرار رژیم سلطنتی، الکساندر ۲۰ساله در ‌سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با حمایت بستگان پدرش، به‌سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد.
الکساندر دوما در ‌سال ۱۸۳۰ در انقلابی شرکت کرد که منجر به براندازی حکومت شارل و روی کار آمدن لوئی فیلیپ شد. پس از شورش‌های پی‌درپی در فرانسه، مدتی سپری شد تا او با بهبود اوضاع، در‌ سال ۱۸۳۸ موفق به انتشار رمان دنباله‌دار «کاپیتان پاول» شود. در سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ رمان «جنایات مجلل»، شرح جنایات مشهور اروپا را به رشته تحریر درآورد.
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و باوجود ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار او دیده می‌شود. یک‌بار در جواب توهینی که به پیشینه نژادی او شده بود، گفت: پدر من یک دورگه اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاهپوست است و پدر پدربزرگ من یک‌میمون. می‌بینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست. دوما پنجم دسامبر ‌سال ۱۸۷۰، در ۶۸سالگی دیده از جهان فروبست و در ‌سال ۲۰۰۲ میلادی دولت به مناسبت دویستمین سالگرد تولدش بقایای جسد او را در پانتئون پاریس، محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.
درخشش پاریس در آثار دوما بر کسی پوشیده نیست. در رمان زیبای «کونت مونت کریستو»، ادموند دانتس، دریانوردی که در پی داستان زندانی می‌شود، با چندین چهره می‌خواهد با ثروت افسانه‌وارش، طبقه اشراف پاریس را به‌هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی و به‌مدت ١٤‌سال محبوس می‌شود. در سیاهچال پس از چندین‌ سال از زندانی شدنش، متوجه می‌شود که زندانی دیگری به نام آبه‌فاریا، کشیش و دانشمند ایتالیایی، مشغول حفاری است تا از زندان فرار کند. سرانجام او نیز مشغول به کار می‌شود.
آبه‌فاریا، نقشه گنج جزیره مونت‌کریستو را در اختیار او می‌گذارد ولی خود او قبل از فرار می‌میرد. دانتس از زندان می‌گریزد و با گنج به پاریس می‌رود. دانتس از حد قوانین انسانی و الهی فراتر می‌رود و مانند تقدیر، بی‌رحم و تزلزل‌ناپذیر، از ٣ دشمن خود انتقام می‌گیرد. عجیب‌ترین ماجراها در این اثر زیر سایه پاریس نقل می‌شود. نویسنده پروای حقیقت‌نمایی ندارد و سبکش روی هم رفته روان و پویاست. در خلال این اثر دوما از محافل پاریس سخن به میان می‌آورد که «آندرا» بعد از رفتن پدر به‌طور کامل خود را در محافل پاریس جا کرد خاصه آن‌که وقتی انسان پول داشته باشد محافل پاریس او را زود می‌پذیرند و حاضرند طبق ارزش ظاهری‌اش با او رفتار کنند.
از کافه‌ها سخن می‌گوید: غذایی که من امروز طبخ کردم برای تو جلوه ندارد برای این‌که تو پیوسته اغذیه لذیذ «مهمانخانه شاهزاده» یا «کافه پاریس» را تناول می‌کنی.
و در بخشی از این رمان از قبرستان پرلاشز می‌گوید: جنازه «والانتین» را برای دفن به سوی قبرستان «پرلاشز» می‌بردند. زیرا «ویلفور» که خود را یک پاریسی اصیل می‌دانست، عقیده داشت که جنازه اعضای خانواده خود او ‌باید در قبرستان «پرلاشز» دفن شود.
او می‌اندیشید که در پاریس فقط یک قبرستان شایستگی دارد که پاریسی‌های اصیل را بپذیرد و آن‌هم قبرستان «پرلاشز» است. «ویلفور» قبرستان «پرلاشز» را چون کاخی می‌دانست که برای آرامگاه ابدی خانواده او و خودش مناسب است.
اما سایر قبرستان‌های پاریس را چون مسافرخانه‌هایی به شمار می‌آورد که برای سکونت غربا به‌وجود آمده و یک پاریسی اصیل و با حیثیت هرگز در یک مسافرخانه سکونت نمی‌کند بلکه اگر مجبور باشد شبی در خارج از منزل به سر ببرد در مهمانخانه‌های درجه اول بیتوته می‌كند نه در یک مسافرخانه محقر مخصوص سکونت موقتی غربای کم‌بضاعت.
در رمان دیگری از الکساندر دوما با عنوان «سه‌تفنگدار»، اشخاص، زندگی و قسمتی کوچک از تاریخ فرانسه با مهارتی ویژه به تصویر کشیده می‌شود. «سه‌تفنگدار» در‌ سال ۱۸۴۴ میلادی به‌صورت دنباله‌دار در یکی از مجلات فرانسوی منتشر شد. نخستین‌بار این کتاب توسط محمدطاهر میرزا قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار به فارسی ترجمه و به‌صورت چاپ سنگی منتشر شد. در سال‌های بعد ترجمه جدیدی از کتاب توسط ذبیح‌الله منصوری صورت گرفته‌ است.
در این اثر نیز پاریس نقش پررنگی دارد. در آغاز گاسکون دارتن‌یان، جوانی دلیر و باهوش به پاریس می‌آید. او به دنبال ماجراهایی شگفت‌انگیز با تفنگداران سلطنتی، آتوس، پورتوس و آرامیس پیمان دوستی می‌بندد و به آنها می‌پیوندد. این رمان جنگی را به تصویر می‌کشد که منافع کاردینال ریشولیو را با ملکه آن‌دوتریش در تقابل قرار می‌دهد. نخستین‌بار دارتن‌یان طی ماجرایی موفق به برگرداندن آبروی ملکه می‌شود اما دوک باکینگهام که با پروتستان‌های روشل هم‌پیمان است، در محاصره شهر به دستور ریشولیو کشته می‌شود.
دارتن‌یان عاقبت با کاردینال آشتی می‌کند و تبدیل به سردسته تفنگداران می‌شود. این رمان با ریتمی که به تاخت می‌رود، با دوئل‌ها، مجالس عیش و نوش، تعقیب و گریزها و ماجراهای دربار که پشت‌سرهم می‌آیند، همراه با سبکی ساده و بی‌پیرایه خواننده را شیفته می‌کند. خواننده همراه با ماجراهای وسوسه‌انگیز عاشقانه در خلال رمان مسحور این قهرمانان نیرومند سخت- اراده‌ای می‌شود که ناممکن برایشان وجود ندارد. در این اثر خواننده وزش نسیم آزادی را با تمام وجود حس می‌کند.  در اثری دیگر از دوما با نام «موئیکان دو پاری» نیز داستان دلال جمهوری‌خواهی را در شهر پاریس، همزمان با بازگشت سلطنت بوربن‌ها بین سال‌های ١٨٢٧ و ١٨٣٠ بازگو می‌کند. پاریس در بسیاری از آثار دوما نقش بسزایی ایفا می‌کند. «از پاریس تا آستراکان» و «تأثیرات سفر: از پاریس تا کادیکس» نیز از دیگر آثاری به شمار می‌روند که می‌توان به آنها پرداخت و بی‌شک سرگذشت شاهکارهای الکساندر دوما بی‌اغراق شنیدنی است.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: