ضرب المثل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 24 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/247388/ضرب-المثل
یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
در سال 1351 ش، کتاب کاوشی در امثال و حکم از سوی یحیى برقعی منتشر شد که در آن مؤلف کوشیده است مآخذ داستانهای امثال فارسی در ادب فارسی را بیان کند که از این حیث با کتابهای همسنخ خود تفاوت دارد. نویسنده در این کتاب حدود 300 مثل را میآورد. از این نظر، این اثر نخستین کتاب داستانی دربارۀ مأخذ مَثَلها ست.ابوالقاسم انجوی شیرازی در 1352 ش، جلد اول کتاب تمثیل و مثل را منتشر کرد که شامل 126 داستان و 295 روایت مرتبط با آنها بود. بعدها، در 1366 ش، احمد وکیلیان، دستیار وی، جلد دوم این اثر را با 137 داستان منتشر کرد. ارزش این داستانها در این است که جنبۀ افواهی دارند و از زبان مردم ثبت شدهاند (نک : ه د، انجوی شیرازی).داستاننامۀ بهمنیاری که در 1361 ش، از سوی انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده، بیتردید مهمترین کتاب همردیف امثال و حکم دهخدا در عرصۀ مثلنگاری است. این کتاب را احمد بهمنیار در فاصلۀ سالهای 1284-1302 ش جمعآوری نمود و چون پیش از او دهخدا امثال و حکم را منتشر کرده بود، وی از انتشار آن خودداری نمود و این کار تا 1361 ش به تأخیر افتاد. این کتاب را باید در کنار امثال و حکم دهخدا از جملۀ نخستین آثار مثلنگاری پس از مشروطه به شمار آورد (نک : ه د، داستاننامۀ بهمنیاری).ازجملۀ کتابهای داستانهای امثال که در آن فقط به ذکر داستانهای مثل تاریخی اکتفا شده، دو کتاب در دست است: یکی نوشتۀ مهدی پرتوی آملی با عنوان ریشههای تاریخی امثال و حکم که جلد اول آن در 1353 ش و جلد دوم در 1365 ش چاپ شد، و دیگری امثال و حکم تاریخی نوشتۀ رحیم چاووش اکبری که در 1375 ش به چاپ رسید.کتاب داستانهای امثال را حسن ذوالفقاری در 1385 ش منتشر کرد که حاوی حدود 500‘2 داستان امثال، و روایتهای گوناگون آن مستند به حدود 150 منبع است.در فاصلۀ سالهای 1340 تا 1380 ش، چندین کتاب مهم نگاشته شد که یا بهطور مستقیم به جمعآوری امثال بازمیگردد یا در آن، مثلهای فارسی دیده میشود؛ از جملۀ آنها، کتاب کوچـه است که اولین جلد آن در 1357 ش منتشر شد. این دائرةالمعارف بزرگ را شاعر و محقق معاصر، احمد شاملو، فراهم آورد (نک : ه د، کتاب کوچه؛ شاملو).یکی دیگر از منابع مهم مثلنگاری، کتاب دههزار مثل فارسی و بیستوپنجهزار معادل آنها، نوشتۀ ابراهیم شکورزاده است که ابتدا در 1372 ش چاپ شد، سپس با افزودههایی، با عنوان دوازدههزار مثل فارسی در 1380 ش به چاپ رسید. چاپ اخیر شمار زیادی از مثلهای رکیک چاپ اول را ندارد، اما درعوض 000‘2 مثل افزوده دارد.در سال 1376 ش، احمد ابریشمی با انتشار فرهنگ نوین گزیدۀ مثلهای فارسی، فصلی نو در مطالعات مثلشناسی گشود. وی که ابتدا قصد داشت فرهنگ امثال و حکم دوزبانه تدوین کند، با مطالعات گستردۀ خود شیوههای مثلنگاری در فارسی را با اشکالاتی روبهرو دید. او پس از یک دهه کاوش، فرهنگ مثلهای گردآوردۀ خود را با مقدمهای مفصل، حاوی نظرات خود بههمراه حدود 000‘ 3 مثل، به چاپ رساند. گردآورنده از ذکر مثلهای مضبوط به شکلهای گوناگون پرهیز کرده است. مثلهای این فرهنگ بنابر تقسیم ارائهشده در مقدمه، طی 8 بخش و براساس کلیدواژۀ اصلی آمده است (نک : ابریشمی، سراسر کتاب). این نویسنده سال بعد نظریات خود را بهصورت جامعتر و مبسوطتر در کتاب مثلشناسی و مثلنگاری، در 1377 ش منتشر کرد که در نوع خود نخستین کتاب مستقل در این زمینه است.در سال 1382 ش، امین خضرایی کتاب فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی را در شیراز منتشر کرد. این کتاب حاوی 800‘12 مدخل اصلی است که با احتساب مدخلهای تکراری و نظایر آن افزون از 000‘24 میگردد.بهمن دهگان در 1383 ش، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی را از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به چاپ رساند. این فرهنگ حاوی حدود 000‘12 مدخل است که به ترتیب موضوع یا کلیدواژۀ اصلی ذیل 800 مدخل تنظیم شده است.آخرین اثر، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی تألیف حسن ذوالفقاری است که شامل 100هزار مثل فارسی، محلی، تاجیکی و افغانی است و در 1388 ش چاپ شد. این اثر در زمینۀ مثلپژوهی و مثلشناسی جامعترین منبع به شمار میرود و مؤلف آنها را از منابع مختلف جمعآوری کرده است. نمایههای موضوعی، کلیدواژهای، ذکر دقیق منبع امثال، مقدمۀ جامع و آوردن امثال فارسی، امثال شعری در کنار امثال محلی و امثال رایج در کشورهای فارسیزبان از ویژگیهای این اثر است.از دهۀ 1340 ش به این سو، ثبت و ضبط ضربالمثلهای محلی در گوشهوکنار ایران مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت. این موضوع در سالهای اخیر شدت بیشتری گرفته است، بهگونهایکه تاکنون دهها مجموعۀ مثل از مناطق مختلف ایران چاپ و منتشر شده است (نک : ذوالفقاری، فرهنگ، 1 / 79-91).مستشرقان، اعم از دانشمندان روسی و اروپایی نیز آثاری در زمینۀ مثلشناسی و مثلنگاری پدید آوردهاند؛ ازجمله در 1824 م / 1239 ق، «مجموعۀ امثال و تمثیلات به زبان فارسی و هندوستانی» زیر نظر ویلسون در کلکته چاپ و منتشر شد. این کتاب پس از مـرگ مؤلفـان آن، تـوماس روبک و گونتـر ــ از اعضای انجمن آسیایی ــ منتشر شده است. مؤلفان باآنکه بیشتر از منابع موجود در هند چون آثار هبلهرودی و شاهد صادق بهره گرفتهاند، به منبع خود اشارهای نمیکنند.در سال 1913 م / 1331 ق ایرانشناس مشهور، ع. غفارف مجموعۀ ضربالمثلهای فارسی را به زبان روسی منتشر کرد که مقدمۀ اثر و نیز ترجمه، شرح و تفسیر مثلها از و. آ. گاردلوسکی است. این اثر شامل حدود 500 مثل است. عدم تفکیک میان مثل و کلمۀ قصار، درج اشعار معروف بهعنوان مثل، عدم ارتباط برخی شاهد مثالها با مثل، و عدم درج حتى نام شاعر معروف برخی از مثلهای منظوم، از جملۀ کاستیهایی است که کوراوغلی (ص 30-31) برای این مجموعه برمیشمارد.در سال 1961 م / 1339 ش، خ. گ. کوراوغلی کتاب مثلها و تمثیلهای فارسی و ضربالمثلهای روسی را تألیف کرد که از سوی انتشارات ادبیات خاور در نشریۀ شمارۀ 51 آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی به چاپ رسید. این اثر در 1340 ش با ترجمۀ صادق سرابی در ایران چاپ شد. بخش اول کتاب، شامل نقد و تحلیل امثال و حکم دهخدا و فرهنگ عوام، و بخش دوم پس از پیشگفتار، حاوی 144‘1 مثل و 86 تمثیل است (ذوالفقاری، همان، 1 / 76-77).در سال 1965 م / 1344 ش نیز در شهر دوشنبه کتاب مثلها و تمثیلهای تاجیکی و مشابه روسی آنها از سوی ی. ای. کلانترف منتشر شد. مقدمۀ جامع، راهنمای الفبایی، و ترجمۀ دوزبانۀ مثلها به تاجیکی و روسی از جملۀ مزایای این کتاب است.با نگاهی به مثلهای رواجیافتۀ پس از مشروطه، چند رویکرد اساسی در نگارش و تألیف یا روش مؤلفان دیده میشود؛ ازجمله اینکه بهلحاظ روشی 3 دستهاند:1. مثلهایی که شکل الفبایی دارند، مثل امثال و حکم دهخدا و داستاننامۀ بهمنیاری.2. مثلهایی که به شکل موضوعی و کلیدواژهای تنظیم شدهاند، مثل فرهنگنامه، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی و فرهنگ نوین مثلها.3. مثلهایی که هم الفباییاند و هم دارای کلیدواژه، مثل پند و دستانیاب و فرهنگ امثال.هرچه به دهۀ 1380 ش نزدیکتر میشویم، گرایش نویسندگان به جنبۀ علمی و کاربردی و مطالعات مثلشناسی و مباحث نظری بیشتر، و بر شمار کتابهای منتشرشده نیز افزوده میشود. همچنین، گروهی از پژوهندگانْ مثلها را ازحیث ارتباط آنها با فرهنگ مردم بررسی کرده، و به مطالعه یا ضبط آنها پرداختهاند؛ مثل انجوی شیرازی و احمد شاملو (همان، 1 / 77).طبقهبندی مثله
مثلشناسان باتوجهبه دیدگاه خود و ایجاد زمینهای برای مطالعۀ بهتر امثال، کوشیدهاند مثلها را طبقهبندی و توصیف نمایند. هریک از این طبقهبندیها ناظر بر یک یا چند ویژگی در مثلها ست؛ مثلاً مشکان طبسی مثلها را به دو گروه مشهور و غیرمشهور (نک : همان، 1 / 92)، یا احمد بهمنیار آنها را به منثور و منظوم و نیز تمثیلی و حکمی تقسیم میکند (ص «کا» ـ «کب»). دهخدا مثلها را ازلحاظ موضوعی بر 4 نوع سیاسی، اخلاقی، روان و حقیقی تقسیم میکند (ص 30-31). برقعی امثالوحکم را به 3 دستۀ امثال، تمثیلات و ضربالمثل تقسیم میکند (ص 4)؛ از دیدگاه مؤدب (بشیری) امثال دو دستهاند: عامیانه و ادبی که خود یا منثور است یا منظوم (ص 11). احمد ابریشمی مثلها را به 7 دسته تقسیم میکند (ص 13). محمدتقی طیب امثـال را 3 دستـه کـرده است: نوشتاری، گفتاری، گفتاری ـ نوشتاری (ص 24-25).اینگونه تقسیمبندیها نمیتوانند جامع باشند؛ زیرا کلی است و مختلط. با یکی از این تقسیمبندیها، نمیتوان انواع مثلها را بهدرستی مشخص و از هم تفکیک کرد. هریک از انواع یادشده مثلها را فقط از دیدگاهی خاص تقسیم کردهاند.
واژههای عربی در مثلها به نسبت نثرهای معیار امروزی بسیار کمتر است. از میان 270 واژه در 500 مثل، فقط 39 واژه عربی است، یعنی 4 / 14٪؛ درحالیکه میانگین واژههای عربی در نثر امروز، 35٪ است.محدودیت کاربرد واژههای عربی جز در مثلها، در گونههای دیگر نظم و نثر فارسی مشاهده نمیشود؛ زیرا زبان مردم، زبان ساده، دور از تکلف، خالص و به دور از تأثیر و نفوذ زبان عربی است، خلاف زبان شعر و ادب و زبان فرهیختگان که بهدلایل بسیار از زبانهای بیگانه، بهخصوص زبان عربی تأثیر پذیرفته است. ناآشنایی مردم با زبان عربی، علت استفادهنکردن آنها از اینگونه واژهها ست. این موضوع در دیگر انواع ادب عامه نیز مصداق دارد. بهگونهای که میتوان آن را یکی از ویژگیهای سبکی ادب عامه به شمار آورد (نک : جعفری، 154).واژههای مستهجن نیز در زبان هر قوم، ملت و فرهنگی وجود دارد؛ فقط ممکن است شمار آنها در فرهنگی نسبت به فرهنگ دیگر بیشتر یا کمتر باشد، اما کاربرد آنها هیچگاه به صفر نمیرسد. همچنین میزان و نوع کاربرد آنها میان طبقات مختلف اجتماعی متفاوت است. در 500 مثل، 16 واژۀ مستهجن، برابر با 2 / 3٪ از مثلها، اینگونه واژهها به کار رفته است.در کتابهای مثل قدیم، واژههای مستهجن عیناً به کار رفتهاند، اما در آثار جدیدتر، برخی بهجای این واژهها از معادلهایی چون گُند، ادرار، قاروره، تلنگ، تیزی و جز آن استفاده کردهاند و گاه بهجای آنها 3 نقطه گذاشتهاند (ذوالفقاری، همان، 1 / 99-100).دهخدا در برخی موارد به جای واژههای مستهجن، کلمهای دیگر به کار میبرد؛ مثلاً در ضربالمثلِ «برای مصلحت بوسه بر ک ... نِ خر میزنند»، به جای «ک ... نِ» «دم خر» گذاشته است، یا «چیزی که شده پاره، وصله برنمیداره» که دراصل «ک ... نی که شده پاره» بوده است. همچنین مثل «ریش خامطمع به جیب مفلس» دراصل، «ک ... ر خامطمع به ک ... نِ مفلس» بوده است. چنین نمونههایی در امثال و حکم کم نیست. کاربرد واژههای مستهجن، آنهم در شمار زیادی از امثال، نشان میدهد که مردم ابایی از کاربرد چنین واژههایی نداشتهاند.نکتۀ دیگر دربارۀ واژههای امثال این است که ضربالمثل مانند شعر، یکی از عوامل بقای واژههای زبان است و با کاربرد بسیاری از لغتها، اصطلاحها و کنایههای زبانی در مثلها، از زوال و مرگ آنها پیشگیری میکند، زیرا همواره آن مثل در میان مردم رواج دارد؛ برای مثال، واژههای «شتل»، «کلک»، «پناباد»، «کنبوزه»، «توشمال»، «منگال»، «ششتری»، «خاک ـ بازی»، «گُنج»، «کِشمان»، «کلو» در برخی مثلهای امروزه همچنان در میان مردم جاری است: از بدقمار هرچه ستانـی، شتل (اصطلاحی در قماربازی) بود (برای نمونههای بیشتر، نک : همان، 1 / 101).در ضربالمثلها انواع متفاوت آرایههای ادبی به کار میرود، مانند تکرار، سجع، جناس، تضاد، قلب، تلمیح، مراعات نظیر و اغراق (برای مصادیق مختلف، نک : همان، 1 / 133-137).
آرینپور، یحیى، از نیما تا روزگار ما، تهران، 1374 ش؛ آملی، محمد، نفایس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1381 ش؛ ابریشمی، احمد، فرهنگ نوین گزیدۀ مثلهای فارسی، تهران، 1376 ش؛ ابنقیم جوزیه، محمد، الامثال فی القرآن الکریم، به کوشش سعید محمد نمرالخطیب، بیروت، 1981 م؛ ابنمنظور، لسان؛ برقعی، یحیى، کاوشی در امثال و حکم فارسی، قم، 1351 ش؛ بلعمی، تاریخ؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1385 ش؛ بهمنیار، احمد، داستاننامۀ بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، 1361 ش؛ پروین گنابادی، محمد، گزینۀ مقالهها، تهران، 1356 ش؛ ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1356 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، درآمدی بر فولکلور، تهران، 1394 ش؛ حکمت، علیاصغر، امثال قرآن، تهران، 1361 ش؛ دبا؛ دبیرسیاقی، محمد، مقدمه بر گزیدۀ امثال و حکم (نک : هم ، دهخدا)؛ دهخدا، علیاکبر، یادداشتها بر گزیدۀ امثال و حکم، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1368 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ همو، «کتابشناسی ضربالمثلها»، مطالعات ایرانی، تهران، 1385 ش، شم 9؛ ذیل دفما؛ رادویانی، محمد، ترجمان البلاغة، به کوشش احمد آتش، استانبول، 1949 م؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق / بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ شبستری، محمود، گلشن راز، به کوشش محمد حماصیان، کرمان، 1382 ش؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش محمد قزوینی، تهران، 1314 ش؛ شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهـران، 1374 ش؛ طیب، محمدتقی، «تذکـره و تکملهای بـر فرهنگ مردم»، مجلـۀ پژوهشی دانشگاه اصفهان، اصفهان، 1379 ش، شم 1-2؛ عاکوب، عیسى، «مرواریدهای فارسی در دریای زبان عربی»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، تهران، 1382 ش، شم 71؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ قطامش، مصطفى، الامثال العربیة، دمشق، 1408 ق؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1354 ش؛ کلیله و دمنه، ترجمۀ نصرالله منشی، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1345 ش؛ کوراوغلی، خ. گ.، «مثلها و تمثیلهای فارسی»، پیام نوین، تهران، 1337 ش، شم 5؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1364 ش؛ المنجد، تهران، 1364 ش؛ منزوی، خطی؛ مؤدب بشیری، رضا، امثال موزون در ادب فارسی، تهران، 1375 ش؛ میدانی، احمد، مجمع الامثال، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1374 ق / 1955 م؛ میهنی، عبدالخالق، دستور دبیری، به کوشش علی رضوی بهابادی، یزد، 1375 ش؛ نشاط، محمود، زیب سخن، تهران، 1342 ش؛ هبلهرودی، محمدعلی، مجمع الامثال، به کوشش صادق کیا، تهران، 1344 ش؛ همایی، جلالالدین، یادداشتها دربارۀ معانی و بیان، به کوشش ماهدختبانو همایی، تهران، 1373 ش؛ نیز:
Arberry, A. J., Legacy of Persia, Oxford, 1953.حسن ذوالفقاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید