1392/12/14 ۰۹:۳۳
علی اکبر صنعتی در جمع شاگردان مدرسه صنایع مستظرفه یا همان مکتب کمال الملک چهرهای شاخص در نقاشی و مجسمهسازی بود. وی به علت روحیه مردمی و شرایط زندگی که داشت، تلاش میکرد تا از سوی هنر و ارتباط با جامعه خود، آشتی جامعی میان مردم و هنر ایجاد کند. در این راستا استاد در یک حرکتی زیبا اقدام به تربیت شاگردان یتیم در تهران و کرمان کرد تا بدین طریق نیز نهضت کمال الملکی و آشتی هنر و مردم را زنده نگاه دارد. برای اثبات این صحبت کافی است که به مجسمههای صنعتی در موزهها نگاهی بیندازیم تا دیدگاه وی را به ادبا، مشاهیر، حاکمان، عالی رتبهها در کنار مردم نادار و طبقه ضعیف چون زندانیان دربند، کفاشان و غیره ببینیم.
علی اکبر صنعتی در جمع شاگردان مدرسه صنایع مستظرفه یا همان مکتب کمال الملک چهرهای شاخص در نقاشی و مجسمهسازی بود. وی به علت روحیه مردمی و شرایط زندگی که داشت، تلاش میکرد تا از سوی هنر و ارتباط با جامعه خود، آشتی جامعی میان مردم و هنر ایجاد کند. در این راستا استاد در یک حرکتی زیبا اقدام به تربیت شاگردان یتیم در تهران و کرمان کرد تا بدین طریق نیز نهضت کمال الملکی و آشتی هنر و مردم را زنده نگاه دارد. برای اثبات این صحبت کافی است که به مجسمههای صنعتی در موزهها نگاهی بیندازیم تا دیدگاه وی را به ادبا، مشاهیر، حاکمان، عالی رتبهها در کنار مردم نادار و طبقه ضعیف چون زندانیان دربند، کفاشان و غیره ببینیم. استاد صنعتی تلاش میکرد تا با نشان دادن بخش ضعیف جامعه از سوی هنرش، فریاد آنها را به گوشهای ناشنوا و چشمان نابینا منتقل کند. همچنین در تابلوهای نقاشی رنگ روغن و آبرنگ وی، شاهد جاودانی شدن موضوعهایی چون چوپانان سرگردان، کشاورزان، مردان کوچه و بازار هستیم که وفاداری علی اکبر صنعتی به رئالیسم را نشان میدهد. در صحبتی که با استاد ابوالحسن خان صدیقی، استاد مدرسه صنایع مستظرفه داشتم، درخصوص علی اکبر صنعتی به من گفت که وی آبروی نوین مکتب کمال الملک در مدرسه است. سه کتاب درخصوص علی اکبر صنعتی تألیف کردهام. در کتاب «یادمان استاد علی اکبر صنعتی، نقاش و مجسمهساز معاصر» نگاهی به زندگی او، بیبی، مادر استاد، یتیم خانه کرمان که در آن بزرگ شد و زندگیش در تهران پرداختهام. کتاب «شور عشق» نیز بخشی از کتاب فوق را تشکیل میدهد و در کتاب سوم با عنوان «چلچراغی در تاریکی» سعی کردم با شناخت بیشتر از استاد، زوایای ناشناخته او را به نگارش در بیاورم. میخواستم تا خوانندگان و علاقه مندان به هنر را با آرمانهای والای استاد در هنر آشنا کنم. علی اکبر صنعتی در حقیقت هنر را در خدمت آرمانهای خود میداند و در نامهای خطاب به من نوشته بود که « تأکید میکنم که به نگارگریهای من (استاد) به دیده آرمانهای من نگاه کنید». حال این آرمانها همان حس فروتنی و نگاه وی به طبقهای بود که خودش از آنجا آمده و در کنار آنها زندگی میکرد. استاد صنعتی انسانی بیآلایش بود که به زرق و برق دنیا فکر نمیکرد. هیچگاه خود را نقاشی برتر ندانست و هنرمندی بزرگ بود، با تمام بزرگی که بهدست آورده بود هرگز خانه خود در خیابان پیروزی را ترک نگفت و از مال و مقام پرهیز میکرد. او هرگز تفاخر نداشت و تمام اینها درسی بود برای همه ما. هنر از نگاه «صنعتی» بهانهای بود برای همدلی با جامعه و مردم کوچه و بازار. مهربان بود و دستگیر و دلواپس مردم که این صفات در آثارش نمایان است. همیشه خودش را جویای تجربه میدید و این ویژگیها در شخصیت استاد نشاندهنده هنرمندی است که خلاقیت هنری با ذاتش یکسان بود. با این همه بزرگی، با نگاه کردن به وضع موزه استاد علی اکبر صنعتی در میدان امام خمینی(ره) تهران، تنها تأسف باقی میماند، زیرا آثار وی دارند از بین میروند و پوسیده میشوند. سؤال اینجاست که مگر ما در کل تاریخ هنر ایران چند استاد علی اکبر صنعتی داریم که به همین راحتی موزه وی را تعطیل میکنند و به همین راحتی آثار او را به دست تخریب میسپارند؟ کسانی که چنین اشتباهات مسلمی میکنند باید جوابگو باشند. منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید