آسوریان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 9 مرداد 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/245706/آسوریان
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
مسیحیان آسوری در روز «عید رستاخیز مسیح» افزون بر گرفتن جشن و دید و بازدید به ملاقات خانوادههایی که یکی از عزیزانشان را در آن سال از دست دادهاند، میروند و با آنها در عید «قیمته دماران» اظهار همدردی میکنند. پس از گذشت 40 روز از «عید پاک»، عید «عروج عیسى مسیح به آسمان» ــ «سولقه دماران» ــ است که برگزاری این عید هم به صورت نماز جماعت در کلیساها همراه با اجرای مراسم سنتی است. آسوریان مسیحی در این روز از خانهها بیرون میآیند و به دامن طبیعت میروند و با برگزاری جشن، عروج مسیح را با پوشانیدن لباس عروس به تن دختربچهها و پختن شیربرنج در کنار هم گرامی میدارند. این مراسم را «کلو ـ سولقه» یعنی «عروج مسیح و عروسآرایی» نام گذاشتهاند. «شمعون بیت عیشو» از دانشمندان آسوری، در این باره به نقل قول مشهور آسوریان، اشاره میکند: در جریان یورش تیمور لنگ به ایران و رسیدن سپاه او به کوههای زاگرس در نواحی موصل، اورمیه و اورفا، مسیحیان آسوری در این مناطق کوهستانی با سپاه او در جنگ بودند که این جنگ در روز عروج مسیح (سولقه) نیز ادامه داشت و سربازان مسیحی در سنگر از قلمرو خود به فرماندهی «ملک شالیطا» دفاع میکردند. افسران در این روز میخواستند به خانه نزد خانوادههایشان بازگردند؛ اما خبر که به مردم پشت جبهه میرسد، دختران جوان که نامزدهایشان در خط مقدم رزم بودند، لباس عروس میپوشند و شیربرنج میپزند و برای سربازان میبرند و این پیام را از سوی مادران به آنان میرسانند: «اگر برگردید شیرمان را بر شما حلال نمیکنیم. بمانید و دفاع کنید». از همین رو ست که در «جشن سولقه» عروسآرایی و پختن شیربرنج نزد آسوریان ایران بهویژه در ناحیۀ اورمیه و سلماس مرسوم شده است. عید بزرگ دیگر مسیحیان آسوری «پنطیکاست» است. به روایت انجیل، 7 هفته پس از مرگ و زنده شدن مسیح روز «پنطیکاست» فرا میرسد. یهودیان به این روز «عید پنجاهم» میگفتند، یعنی 50 روز پس از عید فصح (پسح). در این روز یهودیان نوبر غلۀ خود را به خانۀ خدا میآوردند. هنگامی که مسیحیان دور هم جمع شده بودند، ناگهان صدایی شبیه صدای وزش باد از آسمان شنیده شد و در خانهای که در آن گرد هم بودند، پیچید. سپس چیزی شبیه زبانههای آتش بر سر همگان فرو ریخت. آنگاه همه از روحالقدس پر شدند و اولینبار شروع به سخن گفتن به زبانهایی کردند که با آنها آشنایی نداشتند، زیرا روح خدا این قدرت را به ایشان داده بود (اعمال رسولان: 2 / 1-5). به این ترتیب رسولان توانستند برای بشارت پیام مسیح، به اقصى نقاط جهان بروند و با زبانهای مختلف با مردم گفتوگو کنند. مراسم این روز بزرگ که روز «نزول روحالقدس» نیز نام دارد، با برگزاری نماز جماعت توسط کشیش یا اسقف اعظم برای مردم اجرا میگردد. عید «قربانَه قَمَیَه» یا «اولین نان مقدس» که پس از مراسم مذکور در طول سال برگزار میگردد، مراسم نماز جماعتی است که کودکان و نوجوانان در آن شرکت میجویند و دختران بیشتر لباس سفید یا لباس عروس همراه با تور سفید، و پسران نیز پیراهن سفید و شلوار مشکی میپوشند و آنها که اولینبار طی یک دورۀ آموزش تعلیمات دینی با احکام دین مسیح آشنا شدهاند، این شایستگی را مییابند که برشی از نان مقدس را که در شراب زده میشود، در دهان بگذارند و به آغوش عیسى مسیح راه یابند. در این باره در انجیل آمده است: «سپس نان را برداشت و خدا را شکر نمود و آن را پاره کرد و به ایشان داد و گفت این بدن من است که در راه شما فدا میشود. این عمل را به یاد من به جا آورید. به همین ترتیب پس از شام پیالهای دیگر به ایشان داد و گفت این پیاله نشاندهندۀ پیمان تازۀ خدا ست که با خون من مهر میشود. خونی که برای نجات شما ریخته میشود ... » (لوقا، 17:22-21). افزون بر عیدهای بزرگی که بنا بر سنت دینی نزد آسوریان برگزار میشود، اعیاد دیگری نیز وجود دارد که به شرح مختصری از آنها بسنده میشود: عید «عروج حضرت مریم به آسمان» در روز آخر ماه مه، «عید حضرت مریم یاریدهندۀ کشاورزان» که تقریباً از هفتۀ آخر مرداد ماه تا پایان هفتۀ اول شهریور ماه با عنوان عید حضرت مریم بنا به تقویم کلیسای شرق آسور و کلیسای کلدانی ـ کاتولیک یا «شاردْ ماتْ مریم» در روستاها و مناطق مختلف اورمیه برگزار میشود. عید حضرت مریم با برگزاری نماز جماعت توسط کشیش یا اسقف اعظم و سپس تبرک دادن انگورهای محصول باغهای مالکان آسوری صورت میگیرد، با این هدف که کشت محصول رونق بیابد. بسیاری از آسوریان تنها پس از برگزاری عید حضرت مریم یاری دهندۀ کشاورزان اولینبار در آن سال انگور میخورند و خانوادهها هریک شاخهای از انگور متبرکشده را به خانه میبرند. ازجمله اعیاد مهم دیگر که در ماه اول تابستان برگزار میشود، «نوسردیل» (عید خداوند) است. شمعون بیت عیشو دانشمند آسوری میگوید که این واژه به معنی «خدا غالب است»، در زبان اکدی در تمدن سومر، اکد و آشور، ذکر شده و به مفهوم آبپاشی روی جسد برای آمرزش بوده است. منشأ این عید به سفر حضرت توما رسول مسیح و بنیانگذار کلیسای شرق آشوری در بینالنهرین، ایران و هندوستان بازمیگردد. وی در سر راه خود از اورمیه عبور میکند و آن دسته از آسوریانی را که به دین مسیح گرویده بودند، ضمن دادن بشارت، غسل تعمید میدهد. در این مراسم که در دشت اورمیه روی داد، شمار تعمیدیافتگان بسیار بود. از این رو، وی پس از خواندن دعا بر آبهای دریاچۀ اورمیه از مردم میخواهد با پاشیدن آب بر یکدیگر خود و دیگران را غسل تعمید دهند. از آن هنگام سنت آبپاشی در عید نوسردیل به عنوان یک سنت نزد مسیحیان آسوری کلیسای پارس حفظ میشود. اسقف اعظم رمزی گرمور، رهبر خلیفهگری کلدانی ـ کاتولیک تهران در این باره معتقد است، براساس محتویات کتاب «خودْرَ» در باب آداب کلیسای کلدانی ـ کاتولیک این عید مصادف با اولین یکشنبۀ تابستان مقرر شده است و در همان روز مراسم یادبود 12 رسول مسیح(ع) برگزار میشود؛ رسولانی که پس از نزول روحالقدس بر آنان «راز» سهگانۀ خدای واحد را بشارت دادند. «عید صلیب» که در سنت کلیسای شرق آسوری (کلیسای پارس) رایج بوده و مصادف است با 14 سپتامبر هر سال براساس دانش کتاب «خودْرَ» برای تجلیل و تقدیر از صلیب مقدس برگزار میشود و طی آن نماز جماعت در کلیسا به وسیلۀ کشیش ایراد میگردد. بنابر روایات رایج در این باره پس از آنکه کنستانتین امپراتور روم در قرن 4م به مسیحیت ایمان آورد، مادر او هلنه به سربازان دستور داد که به فلسطین بروند و چوب صلیب مسیح را بیابند. سربازان وقتی به اورشلیم و به تپۀ جلجتا محل مصلوب شدن مسیح رسیدند، پس از جستوجو 3 صلیب یافتند و برای آنکه مطمئن شوند کدام یک به عیسى(ع) تعلق داشته است، هریک از 3 صلیب را بر بدن زن مردهای قرار میدهند تا آنکه یکی از صلیبها مرده را زنده میکند و آنها درمییابند که همان صلیب مسیح است و با جلال و شکوه آن را به روم منتقل میکنند؛ اما در جنگ ایران و روم و غلبۀ ایرانیان صلیب به ایران آورده شده و به خسروآباد در سلماس انتقال مییابد. سپس در ادوار دیگر این صلیب به واتیکان انتقال داده میشود. سنت بر این بوده که هرگاه اسقف تازهای در کلیسای کلدانی ـ کاتولیک معرفی میشد، رشتهای از چوب آن صلیب را در نگین انگشتر وی به کار میبردند. گفتنی است که در سنندج، زیستگاه آسوریان مسیحی کاتولیک، مردم در شب این عید، بر پشت بام خانهها آتش روشن میکردند. مراسم آیینی «روز شمع» (یومِدْپوندِه) که سنت کلیسای پرتستان بوده است و یک جمعه پیش از 25 دسامبر روز میلاد عیسى(ع) برگزار میشود، برخاسته از سنتی دینی ـ تاریخی نزد یهودیان باستان است. به گفتۀ کشیش مقدس نیا، در روایات آمده است که در سال 200قم سربازان یونانی بازمانده از لشکر اسکندر مقدونی به اورشلیم میتازند و آن سرزمین را تصرف میکنند و با ورود به آنجا در مذبح مقدس خوکی را ذبح میکنند و با آلوده ساختن آنجا، به هیکل (معبد یهودیان) اهانت میکنند. این رویداد که در زمان آتِمْخیس سوم واقع شد، سبب گردید که یهودیان 30 سال برای پسگرفتن معبد مقدس خود شورش و مبارزه کنند و با پیروزی بر یونانیان ضمن پس گرفتن اورشلیم بار دیگر به هیکل وارد شوند و شمعدان 7 شاخۀ یهودیان «حانوکا» را دوباره روشن کنند. اکنون نیز این سنت نزد یهودیان محترم است، اما مسیحیان طرفدار کلیسای پرتستان نیز به استناد کلام عیسى(ع) که فرمود «من نور جهان هستم» (انجیل یوحنا، 5:9-6)، در روز موعود با حضور در کلیسا و با در دست گرفتن شمع روشنی، در مراسم نماز جماعت با حضور کشیش شرکت میکنند (صلیبی). شارا، سنت مذهبی دیگری است که نزد ایرانیان آسوری بهویژه طرفداران کلیسای شرق آسوری متداول است. این واژه برخاسته از کلمۀ «شَهرَتَه» به معنی شبزندهداری برای خواندن دعا تا صبح است که توسط مقدسین برگزار میشده است. اصلیترین امور زندگی آنها برخاستن از خواب در نیمۀ شب و دعا کردن بوده است، زیرا برای ایشان دعا وسیلۀ تقرب به خدا، تقویت ایمان و شهادت دادن به مسیح است. از آنجا که در میان آشوریان ارتدکس عراق این عنوان با ذبح قربانی در اطراف قبور قدیسین همراه بود، از این رو ذبح گوسفند و گاو نر در کلیسای پارس متداول گردید. مسیحیان آسوری در ایران بنا بر این سنت مذهبی که بیشتر در میان ساکنان استانهای آذربایجان شرقی و غربی رایج است، روزی را به نام «شارای یک قدیس» یا «شارای حضرت مریم» مشخص کردهاند که در این روز در خانه یا در دامن طبیعت حیوان نری، ذبح، و سپس گوشت آن فقط با آب پخته میشود و جماعت شرکتکننده در مراسم آن را با نان به عنوان ناهار یا شام صرف میکنند و به شادی و پایکوبی میپردازند. هزینۀ این مراسم را معتقدان به آن قدیس یا اهالی آسوری محل میپردازند. کشیش نیز برای تبرک قربانی پخته شده و خواندن دعا، در این مراسم شرکت میکند. این مراسم پیش از خوردن گوشت پخته شده یا انگور یا لقمههای نان حاوی حلوای بدون شکر که بیشتر توسط میزبانان تهیه شده است، برپا میشود (صلیبی). روزۀ نینوا (باعُوتِدْ نینوِه) سنت دینی و تاریخی دیگری است که خاص طرفداران کلیسای شرق (کلیسای پارس) است و نزد آسوریان مسیحی پرتستان و ارتدکس برگزار نمیشود. به گفتۀ اسقف اعظم آسوری رمزی گرمور، این سنت از 20 روز پیش از «روزۀ بزرگ» یعنی 50 روز پیش از مصلوب شدن عیسى(ع) یا جمعۀ «غم بزرگ»، به مدت 3 روز از دوشنبه تا چهارشنبه آغاز میگردد. دو روایت خاستگاه این سنت دینی است که یکی مربوط به پیش از میلاد عیسى(ع) و دوم بعد از میلاد او ست. در عهد جدید آمده است که یونس نبی(ع) به دستور خداوند مأموریت یافت تا به شهر نینوا، پایتخت آشور رود و برای مردم موعظه کند و آنها را دربارۀ گناهانشان هشدار دهد تا شهرشان ویران نگردد. یونس ابتدا نمیپذیرد، اما بعد دستور خداوند را اطاعت میکند و به نینوا میرود و موعظه میکند و مردم را به روزه گرفتن فرا میخواند (لوقا، 30:11-32). اهالی نینوا حتى شاه، لباسهای فاخر را درآوردند و لباس مندرس پوشیدند و 3 روز، روزه گرفتند و دعا کردند و با توبه از گناهان خود شهر را نجات دادند. در روایات پس از میلاد مسیح(ع) آمده است که در سدۀ 1ق / 7م بیماری وبا در سرزمین ایران و بخشی از عراق فعلی همهگیر شد و شمار بسیاری مردند. رهبران کلیسا مخصوصاً «پاتریارک حزقیال» از مؤمنان کلیسا میخواهد دعا بخوانند و روزه بگیرند و از خدا نجات مردم را از ابتلا به وبا بخواهند. مردم 3 روز روزه میگیرند و دعا میخوانند، سپس بلای وبا متوقف میشود. از سدۀ 7م تاکنون با عنوان شکرگزاری از این واقعه اعضای کلیساهای شرق آسوری و کلدانی ـ کاتولیک هرساله به یاد آن واقعه، 3 روز مراسم دعا و روزه برگزار میکنند و در روز سوم که مصادف با بعدازظهر روز چهارشنبه است، مراسم دعای شکرگزاری به صورت نماز جماعت برگزار میشود و روزهداران روزۀ خود را باز میکنند (صلیبی). در باب دو رکن دینی «روزه» و «نماز» توسط مسیحیان آسوری ایران باید گفت که آسوریان ایرانی بهویژه طرفداران دو کلیسای شرق آسوری و کلدانی ـ کاتولیک 50 روز پیش از «جمعۀ غم»، مصلوب شدن عیسى(ع)، «روزۀ بزرگ» میگیرند. شیوۀ برگزاری این مراسم نزد پیروان کلیساهای مختلف متفاوت است. برخی روزه را با نخوردن و نیاشامیدن در هر روز تا ظهر و پس از آن پرهیز از خوردن هر آنچه حیوانی است، بهجز سبزیجات و ماهی ادامه میدهند. برخی دیگر روزه را تا شامگاهان ادامه میدهند و پس از آن سبزیجات و ماهی میخورند. این سنت در کلیسای کلدانـی ـ کاتـولیک آسـوری رایـج اسـت. طـرفداران کلیسای شرق آسوری که 50 روز از صبح تا عصر هنگام غروب روزه دارند، نه میخورند و نه میآشامند و پس از آن فقط از سبزیجات و حبوبات استفاده میکنند. این مراسم را طی روزۀ 26 روزِ پیش از عید میلاد مسیح(ع) نیز دارند. در دو کلیسای مزبور هر جمعه در ایام «روزۀ بزرگ» مراسمی با نام «راه صلیب» به هنگام عصر در کلیسا برگزار میشود که طی آن با حضور جماعت روزهدار، کشیش به شرح ماوقع دستگیری و مصلوب شدن عیسى مسیح(ع) و رنجهایی که پیش از مصلوب شدن از محاکمه در دادگاه یهود تا حمل صلیب سنگین بر دوش و گذاشتن تاجی از خار به عنوان تاج «پادشاه یهود» به سر او که تمامی پیشانی ایشان را خونین کرده بود، میپردازد و این «ذکر مصیبت» در چند مرحله که در حدفاصل آنها نیز دعای «ای پدر ما که در آسمانی» خوانده میشود، دنبال میگردد. در باب آداب «نماز» در میان مسیحیان آسوری میتوان گفت که نماز به دو قسم در میان این جماعت برگزار میگردد: نمازهای روزانه و نماز جماعت. از آنجا که آسوریهای ایرانی بسیار متدین و پایبند به اصول دین مسیح(ع) هستند، آداب نماز را به هر دو قسم به جای میآورند. از اینرو، هر مسیحی آسوری که طرفدار هریک از مذاهب کاتولیک، پرتستان و ارتدکس باشد، دستکم روزی 3 تا 5 بار نماز رسمی را به جای میآورد. طرفداران کلیسای شرق آسوری و کلیسای کلـدانی ـ کاتولیک 5 بار نماز یومیه براساس تکرار متنهای مشخص «ای پدر ما که در آسمانی» و یا «دعای حضرت مریم» در وعدههای صبح، ظهر، عصر، شب و یا حتى نیمهشب به جای میآورند. در میان طرفداران مذهب پرتستان قرائت متن نماز در هر وعده، درواقع نوعی گفتوگوی ساده و بیپیرایه با خداوند است. به هنگام برگزاری نمازهای یومیه فرد باید از نظر روحی در خلوص با خداوند و نیز از نظر جسمی پاکیزه باشد. در مواردی نیز مسیحیان آسوری کلدانی ـ کاتولیک با استفاده از تسبیحهایی که در واتیکان ساخته میشود و شمار مهرههای آن برطبق برنامۀ منظمی ردیف و تثبیت شدهاند، به هنگام نماز، یک دور کامل از آن را به دعای «ای پدر ما که در آسمانی» و «دعای حضرت مریم» اختصاص میدهند. قسم دوم نماز در میان مسیحیان آسوری نماز جماعت و برگزاری مراسم عشای ربانی در محل کلیسا و با حضور طرفداران مذهبی آن کلیسا توسط اسقف اعظم یا کشیش است. موعد آن عصر روز شنبه و صبح و عصر روز یکشنبه است. این مراسم با دعای مشترک کشیش و جماعت آغاز میشود و پس از خواندن آیات کتاب مقدس بنابر مناسبت تعیینشده بهوسیلۀ روحانی در کلیسا یا مطابقت با یکی از اعیاد رایج در سنت کلیسا، کشیش به موعظۀ منطبق با وضعیت روز احوال اعضای کلیسا یا جماعت مسیحی آسوری در ایران یا جهان میپردازد و با برقراری ارتباط آن مطالب با پیامهای الٰهی کتاب مقدس، جماعت را به پرداختن درست و صحیح به مسائل و درک و فهم دقیق محتوای موعظۀ مقدس هدایت میکند. پس از آن مراسم عشای ربانی با دریافت و خوردن نان مقدس آغشته به شراب از دست کشیش برگزار میشود و با مراسم دعای جمعی پایان مییابد. به هنگام اجرای این مراسم گروه همسرایان (کُر کلیسایی) سرودهای مذهبی را در مقاطع زمانی مشخص اجرا میکنند. کلیۀ زنان آسوری مسیحی به هنگام شرکت در مراسم نماز جماعت بنابر سنت پولوس رسول در انجیل روسری بر سر دارند (صلیبی).
در میان آسوریان مسیحی ایرانی دو آیین بزرگ سوگ وجود دارد: نخستین و مهمترین آن مراسم مربوط به مصلوب شدن عیسى(ع) است که از روز چهارشنبه بعدازظهر پیش از یکشنبه مصادف با «عید پاک» یعنی زمان دستگیری ایشان به هنگام «شام آخر» با حواریون و تقدیس «نان و شراب» به نشانۀ «بدن و خون مسیح» در باغ جتسیمانی اورشلیم آغاز میشود و با محاکمۀ ایشان در روز پنجشنبه «عید فصح» یهودیان در دادگاه عالی یهود به هنگام حکمرانی پنطیوس پیلاطی، افسر رومی بر اورشلیم که به محکومیت ایشان منجر گردید، تا روز جمعه که بر صلیب کشیده شد، ادامه مییابد. روز جمعۀ مصلوب شدن عیسى(ع) جمعۀ «غم بزرگ» نام گرفته است. در روز جمعۀ غم بزرگ مسیحیان با پوشیدن لباس سیاه، در مراسم مخصوص این روز که توأم با موعظههای کشیش یا اسقف اعظم است، شرکت میکنند و گروه همسرایان سرودهای مذهبی با مضامین غمناک میخوانند. در سنت کلیسای کلدانی ـ کاتولیک در این روز به هنگام پایان یافتن موعظههای اسقف اعظم با همکاری همسرایان مراسم نمادین طواف «تابوت مسیح» به دور کلیسا و در میان جماعت برگزار میگردد. دیگر کلیساهای مسیحی نیز هریک برای جمعۀ غم بزرگ مراسم ویژهای را به نشانۀ سوگواری مصلوب شدن عیسى مسیح(ع) اجرا میکنند. دومین مراسم سوگواری، مربوط به بزرگداشت شهدا در وقایع سهمگینی است که بر پیکرۀ جامعۀ آسوریان در 100 سال اخیر در ایران و عراق ضربات جبرانناپذیری وارد کرده است. یکی از تلخترین قتلعامها در 7 اوت 1933م / 17 مرداد 1312ش در ناحیۀ سِمِل واقع در مرز رودخانۀ خابور در مرکز عراق فعلی در دوران حکومت «فیصل» پادشاه عراق اتفاق افتاد. در این حادثه بیش از 000‘ 3 تن از آسوریانی که تنها بر حقوق خود پافشاری میکردند، در 65 روستا به خاک و خون کشیده شدند. بر این مبنا آسوریان، در ایران، عراق، سوریه، آمریکا و استرالیا روز 7 اوت هر سال را به نام «روز شهدای سِمِل» به سوگ مینشینند و با برگزاری مراسمی در سالن اجتماعات خود با بازنگری به این رویداد خونین یاد شهدای قتل عام سمل را زنده نگه میدارند (کاکاویچ، 361-367؛ صلیبی).
آداب و رسوم و فولکلور آسوریان ایران و سرزمینهای اطراف متأثر از فرهنگ ایرانی است. اگرچه به واسطۀ هویت، فرهنگ و تاریخ، میتوان ویژگیهای فرهنگی متفاوتی را در آیینها و آداب و رسوم آنها مشاهده کرد. در اینجا به بخشهایی از شاخصههای فولکلور و فرهنگ عامۀ آنها اشاره میشود.
جشن تولد در خانوادههای آسوری آداب و رسومی دارد. معمولاً خانوادۀ زن از حدود یکماه پیش از تولد کودک، سیسمونی کاملی را شامل وسایل کودک و لباسهای نوزاد تدارک میبینند و به خانۀ داماد میفرستند. هنگامی که نوزاد متولد میشود، از سوی خانوادۀ پدری برای زائو «آش قیماق» (کاچی) میپزند و برایش میفرستند. برای کودک چندماهه در مراسم «غسل تعمید» نام میگذارند. در این مراسم که در کلیسا یا در خانه با حضور جمعی از نزدیکان برگزار میشود، کشیش حضور مییابد و طفل سفیدپوش را در تشت با آب میشوید و با ریختن آب بر سر کودک و اجرای دعای مخصوص و آغشتن او به روغن مقدس (سیرون)، طفل را به نامی که والدینش برگزیدهاند، نامگذاری میکند. سپس حاضران به والدین طفل تبریک میگویند و در جشنی که توسط خانوادۀ کودک تدارک دیده شده است، به رقص و شادی میپردازند. در این مراسم زن یا مردی که بنابر جنسیت طفل «مادرخوانده» یا «پدرخوانده» نامیده میشود و عموماً از دوستان و اقوام معتقد پدر یا مادر کودک است، طفل را برای اجرای مراسم در آغوش میگیرد و از آن هنگام تعهد حمایت و مراقبت معنوی از کودک را پس از والدینش میپذیرد. این افراد از احترام خاصی در خانوادۀ کودک برخوردارند. میهمانان نیز همراه والدین و پدر یا مادرخوانده هدایایی را برای کودک تهیه میکنند. پس از آن کودک به نام یک مسیحی به جامعۀ مسیحیت راه مییابد (صلیبی).
مراسم ازدواج در میان آسوریان ایرانی بنابر سنت دینی مسیحیت، طی مراسم ربانی، در کلیسا توسط کشیش صورت میگیرد. این مراسم با اندکی تفاوت نزد تمام فرقههای مسیحی مشابه است. اما برخی سنتهای خاص مربوط به خواستگاری، نامزدی، برپایی جشن عروسی و پاتختی در میان آنها وجود دارد. خواستگاری سنتی کم و بیش به شیوۀ معمول کنونی در شهرها و روستاهای ایران انجام میشود؛ خانوادۀ مرد دختری را برای همسری پسرشان در نظر میگیرند و واسطهای را برای پیامرسانی این انتخاب به نزد خانوادۀ دختر میفرستند. خانوادۀ دختر موضوع را با او در میان میگذارند و معمولاً دختر با توافق والدینش بهویژه پدر پاسخ مثبت یا منفی میدهد و از طریق واسطه پیغام را به خانوادۀ مرد میرسانند. اگر پاسخ مثبت باشد، مادر داماد با خانوادۀ دختر تماس میگیرد و قرار خواستگاری را میگذارند. در مراسم خواستگاری خانوادۀ دختر اقوام نزدیک را دعوت میکنند و سپس خانوادۀ داماد با بزرگانشان به همراه داماد، و با گل و شیرینی به خانۀ عروس میروند. خواستگاری را بزرگ خانوادۀ داماد انجام میدهد و بزرگان خانوادۀ عروس پاسخ خواستگاری را هریک به دیگری حواله میدهند تا سرانجام نفر آخر پاسخ مثبت را میدهد. تا این مرحله دختر در مراسم حضور ندارد و وقتی که پاسخ مثبت داده شد، چند زن از خانوادۀ داماد به اتاق دختر میروند و او را بیرون میآورند و مادر داماد آویز «صلیب» یا «شمایل مریم مقدس» را به معنای نشانهگذاری (نشان کردن) به گردن او میآویزد. پس از آن از سوی خانوادۀ دختر مراسم نامزدی برپا داشته میشود که طی آن دختر و پسر با حضور ساقدوشهایشان با مراسم دعا توسط کشیش عملاً به نامزدی یکدیگر درمیآیند و پس از رد و بدل کردن حلقههای انگشتری، خانوادۀ داماد جواهر و هدایایی را که برای عروس تهیه کردهاند، اهدا میکنند. این مراسم میتواند در همان روز خواستگاری یا به صورت جداگانه اجرا شود که در هر حال هزینۀ پذیرایی به عهدۀ خانوادۀ عروس است. دوران نامزدی معمولاً چند ماه تا یک سال متناسب با شرایط طرفین طول میکشد و نامزدها فرصت کافی برای آشنایی کامل با یکدیگر دارند که در صورت عدم توافق و اختلاف حلقهها را پس داده و نامزدی را فسخ میکنند. در صورتیکه توافق ادامه یابد، خانوادۀ داماد از خانوادۀ عروس اجازۀ برگزاری مراسم عروسی را میگیرند. کلیۀ هزینههای جشن عروسی به عهدۀ داماد است. نزد آسوریان ساکن اورمیه رسم بر این بود که هدیۀ عروسی از جانب میهمانان به صورت وجه نقد در صندوقی که به این منظور تهیه شده است، انداخته شود. این سنت هنوز هم نزد آسوریان اورمیه و حتى در سراسر ایران رایج است. اما نزد آسوریان ساکن سنندج رسم بر این بود که هدایای عروس در روز پاتختی به زوجین از سوی میهمانان داده شود. در اورمیه هنگامی که مراسم جشن عروسی به پایان میرسد، عروس را به خانۀ داماد میبرند، در برابر در ورودی بشقابی را وارونه بر زمین میگذارند و عروس باید با ضربۀ پا بشقاب را خرد کند و بعد به خانۀ داماد وارد شود. در سنتی دیگر که در میان آسوریان سنندج رایج بوده است و «جریمه کردن» نام دارد، فردای روز عروسی خانوادۀ عروس موظف بودند سینیهای گرد بسیار بزرگ (مجمعه) را از انواع غذاها مانند برۀ بریان، برنج، خورشت و قیماق (کاچی) پر کنند و آن را برای داماد و خانوادهاش بفرستند. در سنتی دیگر رسم بر این است که فردای عروسی در یک فرصت مناسب خانوادۀ عروس، عروس را میدزدند و به خانۀ پدریاش بازمیگردانند، ولی داماد تا عصر همان روز با هدایایی به دنبال همسرش میرود و او را دوباره به خانه بازمیگرداند. سنت دیگر آن است که در روز عروسی، خانوادۀ داماد با چند نفر از بزرگان شادیکنان به خانۀ پدر عروس میروند تا عروس را برای عقد به کلیسا ببرند. آنها معمولاً اشیاء ریزی را از خانۀ پدر عروس میربایند. به هر حال مراسمی که گفته شد، در شرایطی اجرا میشود که خانوادۀ دختر با ازدواج او با مرد مورد علاقهاش موافق باشند (صلیبی).
پدیدۀ طلاق در میان آسوریان به سبب مکروه دانستن آن نزد کلیسای شرق آسوری و کلیسای واتیکان بنابر «راز مقدس ازدواج» در کتاب مقدس بسیار کم روی میدهد. اخیراً نزد کلیسای شرق آسوری و کلدانی ـ کاتولیک قوانین طلاق تعدیل شده است و در مواردی نظیر نازایی هریک از زوجین، زنا، و معلولیتهای جسمی دشوار حکم جدایی موقت و در مواردی حکم جدایی طولانی مدت صادر میشود. اگر در فاصلۀ جدایی موقت هریک از زوجین ازدواج مجدد اختیار کند، عقد ازدواج به کلی باطل میگردد. در شرایط اخیر زوجی که ازدواج مجدد میکند، نمیتواند از عقد مجدد در کلیسای کلدانی ـ کاتولیک برخوردار گردد و بدین منظور باید به کلیساهای دیگر رجوع کند (صلیبی).
آداب و رسوم مربوط به خاکسپاری در میان آسوریان ایران در تعامل با فرهنگ ایران بوده است. هنگامی که یک آسوری فوت میکند، جسد او را در پارچهای میپیچند و در تابوتی چوبی که با قطعه پارچۀ چلوار ندوختۀ تازۀ سفیدرنگ پوشیده شده است، میگذارند و به غسالخانه در قبرستان میبرند. هنگامی که آسوریان در روستاهای اورمیه ساکن بودند، هر روستا یک قبرستان داشت و در شهرهای آسورینشین نیز آسوریان قبرستان خاص خودشان را داشتند و هنوز هم دارند. پس از انتقال جسد به قبرستان دو تن از نزدیکان متوفا جسد را با آب و صابون در غسالخانه میشویند، لباسهایش را به او میپوشانند و بر او عطر میافشانند و او را در پارچۀ سفید میپیچند و در تابوت میگذارند و این بدان معنا ست که متوفا آمادۀ خاکسپاری است. در مراسم خاکسپاری که با حضور کشیش و دوستان و نزدیکان و اقوام دور و نزدیک متوفا در قبرستان برگزار میشود، ابتدا کشیش به سردخانه میرود و دعای مخصوص میخواند؛ سپس تابوت از آنجا خارج میشود و بر روی شانۀ نزدیکان فرد متوفا قرار میگیرد، تا به کلیسا برده شود. در کلیسا کشیش با دود کردن کُندر و روشن کردن شمع مراسم نماز میت را در جمع حضار برگزار میکند. سپس تابوت را بر سر قبر میبرند و در حالیکه کشیش همچنان به خواندن دعای مقدس مشغول است، در قبر میگذارند. البته در بیشتر موارد پیش از این مرحله، نزدیکان مرده با گشودن در تابوت با او وداع میکنند. سپس روی تابوت سنگ میگذارند و بر روی سنگ اولین مشت خاک را کشیش میریزد و سپس عزاداران مشتهای پر از خاک را بر روی تابوت میریزند، و آنگاه کارگران کاملاً قبر را با خاک میپوشانند و گلهایی را که حضار آوردهاند، بر سر قبر قرار میدهند. در حین اجرای این مراسم کشیش به طور پیوسته سرودهای مذهبی و دعاهای مخصوص میخواند. پس از پایان مراسم حضار در خانۀ متوفا پذیرایی میشوند. در روز سوم بار دیگر حضار به همراه کشیش رهسپار قبرستان میشوند تا صلیب چوبی بر قبری که پوشیده از سنگریزههای سفید است، بگذارند و نام متوفا و تاریخ فوت را کشیش پس از خواندن دعای مخصوص با رنگ سفید برروی صلیب چوبی سیاه رنگ مینویسد و با دود کردن کندر و پاشیدن آب مقدس بر قبر، مراسم پایان مییابد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید