شگون
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 مرداد 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/246973/شگون
پنج شنبه 30 فروردین 1403
چاپ شده
6
در همهجای ایران مهمان خوشقدم و خوششگون است و باورهای گوناگونی در این زمینه وجود دارد. همه باور دارند که مهمان حبیب و هدیۀ خدا ست، روزی خود را با خود میآورد و بلاهایی را که ممکن است گریبانگیر صاحبخانه شود، با خود میبرد (نک : دنبالۀ مقاله). خراسانیها دراینباره قصهای دارند با این مضمون که مهمانی به کلبۀ محقر مردی وارد شد و میزبان با آنچه داشت، بهخـوبی از او پذیرایی کرد. مهمان برخاست و رفت و میزبان دید که تعداد زیادی مار و عقرب و رتیل به پشت لباس مهمان چسبیده است؛ پس، دوید که خبردارش کند، ولی دید که بهمحض دورشدن مهمان از خانه این جانوران موذی در بیابان از او جدا شدند و هریک به سوراخی رفتند. میزبان متوجه شد که مهمان بلایا را با خود برده است (شکورزاده، 638، حاشیۀ 4). باورها دربارۀ شگون در شهرهای ایران بهقدری فراوان است که ذکر آنها در یک مقاله امکان ندارد. مشابهتهای فراوانی نیز بین این باورها در میان مردم موجود است؛ مثلاً باور به خوشقدم و بدقدمبودن بعضی اشخاص در همهجای ایران وجود دارد که برای نمونه طالقانیها ورود آدم خوشقدم به خانه را در روز اول اسفند به فال نیک میگیرند و بـاور دارند کـه در طـول سال، سلامت، خوشی، خیر و برکت برای افراد خانواده به همراه دارد (انجوی، 1 / 48). به باور تهرانیهای قدیم، مشتری اول سال نو وسیلۀ تفألی برای کاسب در امور کسب در آن سال بود. اگر مشتری اول پرخرید و خوبخرید و نقدخرید و بیآزار و به قول آنها واقعاً «مشتری» (ناظر بر ستارۀ مشتری که سعد و سعادتآور است) بود، سال پربرکت و پررونقی در پیش داشتند، ولی اگر مشتری اول کمخرید و بدخرید و گداصفت و نسیهبر یا به قول آنها «زحل» (ستارۀ نحس) بود، سال کسادی را برای خود پیشبینی میکردند. آنها همچنین مستراح را بهترین و خوشیمنترین جا میدانستند و نخستین رفتوآمدشان در سال نو به طرف مستراح بود. وقتی کفش و چادر نو نیز میخریدند، اولینبار با آن به مستراح میرفتند. در سال نو با اولین کسی که برخورد میکردند، برای باقی سال تفأل میزدند: اگر آن فرد، جوان، خوشرو و خوشزبان بود، سالی خوب، و اگر پیر، زشت، بدبرخورد، عبوس، اخمو و علیل بود، سال بدی را برای خود پیشبینی میکردند (شهری، 4 / 109، نیز حاشیههای 60-61). همچنین آنها از اول عید نوروز تا روز سیزدهم فروردین تلخی و سیاهی به خانه نمیآوردند، از کسی قرض نمیگرفتند، به کسی قرض نمیدادند و پیش دکتر و به داروخانه نمیرفتند (همو، 4 / 110). آنها برای پریدن اعضای بدن نیز تعبیر و تفسیری داشتند و آنها را یا خوشیمن، یا بدیمن و یا دارای هر دو جنبه میدانستند (نک : همو، 4 / 229). افزونبر اینها تهرانیها این باورها را دربارۀ شگون دارند: آمدن مهمان در همهحال خوششگون تلقی میشود. مثل همهجای ایران در پشت سر مهمان عزیز یا مسافر آب میپاشند تـا زود برگردد (مـرادی، 137- 138). همچنین باور دارند چشم که راه باز کند ]به جایی خیره شود[، مهمان میآید (هدایت، 74). اگر مژۀ چشم روی گونه بیفتد، بدشگون و علامت اجل است، و باید آن را برداشت. اگر پلک چشم راست بپرد، غم و اندوه میآورد و اگر پلک چشم چپ بپرد، خوشحالی میآورد. هرکس زبانش را گاز بگیرد، شگون ندارد و نشان آن است که در همان ساعت کسی غیبت او را میکند. اگر پس گردن یا روی چشم کسی را ببوسند، شگون ندارد و از چشم آن کس میافتند. اگر کسی ناخن یک دست را بگیرد و ناخن دست دیگر را نگیرد، بدشگون است و سگ بـه او حمله خواهد کرد (همو، 76-77). به بـاور آنها، ناخـن گرفتهشده را باید در پاشنۀ در ریخت تا روزی که دجال ظهور میکند، مانند خاری بروید و نگذارد اهل خانه خارج شوند. موی سر را اگر بر سر راه بریزند، شگون ندارد؛ زیرا گنجشک آن را برای لانهسازی میبرد و صاحب مو سرگیجه میگیرد. به عقیدۀ تهرانیها بدشگونی و خوششگونی در اغلب کنشها وجود دارد: اگر نوک بینی بخارد، به مهمانی خواهند رفت. کف دست راست بخارد، باید آن را روی سر پسر اول مالید، تا پول گیرشان بیاید. کف دست چپ بخارد، خرج زیاد میکند. یک عطسه علامت صبر است و نیاز به تأمل دارد و برای شکستن آن باید 7 صلوات فرستاد. اما در صورت تکرار عطسه باید تعجیل کرد. هرکسی، سالم یا مریض، عطسه کند، مسلماً تا 3 روز زنده خواهد ماند (همو، 74-75). پاشنههای کفش که جلو هم جفت شود، صاحبش پولدار میشود. دود به سوی شخص پولدار میرود. اگر اول روز، اول ماه و اول سال از کسی که «دستش خوب» است، دشت کنند، خوششگون است و تا آخر آن روز، ماه و سال پولدار خواهند شد. هرکس ندانسته لباس وارونه بپوشد، پول گیرش میآید. پشت لباس مرد که تا بخورد، پول گیرش میآید. 3 بشقاب که پشت سر هم قطار شود، مهمان میآید و اگر ظرف کوچکی پهلویشان باشد، بچه هم دارد؛ اگر تفالۀ چای در استکان راست بایستد، مهمان میآید؛ اگر تکه از دهن بیفتد، قلیان صدا بدهد و جرقه بپراند، آب سلام بکند (روی خودش برگردد و صدا کند)، و روی کوزه عـرق کند، همۀ اینها نشان خوششگونی است و مهمان میآید. آب یا لقمه بیخ گلو بجهد، سوغاتی میخورند. کاسۀ آب برگردد و آب آن بریزد، نشان روشنایی است. اگر آینـۀ بخت عـروس بشکند، بـدشگون است و عروس یا داماد خواهد مرد. اگر کسی از میان دو زن رد شود، کارش گـره میخـورد. زن شوهـردار اگر سفـره بـدزدد، شوهرش میمیرد. زن اگر در خزانۀ حمام سرش را ببافد، هوو سرش میآید. اگر دختر چادر سیاهش را وارونه سر کند، بختش باز میشود. اگر دختر پدردار گیسویش را در خانه باز کند، بدیمن است. گذشتن از میان گلۀ گوسفند یا از زیر طناب قطار شتر، بدشگون است و فقر میآورد. اگر کسی در خانۀ شخص بدقدم منزل کند، گرفتار و مریض میشود یا میمیرد (همو، 78- 79). اگر شلوار را بهطور ایستاده بپوشند، فقر میآورد. اگر ابر آسمان شکل شتر به خود بگیرد، شگون ندارد و در آن سال وبا خواهد آمد. اگر گره هر چیزی خودبهخود باز شود، نشانۀ خوبی و اسباب کارگشایی است. ستارۀ دنبالهدار آمدونیامد دارد و ممکن است بدیمن یا خوشیمن باشد. اگر کسی به شکل چمباتمه، درون درگاه بنشیند، بهتان خواهد خورد؛ برای رفع آن باید به در سمت خودش آب دهان بیندازد. اگر مردی بزک کند، به زندان خواهد افتاد. تیغههای قیچی باز بماند یا آنها را به هم بزنند، دعوا میشود. اگر قیچی به دست کسی بدهند، شگون ندارد و دهنده و گیرندۀ قیچی باهم بد خواهند شد. اگر چاقو به کسی هدیه بدهند، رشتۀ دوستی قطع میشود. خردکردن کاغذ و پارچۀ کهنه با قیچی فقر میآورد. اگر دو تا کفش روی هم سوار شود، صاحبش به راه دور میرود. اگر کلاه را وارونه زمین بگذارند، صاحبش میمیرد. شکستن ظرف بلور یا چینی موجب دفع قضاوبلا ست. دَمَر آبخوردن عقل را کم میکند. آوازخواندن در مستراح، با سر برهنه به مستراح رفتن، آوازخواندن در خمره، و نخوردن گوشت به مدت 40 روز دیوانگی میآورد. اگر در بازی تختهنرد، طاس از دست کسی بیفتد، نشانۀ باخت است. اگر ضمن بازی شطرنج، شاه بیفتد، شگون ندارد و نشانۀ ماتشدن است. سر غذا جلو کسی تواضع کنند، قرضدار میشوند. لباس سفید، سبز و مشکی خوشیمن است و لباس زرد آمدونیامد دارد. وقتی چوبهای رختدان، میز و مِجری (صندوقچه) خشک میشود و صدا میکند، آوارگی میآورد. اگر کیسۀ حمام را به صورت بکشند، بیآبرو میشوند. اگر کسی شانۀ دیگری را بر سرش بزند، بین آنها سردی به وجود میآید و از چشم او میافتد. اگر از آدم خسیس چیز خوراکی بدزدند و بخورند، هیچوقت مریض نمیشوند. اگر از آدم خسیس پول بگیرند، باید آن را ته کیسه کنند تا همیشه پولدار باشند. اگر جارو به کسی بزنند، از عمر او کم میشود؛ برای دفع آن باید مقداری از سر جارو را بشکنند. اگر نی قلیان را به کسی بزنند، لاغر میشود. اگر بنّا اجاق بسازد، آواره میشود. اگر کفاش دو لنگه کفش را یکاندازه بدوزد، زنش میمیرد (هدایت، 80-82). به باور اهالی دماوند، این اعمال و رفتارها خوششگونی و بدشگونی دارد: ریختن سیاهدانه، پوست تخممرغ و چای بر سر راه شگون ندارد و دعوا میشود. کفاش اگر دو لنگه کفش را قد هم بدوزد، زنش میمیرد. اگر کسی دستور دهد قبری برایش بسازند، عمرش زیاد میشود. اگر کسی بانی ساختن تابوت شود، اولینبار خود او را در آن خواهند گذاشت. اگر کسی بانی ساختن مسجد شود و خودش آن را تمام کند، زود میمیرد. تنها خوابیدن و تنها غذاخوردن و تنها سفرکردن شگون ندارد. اول صبح و سر چراغ نباید مشتـری را رد کـرد که شگون ندارد و دشتْ کـور میشود (علمداری، 183-184). مردم علیآباد کتول (گرگان) نیز باور دارند اگر یک لنگه کفش روی لنگۀ دیگر بیفتد، هرگاه تکۀ نان قطور محلی در هنگام گذاشتن سر سفره راست بایستد، هرگاه استکانها و قندانها در جهتی بهطور تصادفی ردیف شوند، هرگاه طفلی روی چهار دستوپا بایستد و از زیر پایش به جهتی نگاه کند (دروازه باز کند)، هرگاه پلک چشم بپرد، و خروس در نزدیک در خانه آواز بخواند، همۀ این رویدادها خوششگون و نشانۀ آمدن مهمان است. اگر مهمانی بیش از اندازه در خانهای بماند، برای رفتن او مخفیانه در کفشهایش نمک میریزند. رفتن به حمام در دوشنبه و چهارشنبه شگون ندارد (حسینی، 125، 126). اهالی الاشتِ مازندران باور دارند که اگر پشت سر مسافر جارو بزنند، آن فرد یا آسیب میبیند یا میمیرد. ظاهرشدن سگی در موقع شروع سفر بدیمن است؛ بهاینجهت یا منصرف میشوند یا چند ساعتی سفر را به تعویق میاندازند. عطسه بدشگون و جخد آن خوشیمن است. شکستن شیء شکستنی خوشیمن و بلاگردان است. بودن چیزی بر روی مژه (بارداشتن) خوشیمن و نشانۀ رسیدن مهمان یا اتفاقی خوش است. قدمگذاشتن روی قبر یا جفتکردن کفش شرکتکنندگان در مجالس ترحیم بدشگون است و مرده صاحبان آن کفشها را نیز به دنبال خواهد برد. پسربچهها نباید روبهروی هم یا در کنار هم ادرار کنند که شگون ندارد و پستان مادرانشان درد میگیرد (پهلوان، 139-142). اگر پسری در وسط سرش دو مرکز رویش مو داشته باشد، دوبار ازدواج میکند. اگر خروسی بیموقع بانگ برآورد، مهمان در راه است. اگر مرغی تخم دوزرده بگذارد، خوشیمن است. دامداران باور دارند که اگر سیخ کباب را در آتش بگذارند، شگون ندارد و یکی از گاوهایشان میمیرد (همو، 143-147). به باور اهالی تنکابن، اگر خروس بر در خانه بخواند، غذا در گلوی کسی بپرد، آب موقع ریختهشدن بر زمین صدا کند، بچه حیاط یا اتاق را جارو کند، ظروف غذا پشت سر هم قرار گیرد، و روی چای داخل استکان برگ چای بایستد، همۀ اینها خوششگون و نشانۀ آمدن مهمان است. اگر کفش کسی روی هم قرار گیرد یا ندانسته لباس را وارونه بپوشد، به مسافرت میرود. جاروکردن در شب، فقر و بیچارگی و اتفاق بد به دنبال دارد. نگاهکردن به آینه در شب عقـل را کم میکند. ناخنگرفتن در شب فقـر و بیچارگی در پی دارد. اگر تار عنکبوت در خانه تنیده شود، فقر و بیچارگی در پی دارد. افتادن کفش بهصورت وارونه نشانۀ بدگویی از صاحب کفش است. عطسه در هنگام شروع کاری نشانۀ دعوت به صبر است. خاریدن کف پا نشانۀ کتکخوردن، و خاریدن کف دست راست نشانۀ بهدستآوردن پول است. جاروکردن یا لباسشستن در پشت سر مسافر شگون ندارد و اتفاق بدی برای مسافر میافتد. هرگاه مرغی مثل خروس بخواند، شگون ندارد و باید سرش را برید (خلعتبری، 99-101). به باور گیلانیها اگر دو دندان پیشین فک بالایی بچهای از هم فاصله داشته باشند، فراخنعمت خواهد شد. ردشدن از روی بچهای که خوابیده است، شگون ندارد و قدش کوتاه میشود. اگر دندان بچهای ابتدا از فک بالا درآید، شگون ندارد و سر بابایش را میخورد؛ برای دفع بلا چند نفر اطراف چادری را میگیرند و بچه را از بالا روی آن میاندازند (پاینده، 223). اگر بچهای را در زنبیل یا روی طاقچه بنشانند، گرانی میشود. اگر بچهای از روی ترازویی که دو کفهاش حصیری و شاهین آن چوبی است، رد شود، شگون ندارد و پدرش میمیرد (همو، 227، 228). اگر عنکبوت به خانۀ کسی بیاید، شگون دارد و صاحبخانه پولدار میشود و اگر عنکبوت در خانۀ کسی تار بتند، شگون ندارد و فقر میآورد (همو، 266). اگر پنجۀ پای کسی به جایی گیر کند و تعادل خود را از دست بدهد، شگون ندارد؛ زمین از او طلبکار میشود و او را به زمین خواهد زد؛ برای رفع آن باید 7 قدم به عقب برود و سپس به راه خود ادامه دهد. بغلکردن دو دست بدشگون است و سبب بروز واقعۀ ناگوار میشود. داشتن خال سیاه در زمینۀ سفیدی چشم یا خال سفید در سیاهی چشم، و به باور بعضیها، داشتن خال روی پلک چشم بدشگون است و نشانۀ شورچشمی است. لرزش پلک چشم راست خوششگون و نشانۀ اتفاق نیک، و لرزش پلک چپ بدشگون و نشانۀ اتفاق بد است. زنگزدن گوش بدشگون و اخطار مرگ است که باید در دل یک بار یا 3 بار گفت: حق است لا الٰه الا الله، محمداً رسول الله، علیاً ولی الله. بعضی این صدا را خوششگون و نشانۀ رسیدن خبر خوش میدانند. اگر پدر یا مادر آب روی دست فرزند بریزند تا او دستهایش را بشوید، شگون ندارد و فرزند در پیری دچار رعشه میشود. شبهنگام درد شقیقۀ راست خوششگون است و نشان میدهد که کسی از خوبیهای او سخن میگوید و درد شقیقۀ چپ بدشگون و نشان آن است که کسی از او بدگویی میکند. میان غیبتکننده و غیبتشونده نباید رودی جاری باشد. برای اینکه بفهمند چه کسی غیبتشان را میکند، دست بر شقیقه میگذارند و بهطور حدسی نـام چنـد نفـر را بـر زبـان میآورنـد؛ درد با نـام هرکس خاموش شد، غیبتکننده همو ست. اگر دماغ کسی بخارد، شگون ندارد و نشان میدهد کسی در حال بدگویی از او ست. هرگاه کف دست راست بخارد، خوششگون است و شخص پولدار میشود و خاریدن کف دست چپ بدشگون است و فرد مفلس میشود. اگر کودک شب به دنیا بیاید، بدشگون و پایش سنگین است و در آغاز هر کاری راه برود، آن کار بهسختی پیش میرود و دیر تمام میشود. اگر طفل در روز به دنیا بیاید، خوششگون و سبکپا ست. جمعکردن زانوان بر روی سینه و شکم در هنگام خواب، نشانۀ خسیسبودن و ثروتمندشدن آن شخص، و طاقباز خوابیدن و دستها را روی سینه نهادن، نشانۀ دستودلبازبودن او ست. دمرخوابیدن شگون ندارد و شخص خوابهای پریشان میبیند. اگر موی سر زنان هنگام شانهکردن روی زمین بریزد، سبب کچلی یا کممویی میشود. استفاده از شانۀ دیگران سبب ریختن موی سر میشود؛ در صورت اجبار باید پس از شانهکردن، دندانههای شانه را به دندان گرفت. شانهکردن سر با شانهای که چند دندانش شکسته بدشگـون است و سبب فقر و تنگدستی میشود و نکبت میآورد. اگر ماری موی زن یا دختری را به لانهاش ببرد، شگون ندارد و آن زن یا دختر دیوانه میشود. اگر ناخن کودک را پیش از یکسالگی بگیرند، شگون ندارد و کودک در جوانی دزد میشود. چیدن ناخن در شب بدشگون است و سبب فزونی دشمنان یا کاستهشدن عمر میشود؛ برای رفع بلا بهطور نمادین بر ناخنهای چیدهشده تـف میکنند. گیلانیها میگویند آنکه در خانهات سرش را شانه میکند، دوست تو، و آنکه ناخن خود را میگیرد، دشمن تو ست. ریختن ناخن در زیر دستوپا شگون ندارد و سبب دعوا و نزاع بین کسانی میشود که از روی آن میگذرند. در اولین روز سال، ناخنگرفتن سبب ازدسترفتن ثروت میشود. گرفتن ناخن بازمانده از سال کهنه در سال نو، سبب بیماری و دلتنگی میشود. کندن ناخن با دندان فقر و تنگدستی میآورد. باهمگرفتن ناخن شست دو دست سبب بروز دعوا در خانه و تداوم آن میشود. اگر زنی چادرش را پشتورو سر کند، بهزودی به سفر خواهد رفت یا شوهرش بر سرش هوو خواهد آورد (بشرا، 65- 69). اگر زن آبستن در دیگ غذا بخورد، سر بچهاش بزرگ میشود و اگر با چمچه یا ملاقه پلو بخورد، دهان بچهاش بزرگ میشود. اگر موقع غذاخوردن، لقمه از دست کسی بیفتد، مردگان او منتظر خیراتاند یا مسافری در راه دارد. اگر شب جمعه بعد از غذا، کفگیر پلو را بشویند، برکت سفرهشان شسته میشود. اگر دست خود را در ظرفی بشویند که در آن غذا پخته یا خورده شده است، شگون ندارد و عمرشان کوتاه میشود. اگر کسی سفره را در حیاط بتکاند، اجنه ناراحت میشوند و به او آزار میرسانند یا بیمارش میکنند. اگر پیش از خوردن غذا زلزله بیاید، همهچیز گران میشود، و اگر بعد از آن بیاید، ارزانی در راه است. اگر کاسه یا بشقابی را که با آن غذایی برای خانواده آوردهاند، بشویند و پس دهند، دوستی طرفین از بین میرود. بریدن نان با قیچی و چاقو سبب قطعشدن برکت خانه میشود. بیاحترامی به نان و پلو، کوری به دنبال دارد. دوختن پارگی لباس یا دکمه درحالیکه لباس بر تن است، سبب کمعقلی میشود؛ بنابراین درصورت ضرورت این کار، دوزنده از اول تا آخر کار چوبی را به دندان میگیرد. اگر پارچۀ در حال دوختهشدن، بیاختیار از دست خیاط بیفتد، شگون دارد و نشانۀ آمدن مشتری است. اگر کسی در موقع عملیات شعبدهبازی، شلوارش را پشتورو پوشیده باشد، شعبدهباز قادر به شعبدهبازی نخواهد بود. اگر کلاه پسری را بر سر دختری بگذارند، سبب کمپشتشدن موی دختر میشود یا مویش میریزد. اگر مردی از زیر ریسمانی که بر آن رخت گستردهاند یا از زیر تار عنکبوت بگذرد، بر کارش گره میخورد یا بیکار میشود. جابهجا بستن دکمههای لباس، خبر از پولدارشدن صاحبش میدهد. اگر دکمههای لباس را پیش از تاکردن ببندند، صاحب لباس تنگدست میشود. اگر کفش موقع درآوردن پشتورو بیفتد، بخت صاحبش به خواب میرود. اگر کفشها بعد از درآوردن، روی هم بیفتد، صاحب آنها به زیارت میرود، یا غیبت او را میکنند. اگر کفش پس از درآوردن از پا دمر بر زمین بیفتد، دشمنِ صاحبِ کفشْ فراوان میشود. اگر کفشهای کسی موقع راهرفتن به هم بخورند، صاحب کفش پولدار میشود. اگر مردی پیراهن خود را پشتورو بپوشد، خبر از آن میدهد که دوستان او یکرنگ نیستند. اگر سوزن را برای کسی نخ میکنند، خود دوزنده باید به آن گره بزند تا گره در کارش نیفتد. طنین آوای کلاغ زاغی از فراز درختان، افتادن بیسبب هریک از اثاث خانه، مانند بستۀ لحاف و تشک، دودۀ چسبیده به سقف، کندهشدن و افتادن تکهای از گچ یـا گل سقف اتـاق بـر سفره، ردیفشدن ناآگاهانـۀ ظروف غذاخوری بر سفره، جاروزدن ناخودآگاه کودکان خردسال، بهخصوص پسرها، دونیمهشدن هیمۀ در حال سوخت و قرارگرفتن یکی از آنها به شکل عمودی، افتادن لقمه از دست صاحبخانه به درون سفره، رهاشدن ناخودآگاه کفگیر از دست صاحبخانه به هنگام کشیدن غذا برای اهل خانه، قرارگرفتن تکهای از تفالۀ چای بر سطح استکان، و بیوقت خواندن خروس یا خواندن آن در کنار اتاق یا بر فراز ایوان، همۀ اینها خوششگون و نشانۀ آمدن مهمان است (همو، 74- 78). همچنین گیلانیها باور دارند که خروس آوازی مبارک دارد و خانه را از چشمزخم دیوان و پریانی که در جنگلها مأوا دارند، محفوظ میدارد (خوجکو، 43). در کوملۀ گیلان، بعد از غروب آفتاب، قرضدادن به کسی و فروختن ماست شگون ندارد و اگر کسی در جایی گروهی مار ببیند، شگون دارد (شهاب، 142). به باور خراسانیها، دیدن اسب سفید در بیداری و خوابْ مراد است. اسب سرخ خوشیمن است و خیر و برکت خانه را زیاد میکند. اگر موقع حرکت مسافر، اسب سرگین بیندازد، سفر برای او میمنت خواهد داشت. اگر الاغ نشسته عرعر کند، صاحبش خواهد مرد. اگر کسی دو انگشتر شبیه به هم به انگشت خود کند، زنش خواهد مرد. روز شنبه رختشستن دولت میآورد (شکورزاده، 309-310). چاه مستراح خانۀ بدیمن را باید پر کرد و چاهی دیگر کند. اگر بدیمنی از بین نرفت، باید اجاقهای آن را در هم کوبید و در گوشۀ دیگری اجاق ساخت. اگر کسی در خواب ببیند که مرده است، عمرش دراز خواهد شد (همو، 316). به باور اهالی روستای برزک کاشان، اینکه نوزادی با دندان به دنیا بیاید، شگون ندارد و اتفاق بدی برای خانواده پیش خواهد آمد. اگر مردی از میان چند زنی که این سو و آن سوی کوچه نشستهاند، بگذرد، عقیم میشود. ریختن ناخنهای چیدهشده، در پاشنۀ در سبب میشود که موقع آمدن دجال، اینها سبز شوند و مانع خروج آن شخص از خانه گردند تا او به قافلۀ مردمانی که به دنبال خر دجال میروند و پشکلهای این خر را جمع میکنند، نپیوندد و بهشتی شود. کاشانیها آغاز و انجام هر کاری را در شب چهارشنبه بدشگون میدانند. نیز باور دارند که دندان درآوردن نوزاد از فک بالا بدشگون، و از فک پایین خوششگون است. اگر تیرهای سقف صدا کند یا درهای گنجه و دولاب به هم بخورد، شگون ندارد و کسی از دنیا خواهد رفت. اگر در زمین کشاورزی، دستههای گندم به هم بپیوندند و به دور هم بپیچند، شگون ندارد و بلایی به آبادی رو خواهد آورد. برای دفع چشمزخم تخممرغی را سوراخ میکنند و در پارچهای میپیچند و با نخی به در خانه و در برابر دید مردم میآویزند. شکافداشتن بین دندانهای فک بالا شگون دارد و نشانۀ سخاوتمندی فرد است (جهانی، 53-57، 59).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید