آفریقای مرکزی، جمهوری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 13 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/240227/آفریقای-مرکزی،-جمهوری
دوشنبه 17 اردیبهشت 1403
چاپ شده
4
آفریقای مرکزی، جمهوری \jomhūrī-ye āfrīqā-ye markazī\، کشوری محصور در خشکی در مرکز قارۀ آفریقا. این کشور بیش از 610 ﻛﻤـ از دریا فاصله دارد و از شمال با چاد، از شرق با سودان، از جنوب با جمهوری دموکراتیک کنگو (کنگوی کینشاسا) و جمهوری کنگو (کنگوی برازاویل)، و از غرب با کامرون هممرز است. شهر بانگویی، پایتخت جمهوری آفریقای مرکزی و بزرگترین شهر آن، در نزدیکی مرزهای جنوبی کشور قرار دارد. مساحت این کشور 000‘ 623 ﻛﻤـ2 است.سرزمینی که امروزه جمهوری آفریقای مرکزی نامیده میشود، دستکم از 000‘8 سال پیش مسکونی بوده است. نیاکان قوم امروزی آکا (پیگمه)، که در مناطق جنگلی غربی و جنوبی کشور زندگی میکنند، احتمالاً نخستین ساکنان این کشور بودهاند. آفریقای مرکزی، که با نام اوبانگی ـ شاری شناخته میشود، از سال 1910 م بخشی از قلمرو آفریقای استوایی فرانسه به شمار میآمد. این منطقه در 1960 م مستقل شد.
جمهوری آفریقای مرکزی از نظر زمینشناسی در سپر مرکزی آفریقا، میان سینِکلیزهای کنگو و چاد در بخش شمال شرقی سکوی آفریقا واقع است. این سپر عمدتاً از سنگهای ارکئنِ بهشدت دگرگون و جابهجاشده تشکیل شده است. جمهوری آفریقای مرکزی دشت مرتفع پهناوری را در امتداد ارتفاعاتی با جهت جنوب غربی ـ شمال شرقی در بر دارد، که حوضۀ آبریز دریاچۀ چاد و رودخانۀ کنگو را از هم جدا میکند. این دشت مرتفع بهطور میانگین 600 تا 900 متر ارتفاع دارد. از ارتفاع این دشت در منتهاالیه شمال آن بهتدریج کاسته، به لبۀ جنوبی فرونشستۀ چاد منتهی میشود. این دشت کوههای منفرد گنبدیشکل دارد و با درههایی پهناور قطع میشود. دشتهای پهناور مرکزی بهتدریج به کوهستان بونگو در شمال شرقی با ارتفاع 330‘1 متر در قلعۀ توسورو، و کوهستان توندو در شرق منتهی میگردد. این دشتها در غرب به رشتۀ گرانیتی کاره میرسد، که قلۀ انگائویی، بلندترین نقطۀ کشور با 410‘1 متر ارتفاع، در آن واقع است. دارچالا از مهمترین کوههای شمال کشور به شمار میرود که انگایا، بلندترین قلۀ آن با 326‘1 متر ارتفاع، در نزدیکی مرز سودان قرار دارد.
این کشور با دو سیستم بزرگ رودخانهای زهکشی میشود. سیستم شمالی به حوضچۀ شاری میریزد و شاخههای آن با زهکشی از مساحت کشور در شمال، سرانجام به دریاچۀ چاد میپیوندد. باقیمانده نیز بهوسیلۀ رودخانۀ اوبانگی، از شاخههای رودخانۀ کنگو، زهکشی میشود، که ازنظر کشتیرانی اهمیت بازرگانی دارد. رودخانۀ اوبانگی بخش عمدۀ مرز جنوبی کشور را با جمهوری کنگو (کنگوی کینشاسا) تشکیل میدهد.
آبوهوای جمهوری آفریقای مرکزی بهاستثنای ارتفاعات غربی کشور، که آبوهوای خنکی دارند، بسیار گرم و مرطوب است. میانگین دما در گرمترین ماه سال در بانگویی °31، و در خنکترین ماه °21 سانتیگراد است. در فصل بارانی (از مارس تا اکتبر یا نوامبر) بارانهای توفانی شدیدی بهصورت روزانه فرومیریزد. مه نیز پدیدۀ بارز صبحگاهی است. بیشترین میزان بارش سالیانه (800‘1 میلیمتر) بین ماههای اوت تا سپتامبر در منطقۀ اوبانگی علیا ست؛ این میزان در کوههای کاره به 500‘1 میلیمتر میرسد. میانگین بارش در منتهاالیه شمال شرقی کشور در حدود 800 میلیمتر در سال است. در هنگام وزش بادهای موسمی جنوب غربی، دمای روزانه بین °19 و °30 سانتیگراد متغیر است. فصل خشکِ سال بهطور متوسط از اکتبر تا فوریه و مارس (و گاهی بیشتر) ادامه مییابد، که در آن هوا خشک، و دما بین °18 و °40 سانتیگراد در نوسان است. روزها هوا گرم، و شبها بهطرز چشمگیری خنک میشود؛ آسمان بهطورکلی صاف است. توفانهای ریگ (ماسه) و گردوخاک در شمالیترین نقطۀ کشور برمیخیزند.
این کشور بهطورعمده در منطقۀ ساوانای آفریقا قرار دارد. اگرچه در شمال و شمال شرقی درخت نیست، جنگلهای بارانی گرمسیری متراکمی در جنوب، بهویژه در امتداد رودهای اوبانگی و سانگها وجود دارد، که الوار مناسبی برای صنعت چوببری کشور فراهم میکنند. در حدود 12٪ از مساحت کشور با جنگل و خارستان پوشیده شده است. گونههای گیاهی متنوعی در ساوانا یافت میشود. این منطقه زیستگاه انواع گونههای جانوری چون آهو، بوفالو، فیل و کفتار است. در جنگلهای بارانی نیز حیواناتی چون گوریل، شامپانزه و انواع دیگر میمونها زیست میکنند. چندین پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش در این کشور وجود دارد، که ازآنجمله میتوان به پارک ملی بامینگویی ـ بانگوران در شمال، پارک ملی مانوا ـ گوندا ـ سن فلوریس (جایگاه میراث جهانی از 1988 م) در شمال شرقی، پنـاهگاه حیـاتوحش زِمـونگو در شـرق، و پـارک ملی زانگا ـ اندوکی و منطقۀ ویژۀ حفاظتشدۀ جنگلی زانگا ـ سانگها، که هر دو در جنوب غربی کشور قرار دارند، اشاره کرد. هرچند محصولات گرمسیری و مجاور گرمسیری گوناگونی در این کشور به دست میآید، خاکهای آن بهطورکلی فقیرند.
اطلاعات اندکی دربارۀ تاریخ قدیمی مردمان بومی آفریقای مرکزی وجود دارد. قدمت برخی از یافتههای باستانشناسی این سرزمین دستکم به 000‘8 سال پیش بازمیگردد. کشاورزان بومی آفریقای مرکزی در حدود 500‘2 سال پیش، سنگهای عظیمالجثهای را، که هریک چند تن وزن دارند، در نزدیکی بوئار در کنار هم چیدهاند. همکاری لازم برای خلق چنین آثار عظیمی نشاندهندۀ آن است که آنها را اجتماعات نسبتاً بزرگی ساختهاند. از سدۀ 15 م، گروههای مختلفی که به زبان امروزی ساکنان آفریقای مرکزی سخن میگفتند، در این منطقه زندگی میکردهاند. این مردمان در سکونتگاههایی کوچک و نسبتاً جدا و دور از یکدیگر زندگی میکردند و در همانجا به شکار و آمادهسازی زمین برای کشاورزی میپرداختند. آمادهسازی از طریق قطع و سوزاندن گیاهان انجام میگرفت. آفریقای مرکزی تا سدۀ 17 م بهطور مستقیم به راههای بازرگانی خارجی متصل نبود. در این سده، نظر به اینکه تجارت بردههای عربزبان از راههای بازرگانی ماورای صحرا و رودخانۀ نیل تا آفریقای مرکزی کشیده میشد، بردهداری به عامل مهمی در تاریخ این کشور تبدیل گردید. پیش از سدۀ 19 م، تجارْ بردههای دستگیرشده را یا به شمال آفریقا میفرستادند که در آنجا به کشورهایی چون مصر یا ترکیه فروخته میشدند، و یا به پاییندست رودهای اوبانگی و کنگو در ساحل اقیانوس اطلس میبردند تا با کشتی به قارۀ آمریکا منتقل شوند.در اواخر سدۀ 19 م، قوم بوبانگی، از مردمان ناحیۀ رودخانۀ اوبانگی که از بردهفروشان عمده شده بودند، برای دستگیری مردم بایا و مانجیا در نزدیکی خود حمله کردند. بردهفروشان در قبال دستگیرشدگان سلاح میگرفتند، که آنان را برای ادامۀ حملات و دستیابی به بردههای بیشتر یاری میکرد. اگرچه این یورشها در اواخر این سده نسبتاً به پایان رسید، در شمال تا 1912 م و هنگام سقوط دارالکوتی ادامه یافت. تجارت برده شکلگیری اجتماعات را از هم گسست و این منطقه را از جمعیت خالی کرد و کشمکشهایی دائمی میان گروههای نژادی آن پدید آورد.استعمارگران فرانسوی از اواخر سدۀ 19 م باوجود مقاومت سرسختانۀ ساکنان بومی، به آفریقای مرکزی نفوذ کردند. نخستین نفوذ فرانسویان در 1887 م به وقوع پیوست، که طی آن، با عقد قراردادهایی با سران قبایل عمده، این سرزمین را تصرف کردند. آنان در فاصلۀ سالهای 1891 تا 1895 م، چندین پایگاه نظامی در این منطقه بنیاد نهادند. این سرزمین در 1894 م بهعنوان مستعمرۀ اوبانگی ـ شاری تشکیل شد. اوبانگی ـ شاری و چاد در 1906 م از نظر اداری متحد، و در 1910 م ضمیمۀ فدراسیون آفریقای استوایی فرانسه شدند.دولت فرانسه میـزان چشمگیری از مساحت اوبانگی ـ شاری را به شرکتهای خصوصی اروپایی، که کنترل اندکی بر فعالیت آنها داشت، اجاره داد. این سیستم منجر به بهرهکشی از بومیان این سرزمین شد. این شرکتها در مقابل پرداخت بهرۀ سالیانه، امتیازاتی انحصاری را در زمینۀ تولید کائوچو، خرید عاج فیل، و تولید و فروش قهوه و پنبه به دست آوردند. آنان به استثمار این مستعمره پرداختند و بر ساکنان آن مسلط شدند. در پی برقراری کار اجباری، بومیان این سرزمین مجبور به تولید پنبه و قهوه برای صادرات بودند. مالیاتهای سنگین نیز بر ساکنان اوبانگی ـ شاری تحمیل شد. بهسبب نیاز و تقاضای شدید این شرکتها به نیروی کار، بومیان قادر به کشت در مزارع خود نبودند؛ ازاینرو، قحطی و کمبود غذایی شدیدی پدید آمد و میزان مرگومیر نیز در پی کار اجباری بومیان در محیطهای در معرض بیماری افزایش یافت. در اوایل سدۀ 20 م، مرزهای مستعمرۀ اوبانگی ـ شاری بهوسیلۀ قدرتهای اروپایی تعیین شد. بهرهکشی استعمارگران سبب بروز اعتراضات شدیدی در سالهای 1928-1930 م گردید.در دوران مدیریت مستعمراتی فرانسه، شبکهای از راهها و سیستمی بهداشتی بـرای مقابله با بیماریها در اوبانگی ـ شاری ایجاد شد. کلیساهای کاتولیک نیز مدارس و کلینیکهای پزشکی برپا کردند. فرانسه همچنین ساکنان این مستعمره را برای افزایش کشت پنبه و قهوه و محصولات غذایی به کار اجباری وادار کرد و با به خدمت گرفتن ساکنان این کشور، آنان را برای احداث راهآهن کنگو ـ اقیانوس به جنوب کنگو اعزام نمود؛ این خطآهن کنگو را به پوئَنت ـ نوئار متصل میکرد.اوبـانگی ـ شاری در دوران جنگ جهانی دوم به تقویت نیروهای فرانسۀ آزاد برای مبارزه با آلمان مبادرت ورزید. در نوامبر 1946 م، بارتولمه بوگاندا که یک کشیش وابسته به کلیسای کاتولیک رم بود، بهعنوان نخستین فرد آفریقای مرکزی به نمایندگی در مجلس ملی فرانسه برگزیده شد. پس از جنگ جهانی دوم، جنبشهای آزادیخواهی و ملیگرایانه شتاب بیشتری یافت. تغییرات اساسی در سیاست مستعمراتی فرانسه و ایجاد انجمنهای محلی، سبب شکلگیری گروههای سیاسی رقیب در این کشور گردید. نخستین حزب آفریقایی این مستعمره توسط بارتولمه بوگاندا، که از لباس روحانیت بیرون آمده بود، به نام جنبش رهایی اجتماعی آفریقای سیاه شکل گرفت، که بعدها به جنبش تحول اجتماعی آفریقای سیاه تغییر نام داد. این حزب در 1957 م کنترل مجلس منطقۀ قلمرو را به دست آورد و بوگاندا نخستین شهروند آفریقای مرکزی بود که به ریاست شورای بزرگ آفریقای استوایی فرانسه برگزیده شد. این سرزمین در رفراندوم قانون اساسی فرانسه در 1958 م، ضمن عضویت در جامعۀ فرانسه، استقلال داخلی خود را به دست آورد و به جمهوری آفریقای مرکزی تغییر نام داد و بوگاندا نخستین رئیسجمهور آن شد. پس از کشتهشدن بوگاندا در سانحۀ سقوط هواپیما در مارس 1959، داوید داکو جانشین وی شد.جمهوری آفریقای مرکزی در دوران ریاست جمهوری داکو، در 13 اوت 1960 بهطور کامل مستقل شد، و در 20 سپتامبر 1960 به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. دولت داکو با مشکلاتی چون اقتصاد ضعیف کشور، فروپاشی تدریجی حزب جنبش تحول اجتماعی آفریقای سیاه (تنها حزب سیاسی عمدۀ کشور)، آرایش ناکارآمد دولت، و شیوع فساد در آن روبهرو بود. در دسامبر 1965 سرهنگ ژان بِدِل بوکاسا، خواهرزادۀ بوگاندا، در پی یک کودتای نظامی، قدرت را در دست گرفت.بوکاسا ضمن انحلال مجلس ملی، قانون اساسی را باطل اعلام کرد و حکومتی خودکامه و استبدادی بنیاد نهاد و بهشدت به سرکوب مخالفان پرداخت. فرانسه با وجود روش بیرحمانۀ دولت بوکاسا، بهمنظور حفظ احاطۀ خود بر تولید الماس (و احتمالاً اورانیوم) آفریقای مرکزی، به سرمایهگذاری در اقتصاد این کشور ادامه داد. بوکاسا در 1972 م خود را رئیسجمهور مادامالعمر کشور اعلام کرد. وی 4 سال بعد خود را امپراتورِ امپراتوری آفریقای مرکزی نامید و در دسامبر 1977 با تشریفاتی گزاف که عمدتاً به وسیلۀ فرانسه فراهم شد، بهعنوان امپراتور بوکاسای اول تاجگذاری کرد. حکومت فاسد و ضدمردمی بوکاسای اول، سبب بروز نارضایتی و آشوب در کشور گردید. این حکومت سرانجام در سپتامبر 1979 با حمایت دولت فرانسه سرنگون شد. با وجود این، نهایتاً به بوکاسا اجازه داده شد که در فرانسه زندگی کند. پس از آن، نام این کشور دوباره به جمهوری آفریقای مرکزی برگردانده شد و داکو دیگربار بهعنوان رئیسجمهور آن انتخاب گردید. دومین دولت داکو حتى دو سال کامل هم ادامه نیافت؛ اقتصاد بیمار کشور، ناتوانی در تعامل با مخالفان سیاسی، و وابستگی شدید به نیروهای نظامی فرانسه سبب شد تا ژنرال آندره کولینگبا، رئیس ستاد ارتش، در اول سپتامبر 1981 با کودتایی بدون خونریزی، قدرت را به دست گیرد و دولتی نظامی ایجاد کند.ژنرال کولینگبا قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد و تمام فعالیتهای سیاسی را ممنوع کرد. دولت کولینگبا تا 1985 م بهطور کامل در اختیار نظامیان قرار داشت، تا اینکه در این سال کولینگبا شورای نظامی را، که کشور را از هنگام کودتا اداره میکرد، منحل ساخت و کابینهای 25نفره که چند عضو غیرنظامی نیز داشت، تشکیل داد. زیر فشار بانک جهانی و دیگر سازمانهای بینالمللی، مجلس ملی قانون اساسی جدیدی را در اوایل 1986 م تصویب، و با برگزاری رفراندومی در همان سال موافقت کرد. انتخابات قانونی در ژوئیۀ 1987 برگزار شد، و دولت کماکان به فعالیت خود زیر نظر مستقیم کولینگبا، که عملاً تمام قدرت اجرایی و قانونگذاری کشور را در اختیار داشت، ادامه داد. از آن زمان تا اوایل دهۀ 1990 م، آفریقای مرکزی از استبداد شدید کولینگبا و زندگی پرخرج وی به ستوه آمد. افزایش جنبشهای مردمسالارانه در آفریقا، در آفریقای مرکزی نیز تأثیر گذارد و جرقههای آن در 1991 م آشکار شد. مجلس این کشور در همین سال، سیستم چندحزبی را به رسمیت شناخت. در انتخابات 1993 م آنژ ـ فِلیکس پاتاسه، یکی از نخستوزیران پیشین و رهبر حزب جنبش آزادیخواهی آفریقای مرکزی، کولینگبا را شکست داد و برای نخستینبار پس از استقلال این کشور، بهعنوان نخستین رئیسجمهور منتخب، در انتخاباتی چندحزبی و براساس اصول دموکراسی، برگزیده شد. در 1995 م، قانون اساسی جدید کشور تصویب شد، که براساس آن، با ایجاد مجالس منطقهای و افزایش قدرت ریاست جمهوری، تمرکززدایی از دولت آغاز گردید. پاتاسه در سپتامبر 1999 دیگربار رئیسجمهور آفریقای مرکزی شد. وی در سالهای 2001 و 2002 م، به یاری نیروهایی لیبیایی و نیروهای شورشی جمهوری دموکراتیک کنگو، چند شورش نظامی و کودتا را سرکوب کرد. دولت وی در مارس 2003 و به هنگام حضورش در کنفرانسی در جمهوری آفریقایی نیجر، بهوسیلۀ ژنرال فرانسوا بوزیزه، فرمانده پیشین ارتش، سرنگون شد. بوزیزه دولتی انتقالی تشکیل داد. قانون اساسی جدیدی در دسامبر 2004 تصویب، و در انتخابات 2005 م بوزیزه بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید