صفحه اصلی / مقالات / فاطمه (ع) /

فهرست مطالب

فاطمه (ع)


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

فرهنگ مردم

همان‌گونه که در بخش پیش اشاره شد، شخصیت حضرت فاطمه (ع) بازتاب بسیار گسترده‌ای در فرهنگ مردم ایران دارد. در نوشتۀ حاضر برخی از مصادیق این بازتاب به‌شرح یا اشاره نقل می‌شود: 

دفع چشم‌زخم

یکی از باورهای رایج در بسیاری از جوامع ازجمله ایران، چشم‌زخم است و آن گزند و زیانی است که «در اثر نگاه ستایشگر یا حسدآلود یا زبان تمجیدآمیز دوستان و آشنایان شورچشم و یا دشمنان و بدخواهان تنگ‌نظرِ حسود به انسان، حیوان، نبات و شیء می‌رسد» (برای توضیح بیشتر و راههای مقابله با آن، نک‍ : ه‍ د، چشم‌زخم). در میبد، یکی از راههای دفع چشم‌زخم این است که 7 دانۀ اسفند (ه‍ م) را در ظرفی می‌سوزانند و خاکستر آن را با آب دهان 7 نفر فاطمه‌نام، که از قبل از آنها گرفته‌اند، خیس می‌کنند و دورتادور صورت شخص چشم‌خورده را خال می‌گذارند (جانب‌اللٰهی، دفتر 4 / 429). در خور و بیابانک، زنی با روی پوشیده، کاسه‌ای به دست می‌گیرد و از 7 خانه که فاطمه‌نام داشته باشند، مقداری آرد تهیه می‌کند. این آرد را که «آرد فاطمه» می‌نامند، با روغن منداب خمیر می‌کنند و سپس خمیر را به‌صورت گلوله‌هایی درمی‌آورند و در آتش می‌اندازند. با انداختن هر گلوله، نام یکی از اشخاص را که به گمان آنها شورچشم است، بر زبان می‌آورند؛ هر گلوله‌ای که در آتش با صدا بترکد، «چشم حسود درافتاده است» (حکمت، 396). 

میوه‌ها و گیاهان

احترام به گیاهان و میوه‌های آنها و نیز قائل‌بودن به برخی ویژگیهای ماورایی برای برخی از درختان و میوه‌ها، ازجمله شفابخشی و بارورسازی، از دیرباز در میان جوامع مختلف انسانی، ازجمله ایران، رایج بوده است. این احترام گاه به تقدیس برخی درختان نیز می‌انجامید (برای آشنایی گسترده با این موضوع، نک‍ : فریزر، 151-180؛ نیز نک‍ : ه‍ د، درخت). در برخی دوره‌ها تقدیس و احترام درختان نتیجۀ انتساب آن درخت یا میوه، به‌صورتهای متفاوت، به اولیا و مقدسان بوده است. برای نمونه، در برخی مناطق مازندران بر این باورند که چون حضرت فاطمه (ع) پس از درگذشت پیامبر (ص)، زیر درخت سپیدار نوحه خواند و زاری کرد، برگهای این درخت همیشه در حال ریزش و لرزش است (بینایی، 116). مردم برزُک کاشان نیز عقیده دارند چون حضرت فاطمه (ع) به درخت سنجد تکیه کرده است، این درخت نیز به احترام آن حضرت کج می‌روید (جهانی، 59). مردم ایزدخواست فارس بر این باورند که میوۀ سنجد (ه‍ م) نُقل حضرت فاطمه (ع) بوده است؛ ازاین‌رو، برای تبرک در خوانچۀ مراسم عقد (ه‍ م) و خوان نوروزی (نک‍ : ه‍ د، هفت‌سین) سنجد می‌گذارند (رنجبر، 508). مردمی که پیرامون دریاچۀ پریشان فارس زندگی می‌کنند، عقیده دارند که روزی حضرت فاطمه (ع) ویار گوشت می‌کند؛ همان زمان به فرمان خداوند قارچ خوراکی به وجود می‌آید (ثواقب، 369). در روستاهای جوریکۀ خشک‌بیجار و پسیخان رشت، شالی را به هنگام عصر وجین می‌کردند، زیرا باور داشتند حضرت فاطمه (ع) نیز عصرها وجین می‌کردند (طاهری، 81؛ بشرا و طاهری، باورها ... ، 93). 
در فرهنگ مردم ایران این باور وجود دارد که انار (ه‍ م) میوه‌ای بهشتی است. در میان مردم برخی مناطق ازجمله میبد این باور وجود دارد که حضرت فاطمه (ع) به انار علاقۀ ویژه‌ای داشته است. قصه‌ای رایج است که بهشتی‌بودن انار را توجیه می‌کند (نک‍ : جانب‌اللٰهی، دفتر 2-3 / 366-367). دربارۀ حنا نیز در برخی مناطق این باور وجود دارد که زینت آن حضرت بوده است (همو، دفتر 4 / 508). مردم برخی مناطق گیلان مقاومت و بادوامی یکی از گیاهان محلی به نام سیچاک را، که در همه‌جا می‌روید، نتیجۀ دعای حضرت فاطمه (ع) می‌دانند (طاهری، 83). 

حاجت‌خواهی

همان‌گونه که پیش از این آمد، حضرت فاطمه (ع) از مقدسین است. مردم برای حاجت‌خواهی و رفع مشکلاتشان در زمینه‌های متفاوت، به وی متوسل می‌شوند. در بیشتر موارد این حاجت‌خواهی به همراه نذر سفره‌ای است که به نام آن حضرت موسوم است (نک‍ : بخش پیشین). گاه نیز به جای سفره، آش، حلوا یا کاچی می‌پزند. مردم سیرجان هنگامی که معالجۀ مرض طولانی شود، یکی از کارهایی که می‌کنند، پختن آش فاطمه یا آش هفت‌جنس است. برای این کار مقداری از مواد لازم آن را از 7 زن فاطمه‌نام می‌گیرند و معتقدند هرکس از این آش بخورد، سلامتش را بازمی‌یابد و اطرافیان وی نیز بیمار نمی‌شوند (مؤیدمحسنی، 388؛ قس: جهانی، 65، در برزک کاشان؛ نیز بشرا، 91، در گیلان). در برخی مناطق برای نجات زندانی بی‌گناه، حلوای حضرت فاطمه می‌پزند. این حلوا را در 3 جمعۀ متوالی می‌پزند، با این امید که در جمعۀ نخست، زندانی از بند رها شود. در ظهر جمعه، نخست دو رکعت نماز جماعت و توسل به حضرت فاطمه (ع) به جا می‌آورند و سپس 100 صلوات می‌فرستند و شروع به پختن حلوا می‌کنند. ضمن پخت و هم‌زدن حلوا سورۀ اخلاص (112) را می‌خوانند. پس از آماده‌شدن حلوا، یک قرص نان را به 41 قطعه تقسیم می‌کنند و روی تکه‌های نان کمی حلوا می‌گذارند و برای هر لقمه، یک بار، همان سوره را می‌خوانند. هنگام شب، این 41 قطعه را در مسجد میان مردم تقسیم می‌کنند (آنی‌زاده، 39). 
گاه نیز برای انجام کاری یا دوری‌جستن از آن به نام حضرت فاطمه (ع) تفأل می‌زدند. در سیرجان، فال حضرت فاطمه (ع) به این صورت است که با دست راست از انگشت وسط دست چپ به طرف پشت آرنج وجب می‌کردند و یک دور که تمام می‌شد، دوباره برعکس، با وجب‌کردن به همان انگشت می‌رسیدند. اگر سر انگشت کوچک دست راست به سر انگشت وسط دست چپ می‌رسید، فالْ خوب، و در غیر این صورت بد بود (مؤیدمحسنی، 488؛ قس: مایونی، 180، همین فال در شیراز). مردم ارسنجان و نیز قشقاییها فال نخود (ه‍ م) را متعلق به حضرت فاطمه (ع) می‌دانند (رحیمی، 1 / 796؛ بهمن‌بیگی، 80). 

نام‌گذاری

یکی از پربسامدترین نامهای زنان و دختران در ایران، فاطمه یا لقبهای حضرت فاطمه (ع)، مانند زهرا، بتول و صدیقه است. افزون‌براین، در برخی مناطق مانند بیدگل کاشان و فروتقۀ کاشمر، اگر دختری در شب و روز جمعه یا چهارشنبه به دنیا می‌آمد، هم‌وزن او خرما یا شیرینی خیرات می‌کردند و به مدت 3 روز، او را فاطمه صدا می‌زدند (آنی‌زاده، 49). در گذشته، گذاشتن نام موقت بر نوزادان بسیار رایج بود. در برخی مناطق، ازجمله گرگان، تا زمانی که نوزاد دختر نامی نداشت، او را فاطمه صدا می‌زدند و اگر نام مادر نوزاد فاطمه بود، نوزاد را زهرا خطاب می‌کردند. در بروجرد نیز تا یک هفتۀ اول، نوزاد دختر را فاطمه می‌خواندند و پس از آن برایش نام برمی‌گزیدند و در سنندج، هنگام اذان‌خواندن در گوش نوزاد دختر، ابتدا او را فاطمه خطاب می‌کردند و سپس نام دائم او را بر زبان می‌آوردند (همو، 50). 

عروسی

از گذشته رسم بود که در عروسیها نیز مانند مولودیها، شعرهایی در مدح حضرت فاطمه (ع) به‌ویژه در ارتباط با عروسی ایشان و حضرت علی (ع) بخوانند. این موضوع به‌ویژه در خانواده‌هایی که به سنتهای مذهبی پایبندی بیشتری داشتند، رایج بود. در دورۀ قاجار، بخشی از آداب شب عروسی (ه‍ م)، مراسم جلوه‌دادن یا جلوه نام داشت که طی آن، زن مولودی‌خوان طی آدابی خاص در مقابل عروس اشعاری دربارۀ زیبایی حضرت فاطمه (ع) می‌خواند و زنهای حاضر در مراسم ضمن دست‌زدن، این عبارت را تکرار می‌کردند: ماه زمین و آسمان، زهرای اطهر، دردانه‌گوهر (مونس‌الدوله، 56). در کوچصفهان گیلان نیز هنگام مراسم عروس‌کشان اشعاری دربارۀ عروسی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) می‌خواندند (جلیل‌پور، 129). برخی خانواده‌های خراسانی نیز به جای ساز و آواز، اشعاری در ارتباط با عروسی این دو بزرگوار، در دستگاه ابوعطا یا شور و بدون استفاده از آلات موسیقی می‌خوانند: شب عیش خیرالنساء بتول / عزیز خدا، نور چشم رسول / / ندا آمد از کردگار جلیل / به سالار خیل فلک جبرئیل / / که امشب شب عشرت و شادی است / علی را شب عیش و دامادی است. گاهی نیز زنی روضه‌خوان با صدایی خوش، شرح عروسی این دو بزرگوار را به شعر نقل می‌کند. در این شعر، کلام خداوند از زبان جبرئیل دربارۀ مهریۀ حضرت فاطمه (ع) خطاب به حضرت علی (ع) آمده است: کردم قباله، کوه نمک را / دادم به تو من شاه زنان را / مهریۀ او آبهای عالم (شکورزاده، 193-194). 
در گوری‌محلۀ لیشک سیاهکل، از توابع گیلان، هنگام عروس‌کشان، عروس را سوار بر اسب به خانۀ داماد می‌بردند؛ دراین‌میان چنانچه به رودخانه‌ای می‌رسیدند، یکی از ریش‌سفیدان روستا به نزد عروس می‌آمد، حجابش را کنار می‌زد و می‌گفت: به رودخانه رسیده‌ایم، می‌دانی که آب مهریۀ حضرت فاطمه (ع) است، حالا تو باید از آن بگذری، حاضری مقداری از مهریه‌ات را ببخشی؟ عروس نیز با این درخواست موافقت می‌کند (بشرا و طاهری، آیینها ... ، 86). 

آیینها و باورهای دیگر

به باور مردم گیلان، شب چله از بهترین شبها برای مراسم عروسی و به‌ویژه مرحلۀ عروس‌کشان است، زیرا در چنین شبی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) عروسی کردند (همان، 101-102). در گذشته‌ای نه‌چندان دور، در برخی مناطق مازندران، در جشن تیرماه سیزده (ه‍ م)، پسران در سپیده‌دم صبح با سبد و کاسه‌ای در دست به سر چشمه می‌رفتند و به هر دختری که علاقه‌مند بودند، سبد یا کاسه‌ای آب می‌دادند. دختر نیز با این اعتقاد که آب مهریۀ حضرت فاطمه (ع) است، آب را به‌گونه‌ای می‌خورد که هیچ قطره‌ای از آن روی زمین نریزد (عمادی، 235). به باور مردم مشکین‌شهر، خورشیدْ پسر و ماهْ دختر است. روزی آنها نزد حضرت زهرا (ع) می‌روند و می‌پرسند کدام یک زیباترند؟ حضرت که مشغول نان‌پختن بود، با دستِ خمیری به صورت ماه می‌زند و می‌فرماید: معلوم است که تو زیباتری. جای انگشتان حضرت را روزهای بدر، می‌توان روی صورت ماه دید (ساعدی، 188). 
شخصیت حضرت فاطمه (ع) در بسیاری از اشعار شفاهی نیز بازتاب یافته است. برای نمونه، در برخی از مراسم نوروزخوانی (ه‍ م) آمده است: بتول فاطمه دخت محمد / تو زهرایی و نور چشم احمد / تو ما را سروری در هر دو دنیا (بشرا و طاهری، جشنها ... ، 1 / 30). در یکی از دوبیتیها نیز آمده است: لا لا لا لا به صحرا شی / به پای تخت زهرا شی / / اگر زهرا بفرماید / غلام شه رضا جان شی (جعفری). 
در بسیاری از نوحه‌هایی که ایام محرم و به‌ویژه در شبهای تاسوعا و عاشورا خوانده می‌شود، از حضرت فاطمه (ع) به‌عنوان صاحب عزا یاد می‌شود: ای واویلا در کربلا / خیرالنسا دارد عزا / / ای شیعیان زاری کنید / با فاطمه یاری کنید (شعاع، 193، برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : 130-131، 135). مردم در برخی از دعاهای منظوم همین مراسم، خداوند را به «پهلوی مجروح بتول» قسم می‌دهند که عزاداری آنها را قبول نماید (جعفری). 
در برخی مناطق، اگر زنی دیر زایمان کند، دختری فاطمه‌نام به پشت‌بام می‌رود و 7 عدد گردو را از روزنۀ نورگیر سقف به پایین می‌اندازد (نظری، 540). در خور و بیابانک برای این کار، 4 زن فاطمه‌نام در کنار زائو می‌نشینند (آنی‌زاده، 49). در بیجار گروس، بر این باورند که رنگین‌کمان، فرش حضرت فاطمه (ع) است که به دار قالی‌بافی کشیده شده است (هاشم‌نیا، 93). و سرانجام اینکه در بسیاری از مناطق بر این باورند که در شب اول قبر، حضرت علی (ع) شفاعت مردان، و حضرت فاطمه (ع) شفاعت زنان را می‌کنند (نک‍ : عسگری، 54؛ شهشهانی، 130). 

مآخذ

آنی‌زاده، علی، حضرت فاطمه (ع) در فرهنگ مردم، تهران، 1393 ش؛ بشرا، محمد، طب سنتی مردم گیلان، رشت، 1389 ش؛ همو و طاهر طاهری، آیینهای گذر در گیلان، رشت، 1389 ش؛ همان دو، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ همان دو، جشنها و آیینهای مردم گیلان، رشت، 1385 ش؛ بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، تهران، 1324 ش؛ بینایی، قوام‌الدین، «چند باور و افسانه در ایزدۀ نور»، مجموعه‌مقالات در گسترۀ مازندران، به کوشش همو و زین‌العابدین درگاهی، تهران، 1381 ش، ج 2؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، تهران، 1385 ش، دفتر دوم و سوم، 1390 ش، دفتر چهارم؛ جعفری (قنواتی)، محمد، یادداشتهای منتشرنشده؛ جلیل‌پور، ابوالقاسم، نگاهی به دیروز کوچصفهان، رشت، 1391 ش؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، 1370 ش؛ رحیمی، حبیب و سهیلا هاشمی، جام ارسنجان‌نما، قم، 1388 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکین‌شهر، تهران، 1351 ش؛ شعاع، اصغر و دیگران، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، تهران، 1393 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهشهانی، سهیلا، چهار فصل آفتاب، تهران، 1366 ش؛ طاهری، طاهر، شیوه‌های سنتی و فرهنگ عامیانۀ کشاورزی در گیلان (برنج و چای)، رشت، 1392 ش؛ عسگری، نصرالله، فرهنگ مردم الموت، قم، 1391 ش؛ عمادی، اسدالله و دیگران، «ادبیات، هنر و فرهنگ عامه، موسیقی ساری، دودانگه و چهاردانگه»، ساری، کهن‌شهر مازندران، تهران، 1393 ش؛ فریزر، ج. ج.، شاخۀ زرین (پژوهشی در جادو و دین)، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، 1383 ش؛ قرآن کریم؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی ابیانه، تهران، 1384 ش؛ هاشم‌نیا، محمود و ملوک ملک‌محمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ همایونی، صادق، گوشه‌هایی از آداب‌ورسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش.

بخش فرهنگ مردم

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: