آهنگری، فرایند
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 2 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/266308/آهنگری،-فرایند
یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
چاپ نشده
ذیل
چنانکه گفته شد فرهنگ آهنگری از آسیای صغیر به ایران، و از طریق ایران به چین و از آنجا به اروپا راه یافت (دربارۀ تاریخ شناخت فن تولید آهن در سرزمینهای مختلف در دوران باستان، نک : ولف، 6، نیز نک : جدول).
تاریخ شناخت فن تولید آهن در سرزمینهای مختلف در دوران باستان:
ارمنستان 900‘1 تا 400‘1 قم
امپراتوری حتیها 400‘1 تا 200‘1 قم
ایران 200‘1 تا 000‘1 قم
مصر 200‘1 تا 700 قم
یونان و قفقاز 000‘1 قم
آشور 900 قم
هال اشتات (در اتریش) 600 قم
چین 500 قم
آهن در دوران هخامنشیان نسبت به دورههای قبل کاربردهای گستردهتر و متنوعتری یافت. اشیاء بهدستآمده از حفاریهای تختجمشید دلیل روشنی بر این مدعا ست. کشف انواع جنگافزارها و سلاحهای آهنی، زره و ابزار کار مانند اره، خیش و چاقوی آهنی از مناطق مختلف آنجا توانایی و ابتکار ایرانیان دورۀ هخامنشی را در ساخت و پرداخت اشیاء آهنی نشان میدهد. میخ، بست، گیره و انواع اشیاء آهنی بسیاری در ساخت بنای تختجمشید به کار رفته و به شیوۀ خاصی جاسازی شده است. مثلاً قلابهای سخت و محکم آهنی که در مصالح بنای تختجمشید و پاسارگاد به کار رفته، با سرب مذاب جاسازی شده است (گیرشمن، ایران ... ، 161). به نظر میرسد که آهنگران در دورۀ هخامنشی اندکاندک با روشهای تولید فولاد نیز آشنا شدند؛ اما تولید گستردۀ فولاد در دورههای بعد (پارتیان و ساسانیان) صورت گرفت. آهنگران دوران هخامنشی برای پرهیز از زنگزدگی آهن آن را قیراندود میکردند. تولید و استخراج آهن در دورۀ هخامنشی و در زمان سلوکیان (312-65 قم) بهحدی فراوان شد که تولیدات آهنی ایران به سرزمینهای دیگر صادر میشد (همان، 237). تولید و استخراج فلزاتی چون آهن، مس و سرب در این دوران تحت مراقبت و انحصار صاحبمنصبان بود و جزو املاک شاه محسوب میشد.
آنچه استفاده از آهن را توسط هخامنشیانْ ممتاز، و نسبت به دورههای پیشین متمایز میساخت، توانایی آشکار آنها در تولید انبوه آهن بود. از میان برخی متون کهن ایلامی، فارسی باستان و پهلوی میتوان به سیاهۀ مخارج و حقوق آهنگران و صنعتگران تولیدات آهنی دست یافت. مثلاً کامرون در دوران داریوش هخامنشی به پرداخت حقوق از خزانهداری تختجمشید به صدها آهنگر برای ساخت درهای بزرگ آهنی اشاره میکند (ص 115, 123, 189).
بهسبب پژوهشهای اندک باستانشناختی مربوط به دورۀ پارتیان و ساسانیان اطلاعات اندکی از کاربردهای آهن در نظام اقتصادی ـ اجتماعی مردم ایـن دوره در دست است؛ امـا از نتایج برخی کاوشهای باستانشناسان چنین استنباط میشود که بهسبب تولید فراوان آهن در دورههای اشکانی و ساسانی، همۀ مردم طبقات مختلف اجتماعی از ابزار، اشیاء و ظروف آهنی استفاده میکردند. ساخت نخستین نعلهای آهنی اسبان در ایران در سدههای 2 و 1 قم آغاز شد ( ایرانیکا، I/ 626). همچنین در برخی متون پهلوی نشانههایی از توسعۀ فن و مهارت کاربرد آهن و گسترش مشاغل مربوط به آن در دورۀ ساسانیان در دست است. در این متون 4 اصطلاح متفاوت برای آهنگران به کار رفته است که نشاندهندۀ تخصصیشدن مهارت آهنگری و توسعۀ جایگاه آن در جامعه و اقتصاد آن دوران است؛ آهنگر: کسی که تبر و پیکان آهنی بسازد؛ آهنپیکر: کسی که با آهن قالبریزی و ریختهگری کند؛ چلنگر: کسی که ظروف آهنی کوچک بسازد؛ و پولادپیکر: کسی که با پولاد کار میکند (آلن، 68؛ تفضلی، 195-193). از این مطالب چنین استنباط میشود که ایرانیان دوران پارتی و ساسانی در تهیه و تولید فولاد نسبت به دورههای پیشین مهارت بسیاری کسب کردند. اشیاء و جنگافزارهای فولادین زیادی نیز از این دوره به دستآمده است که بر تولید مداوم فولاد در اواخر دورۀ پارتی و سراسر دورۀ ساسانی گواهی میدهد ( ایرانیکا، I/ 628).
در اوایل دوران اسلامی، مناطق شمال شرقی ایران از جملۀ مهمترین مراکز تولید آهن و سلاحهای آهنی به شمار میرفت. هرات، خراسان، فرغانه و مناطق وسیعی از ماوراءالنهر از نظر تولید سلاح و قطعات آهنی، نسبت به مناطق دیگر از موقعیت ممتازی برخوردار بودند. از جملۀ ویژگیهای مهم آهنگری در دورۀ اسلامی تخصصیشدن ساخت قطعات است. مثلاً آهنگران دماوندی در ساخت سرنیزه مهارت ویژهای داشتند؛ تبر در قم ساخته میشد؛ و قیچی، آینه و بخوردان را آهنگران ری و همدان میساختند (آلن، 67-68؛ ولف، 48-52؛ دربارۀ مراکز اصلی تولید آهن در نواحی مختلف ایران، نک : فوربز، IX/ 195-196).
دانشمندان و نویسندگان علوم مختلف دورۀ اسلامی در کتابهای مربوط به سنگشناسی و کانیشناسی دربارۀ ویژگیهای آهن و فرایند آهنگری مطالب بسیاری نوشتهاند؛ مثلاً بیرونی در الجماهر معادن آهن را به دو دستۀ نرمآهن (نرماهن) که به آهن ماده (انثى) معروف است و شابرکان (شابرقان) یا آهن نر (ذکر) تقسیم میکند (ص 404). بیرونی آهن شابرکان را منعطف و قابل آبدادن میداند و جنس شمشیرهای رومیان، صقالبه و مردم روس را از آهن شابرکان عنوان میکند (همانجا). برخی از پژوهشگران معاصر مانند زاوش اصلاً نام شابرقان (یا شابورقان، شابرن، شابرتان، شابورن، شابورگان، شابورک و شابران) را همان شاپورکان میدانند (ص 293). شاپورکان را نیز شهری دانستهاند که جغرافینویسان کهن محل آن را در نزدیکی دربندِ قفقاز نوشتهاند. شاپورکان دارای معدن آهنی بود که بهرهبرداری از آن در دورۀ شاپور ساسانی آغـاز شد (نک : زاوش، همانجا؛ قس: حمدالله، 92، که این شهر را انوشروان = شروان معرفی میکند).
آهنگران شاپورکان در ساخت شمشیرهای بسیار مرغوب و گرانبها که به شمشیر شاپورکانی معروف بود، مهارت داشتند. ازاینرو، به نظر زاوش نام آهن سخت یا شابرکان از معروفیت آهن و تولیدات آهنی شاپورکان برگرفته شده است (همانجا). پولاد (فولاد) در دورۀ اسلامی براساس مقاومت و رنگ آن اسامی مختلفی داشت و به چند دسته تقسیم میشد. بیرونی فَرَند یا پَرَند را نام فولاد مرغوب خراسانی عنوان کرده است (ص 410). فولاد مرغوب هندی پلارک (بلارک) نام داشت که مخصوص ساخت شمشیر بود. روهینا (فولاد سفید) و حرمون (فولاد آبی تیره) از دیگر انواع فولاد بود (همو، 411-412). زاوش در کانیشناسی در ایران قدیم به مهارت و تخصص فراوان ایرانیان در تولید آهن و فولاد اشاره میکند و ساخت فلز چدن را به ایرانیان نسبت میدهد (ص 297- 298). وی «دوصا» (دوص، دوس، استه / هسته) را که در الجماهر (بیرونی، 404)، صیدنه (کاسانی، 277) و الاسرار (رازی، 2) آمده است، با ذکر اسناد و شواهد متعدد با فلز چدن منطبق میداند (همانجا).
درهرحال، چنین به نظر میرسد که صنعت فولادسازی تا اوایل دورۀ اسلامی در ایران بسیار رونق داشت، اما بعدها فولاد هندی از لحاظ کیفی بر آن برتری یافت (همو، 295؛ دربارۀ شهرت فولاد هندی در متون و ادب فـارسی، نک : کارنامه ... ، 31؛ رودکی، 95؛ خاقانی، 114؛ فردوسی، 3/ 964-965؛ فرخی، 364؛ نظامی، 605؛ نیز دربارۀ انواع آهن و فولاد و تقسیمبندی آنها براساس جنس و رنگ، نک : نصیرالدین، 220-222؛ حکیممؤمن، 289؛ ابوالقاسم، 237- 239؛ همچنین دربارۀ آهن روهینا، بلارک یا بلالک در اشعار و آثار برخی شعرای پارسیگو، نک : لغت فرس، 147؛ رودکی، 147؛ عنصری، 127؛ خاقانی، 421، 471؛ نظامی، 604؛ سنایی، 29).
صنعت آهنگری در ایران اوایل دورۀ اسلامی به اوج و اعتلای خود رسیده بود، بهطوریکه زکی محمد حسن شرحی در مهارت و استادی ایرانیان در ساخت آلات و ادوات ظریف و زیبای فلزی و آهنی نوشته است (ص 253).
بسیاری از مورخان، سیاحان و جغرافیدانان سدههای مختلف دورۀ اسلامی در آثار خود به معادن آهن، صنعت آهنگری و تولید قطعات آهنی در نقاط مختلف ایران اشاره کردهاند. در ایران مهمترین مراکز تولید آهن در مناطقی دایر میشد که از لحاظ سوخت کورههای آهنگری به مراکز تولید زغال چوب گز، نخل، کهور و تاغ نزدیک بود. بر این اساس از دیرباز نواحی ابرقو تا جیرفت در امتداد سرزمینهای فارس و کرمان مهمترین نواحی تولید آهن به شمار میرفتهاند (توحیدی، 150؛ دربارۀ معادن آهن کوههای بارز کرمان، جبال قفص و کوههای اصطخر خراسان و مراکز تولید آهن در قطر و چاهک (صاهک) فارس، معادن کوهبنان، یزد، خواف، قهستان، ولایات طارم قزوین و معادن و کورههای ذوبآهن هوین در سرزمین لر کوچک، گنجۀ اران و کلیبر آذربایجان و جز آنها در برخی از آثـار جغرافیای تاریخی دورۀ اسلامی، نک : حدود ... ، 96، 110، 131؛ اصطخری، 155، 165؛ ابنحوقل، 363؛ حمدالله، 202-203).
برخی از سیاحان غربی نیز در سفرنامههای خود از صنعت آهنگری و معادن پرشمار مناطق مختلف ایران گزارشهایی عنوان کردهاند. مثلاً شاردن و اُلئاریوس که در دورۀ صفویه به ایران سفر کردند، در یادداشتهای سفر خود، به فولاد مرغوب نیریز و معادن آهن دماوند و آهنهای مرغوبی که توسط آهنگران ماسوله ساخته میشد و شمشیرهای فولادی بیمانندی که فولادگران ایرانی میساختند، اشـاره کردهاند (شاردن، 4/ 94؛ نیـز نک : اُرسل، 238). شاردن به مهارت فراوان فولادگران ایرانی دورۀ صفویه در ساخت شمشیر و سلاحهای دیگر با فنون و روشهای منحصربهفرد اشاره میکند (همانجا).
اگرچه ایرانیان تا مدتها در عرصۀ ذوب و تولید آهن در دورههای مختلف سرآمد بودند، اما در سدههای اخیر بهعلت ضعف تکنولوژی و عدم آشنایی آهنگران با مهارتهای جدید صنعت آهنگری جهان و همچنین وجود حکومتهای نامقتدر که امکان ایجاد شرایط سیاسی ـ اجتماعی و نظام ثابت تولید آهن در ایران را سلب میکرد، آهنگری و مشاغل وابسته به آهن در مرحلۀ سنتی باقی ماند و آهنگران ایرانی نتوانستند همپای آهنگران و فلزکاران جهان پیش بروند. سر جان ملکم در تاریخ ایران به مهارت سنتی ایرانیان در آهنگری اشاره میکند و عدم آشنایی آهنگران سنتی با علوم و مهارتهای صنعتکاران غربی را عامل مهم ضعف و افول صنعت آهنگری در ایران میداند (ص 803).
در دورۀ قاجار نخستینبار برای فراگیری علوم و مهارتهای مربوط به صنعت ذوب آهن و آهنریزی تلاشهایی صورت گرفت. در 1252 ق/ 1836 م جعفرقلی بیک افشار از طرف دولت برای فراگیری فنون آهنریزی به روسیه فرستاده شد و پس از مدتی کار در معادن سیبری به ایران بازگشت و در معادن نائیج مازندران به ساخت و ریختهگری گلولههای توپ و ساخت سلاح آهنی برای توپخانۀ قشون قاجار اقدام کرد («تاریخ ... »، 11). در دوران محمدعلی شاه قاجار نیز برخی از معادن کهن مناطق مختلف ایران مانند انجرد، ماسوله و نائیج دوباره به بهرهبرداری رسید (زاوش، 300).
در دوران رضا شاه و با اجرای سیاست عمومی نوسازیِ پلها، جادهها و خانهها با آهن و دیگر مصالح جدید ساختمانی، واردات گستردۀ آهن و فولاد از کشورهای دیگر به ایران آغاز شد. همچنین مشاغل جدید بسیاری که با کاربرد عمومی آهن ارتباط داشت، ظهور یافت. ازجمله اسکلتبند، در و پنجرهساز، لولهکش، تراشکار، جوشکار و جز آنها. ازاینرو، بیشتر دکانهای آهنگری که کار ذوب و ریختهگری آهن و ساخت اشیاء کوچک و بزرگ در آنجا صورت میگرفت، به دکانهای آهنفروشی و حمل و انبار ورقههای آهنی، میله، تیرآهن و لوله تبدیل شد و دکانهای آهنگری معدودی که در آن با قالبهای سنتی عمل ریختهگری و ذوب و ساخت اشیاء صورت میگرفت، بهتدریج برچیده شد (شهری، تاریخ ... ، 2/ 627- 629).
امروزه با احداث چندین کارخانۀ ذوب آهن در مناطق مختلف ایران و واردات صنایع آهنی و آلیاژهای مربوط به آن و دستگاههای عظیم قالبگیری و ریختهگری و ساخت مصنوعات آهنی و فلزی در کارگاههای عظیم فلزکاری، عملکرد دکانهای سنتی آهنگری در شهرهای بزرگ و صنعتی بسیار کمرنگ شده است (دربارۀ تاریخچۀ احداث کارخانههای ذوب آهن و واحدهای تولید فولاد، صنایع سنگین ریختهگری و واردات دستگاههای نویـن برش آهن و جز آنهـا، نک : توحیدی، 172بب ). آنچه امـروزه بهعنوان فراینـد آهنگری در دکانهای آهنگری شهرهای بزرگ صورت میگیرد، برش و جوشدادن مصنوعات آهنی ازپیشساختهشده است که بهوسیلۀ دستگاههای نوین، به شکل ابزارها و اشیاء مورد نظر درمیآید. آهنگری به شیوۀ کهن نیز در برخی شهرها و روستاها یا در میان ایلات و عشایر ایران بهصورت بسیار محدود رایج است.
در گذشته، در دکانهای آهنگری کوچک که اشیاء و ابزارهای محدودی ساخته میشد، آهنگر بهتنهایی یا با یک وردست، تمامی مراحل فرایندِ آهنگری از ذوب آهن در کوره، ریختهگری و قالبگیری تا پتکزنی و شکلدادن به آهن را بر عهده داشت. در ایران آهنگرِ خردهکار چلنگر یا چیلانگر (چلینگر) نامیده میشود. چلنگران معمولاً به خرید اشیاء آهنی کهنه میپرداختند و پس از ذوب آهنهای کهنه و ریختهگری مجدد، اشیاء و وسایل کوچکی چون میخ، انبر، منقل، چفت، قفل و کلید میسـاختند ( لغتنامه، ذیل چلنگر؛ نیز نک : خسروی، 64؛ شهری، طهران ... ، 2/ 314-315).
در گذشته، آهنگری در مقیاس کلان، نظام تقسیم کار ویژهای را در بر میگرفت. معمولاً همکاری زنجیرهای از پیشههای بههموابسته، عملیات آهنگری را شکل میداد. قالبساز، ریختهگر، دمساز، کورهساز، چکشکار، پتکزن، جوشکار، لحیمکار و جز آنها ازجمله مشـاغلی است که در این زمینه نقش داشتند (نک : ولف، 18-53). قالبسازان طی مراحل گوناگون و در شرایط دشوار از آلیاژِ فلزهای متعدد، قالبهای ریختهگری که درجه نامیده میشد، میساختند (دربارۀ مراحل کار قالبسازی و ریختـهگری، نک : همو، 48-52). پس از ساخت قالبها، کورهداران کورۀ آهنگری را با زغال چوب روشن میکردند و برای افزایش دما در آن زغالسنگ میریختند. کورۀ آهنگری در ارتفاع بالاتری از سطح زمین ساخته میشد. گاه کورهها را در دیوار کار میگذاشتند که به آن کورۀ دیواری میگفتند (همو، 50). شاگرد آهنگر با سیخ بلندی آتش را به هم میزد تا حرارت بالای آن حفظ شود. دمسازان آهنگری از قطعات چوبهای سخت و تکههای چرم، دمهایی میساختند که با پُر و خالیشدن آن جریان هوا به آتش دمیده میشد و درجۀ حرارت آن بالا میرفت. دمهای آهنگریهای بزرگ فانوسیشکل بود که با دستههایی متحرک جابهجا میشد. دمهای پایی که با زنجیر و رکاب در اختیار پای آهنگر بود، ازجمله وسایل نوین آهنگری در دورۀ قاجار به شمار میآمدند (همو، نیز شهری، همانجاها).
پس از ذوبکردن آهن، ریختهگر آهن مذاب را در قالبهای خاصی میریخت و پس از سردشدن آن، با چکش و قلم آن را از قالب جدا میساخت. سندان آهنگر آهن سفت و سختی است که در وسط دکان آهنگری بر روی کُندۀ بزرگ چوبی قرار میگرفت (همانجا). در تشکیلات آهنگریهای بزرگ معمولاً دو سندان وجود داشت. یکی سندان کوچک و نوکتیزی که برای کارهای سبک آهنگری از آن استفاده میشد و دیگری که برای کارهای سنگین و بزرگ بهکار میبردند (همانجا). چند کارگر چکشکار و پتکزن با زدن ضربات منظم و متداوم به آهنهای تفتۀ روی سندان، شکل میدادند و پس از چند بار گداختن و پتکزدن و درآبفروکردن، آهن را به شکل مورد نظر در میآوردند. آهنگر و شاگردان او با ابزار و وسایل متنوع که اسامی مختلفی دارند (مانند چکشهای قرار رو و قرار زیر، چکش صافی، قالبهای سمبهای، سندان سوراخ، تیزبر، گیرۀ آتشکاری، انبر کوره، دَم پهن، دَم گرد، انبر، میخ پرچ، انبر جول (لوله و جز آنها) بر روی آهـن تفتـه کـار میکردند (نک : ولف، 50-51؛ نیز بـرای شـرح و تصـاویر برخی از افزارهـا و وسایل آهنری سنتی، نک : خسـروی، 59-66).
اگرچه در گذشته آهنگر بهعنوان نمایندۀ مشاغلی محسوب میشد که با آهن به ساخت و تولید اشیاء و ابزارهای آهنی میپرداختند، اما در هر شهر و روستا با توجه به وسعت نیاز اشیاء و ابزارهای ویژۀ کار و زندگی، آهنگر در ساخت یک یا دوگونه شیء تخصص مییافت (ولف، 48). مثلاً اگر در جامعهای از اسب و قاطر برای بارکشی و حملونقل استفادۀ فراوان میشد، پیشۀ آهنگری به نعلسازی و گاریسازی محدود میشد (همانجا).
در اغلب شهرهای بزرگ ایران آهنگران بهصورت تخصصی به ساخت اشیاء ویژهای میپرداختند و بهندرت به کارهای مختلف دست میزدند. ازاینرو، پیشههای تخصصی صنعت آهنگری در ایران پدید آمد که هر صنعتگر با آهن و ابزارها و وسایل ویژه و فرایندی متفاوت به کار مشغول بود. در اینجا به برخی از مشاغل پدیدآمده از آهنگری که در گذشته با کارکردهای خود نیـاز جوامع مختلف شهری ـ روستـایی و ایلی ایران را بـرآورده میساختند، اشاره میشود: میخساز، نعلساز و نعلبند، فولادگر، کارد و چنگالساز، قاشقساز، قیچیساز، چاقو و قیچی تیزکنی، سوهانساز، قفل و کلیدساز، تفنگساز، ترازوساز، شمشیرساز، لولاساز (لولاگر)، سماورساز، بخاریساز، حلبیساز، ورقهساز و جز آنهـا (همانجا؛ نیز دربارۀ پیشههای صنایع آهنگری ایران، نک : خسروی، 62-66).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید