صفحه اصلی / مقالات / شاردن، سفرنامه /

فهرست مطالب

شاردن، سفرنامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 13 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

ایران در سفرنامۀ شاردن

 ایران در نگاه شاردن، سرشار از زیبایی و گوناگونی فرهنگی بوده است. او زیباییها و خوبیهای ایران را بسیار بیشتر و پررنگ‌تر از کاستیها و بدیها می‌دیده، و این تا اندازه‌ای از سر شیفتگی و دل‌بستگی او به ایران بوده است. گزارش شاردن از ایران سرشار از مهر و احترام او به این سرزمین بوده است (کرویس، 462). به گفتۀ عباسی، شاردن عاشق و شیفتۀ عظمت و ژرفای تمدن و فرهنگ ایران بود (ص 12). او با سرزمینی با تاریخ و تمدنی بسیار کهن و فرهنگی بسیار ژرف و فراخ روبه‌رو شد و خود را در جایگاه شناختن و شناساندن آن به جهان دید؛ ازاین‌رو، بیشتر زندگی خود را تا زمان مرگش به پژوهش دربارۀ ایران پرداخت (فریر، 33). گوناگونیها و زیباییهای سرزمین ایران در سفرنامۀ شاردن بسیار جذاب و دیدنی گزارش شده است. او بسیاری از ویژگیهای ایران را در جهان یگانه دانسته است و آنها را با واژه‌های زیباترین، گواراترین، مطبوع‌ترین، بهترین و جز اینها همراه کرده است. 
از دید شاردن، اصفهان بزرگ‌ترین و خوش‌منظرترین و باصفاترین شهرهای مشرق‌زمین (4 / 1583)، و یکی از پهناورترین شهرهای جهان است (4 / 1390)؛ آبادترین و بهترین بازارهای آسیا در تبریز (2 / 477)، و زندگی در این شهر بسیار آسایش‌بخش و راحت است (2 / 481)؛ دشتهای زیبا و سرسبز پیرامون روستای آجی‌آقاچ در آذربایجان، از خرم‌ترین دشتهای جهان است (2 / 495)؛ ابهر هوای ملایم و جان‌پرور دارد، همه‌گونه میوه و خوراکی در آن پیدا می‌شود و ساختمانهای خوب و زیبا دارد (2 / 505)؛ هوای ایران درمجموع، با وجود گرما و خشکی طاقت‌فرسای برخی مناطق، سرمای شدید زمستان برخی شهرها، رطوبت زیاد و آزاردهندۀ کرانه‌های ایران، و کم‌آبی و خشک‌سالیها، پاک، لطیف، مطبوع و آسمانش شفاف است (2 / 696)؛ بهترین گیاهان دارویی سودمند، لطیف و خوش‌بو به‌فراوانی در ایران یافت می‌شود (2 / 704-705)؛ گوناگونی، زیبایی و شادابی گلهای ایران، از گلهای هند و اروپا بیشتر است (2 / 727)؛ میوه‌های ایران بسیار خوش‌مزه و لذیذند (2 / 720-726)؛ گلاب ایران برخلاف گلابهای اروپا، خوش‌طعم و گوارا، و شربتها و عرقهای ایران مانند عرق بیدمشک، بسیار دلپذیر و خوش‌مزه است (2 / 843)؛ گوهرها و سنگهای گران‌بهای ایران بسیار ستودنی و ارزشمندند و مروارید ایران بسیار روشن‌تر و درخشنده‌تر از مرواریدهای اروپایی است (2 / 731-736)؛ اسب ایرانی خوش‌اندام‌ترین، آرام‌ترین و تندروترین اسب خاورزمین است (2 / 739)؛ گوشت پرنده‌های ایران بسیار خوش‌مزه است و کبکهای ایران بزرگ‌ترین و لذیذترین کبکهای جهان‌اند (2 / 749)؛ و هیچ دریایی در جهان مانند خلیج فارس ماهیهای گوناگون و دلپذیر ندارد (2 / 758). 
در سفرنامۀ شاردن، ویژگیهای اخلاقی مردم ایران با موشکافی و باریک‌بینی ویژه‌ای به خوانندۀ اروپایی شناسانده شده است. وی ایرانیان را باادب‌ترین افراد خاورزمین و نرم‌خوترین و خوش‌خلق‌ترین مردم جهان می‌داند و آنها را گشاده‌رو، خون‌گرم، مهربان، ملایم، متین، نجیب، موقر، باشکوه، مهمان‌نواز، لطیفه‌پرداز، شیرین‌بیان، باهوش، اهل مدارا و تسامح، هنردوست و دانش‌دوست معرفی می‌کند. همچنین از رواج ویژگیهایی مانند تجمل‌دوستی، ولخرجی، و تعارفی‌بودن در میان ایرانیان سخن می‌گوید و می‌افزاید که ایرانیان در تربیت و آموزش کودکان دقت می‌کنند، بسیار سوگند می‌خورند، اهل گردش و سفر نیستند و علاقه‌مند به پیشگویی و غیب‌گویی‌اند. شاردن در کنار نکوداشت ویژگیهای نیک ایرانی، نقادانه و صریح به ویژگیهای نکوهیده‌ای مانند تنبلی و کم‌تحرکی، خرافه‌باوری، دشنام‌دادن، چاپلوسی، فریب‌کاری، دورویی و دروغ‌گویی نیز اشاره می‌کند (2 / 760- 779، 3 / 1032). 
شاردن شمار زیادی از هنرها و صنایع ایران را نام می‌برد و زیبایی و ارزش والای آنها را می‌ستاید؛ چینی، سفال و کاشی ایران را بسیار مرغوب، و در حد هنر کشور چین می‌داند (2 / 855-894). وی ساختمانها و بناهای اصفهان را بسیار باشکوه و زیبا دیده، و آنها را تشریح کرده است (4 / 1423-1476). شاردن بر این باور است که شعر فارسی گران‌مایه‌ترین، زیباترین و مشهورترین شعر خاورزمین، و ارزشمندتر از اشعار اروپاییان و لطیف‌تر از شعر فرانسویان است (3 / 1108). در دید شاردن، خط ایرانی زیباترین خط جهان (3 / 963) و درخشندگی، جلا و زیبایی رنگهای ایرانی در نگاره‌ها، به‌ویژه بر روی دیوار، در جهان بی‌مانند است (2 / 874). 

ارزش سفرنامۀ شاردن برای پژوهشهای ایران‌شناسی

 سفرنامۀ شاردن از منابع بسیار مهم برای پژوهش در ایران دورۀ صفوی است و ایران‌شناسان و پژوهشگران علاقه‌مند به این دوره، از یافته‌ها و نوشته‌های شاردن، به‌ویژه در تاریخ دورۀ صفوی، بسیار سود برده‌اند (افشار، 381-382؛ ایرانیکا، V / 375؛ صفت‌گل، 8؛ رازنهان، 55؛ بهرامی، 297). بسیاری نیز از سودمندی نوشته‌های شاردن برای پژوهشهای گوناگون فرهنگی، هنری و مردم‌شناسی یاد کرده‌اند (جمال‌زاده، 1 / 32-33؛ دهباشی، 10). 
شماری از نویسندگانی که از یافته‌های شاردن استفادۀ مستقیم کرده‌اند، مانند منتسکیو، گیبن و مینورسکی، به ارزش سفرنامۀ شاردن و میزان استفاده‌شان از آن اشاره کرده‌اند (برای نمونه، نک‍ : مینورسکی، 6، 7، 14؛ عباسی، 15، 29). مینورسکی سفرنامۀ شاردن را در میان منابع مربوط به ایران، دارای مقام ممتاز (ص 6)، وینتر، مورخ در زمینۀ صفویان، آن را ارزشمندترین منبع دورۀ صفویه و گنجینه‌ای سرشار دربارۀ دانش صفویان (نک‍ : فریر، 280)، و برخی دیگر این سفرنامه را بزرگ‌ترین و سودمندترین سفرنامه دربارۀ ایران دانسته‌اند (دانش‌پژوه، بررسی، 217، «سیاحت‌نامه»، 243). جرج کرزن نیز سفرنامۀ شاردن را «شاهکاری بزرگ دربارۀ ایران» به شمار آورده است (1 / 50). 
سبب رویکرد و استفادۀ فراوان از این اثر را می‌توان درستی و اعتبار پژوهشهای شاردن دانست که حاصل باریک‌بینی و بی‌طرفی او ست. همچنین می‌توان به گستردگی و عمق نگاه شاردن به گوشه‌ها و لایه‌های تمدن و فرهنگ ایران و زندگی روزمرۀ مردم اشاره کرد که با هوشمندی به آنها پرداخته است. بسیاری از یافته‌های شاردن براساس دیده‌ها و پژوهشهای میدانی او ست و به نوشته‌ها و شنیده‌های دیگران بسنده نکرده است. برخلاف دیدگاه آلفونس گابریل ــ که شاردن را به‌دلیل آشنایی زیاد با دربار، غافل از مردم دانسته است (یغمایی، 12-13) ــ او از سویی بسیار با مردم لایه‌های گوناگون جامعۀ ایران رفت‌وآمد داشت، به میان مردم کوچه‌وبازار می‌رفت و در جشنها و آیینهای گوناگون آنها شرکت می‌کرد، و از سوی دیگر، با اشراف و درباریان و نیز با شاه نشست‌وبرخاست داشت (نک‍ : 4 / 1397؛ عباسی، 12؛ افشار، 381؛ فریر، 24). 
گفتنی است شاردن در برخی مواضع سفرنامه دچار لغزش شده، و به‌خطا رفته است؛ برای نمونه: در بخش جانوران ایران می‌گوید که در ایران گرگ وجود ندارد (2 / 747)؛ در بخش صنعتهای کارخانه‌ای و حصیربافی در سیستان، نیهای مورد استفاده را از دجله و فرات می‌داند (2 / 898)؛ در بخش آثار منظوم ایران، شمار بیتهای غزل و قصیده را نادرست می‌آورد (3 / 1107)؛ از پیروزی کورش بر داریوش سخن می‌گوید (3 / 1183)؛ معنای واژۀ شاه را نادرست می‌آورد (3 / 1306)؛ امام موسى کاظم (ع) را امام ششم (4 / 1373)، زندگی امام رضا (ع) را در سدۀ 4 ق (4 / 1511)، و آرامگاه حضرت علی (ع) را در عربستان و در شهر کربلا عنوان می‌کند (4 / 1544)؛ الله‌وردی خان را از نزدیکان شاه عباس دوم می‌داند (4 / 1563؛ نیز نک‍ : صفت‌گل، 9-10)؛ شمار کتابهای نوشته‌شده در ایران را بیش از 400 نسخه نمی‌داند، که با واقعیت فاصلۀ بسیار دارد (نک‍ : همانجا)؛ و دربارۀ دورۀ پادشاهی شاه اسماعیل دوم (1 / 337) و پایتخت‌بودن سلطانیه در دوران صفویان (2 / 503) نیز به‌خطا می‌رود. 

محتوای سفرنامه

 شاردن در آغاز سفرنامۀ خود بخشی با نام «آغاز سفر» در 119 صفحه آورده که شرح چگونگی و زمان آغاز دومین سفر او از پاریس تا نخجوان است. در این بخش، از جزئیات سفر و مشکلات فراوانی که برایش پیش آمده است، سخن می‌گوید (1 / 17-136). وی از راه نخجوان و با گذر از رود ارس به جلفا، و از آنجا به تبریز وارد می‌شود. او دربارۀ اوضاع تاریخی و فرهنگی شهر تبریز نوشته‌های خواندنی بسیاری دارد (2 / 465-494؛ بهرامی، 298-306). در ادامه، با گذشتن از شهرهای زرقان، سلطانیه، قزوین، ری، قم و کاشان به اصفهان می‌رسد. وی دربارۀ هریک از این شهرها و اوضاع طبیعی و فرهنگی آنها نیز توصیفها و یافته‌های ارزشمندی دارد (2 / 495-540). شاردن سپس شرح روزهای نخست در اصفهان و رفت‌وآمدها به دربار و چانه‌زنیهای تجاری برای فروش گوهرها با ناظر دربار و زرگرباشی را می‌آورد (2 / 541-683) و در ادامه، گزارش رخدادهای روزانه به پایان می‌رسد و شرح ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی و فرهنگی ایران در 19 بخش آغاز می‌شود. وی در هر فصل به یک یا چند وجه از ویژگیهای کشور ایران مانند ویژگیهای طبیعی، فرهنگی و بازرگانی می‌پردازد (2 / 684 بب‍‌ ). 
در بسیاری از این فصلها مطالبی فراوان و بااهمیت دربارۀ فرهنگ مردم ایران آمده است؛ مثلاً در فصل گلهای ایرانی نقل می‌کند که ایرانیان هنگام نوروز کوزه‌های پوشیده از سبزه درست می‌کنند (2 / 728)، رسمی که تا امروز نیز در ایران رایج است (نک‍ : ه‍ د، نوروز). در فصل خلق‌وخو و عادات ایرانیان، به نمونه‌هایی از قسمهای ایرانیان مانند به خدا قسم، به روح رسول‌الله، به ارواح انبیا، و نیز به روح مردگان اشاره می‌کند (2 / 764). در همین فصل، به شیوۀ تسلیت‌گفتن اشاره می‌کند و ازجمله می‌نویسد که به مخاطب می‌گویند: «سر شما سلامت باشد» (2 / 772). نمونه‌های یادشده هنوز هم در میان ایرانیان رایج است. 
فصل ورزشها و بازیهای ایرانیان نیز از منظر موضوعات فرهنگ مردم بااهمیت است. نویسنده در این فصل ورزشهایی مانند سوارکاری، شمشیربازی (ه‍ م‌م)، تیراندازی با کمان (نک‍ : ه‍ د، تیروکمان)، کشتی‌گیری و چوگان (ه‍ م) را شرح داده است (2 / 780 بب‍‌ ). افزون‌بر اینها، وی به رواج بازی نرد (ه‍ م) در قهوه‌خانه‌ها و بازی شطرنج (ه‍ م) در میان طبقات ممتاز اشاره کرده است (همان، 2 / 790). وی می‌نویسد که برخی از ایرانیان شطرنج را صدرنج می‌گویند، زیرا بازی شطرنج نیاز به دقت و حوصلۀ فراوان دارد و نتیجۀ آن باعث اندوه و افسوس شاه است (2 / 790-791). وی همچنین برخی سرگرمیها مانند تخم‌مرغ‌بازی (ه‍ م)، به‌ویژه در ایام نوروز، رواج گنجفه‌بازی در میان طبقات پایین، شعبده‌بازی و بندبازی را توضیح داده است (2 / 785-790). به‌جنگ‌انداختن حیوانات مانند جنگ گرگها، گاومیشها و قوچها از جملۀ دیگر بازیها و سرگرمیهای مردم آن دوره بوده که شاردن به آنها اشاره کرده است (2 / 797؛ نیز نک‍ : ه‍ د، حیوان‌رقصانی). 
شاردن در فصل پوشاک و اثاثیه (2 / 799-814)، ضمن شرح لباسهای مردان و زنان، به زیورآلات مورد استفادۀ زنان نیز پرداخته است (12 / 815- 818). نویسنده فصلی نیز به تغذیه و خوراک ایرانیان اختصاص داده (2 / 819-842) که در آن خوراک طبقات مختلف، وعده‌های غذا، شیوۀ سفره‌آرایی، مهمان‌نوازی و جز اینها توضیح داده شده است. 
در فصل هنر و پیشه و صنایع ایرانیان (2 / 855-894)، به پیشه‌های متفاوت مانند زرگری، نقره‌کاری، معماری، نجاری و جز اینها پرداخته است. در این ارتباط مناسبات استاد ـ شاگردی را توضیح داده است (2 / 859). در ادامه، برخی فناوریها ازجمله آبیاری و چگونگی آن و مسئولیت و مقام میراب را توضیح می‌دهد (2 / 861-864). موضوع دیگر، معماری خانه‌ها و شرح اجزاء و ویژگیهای خانه‌ها و عمارتهای ایران است (2 / 872- 878). نویسنده همچنین برخی دیگر از صنایع و هنرهای دستی مانند شیشه‌گری، طلاکاری، کاشی‌پزی، قلاب‌دوزی، گل‌دوزی و ملیله‌کاری (همانجا)، و در جلد 4 نیز هنگام شرح بازار اصفهان بسیاری از مشاغل دیگر را که امروزه وجود ندارند، شرح داده است (1430، 1441-1445). 
جلد سوم به دو بخش کلی تقسیم می‌شود: بخش نخست شرح دانشها و هنرهای ایرانیان نام دارد که نویسنده طی 16 فصل، آنها را بررسی کرده است. در این بخش نیز مطالب فراوانی مرتبط با فرهنگ مردم وجود دارد. در فصل دوم، «مکتبها، مدرسه‌ها و طرز تحصیل»، ضمن توضیح دربارۀ مکتب‌خانه و ضوابط آنها می‌نویسد: هرگاه شاگردان به یکی از سوره‌های معین قرآن می‌رسند یا خواندن کتابی تازه را شروع می‌کنند، باید هدیه‌ای برای مکتب‌دار بیاورند (3 / 935-936)، رسمی که تا دورۀ معاصر نیز در مکتب‌خانه‌ها رایج بود (نک‍ : ه‍ د، مکتب و مکتب‌خانه). 
شاردن در فصل 8، ضمن شرح نجوم و اخترشناسی، باورهای اقشار متفاوت را دربارۀ ستارگان شرح می‌دهد. او دربارۀ عامۀ مردم می‌نویسد: آنها اعتقاد دارند که همۀ آنچه در زندگی آنان روی می‌دهد، اعم از نیک و بد، بر ستارۀ بختشان نوشته شده است؛ هم ازاین‌رو، از منجمان می‌خواهند با اسطرلاب طالع آنها را توضیح دهند (3 / 986-990). شاه نیز برای همۀ امور و کارهای خود، اعم از کارهای شخصی مانند غذاخوردن و رفتن به اندرون تا امور سیاسی، با اخترشناسان مشورت می‌کند (3 / 989، نیز برای باورهای مختلف مردم آن دوره دربارۀ اختر و تأثیر آن بر زندگی روزمره، نک‍ : 3 / 989 بب‍‌ ). در همین فصل، گاه‌شماریهای مختلف رایج در ایران را بررسی، و در همین ارتباط از نوروز (ه‍ م) به‌عنوان «باشکوه‌ترین و کهن‌ترین عیدهای ایرانیان» یاد می‌کند (3 / 1017). 
فصل بعدی به پیشگویی و غیب‌گویی اختصاص دارد که طی آن، به انواع تفأل و نیز رمالی، جادو (ه‍ م) و دعانویسی اشاره شده است (3 / 1030- 1038). شاردن بر اعتقاد همۀ ایرانیان به تعویذ و طلسم (ه‍ م‌م) تأکید می‌کند و می‌نویسد که در ایران همه تعویذ و طلسم همراه خود دارند (3 / 1035). از جملۀ باورهایی که وی در همین ارتباط شرح می‌دهد، گرداندن سینی حاوی مقداری خوراکی دور سر بیمار برای شفای او ست (همان، 3 / 1036). 
عنوان فصل بعدی «فلسفۀ ایرانیان» (3 / 1039- 1049)، و پس از آن «دربارۀ اخلاق ایرانیان» است (3 / 1050- 1098). در این فصل، به‌طور مشروح 3 موضوع توضیح داده می‌شود: اول گزیده‌ای از امثال و حکم رایج در میان مردم (3 / 1051-1067)؛ دوم گزیده‌ای از افسانه‌هایی که مردم نقل می‌کنند. نویسنده در این بخش خلاصه‌ای از 39 افسانه را که ازلحاظ نوع‌شناسی عمدتاً جزو افسانه‌های تمثیلی هستند، نقل کرده است (3 / 1067-1080) که از جملۀ آنها می‌توان به روایتی از «استاد علم، این یکی را بکش قلم» مطابق با تیپ 574‘1 آرنه ـ تامپسون و نیز روایتی از «سزای نیکی بدی است» مطابـق بـا تیپ 155 آرنـه ـ تـامپسون اشاره کـرد؛ سـوم گزیده‌ای از گلستان سعدی است (3 / 1080- 1098). 
فصل 15 به پزشکی در میان ایرانیان اختصاص دارد (3 / 1119- 1138). در این فصل، انواع بیماریهای رایج در ایران و نیز راههای مقابله با آنها نقل شده است. نویسنده هم دیدگاههای پزشکی قدیم و هم پزشکی عامه (مردمی) را، بی‌آنکه آنها را از هم جدا کند، توضیح داده است. او همچنین ضمن اشاره به اینکه دربارۀ پزشکان لطیفه‌هایی فراوان در میان مردم رایج است، یکی از آنها را نیز نقل کرده است (همان، 3 / 1120). این لطیفه در لطائف الطوائف فخرالدین صفی (ص 207)، و برخی دیگر از متون کتبی نیز آمده است. 
بخش دوم جلد 3 سفرنامه شرح سازمان سیاسی، نظامی و اداری ایران است (3 / 1141- 1308). اهمیت این بخش ازلحاظ فرهنگ مردم بیش از هرچیز شامل نکاتی است که دربارۀ دیدگاههای مـردم نسبت به پادشاه نقل شده است. ادامۀ این بخش طی 4 فصل در ابتدای جلد 4 آمده است. در فصل 13، ضمن شرحی دربارۀ حرم‌سرای پادشاه به چگونگی و ضوابط به گردش رفتن زنان حرم پرداخته است: در این هنگام، مأموران خاص، از مدت‌زمانی پیش، گذرگاههای زنان را قرق می‌کردند و برای آنکه همه از این موضوع آگاه شوند، جار می‌زدند. هیچ مردی حق نداشت در این گذرگاهها ظاهر شود، در غیر این صورت مأموران به بدترین شکلی جانش را می‌گرفتند (4 / 1325- 1328). این موضوع در بسیاری از داستانهای ادب مردمی نیز بازتاب یافته است (نک‍ : جامع ... ، 67؛ نقیب‌الممالک، 26-27). در همین جلد، ذیل عنوان «سازمان پلیس» ضمن شرح وظایف محتسب در بازار به نمونه‌هایی از مجازات کم‌فروشان یا گران‌فروشان اشاره شده است که ازجمله می‌توان تخته‌کلاه‌کردن یا در تنور انداختن را نام برد (4 / 1345-1346). 
قسمت اصلی جلد 4 شرح جغرافیای اصفهان است که در آن، مطالبی بااهمیت از فرهنگ مردم نقل شده است: چراغانی‌کردن شهر به هنگام جشنها (4 / 1426)؛ فعالیت نقالان، خیمه‌شب‌بازان و دیگر معرکه‌گیران به هنگام غروب در میدان شاه (4 / 1429)؛ شرح منارۀ ته‌برنجی مسجد سید احمدیان، و توسل زنان نازا به آن با انجام آداب و مراسمی خاص (4 / 1486). این باور و آداب مرتبط با آن تا سالیان اخیر نیز رایج بوده است (نک‍ : هدایت، 129)؛ نقل حکایاتی دربارۀ معجزات برخی از امامزادگان (4 / 1489، 1491، 1496، 1497)؛ نقل حکایتی عجیب از زبان مردم دربارۀ پهلوانی شیعی و متعصب به نام دیوداد بیابانی، که در سدۀ 4 ق زندگی می‌کرده، و دشمنان شیعیان را با چماقی سنگی از پای درمی‌آورده است. این چماق که هیچ فرد زورمندی نمی‌توانسته است آن را بردارد، هنوز در زمان دیدار مؤلف از اصفهان در کنار قبر دیوداد قرار داشته است (4 / 1485). 
مؤلف ضمن شرح یکی از گورستانها به قبری اشاره می‌کند که حدود 3 پا ارتفاع داشته، و به قبر غزال معروف بوده است. وی به نقل از مردم آورده که غزال یکی از اسبان محبوب شاه عباس اول بوده است. این اسب ابتدا متعلق به سلطان عثمانی بود؛ اطرافیان ویژگیهای منحصربه‌فرد آن را برای شاه عباس شرح می‌دهند و شاه نیز به آن علاقه‌مند می‌شود و یکی از دزدان مشهور را که چند بار عفو کرده بود، احضار می‌کند و می‌گوید باید این اسب را برباید و بیاورد. او نیز با حیله‌های فراوان موفق به این کار می‌شود (4 / 1498- 1499). این حکایت به‌صورتی دیگر در یکی از روایتهای قصۀ حسین کرد شبستری (ه‍ م) نیز آمده است (ص 149 بب‍‌ ). 
از دیگر مواردی که در این جلد آمده است، می‌توان به این نکات اشاره کرد: شرح تفأل ارامنه با انداختن سنگ‌ریزه بر سر گور یکی از مقدسین (4 / 1574)؛ شرح حکایتی اسطوره‌ای دربارۀ وجه تسمیۀ محله‌ای به نام محلۀ کران یا ناشنوایان (4 / 1576)؛ شرح لطایف و حکایاتی از کَل‌عنایت، دلقک مشهور شاه عباس (4 / 1579-1581)؛ شرحی دربارۀ کولیها (ه‍ م) و نقل حکایتی دربارۀ وجه تسمیۀ آنها (4 / 1502-1503)؛ و ذکر مشاغل فراوانی که امروزه وجود ندارند (4 / 1430، 1441-1445). 
صفحات پایانی جلد 4 و سراسر جلد 5 به چگونگی انتخاب شاه سلیمان به پادشاهی و تاج‌گذاری و ویژگیهای اخلاقی وی اختصاص دارد. 

مآخذ

افشار، ایرج، «سیاحت‌نامۀ شاردن»، ماهنامۀ راهنمای کتاب، تهران، 1338 ش، س 2، شم‍ 3؛ بهرامی، اکرم، «شاردن در تبریز»، مجموعه‌سخنرانیهای ششمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، تهران، 1355 ش، ج 1؛ تاج‌بخش، احمد، تاریخ صفویه، شیراز، 1372 ش؛ جامع الحکایات، به کوشش پگاه خدیش و محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1390 ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، هزاربیشه، تهران، 1326 ش؛ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ترجمۀ بخشی از سیاحت‌نامۀ ژان شاردن، به کوشش محمدرضا ریاضی، تهران، 1376 ش؛ دانش‌پژوه، منوچهر، بررسی سفرنامه‌های دورۀ صفوی، تهران، 1385 ش؛ همو، «سیاحت‌نامۀ شاردن»، سفرنامه، ... تا پخته شود خامی، به کوشش همو، تهران، 1380 ش، ج 1؛ دهباشی، علی، مقدمه بر سفرنامۀ شاردن، ترجمـۀ حسین عریضی، تهـران، 1362 ش؛ رازنهـان، محمـدحسن، «شاردن پس از ایران»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، تهران، 1383 ش، شم‍ 86-87؛ سیوری، ر. م.، ایران عصر صفوی، ترجمۀ کامبیز عزیزی، تهران، 1383 ش؛ ریاضی، محمدرضا، مقدمه بر الاصفهان (نک‍ : هم‍ ، جناب اصفهانی)؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ همو، همان، ترجمۀ حسین عریضی، تهران، 1330 ش؛ صفت‌گل، منصور، «ایران عصر صفوی از نگاه شاردن»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، تهران، 1377 ش، شم‍ 6-7؛ عباسی، محمد، مقدمه بر سیاحت‌نامۀ شاردن، ترجمۀ همو، تهران، 1335 ش؛ عریضی، حسین، مقدمه بر سفرنامۀ شاردن (هم‍‌ )؛ فاروقی، فؤاد، سیری در سفرنامه‌ها، تهران، 1367 ش؛ فخرالدین صفی، علی، لطائف الطوائف، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1336 ش؛ فریر، رانلد و.، برگزیده و شرح سفرنامۀ شاردن، ترجمۀ حسین هژبریان و حسین اسدی، تهران، 1384 ش؛ قصۀ حسین کرد شبستری، به کوشش ایرج افشار و مهران افشاری، تهران، 1388 ش؛ کرزن، جرج ن.، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1362 ش؛ کرویس، دیرک وان در، شاردن و ایران (تحلیلی از اوضاع ایران در قرن هفدهم میلادی)، ترجمۀ حمزه اخوان تقوی، تهران، 1380 ش؛ مجلسی، محمد، مقدمه بر سفرهای ژان شاردن به ایران، ترجمۀ همو، تهران، 1387 ش؛ مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1334 ش؛ نقیب‌الممالک، محمدعلی، ملک جمشید و طلسم آصف و حمام بلور، تهران، 1327 ش؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1378 ش؛ یغمایی، اقبال، مقدمه و حاشیه بر سفرنامۀ شاردن (هم‍‌ )؛ نیز: 

Britanica, micropaedia, 1989; Iranica

زاگرس زند

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: