دوانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 22 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245917/دوانی
یکشنبه 18 خرداد 1404
چاپ شده
24
دوانی بیش از 80 اثر، در زمینههای فلسفه، کلام، تفسیر قرآن، شرح اشعار و حکمت عملی تصنیف و تألیف کرده است که بعضی از آنها از چند صفحه تجاوز نمیکند. اهمیت غالب این آثار، که بعضی از آنها به نام سلاطین ایران و عثمانی و هند مصدَّر شده است، چندان بود که در ایام حیات دوانی مشهور و مورد رجوع اهل علم بوده است؛ چنانکه دوانی هنوز زنده بود که شمسالدین سخاوی، دانشمند و مصنف آثار مهم در مصر و شام، که آوازۀ علم او را از شاگردان و یاران خود شنیده بود، دربارهاش سخن رانده است (7 / 133). سپستر هم نویسندگان شامی و یمنی چون ابنعماد (8 / 160)، شوکانی (2 / 130) و عبدالقادر عیدروس (ص 133) در آثار خود از او و آثارش یاد کردهاند. بعضی از مهمترین آثار دوانی اینها ست:1. شرح العقاید العضدیة: یکی از بهترین شرحهای رسالۀ العقاید العضدیة اثر عضدالدین ایجی (د 756 ق / 1355 م) در کلام اشعری است. دوانی این شرح را در اواخر عمر (905 ق / 1500 م) در جرون (هرمز) به خواهش یکی از اعیان اهل سنت تصنیف کرده است. گفتهاند میر غیاثالدین منصور دشتکی که خود و پدرش با دوانی نزاعهای علمی داشتند، شارح را بهسبب مساهله در تألیف و تقریر این اثر نکوهیده و آن را «دام تزویر و تحصیل دراهم و دنانیر ... و مظنۀ وقوع در نار سعیر» دانسته است (نک : شوشتری، 2 / 223). فیالواقع هم عجیب است که جلالالدین دوانی پس از آنهمه رساله در تبیین و تفسیر کلام شیعی و مخصوصاً فلسفه که بهکلی با عقاید اشعریه ناسازگار است، در اواخر عمر اصول عقاید آنها را توضیح دهد و اشعریه را فرقۀ ناجیه شمارد (خوانساری، 2 / 234-235). سید جمالالدین اسدآبادی و شاگرد نامدار او شیخ محمد عبده، تعلیقاتی بر این شرح نوشتهاند (نک : فیومی، 46- 49). این شرح چند بار در هند، استانبول (1232 ق)، مصر و سنپترزبورگ (1313 ق) به چاپ رسیده است (نسخهها و چاپهای شرح العقاید العضدیة را، نک : پورجوادی، 111-112؛ برکت، 95-97).2. حاشیه بر شرح تجرید العقاید: یکی از شروح مهم تجرید، شرح علاءالدین قوشچی است. جلالالدین دوانی 3 حاشیه بر این شرح نوشته است: نخست حاشیهای تا میانۀ مباحث مربوط به اجسام فلکیه، که نخست آن را به نام سلطان خلیل یا یعقوب آققویونلو نوشت و سپس به سلطان بایزید عثمانی تقدیم کرد؛ گفتهاند قوشچی آن را دیده و بسی از آن تمجید کرده بوده است، اما میر صدرالدین محمد دشتکی بر آن اعتراضاتی وارد کرد. دوانی در پاسخ به ایرادات دشتکی، در 896 ق / 1491 م حاشیهای دیگر تصنیف کرد که به حاشیۀ جدید موسوم شد و تا اواسط مبحث ماهیت پیش رفت و در آن میر صدرالدین دشتکی را بهسبب بعضی عقایدش مذمت کرد. میر صدرالدین بر حاشیۀ جدید نیز ایراداتی گرفت و دوانی در پاسخ، در 897 ق / 1492 م حاشیهای دیگر نوشت که به حاشیۀ اَجَدّ نامبردار شد و دامنۀ مطلب را تا وجود ذهنی پیش برد. مجموعۀ 3 حاشیۀ دوانی و دو ردیۀ دشتکی به «طبقات الجلالیة و الصدریة» معروف است (خواندمیر، همانجا؛ شوشتری، 2 / 223، 226؛ مدرس رضوی، 243؛ چاپها، نسخهها و حاشیهها را، نک : پورجوادی، 113-115). مولانا جلالالدین استرابادی بر حاشیۀ قدیم دوانی حاشیهای نوشت و جمالالدین محمود شیرازی، یکی از شاگردان برجستۀ دوانی، حاشیهای بر حاشیۀ جدید تصنیف کرد (قزوینی، 99-100).3. حاشیه بر حاشیۀ میر سید شریف جرجانی بر شرح کتاب شمسیۀ نجمالدین دبیران کاتبی قزوینی در منطق: قطبالدین رازی شمسیه را شرح کرد و نام آن را تحریر قواعد المنطقیة فی شرح الشمسیة نهاد. میر سید شریف بر این شرح حاشیه نوشت و دوانی بر این حاشیه، حاشیهای تا مبحث تقسیم علم به بدیهی و نظری نوشت. دوانی بر خود تحریر قواعد المنطقیۀ قطبالدین هم ظاهراً دو حـاشیه ــ قدیم و جدید ــ نوشته اسـت. ملا عبداللٰه یـزدی و غیاثالدین منصور دشتکی هریک بر یکی از این حاشیهها، حاشیهای زدهاند. این حاشیهها در استانبول، بیروت و قاهره چاپ سنگی شده است (چاپها و نسخهها را، نک : پورجوادی، 119؛ برکت، 58).4. «رسالة اثبات الواجب»: بنابر تحقیق، این رساله را دوانی پیش از 870 ق / 1466 م در شیراز نوشت و به سلطان محمد فاتح (عثمانی) تقدیم کرد. گفتهاند همین رساله را پس از 872 ق / 1467 م با مقدمۀ دیگری به خواجه محمود گجراتی، معروف به خواجه جهان، اهدا کرد. رسالهای است مشتمل بر دو مقصد و یک خاتمه در اثبات وجود خدا از راههای مختلف. ردیههای صدرالدین دشتکی و شاید پسر او غیاثالدین سبب شد تا دوانی سالها پس از آن رسالهای دیگر در همین موضوع تصنیف کند که به «رسالة اثبات الواجب الجدیدة» موسوم شد و رسالۀ نخست را «اثبات الواجب القدیمة» خواندند. «رسالة اثبات الواجب الجدیدة» مشتمل بر 14 فصل و یک خاتمه است. اهل فلسفه و کلام چندین شرح بر هر دو رساله نوشتهاند، که از آن میان میتوان به شرح نجمالدین محمود بن محمد نیریزی و قاضی نوراللٰه شوشتری اشاره کرد. غیاثالدین منصور دشتکی هم حاشیهای نقادانه بر «اثبات الواجب الجدیدة» نوشته است (تویسرکانی، مقدمه بر سبع، 41- 48؛ اوجبی، 90). این دو رساله به کوشش احمد تویسرکانی در مجموعۀ سبع رسائل منتشر شده است (تهران، 1381 ش).5. «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور شهرزوری»: دوانی نخست این اثر را به نام یکی از امرای هند مصدّر کرد و بار دیگر همان را به نام یکی از سلاطین ایران گردانید (شوشتری، 2 / 225-226). غیاثالدین منصور دشتکی بر «شواکل الحور» ردیهای نوشت و نام آن را هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور نهاد (اوجبی، 91). «شواکل الحور» در مجموعۀ ثلاث رسائل به کوشش احمد تویسرکانی چاپ شده است (مشهد، 1411 ق).6. حاشیه بر تهذیب المنطق تفتازانی، تا آخر مبحث موجهات (شوشتری، 2 / 226): این حاشیه با بعضی تعلیقات و حواشی که بر آن نوشته شده است، چند بار در تهران و لکهنو چاپ سنگی شده است (پورجوادی، 118- 119).7. دو حاشیۀ قدیم و جدید بر شرح مطالع: کتاب مطالع الانوار نوشتۀ سراجالدین محمود ارموی (د 689 ق / 1290 م) است و شرح مطالع به قلم قطبالدین رازی، که به لوامع الاسرار نامبردار است و از آثار مهم در فنون فلسفه و منطق به شمار میرود. این شرح حواشی متعدد دارد، که ازجمله جلالالدین دوانی بر آن حاشیهای نوشت و دشتکیها هم بهعنوان حاشیه بر آن شرح، به رد و نقد دوانی برخاستند. ظاهراً دوانی آن ردیه را جواب گفته است و به همین سبب از دو حاشیه به قلم دوانی یاد کردهاند (شوشتری، همانجا؛ اوجبی، 90، 91). صاحب ریحانة الادب (مدرس، 1 / 235) آنها را تنویر المطالع قدیم و تنویر المطالع جدید نامیده است.8. شرح اثبات جوهر مفارق، از خواجه نصیرالدین طوسی: کمالالدین حسین اردبیلی، از شاگردان دوانی، بر شرح استاد خود حاشیه نوشته است. نسخههایی از این اثر در کتابخانههای گوهرشاد، آستان قدس رضوی، کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و مجلس شورا مضبوط است (مدرس رضوی، 263؛ آقابزرگ، 1 / 88؛ پورجوادی، 104-105).9. «رسالة خلق الاعمال» یا «خلق افعال»: این رساله را، بنابر آنچه در بعضی نسخهها آمده است، در کاشان و به درخواست سعدالدین استرابادی، از علمای عصر، و بدون مراجعه به کتب دیگر نوشته است و خود گفته است که مشتمل بر مطالبی بیسابقه است (نک : «رسالة خلق»، 67- 68). این رساله به کوشش احمد تویسرکانی در مجموعۀ الرسائل المختارة به چاپ رسیده است (اصفهان، 1364 ش).10. «رسالة نور الهدایة فی اثبات الامامة»: دربارۀ اثبات امامت امام علی (ع) و فرزندان او ست. پیش از این، بعضی از آراء دوانی را به استناد همین اثر نشان دادهایم. این اثر در 1212 ق به ضمیمۀ خصایص وحی المبین از حسن بن بطریق در تهران منتشر شد. بعدها علی دوانی متن ناقص، و تویسرکانی متن کامل آن را ــ در الرسائل المختارة ــ چاپ کردند (نیز نک : پورجوادی، 116).11. «رسالة انموذج العلوم»: مشتمل بر وصف و شرح 10 مبحث از مباحث دانشی، همچون اصول فقه و حدیث، خلافیات، حدوث عالم که بخش اعظم رساله را به خود اختصاص داده است، مزاج انسان، بحثی در هندسه، اشکالات وارد بر حرکت، ایراد به قضیۀ منطقی «تصور مفید تصدیق نیست»، و قسمتی از علم حساب است. دوانی در آغاز همین رساله استادان خود را معرفی کرده است (ص 274- 279). گویا این رساله مورد رد و نقد غیاثالدین دشتکی واقع شد. بعضی محققان گفتهاند این اثر تا اندازهای خلاصۀ کتاب مفاحص اثر شیخ صاینالدین علی بن محمد ترکۀ خجندی است (واعظ، «انموذج ... »، 15-16). دوانی این رساله را نخست به نام سلطان محمود گجراتی نوشت و توسط میر شمسالدین محمد، از نوادگان میر سید شریف، به هند فرستاد (شوشتری، همانجا). ظاهراً نخستینبار در 1328 ق در لکهنو به چاپ رسید (تویسرکانی، مقدمه بر ثلاث ... ، 12). بعدها نیز در مجموعۀ موسوم به تحقیق در مبدأ آفرینش به کوشش اسماعیل واعظ جوادی (تهران، 1342 ش)، و سپس در مجموعۀ ثلاث رسائل به کوشش احمد تویسرکانی چاپ شد (مشهد، 1411 ق).12. رسالۀ «تهلیلیه»: در شرح کلمۀ توحید به فارسی. ظاهراً رسالۀ دیگری در همین موضوع به عربی دارد که به کلمة التوحید نامبردار، و نسخهای از آن در کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات مشهد موجود است. آقابزرگ همین رسالۀ اخیر را هم زیر عنوان تهلیلیه آورده است. شوشتری (2 / 227) آورده است که دوانی رسالۀ «تهلیلیه» را به نام سلطان خلیل آققویونلو نوشته بوده است؛ ولی در نسخۀ مطبوع، رساله به «کلمة العلیا، السلطان بن السلطان بن السلطان، حبیب الملة و الدین خل اللٰه انوار معدلته ... »، بی ذکر نام سلطان، تقدیم شده است. در نسخهای که آقابزرگ دیده بوده، در این موضع نام حسن بیک آققویونلو، و در بعضی نسخ نام شجاعالدین علیا (؟) آمده است. یکی از مصححان این رساله حدس زده است که ممکن است دوانی آن را مانند بعضی از دیگر آثار خود به هر دو اهدا کرده باشد (تویسرکانی، مقدمه بر «تهلیلیه»، 9-10). اما دوانی خود در «تفسیر سورة الاخلاص» (ص 52) گفته است که رسالۀ «تهلیلیه» را در 862 ق / 1458 م نوشته است و این مقارن است با دورۀ حکومت حسن بیک آققویونلو.دوانی در مقدمۀ «تهلیلیه»، تفسیر خود از کلمۀ توحید را الهام الٰهی دانسته است که در وقتی که در بر اغیار بسته و به تفکر در آیات ارضی و سماوی و صنع و صانع پرداخته بوده، بر او فرود آمده است. معلوم است که این رساله صبغۀ ذوقی، و هم فلسفی دارد؛ چنانکه خود متذکر شده است که «شروع در ترصیص این رساله رفت ... که معارف ذوقیاش بر وجهی واقع شد که هوشمندان دانا ... اگر به معیار ذوق سلیم بسنجند، به تمامعیاری آن ظاهراً قائل شوند؛ و مباحث علمی و رسمی بر نهجی گزارش یافت که ممارسان صناعات نظری را قیاساً مجال جدال نماند» («تهلیلیه»، 14). رسالۀ «تهلیلیه» چند بار در سالهای مختلف به چاپ رسیده است (نک : پورجوادی، 83-84).13. رسالۀ «عرض سپاه اوزونحسن»: به فارسی، که به نام حسن بیک آققویونلو مصدّر شده است و درواقع شرحی است در ستایش حسن بیک و فرزندان او. قسمتی از نیمۀ دوم رساله هم در وصف بند امیر است که عرض سپاه در حوالی آنجا برگزار شد. شوشتری (همانجا) آن را به عرض سپاه سلطان خلیل مربوط میداند. این رساله به کوشش ایرج افشار چاپ شده است (نک : مآخذ). مینورسکی شرحی دربارۀ این رساله در «نشریۀ مدرسۀ زبانهای شرقی» در لندن (ج 1، بخش 1، س 1939 م) منتشر کرده است (نک : دوانی، علی، 4 / 422).14. رسالۀ «دیوان مظالم یا فی تحقیق احکام السیاسة»: به فارسی، مشتمل بر بعضی مسائل مربوط به این دیوان که از کتابهای معتبر، مانند الاحکام السلطانیة اثر ماوردی، اقتباس و استنباط کرده است. دوانی این رساله را در لار و به نام والی آنجا، علاءالملک، نوشت (شوشتری، 2 / 228). البته این رساله فقط اقتباس و تلفیق نیست. بعضی از مصادیق و واقعاتی که برای دلالت بر عدالت و وظیفۀ دیوان مظالم در شیراز و لار اتفاق افتاده است، هم در اینجا دیده میشود. دوانی در آخر رساله از حاکم یا شاه خواسته است که به تن خویش تحقیق احکام دیوان مظالم کند و به حوالت دیگران اکتفا نکند (ص 117، 123-124). این رساله در مجلۀ تحقیق (لاهور، 1987 م، ج 9، شم 1-4) به کوشش ظهورالدین احمد به چاپ رسیده است.15. رسالۀ «عدالت» یا «تحقیق عدالت»: رسالهای است به فارسی مشتمل بر دو مقاله و یک خاتمه که صبغۀ فلسفی و حکمی دارد. دوانی یکی از تحریرهای این رساله را به سلطان گجرات تقدیم کرد (شوشتری، 2 / 226؛ برکت، 85)؛ ولی در بعضی نسخهها گویا به نام سلطان یعقوب آققویونلو مصدّر شده است (ص 65). ظاهراً اختلاف از آنجا ست که بنابر تحقیقات نجیب مایل هروی، دوانی 4 رساله و رسالهگونه ــ لابد در زمانهای مختلف ــ دربارۀ عدالت، یعنی وجوب عدالت اولیالامر، نوشته است و لااقل دو رساله را به دو تن از سلاطین اهدا کرده است. یکی از آن رسالهها به کوشش سید محمد مشکات، دومی به کوشش نجیب مایل هروی در مجلۀ مشکوٰة، و سومی به کوشش همو در مجموعۀ رسائل خطی فارسی (دفتر اول، بهار 1368 ش) به چاپ رسیده است (مایل هروی، مقدمه بر ... ، 61). ازآنجاکه احمد پادشاه به روایت روملو (ص 32) میکوشید قانون عدالت پدید آورد، بعید نیست که دوانی یکی از رسالههای خود دربارۀ عدالت را برای این امیر ترکمان، که به او بسیار نزدیک بود، نوشته باشد. دوانی در «تحقیق عدالت» نخست با تعبیرات صوفیانه به لزوم دوستداری شاه اشاره کرده و آنگاه به بحثی فلسفی دربارۀ مفهوم خلافتاللٰهی که بی تخلق به اخلاق محقق نمیشود، پرداخته است. آنگاه آورده که چون نشئت انسانی مرکب از اضداد است، کمال انسان در توسط میان اطراف متقابل است تا به میزان سَویّت اعتبار نموده، قیام به رعایت حقوق جمیع مراتب و اطراف نماید و از اختلال سالم ماند و این معنی عدالت است (ص 62-65). دوانی ضمن بحث در دو قوای عاقله و عاملۀ انسانی، قوۀ عاقله را قوۀ ملکی و قوای عامله را مشتمل بر دو قسم: قوۀ شهوانی یعنی بهیمی، و قوۀ غضبی یعنی سبعی خوانده، و گفته است که چون این دو قوۀ اخیر مطیع و منقاد قوۀ ملکی شوند، حال مملکت نشئت انسانی به صلاح مقرون باشد، و اگر قوۀ ملکی مسخر آن دو قوه شود، غیر از فساد از آنها صادر نگردد. دوانی عدالت را اولاً متعلق به ذات و قوای شخص، ثانیاً متعلق به شرکای اهل منزل، و ثالثاً متعلق به اهل مدینه میداند؛ از این حیث که اگر شخص بر اصلاح حال خود توانا نباشد، از رعایت اعتدال میان اهل منزل و مدینه عاجزتر است (ص 66-67).16. «رسالة الزوراء»: دربارۀ مبدأ و معاد. دوانی برای زیارت روضۀ امام علی (ع) به نجف رفته بود که کنار آن قسمت از دجله که به الزوراء نامبردار است، امام را به خواب دید و خواست رسالهای به نام ایشان بنویسد. حاصل آن همین رساله است که آن را در روضۀ امام علی (ع) تصنیف کرد. به روایتی دیگر بعدها گفتارهای ذوقی و کشفی خود در مجالس درس حکمة الاشراق سهروردی را به خواهش یکی از شاگردانش گرد آورد و چون آن را از برکات و نفحات باب مدینةالعلم، یعنی امام علی (ع)، میدانست، آن رساله را به نام او مصدّر گردانید و آن را «رسالة الزوراء» نامید (نک : «شرح رساله ... »، 202-203؛ خواندمیر، 4 / 605؛ تویسرکانی، مقدمه بر سبع، 49). دوانی بعداً این رساله را شرح کرد. به گزارش شوشتری (2 / 224) وقتی دوانی مقیم نجف اشرف بود، به خواهش شرفالدین فتال شرحی بر آن نوشت؛ این شرح غیر از شرح خطبه یا مقدمۀ «الزوراء» است که یک عبارت آن که اطلاق نفس حمد بر حضرت رسول (ص)، و مبین مظهریت اشیاء از صفات کمالیۀ حق، و مظهریت جامع انسان از کل صفات و اسماءاللٰه است، یعنی «و الصلوٰة منه على مرتبته الجامعة لجمیع صفاته ... »، مورد اعتراض قطبالدین محیوی واقع شد و دوانی در مقام پاسخ، آن مقدمه را در شوال 871 / مۀ 1467 بیرون شهر همدان تصنیف کرد (تویسرکانی، همان، 50-56؛ هویت این قطبالدین محیوی را، نک : آقابزرگ، 9(3) / 884؛ تویسرکانی، همانجا). «رسالة الزوراء» در 1326 ق در قاهره، و بعدها با تصحیح جدید در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه اصفهان (1370 ش) و نیز در مجموعۀ سبع رسائل (تهران، 1381 ش) به چاپ رسیده است.17. شرح غزل حافظ به مطلع «در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»، مشتمل بر وصف مراتب سلوک و بعضی مطالب عرفان نظری، که قرار بود به درخواست بعضی از مردان طریقت برنگارد، اما بهسبب «نامساعدی روزگار فتنهبارِ قیامتشعار در عقدۀ تسویف و مماطلت افتاده» مانده بود. دوانی در دیباچۀ این شرح آورده است که ابهام در شعر حافظ، بهنحویکه «اسرار لطایف اشعارش در حمای بطون قدس و زوایای کون مختفی» است، بدان سبب است که «آلودۀ نظر ناپاکان عالم» نشود. دوانی آنگاه شرحی دربارۀ سبب اختفای حقایق در «ظلمتآباد اعدام و تروک» داده و فهم معانی بلند و پنهان طریقت را در حد هرکس ندانسته است («شرح یک ... [1]»، 365- 368) و ظهور جمال و کمال معشوق را طی مراحل و برحسب حوصلۀ وقت دانسته و متذکر شده است که «بروفق اقتضای وقت و سلوک طریق تدریج، کشف آن حجب رقیقه موقوف ظهور مظهر موعود اعنی خاتمالولایة ... ماند ... و چندانکه زمان ظهور آن حضرت متقارب گردد، تباشیر انوار حقیقت روزبهروز ظهور و بروز بیشتر یابد ... » («شرح یک ... (2)»، 433-435). از همینجا معلوم است که این شرح را پس از تمایل و گروش به تشیع نوشته است. شرحی است عرفانی و فلسفی که در آن از عقول، نفس ناطقه، نور و ظلمت، اعیان، صورتهای مثالی، وحدت و کثرت، و جز آن سخن رفته است. دوانی در شرح این غزل به اشعار مولوی و عراقی و شعرای بزرگ دیگر استناد جسته است و این معنی تسلط او را بر شعر و ادب فارسی نشان میدهد. این شرح در مجلۀ ارمغان (نک : «شرح یک ... [1] - (3)»، سراسر آثار)، و در مجلۀ تحقیق (نک : «شرح غزل ... »، 161 بب ) به کوشش ظهورالدین احمد به چاپ رسیده است. نجیب مایل هروی نیز همین شرح را در مجموعۀ رسایل فارسی به نام در شبستان عرفان براساس دو نسخۀ دستنویس تصحیح کرده و به چاپ رسانیده است (نک : مآخذ).18. دوانی بعضی از دیگر غزلها و ابیاتی از بعضی غزلهای حافظ، و دو بیت از شبستری در گلشن راز را هم شرح کرده است. این شرحها به تفاریق در مجموعهها و نشریات به چاپ رسیده است (مثلاً، نک : «شرح یک ... (3)»، 537-546؛ معلم، جم ؛ واعظ، «گزارشی ... »، سراسر اثر؛ برکت، 100-104؛ تفصیل را، نک : پورجوادی، 89-94).19. شرح رباعیات: مشتمل بر 52 رباعی که در ایام جوانی برای سلطان بایزید عثمانی سروده و فرستاده است و بعدها خود بعضی از آنها را شرح کرده است. بیشتر این رباعیات مضمون فلسفی دارد. شرح رباعیات چند بار چاپ شده است (نک : همو، 87- 88).20. نامههایی پرمعنی و بلیغ هم از دوانی در دست است؛ ازجمله نامهای به فارسی سره مشتمل بر شکایت از بدگویان و آزارها که به او رساندهاند، و آنگاه تذکر این معنی که «زبان بدگویان از پیغمبران کوتاه نبوده، تا به دیگری چه رسد. اگر شبپرۀ ناپاکت تیره خواند، چه باک؟! مرد باید که خود را به اندازۀ توان از آلایش پاک دارد ... » («مکتوب ... »، 215-216). نیز نامهای پندآموز که غیرمستقیم خطاب به «صاحبقرانی» است که نامش در آنجا نیامده است، اما محتملاً حسن بیک آققویونلو مراد است؛ مضمون نامه گرچه ستایش از آن صاحبقران است که «در وقت توجه اسفار و اقتحام اهوال و اخطار، بدرقۀ راه از خاطر مقیمان مدرسه و ساکنان خانقاه خواست ... »، اما هشدار داده است که با «خردهریزهای که از چنتۀ پیرزنی گیرند، کنج خرابی معمور نتوان کرد، و از پای ملخی که از دست موری حقیر ربایند، سفرۀ سلیمانی ترتیب نتوان داد ... سپری که از مال یتیمان بیسامان بافند، مانع تیر قضا نشود ... » («مکاتیب ... »، 253-254). بعضی از نامههای دوانی مشتمل بر شکایت از روزگار، یا شکایت از مخدوم خود ــ سلطان یـا امیر ــ اسـت کـه مدتی به او اعتنا نمیکرده اسـت («از مکاتیب ... »، 365- 368). دوانی در همۀ این مکتوبات به اشعار خود استشهاد کرده و گاه بیتی از پدر خود نیز آورده است (نک : «شرح یک (3)»، 537). یک نامۀ منظوم فارسی هم از دوانی مشتمل بر 62 بیت، خطاب به سلطان بایزید، پسر سلطان محمد فاتح، و ظاهراً در پاسخ نامۀ سلطان، در دست است و چاپ شده است (مهدوی، 462-465).جز اینها، بعضی محققان هم اشعار فارسی و عربی او را در قالب دیوان یا مجموعۀ اشعار گرد آورده و منتشر کردهاند (نک : پورجوادی، 101).در دورۀ استیلای حسن بیک آققویونلو، دوانی کتاب اخلاق جلالی را نوشت و به نام او مصدّر کرد (ص 9؛ قس: دوانی، علی، 4 / 417، که آورده دوانی کتاب مذکور را به نام سلطان خلیل کرده است). نام دیگر آن لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق است. گفتهاند که دوانی به دستور حسن بیک اخلاق ناصری را خلاصه و ساده کرد و مقداری از آیات قرآنی و سخنان پیامبر (ص) و صحابه و عرفای بزرگ به آن افزود (نوربخش، 216؛ امینرضوی، 37). جواد طباطبایی نیز که این اثر را از اسباب تثبیتکنندۀ منحنی زوال بحث عقلی دربارۀ علم سیاست و فلسفۀ سیاسی دانسته، تصریح کرده است که اخلاق جلالی تحریری از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین است (ص 297- 299، 302).وقفنامۀ یک نسخه از دیوان حافظ، به انشا و رقم جلالالدین دوانی، که احتمال دادهاند سلطان یعقوب آققویونلو آن را به مرقد شاعر وقف کرده باشد، در دست است و چاپ شده است («وقفنامه»، 187- 188؛ تفصیل آثار او را، نک : مدرس، 1 / 233-235؛ GAL, II / 281-284; GAL, S, II / 306-309؛ دوانی، علی، 4 / 420 بب ؛ برکت، 33-113؛ پورجوادی، 81 بب ).
آقابزرگ، الذریعة؛ ابنعماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، دارالفکر؛ ابوبکر طهرانی، دیاربکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، 1356 ش؛ اوجبی، علی، مقدمه بر اشراق هیاکل النور دشتکی شیرازی، به کوشش همو، تهران، 1382 ش؛ برکت، محمد، کتابشناسی مکتب فلسفی شیراز، شیراز، 1383 ش؛ پورجوادی، رضا، «کتابشناسی آثار جلالالدین دوانی»، معارف، تهران، 1377 ش، دورۀ 15، شم 1-2؛ پیربوداق منشی، جواهر الاخبار، به کوشش محسن بهرامنژاد، تهران، 1378 ش؛ تویسرکانی، احمد، مقدمه بر «تهلیلیه» (نک : هم ، دوانی، محمد)؛ همو، مقدمه بر ثلاث رسائل (نک : هم ، دوانی، محمد)؛ همو، مقدمه بر سبع رسائل (نک : هم ، دوانی، محمد)؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، 1411 ق / 1991 م؛ دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، 1364 ش؛ دوانی، محمد، اخلاق جلالی، لکهنو، 1318 ق؛ همو، «از مکاتیب علامۀ دوانی»، ارمغان، تهران، 1320 ش، س 22، شم 10؛ همو، «تحقیق عدالت»، به کوشش نجیب مایل هروی، مجموعۀ رسائل خطی فارسی، مشهد، 1368 ش، دفتر اول؛ همو، «تفسیر سورة الاخلاص»، «رسالة خلق الاعمال»، «رسالة الزوراء»، «رسالة نور الهدایة»، الرسائل المختارة، به کوشش احمد تویسرکانی، اصفهان، 1364 ش؛ همو، «تهلیلیه»، به کوشش احمد تویسرکانی، مجموعۀ رسائل فارسی، مشهد، 1368 ش، ج 2؛ همو، «دیوان مظالم یا فی تحقیق احکام السیاسة»، «شرح غزل حافظ»، به کوشش ظهورالدین احمد، تحقیق، لاهور، 1987 م، ج 9، شم 1-4؛ همو، «رسالة اثبات الواجب القدیمة»، «شرح رسالة الزوراء»، سبع رسائل، به کوشش احمد تویسرکانی، تهران، 1381 ش؛ همو، «رسالة انموذج العلوم»، «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور»، ثلاث رسائل، به کوشش احمد تویسرکانی، مشهد، 411 ق؛ همو، «شرح یک غزل خواجه حافظ [1]»، ارمغان، تهران، 1319 ش، س 21، شم 7؛ همو، «شرح یک غزل خواجه حافظ (2)»، همان، شم 8- 9؛ همو، «شرح یک غزل خواجه حافظ (3)»، همان، شم 10؛ همو، «عرض سپاه اوزونحسن»، به کوشش ایرج افشار، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، تهران، 1335 ش، س 3، شم 3؛ همو، «مکاتیب تاریخی»، ارمغان، تهران، 1311 ش، س 13، شم 4؛ همو، «مکتوب تاریخی»، همان، شم 3؛ همو، «وقفنامه»، همان، 1320 ش، س 22، شم 4؛ دوانی، محمدعلی، «رسالهای در شرححال جلالالدین دوانی»، به کوشش مظفر بختیار، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، 1349 ش، س 17، شم 3-4؛ دهباشی، مهدی، «تحلیلی از اندیشههای فلسفی و کلامی جلالالدین محقق دوانی»، خردنامۀ صدرا، تهران، 1375 ش، شم 3؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357 ش؛ ساممیرزا صفوی، تحفۀ سامی، به کوشش رکنالدین همایونفرخ، تهران، 1347 ش؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ شوشتری، نوراللٰه، مجالس المؤمنین، تهران، 1365 ش؛ شوکانی، محمد، البدر الطالع، بیروت، دارالمعرفه؛ طباطبایی، جواد، زوال اندیشۀ سیاسی در ایران، تهران، 1383 ش؛ طباطبایی، محمدحسین، بدایة الحکمة، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ عیدروس، عبدالقادر، النور السافر، بغداد، 1353 ق / 1934 م؛ فرامرز قراملکی، احد، «آقا حسین خوانساری و معمای جذر اصم»، خردنامۀ صدرا، تهران، 1376 ش، شم 10؛ همو، «معمای جذر اصم نزد متکلمان»، همان، 1375 ش، شم 5-6؛ فضلالله بن روزبهان، عالمآرای امینی، به کوشش محمداکبر عشیق، تهران، 1382 ش؛ فیومی، محمد ابراهیم، التعریف بکتاب العقائد العضدیة و شرّاحه، به کوشش هادی خسروشاهی، تهران، 1431 ق؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ قزوینی، شیخ عبدالنبی، تتمیم امل الآمل، به کوشش احمد حسینی و محمود مرعشی، قم، 1407 ق؛ لکهنوی، محمد عبدالحی، الفوائد البهیة، بیروت، 1324 ق؛ مایل هروی، نجیب، در شبستان عرفان، تهران، 1369 ش؛ همو، مقدمه بر «تحقیق عدالت» (نک : هم ، دوانی، محمد)؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1369 ش؛ مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار ... نصیرالدین طوسی، تهران، 1334 ش؛ مظفریان، منوچهر، کازرون در آیینۀ فرهنگ ایران، شیراز، 1373 ش؛ معلم، حسین، نقد نیازی، تهران، 1373 ش؛ مهدوی دامغانی، احمد، «نامۀ منظوم علامۀ دوانی به سلطان بایزید دوم، پادشاه عثمانی»، جشننامۀ استاد ذبیحالٰله صفا، به کوشش محمد ترابی، تهران، 1377 ش؛ نوربخش، سیما، «زندگی، آثار و اندیشههای جلالالدین دوانی»، تحقیقات اسلامی، تهران، 1378 ش، س 13، شم 1-2؛ واعظ جوادی، اسماعیل، «انموذج العلوم»، تحقیق در مبدأ آفرینش، به کوشش جواد مصلح، تهران، 1342 ش، س 2، شم 2؛ همو، «گزارشی از شرح دوانی بر بیتی از گلشن راز»، همان، 1343 ش، س 2، شم 7؛ نیز:
Aminrazavi, M., «Jalāl al-Dīn Dawānī», An Anthology of Philosophy in Persia of S. H. Nasr and M. Aminrazavi, London, 2015, vol. V; GAL; GAL, S.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید