نقش زبان در سرنوشت تاریخی ما / دکتر فتح‌الله مجتبایی

1394/11/10 ۱۱:۳۷

نقش زبان در سرنوشت تاریخی ما /  دکتر فتح‌الله مجتبایی

موضوع «زبان‌های بومی و محلی» در کشورهای آسیایی امروز یکی از مهم ترین مسائل روز شده و با تقسیم جهان به دو قطب «تولید‌کننده» و «مصرف‌کننده»، با سرنوشت تاریخی و شرایط زندگی اجتماعی کنونی و آینده مردم این سرزمین‌ها رابطه مستقیم پیدا کرده است. زبان می‌تواند وسیله رشد و ترقی ملتی باشد و می‌تواند موجب رکود و واپس ماندگی و انحطاط شود. ظاهر موضوع چیزی است و عواقب و نتایج آن چیز دیگر. موضوع زبان کلاً و طبعاً به آموزش‌های دانشگاهی و تعلیم و تعلم علوم جدید بستگی دارد و به آسانی نمی‌توان از کنار آن گذشت.




موضوع «زبان‌های بومی و محلی» در کشورهای آسیایی امروز یکی از مهم ترین مسائل روز شده و با تقسیم جهان به دو قطب «تولید‌کننده» و «مصرف‌کننده»، با سرنوشت تاریخی و شرایط زندگی اجتماعی کنونی و آینده مردم این سرزمین‌ها رابطه مستقیم پیدا کرده است. زبان می‌تواند وسیله رشد و ترقی ملتی باشد و می‌تواند موجب رکود و واپس ماندگی و انحطاط شود. ظاهر موضوع چیزی است و عواقب و نتایج آن چیز دیگر. موضوع زبان کلاً و طبعاً به آموزش‌های دانشگاهی و تعلیم و تعلم علوم جدید بستگی دارد و به آسانی نمی‌توان از کنار آن گذشت.
یونسکو روز 21 فوریه ( دوم اسفند) هرسال را «روز جهانی زبان مادری» اعلام کرده است و این اقدام مبارک و فرخنده است. اما گویی مسائل مهم تر و حیاتی‌تری همچون فقر و گرسنگی و ظلم و واپس‌ماندگی و جنگ‌ها و کشتارها و حملات انتحاری و بسیاری دیگر از این‌گونه مسائل و موضوعات در جهان باقی نمانده است، تا روز جهانی دیگری برای آنها هم اعلام شود. جهان ما بیمار است و طبیبی از لون دیگر می‌طلبد.
اما «زبان مادری» و «زبان محلی» بی‌شک از جهات مختلف دارای ارزش تاریخی و عملی و فرهنگی خاص است و باید دور از هرگونه تعصب و بیماری سیاست‌زدگی، عاقلانه به «حفظ» و «تکامل» و «اعتلای» آن پرداخت. ولی از سوی دیگر، در این راه از حد «اعتدال» و «خردمداری» نباید تجاوز کرد.
 باید توجه داشت که اولاً زبان‌های بومی و محلی در کشورهای آسیایی هنوز زبان‌هایی نشده‌اند که بتوانند بار بسیار سنگین علوم جدید و پیشرفت‌های برق‌آسای علمی و فنی در زمینه‌های حیاتی و اجتماعی و فرهنگی امروز را بکشند و ثانیاً باید هشیار بود که تعصبات نابخردانه و غالباً غرض‌آمیز در این راستا به پاره پاره شدن جوامع و کشورهایی که روزگاری دارای هویت تاریخی و فرهنگی مهم و معتبر بوده‌اند منجر نشود و این پاره‌ها به لقمه‌های سهل‌الهضمی برای قدرت‌های سلطه‌گر و استعمارطلب تبدیل نشوند.
شایسته است که ما از تجربه‌هایی که کشورهای دیگر در مواجهه با مسأله زبان‌های بومی داشته‌اند با خبر باشیم و از آنها استفاده کنیم. کشور هند شرایطی شبیه به شرایط ما دارد. هندوستان و پاکستان از چندین ایالت مختلف تشکیل یافته‌اند که هر یک زبان محلی خاص خود را دارند؛ در پنجاب پنجابی، در سند سندی، در بنگال بنگالی، در گجرات گجراتی و ایالت‌های دیگر با زبان‌های محلی دیگر.
در آغاز استقلال هند، مسأله زبان‌های محلی و مادری با شدت تمام مطرح شد و کسانی هم بودند که می‌خواستند از وضعی که پیش آمده بود برای جدا کردن بعضی از ایالت‌ها به سود خود اقدام کنند. ولی تجربه‌های دوران استعمار و وجود کسانی چون جواهر لعل نهرو، ابوالکلام آزاد، ذاکر حسین و چندین شخصیت دیگر باعث شد خطر را دریابند و با سخنرانی‌ها و نوشته‌ها و اقدامات دیگر از بروز فاجعه پیش‌گیری کنند.
اکنون در ایالت‌های هند، هنوز زبان‌های بومی و مادری جایگاه والای خود را دارند، به این زبان‌ها رمان و شعر و تاریخ نوشته می‌شود و جراید مختلف در موضوع‌های علمی و هنری و ادبی و اشعار مهم اجتماعی برای عموم منتشر می‌شود. ولی «زبان هندی» در هند و «زبان اردو» در پاکستان به عنوان «زبان دیوانی و دولتی» و وسیله ارتباط میان مردم ایالت‌های مختلف پذیرفته شده است و وسیله ارتباط فرهنگی و میهنی مشترک همگانی است.
اما هنوز در هند زبان دانشگاهی در سطوح بالای علمی و تخصصی، زبان انگلیسی است و تا زمانی که زبان‌های دیگر توانایی تعلیم و تعلم علمی و دانشگاهی را نیافته‌اند، این زبان در دانشگاه‌ها و مراکز علمی تخصصی جایگاه خود را خواهد داشت و با شدت و سرعت پیشرفت‌های علمی و فنی جهانی، گویا این زبان برای سالیان دراز آینده، همین مقام و موقعیت را در فرهنگ شبه قاره خواهد داشت. و امروز بواسطه همین عامل به ظاهر «اجنبی»، دانشگاه‌ها و مراکز علمی هند با مراکز علمی جهان ارتباط بسیار نزدیک روز به روز دارند. صاحب نظران هند نخواستند که با نقل یا ترجمه الفاظ و اصطلاحات علمی و تجاری جدید به زبان هندی، این زبان را به زبان یأجوج و مأجوج بدل کنند.
باز گردیم بر سر مطلب، روشن است که گویش‌های محلی ما از سرمایه‌های بسیار پر ارزش تاریخی و فرهنگی و ملی ما هستند. یکی از ویژگی‌های برجسته تاریخ و فرهنگ ما، همین تنوع و چندگانگی زبان‌ها و آداب و رسوم و آرا بوده است. مانند باغی که به انواع گل‌ها با رنگ‌ها و بوهای مختلف آراسته باشد و انواع میوه‌ها با طعم‌های گوناگون در هر گوشه آن پرورش یافته باشد. باغی که همه گل‌های آن یک رنگ و یک بو باشد یا تنها یک درخت در همه جای آن روییده باشد، باغ نیست.
تاریخ فرهنگی و زبانی از مواریث زنده تاریخی ما است و باید در حفظ آن بکوشیم. باید در دانشگاه‌های کشور به ابعاد مختلف این تنوع از لحاظ تاریخی و جامعه‌شناسی و ادبی و هنری پرداخته شود، و زبان‌های بومی از لحاظ مختلف مورد تحقیق و مطالعه و تدریس و تعلیم قرار گیرد. در دبستان‌ها و دبیرستان‌های هر ناحیه این زبان‌ها تدریس شوند و ادبیات منظوم و منثور آنها در نشریات محلی و کشوری انتشار یابد. توجه به این نکات تا این حد و «فقط تا این حد» شایسته و بایسته است و می‌تواند پیوندهای تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی و اجتماعی گوناگون این مردم را استوارتر و حس همبستگی و اشتراک در مزایای شهروندی را روشن‌تر و مطمئن‌تر کند. اما باید هشیار بود که تجاوز از این حد و فراتر رفتن از آنچه گفته شد، می‌تواند به زیان‌ها و خسارت‌های جبران‌ناپذیر و خدشه به وحدت و یکپارچگی ملی منجر شود.
منبع: روزنامه ایران
 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: