صفحه اصلی / مقالات / اصناف /

فهرست مطالب

اصناف


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 21 مهر 1398 تاریخچه مقاله

 
تشكیلات صنفی بود و در سدۀ 9 ق / 15 م به گفتۀ مقریزی 87 بازار و 52 كاروانسرا در آنجا وجود داشت (2 / 94-106). در روزگار عثمانیان بازارها به 145 و كاروانسراها به 360 رسید. در همین زمان در قاهره یك جمعیت فعال 100 هزار نفری در 250 صنف مختلف به كار صنعت و كسب اشتغال داشتند (ریمون، 34، 40؛ گویتین، 256).
مهم‌ترین منبع اطلاعات دربارۀ وضعیت اصناف مصر مأخوذ از اسناد بایگانی گنیزه است كه به سده‌های 4- 8 ق / 10-13 م مربوط می‌شود. بنابر مندرجات این اسناد مشاغل متنوعی وجود داشت و صنعتگران و محترفه از سرزمینهای مختلف از اسپانیا و مراكش گرفته تا ایران در بازارهای مصر به كسب و كار اشتغال داشتند (همو، 255) و هر صنفی در بازار، راستۀ ویژه‌ای داشت. با اینهمه، به اعتقاد گویتین، تشكیلات پیشه‌وری مصر، اساس استواری نداشت و نمی‌توان آن را با گیلدهای اروپای غربی برابر دانست. به اعتقاد وی، نظارت بر كلیۀ امور اصناف با محتسب بود كه برای تأمین امنیت شهر و مایحتاج عمومی از جانب دولت مأمور این امر شده بود. دربارۀ مشاغل ظریف و دقیقی مثل پزشكی و یا مشاغلی كه در آن احتمال تدلیس و فریب بیشتر بود، مسئولی مستقیم، موسوم به «عَریف» به آنها نظارت می‌كرد. به نوشتۀ او همۀ صنفها عریف نداشتند، تنها در یكی از این سندها به «عریف النقادین» اشاره شده است (ص 267-270). اما پژوهشهای برنارد لویس دربارۀ اصناف مصر در عهد عثمانی نشان می‌دهد كه نظام صنفی نسبتاً مستحكمی در قاهره وجود داشت و این تشكیلات تا آغاز قرن حاضر بسیار فعال بود. در نظام صنفی قاهره، از شیخ المشایخ خبری نیست، وظیفۀ او را احتمالاً محتسب برعهده داشت. مسئول و كارگردان اصلی اصناف مصر در این دوره، شیخ الطایفه، یا شیخ الحرفه بود. وی به كمك انجمن استادان و ریش‌سفیدان كه «مختاران» نام داشتند، بر كار اصناف نظارت داشت و هر كجا لازم بود، مستقیماً مداخله می‌كرد. در نظام صنفی قاهرۀ 3 قرن گذشته، شاگرد بدون گذراندن دورۀ خلیفگی، با ارائۀ كاری قابل توجه، توسط انجمن مختاران به استادی می‌رسید. پس از رسیدن به این مقام اجازه داشت تا در بازار اصلی شهر دكانی بگشاید (ص 34-35). كوزنتسوا مورخ روس كه دربارۀ وضعیت اصناف در ماوراء قفقاز در قرن 13 ق / 19 م تحقیقاتی انجام داده، بر آن است كه در شهرهای اردوباد، نخجوان و ایروان، اصناف فعال وجود داشتند. در ایروان 26 صنف شامل 722 استاد با نظام صنفی استوارتری نسبت به اصناف دیگر شهرهای قفقاز فعالیت می‌كردند. ریاست روحانی اصناف با نقیب بود كه گاه او را استاد باشی می‌گفتند. نقیب بر امور اخلاقی محترفه نظارت داشت و اختلافات صنفی آنها را حل و فصل می‌كرد. وی با همكاری استادان و كدخدایان هر صنف، میزان مالیات را معین می‌نمود. اعتبار اصلی هر صنف به عده و كارآمدی استادان آن صنف بستگی داشت. هر استاد حق داشت یك یا دو شاگرد داشته باشد. شاگرد پس از گذراندن مراحل شاگردی و كسب صلاحیت، توسط نقیب با اجرای مراسم خاصی به مقام استادی می‌رسید (ص 314-315).
در ایران با ظهور دولت صفوی به عنوان دولتی یكپارچه، متمركز و قدرتمند، نظام اصناف روی به تقویت و گسترش نهاد. براساس اطلاعات بر آمده از منابع معتبر ایرانی و بیگانه و با توجه به رونق اقتصادی كشور و توسعۀ تجارت با همسایگان و كشورهای اروپایی و امنیت راههای داخلی و آرامشی كه پس از چندین قرن فراهم شد، كسب و كار مردم وضعیت بهتری پیدا كرد و به تبع آن اصناف پیشه‌ور تسهیلات و شرایط بهتری برای عنوان كردن خود همچون یك نهاد نیمه مستقل شهری یافتند. با اینهمه، اصناف شهرهای بزرگ نیز توان و تسهیلات لازم برای تأمین نیازمندیهای دستگاه گسترده و مجلل دربار و دیوان صفویه را نداشتند، ناچار دولت خود به تأسیس «بیوتات سلطنتی»، یا «اصناف شاهی» اقدام كرد. در تذكرة الملوك از 33 صنف شاهی یاد شده است (ص 12). به گفتۀ خاكی خراسانی شاعر عهد شاه عباس دوم، اصنافِ بازار اصفهان نیز به 33 رستۀ صنفی تقسیم می‌شدند (ص 48). «باشیِ» هر صنفِ شاهی بر صنفِ مشابه خود در بازار اصفهان ریاست داشت. هر پیشه‌وری كه شرایط لازم عضویت در بیوتات سلطنتی را به دست می‌آورد، از طریق ناظر بیوتات پذیرش او اعلام می‌شد (كمپفر، 145 به بعد؛ شاردن، 7 / 101-105؛ برای كاربرد واژۀ باشی، نک‍ : تاورنیه، 575 به بعد). به گزارش كشیش دومان كه بیش از 40 سال در دورۀ سلطنت شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان در اصفهان زندگی كرد، اصناف شامل 40 گروه بودند (نک‍ : كیوانی، 48؛ قس: جزایری، 103-106، كه به حدود 75 صنف اشاره دارد). در آغاز قرن 14 ق / 20 م به نوشتۀ جناب (ص 124-126) 222 صنف، و به گفتۀ تحویلدار (ص 93-127) 178 صنف در اصفهان فعالیت داشتند (نیز نک‍ : گرینفیلد، 146-147).
اصناف اصلی اصفهان به عنوان ممتازترین كانون فعالیتهای پیشه‌وری طی قرون 10-14 ق / 16-20 م بدین قرارند: كتاب‌فروشان (مجلدان، باسمه‌چیان، لاجورد شویان و مركّب‌فروشان)، زرگران ( سیم‌كشان، زركشان، طلاكوبان و قلم زنان)، حكاكان، صرافان، پزشكان، عطاران، شیشه‌گران، آیینه‌سازان، زری‌بافان، گلابتون دوزان، نقده دوزان، شعربافان، مشگی بافان، عبابافان، بزازان (شالبافان، كرباس و ماهوت فروشان)، چیت‌سازان، تیروكمان سازان (تفنگ‌سازان و باروت‌فروشان)، خیاطان (درزیان، سُقرلات فروشان، لندره‌دوزان، چاقچوردوزان، جوراب‌بافان، پوستین‌دوزان و اتوكشان)، خرازی‌فروشان، نساجان (ندافان و لنگ‌بافان)، نجاران (خراطان، شانه‌سازان، قالب‌سازان، پاشنه‌سازان، قاچ‌تراشان، صندوق‌سازان و مجری‌سازان)، قنادان (شكرریزان و حلوافروشان)، شمشیرسازان (كارد و چاقوسازان، فولادگران و زره‌سازان)، صباغان (صباغان قدك و صباغان ابریشم)، زین‌سازان، آهنگران (قفل‌سازان، نعلبندان و ریخته‌گران)، مسگران (رویگران و دواتگران)، كفش‌دوزان (ساغری‌دوز، گرجی‌دوز و رصافان)، بنایان (حجاران، معماران، نقاشان ساختمان و گچ‌كاران)، عصاران (عصار ارده و عصار روغن)، بقالان (سبزی‌فروشان، حمصیان، خشكه‌فروشان و رزازان)، فخاران (كوزه‌گران و كاشی‌پزان)، خبازان، دباغان، سمساران، خرده‌فروشان، علافان، طباخان (كباب‌پز، آبگوشت‌فروش و چلوفروش)، لوافان (خورجین‌بافان، خیامیان و اكّافان) وعلاقه‌بندان (احرامی‌فروشان، بوریابافان و جانماز بافان) (تاورنیه، 596؛ تحویلدار، 93- 128؛ جناب، 123-127؛ كیوانی، 17-56). دولت صفوی از طریق مداخله در انتخاب رؤسای اصناف و به بهانۀ ارائۀ خدمات عمومی و نیز احداث كارخانه‌هایی چون نساجی و زری‌بافی و ... از نظام صنفی برای تأمین سود نیز استفادۀ فراوان می‌برد (سانسون، 190).
از لحاظ تشكیلاتی قدیم‌ترین و مقتدرترین فردی كه بر اصناف اسلامی در تمام قلمرو مسلمانان به عنوان نمایندۀ تام الاختیار دولت نظارت داشت، محتسب بود. محتسب و معاونش عریف كه اصلاً مسئول امر به معروف و نهی ازمنكر در شهرهای اسلامی بودند، به این نام بر كلیۀ امور اصناف نظارت آمرانه داشتند. محتسب بر اساس احكام فقهی عمل می‌كرد (شیخلی، 139-150؛ فقیهی، 366) و مراقب بود كه سنگهای ترازو از آهن باشد تا ساییده نشود و سپس آنها را مهر می‌نهاد تا اصناف فقط از همانها استفاده كنند. محتسب می‌توانست به طور ناگهانی از دكانها و محصولات و تولیدات آنها بازدید كند و حتى اجازه داشت شبانگاه دكانها را گشوده، وارد شود (ابن اخوه، 85، جم‍ ؛ نیز نک‍ : فقیهی، 366-373). در سیاست‌نامه چنین آمده است: «به هر شهری محتسبی باید گماشت، تا ترازوها و نرخها راست می‌دارد ... و پادشاه و گماشتگان باید كه دست او قوی دارند كه یكی از قاعدۀ مملكت و نتیجۀ عدل این است. و اگر جز این كنند، درویشان در رنج افتند و ... كار شریعت بی‌رونق گردد و همیشه این كار یكی از خواص را فرمودندی، یا خادمی را، یا پیر تركی را تا هیچ محابا نكردی و خاص و عام از او بترسیدندی» (نظام‌الملك، 60). در دورۀ صفویان این منصب گاه به یكی از سادات واگذار می‌شد (اسكندربیك، 1 / 150). محتسب با 4 معاونش امور بازار و اصناف را زیر نظر داشت (تاورنیه، 612-614). در تذكرةالملوك تعیین قیمت محصولات یكی از اهم وظایف محتسب دانسته شده است كه این كار را به كمك ریش‌سفیدان صنف انجام می‌داد (ص 10؛ كمپفر، 106). محتسب بر امور گروهها و اصناف خاصی مثل ملایان، مؤذنان و غسالان هم نظارت داشت. او می‌توانست از برخی اصناف برای خود مالیات وصول كند (لمتن، جامعه ... ، 72-73).
در دورۀ صفوی پس از محتسب، كلانتر از اقتدار معنوی فراوانی در امور اصناف برخوردار بود. هر چند كلانتر از سوی شاه منصوب می‌شد، اما به عنوان یاور و مدافعِ حقوقِ اهل حرفه عمل می‌كرد. كلانتر به نام استادان و كدخدایان اصناف تعلیقه می‌نوشت. باشیها با رأی استادان برگزیده می‌شدند، آنگاه نقیب، به نام آنان رضا نامچه می‌نوشت و مهر می‌كرد. پس براساس آن، كلانتر برای باشیانِ منتخب تعلیقه صادر می‌كرد و خلعت می‌فرستاد. رؤسای اصناف زیر نظر كلانتر مقدار «بنیچه» (ه‍ م) و سهم هر عضو را معین، و امور متعلق به كسب و كار صنف را حل و فصل می‌كردند ( تذكرة الملوك، 47- 48؛ كمپفر، 164؛ سانسون، 61؛ رستم الحكماء، 307). وظایف كلانتر تبریز در دورۀ قاجار به گفتۀ محمدتقی سپهر، نظارت بر اصناف و فعالیت صاحبان حِرف و انتخاب كدخدایان بود (ص291-293 ). در اواخر قرن 13 ق / 19 م شغل كلانتری به تدریج اهمیت خود را از دست داد و سرانجام از میان رفت (لمتن، همان، 71).
از نظر رتبه، نقیب پس از كلانتر از اقتدار و احترام فراوانی برخوردار بود. وی از 8 میان سادات صلاحیت‌دار به حكم شاه انتخاب می‌شد (اسكندربیك، 1 / 144) و عضو هیأت ارزیابی مالیات اصناف نیز به شمار می‌رفت ( تذكرة الملوك، 49). خدمت و وظیفۀ اصلی نقیب تشخیص بنیچۀ اصناف بود كه «به كمك كدخدایان هر صنف به رضامندی یكدیگر بر وفق قانون و حق و حساب میزان بنیچه را مشخص، و طوماری نوشته مُهر نموده به سر رشتۀ كلانتری می‌سپارند كه متوجهات دیوانی هر صنف در آن سال از آن قرار تقسیم و توجیه شود» (همانجا). نقیب در مراسم «كمر بستن» استادان و میهمانی آنان نیز حضور می‌یافت و به همین سبب او را «استاد باشی» می‌خواندند. هر صنف كه استادی تعیین می‌كرد، می‌بایست نزد نقیب، اعتراف به رضامندی نموده، از كلانتر برای وی تعلیقه دریافت كنند. تعیین ریش‌سفیدان درویشان و معركه‌گیران با نقیب بود (همان، 49-50؛ تاریخ اقتصادی ... ، 446؛ شیخلی، 114-116؛ كوزنتسوا، 313-315). یكی از نویسندگان در اواخر سدۀ گذشته دربارۀ نقیب معاصر خود آورده است كه منصب نقابت نسلاً بعد نسل به او رسیده است (تحویلدار، 86).
در تشكیلات اصناف پس از نقیب، كدخدا قرار داشت كه از میان محترم‌ترین و آگاه‌ترین استادان به امور صنفی، و به رأی آنان انتخاب می‌شد. آنگاه كلانتر به نام وی تعلیقه می‌نوشت و نقیب با هدای جبه‌ای، وی را به كدخدایی و ریش‌سفیدی مفتخر می‌كرد ( تذكرة الملوك، 47؛ نک‍ : نصرآبادی، 414). كدخدای هر صنف یكی از اعضای هیأت تشخیص میزان بنیچه و نیز گردآوری آن بود ( تذكرةالملوك، همانجا؛ تاریخ اقتصادی، 446-447). كدخدایان معمولاً در چهار سوقها به مسائل صنفی رسیدگی می‌كردند (نک‍ : بهشتیان، 29). گذشته از امور فنی و اختلافات حقوقی، كدخدایان به امور اخلاقی اعضا هم توجه داشتند. دولت از این نفوذ كدخدایان برای تحمیلات مالی بر اصناف استفاده می‌كرد؛ گرچه كدخدا نیز گاه می‌كوشید از آن تحمیلات جلوگیری كند (رستم الحكماء، 437). در سلسله مراتب اصناف ایران از دورۀ ایلخانان مغول تا صفویه، پس از كدخدا، «پیشوا»، «مقدم»، یا «كلو» قرار داشت (سیفی، 106؛ ابن بطوطه، 211) كه در دورۀ صفوی این مقام با نام «باشی» در ایران و «ییگیت‌باشی» در عثمانی دوام یافت. هر پیشه‌وری كه می‌خواست در بازار اصلی دكانی تأسیس كند، می‌بایست به باشیِ صنف مربوط مراجعه می‌كرد و ضمن پرداخت وجهی، نام و نشانی خود را در دفتر وی ثبت می‌گردانید (شاردن، 4 / 299).
استادان صنف، یكی از كارآمدترین اعضای مسلمان را از میان خود به عنوان باشی بر می‌گزیدند؛ البته شاه نیز در انتخاب چنین مقامی اعمال نفوذ می‌كرد. پس از انتخاب، نقیب رضانامچۀ وی را مهر می‌نمود و به نامش تعلیقه می‌نوشت تا او متوجه «رتق و فتق مهمات» اعضا گردد ( تذكرة الملوك، همانجا؛ تاورنیه، 458، 575-581؛ نیز نک‍ : شاردن، 4 / 299، 329؛ نصرآبادی، 391؛ هامر پورگشتال، 4 /2618). تشخیص میزان مالیات و سرشكن كردن آن و نیز پذیرش اعضای جدید و صدور جواز گشایش دكان عمدتاً با باشی صنف بود. بعد از باشیها، استادان هر صنف بدنۀ اصلی اصناف را تشكیل می‌دادند، زیرا آنان در مقابل پرداخت حق بنیچه و سایر مالیاتها و پذیرفتن مسئولیتها و محدودیتهای صنفی حق دایر كردن دكان در بازار اصلی را داشتند. ورود به مجمع استادان فن، كاری جدی و سخت بود. نوآموز پس از پشت سرگذاشتن دورۀ شاگردی و سپس خلیفگی، نامزد استادی می‌شد و چون استادان در حضور نقیب شایستگی او را تأیید می‌كردند، كلانتر به نام وی تعلیقه می‌نوشت ( تذكرةالملوك، 49-50؛ نیز نک‍ : تاورنیه، 382-383؛ كوزنتسوا، 308-321). بر تولیدات صنعتی استادان از طریق «نشان» و «تمغایی» كه داشت، نظارت می‌شد. استاد، به میل خود شاگردانی را بر می‌گزید؛ در بیشتر موارد پسران، پیشۀ پدران را دنبال می‌كردند. اگر استادی درمی‌گذشت و اولاد ذكور نداشت، نشان استادی در جلسۀ عمومی استادان صنف، به شخص دیگر منتقل می‌شد ( تاریخ اقتصادی، 449؛ ناصرآبادی، 360؛ اسكندر بیك، 1 / 175-177). سنّ آغاز شاگردی میان 12 تا 15 سال بود و عموماً 10 سال طول می‌كشید تا شاگرد فنون لازم را آموخته، به درجۀ استادی نائل شود. استاد از نوعی حق «ابوّت» بر شاگردان برخوردار بود، به همین سبب در پرورش اخلاقی و اسلامی وی سعی فراوان می‌كرد (كوزنتسوا، همانجا). ریش‌سفیدان كه شورای اصناف را تشكیل می‌دادند در كار شاگرد و استاد مداخله‌ای نداشتند؛ فقط زمانی كه استادی مرتكب قصوری می‌شد، مثلاً در رساندن شاگرد به استادی تعلل می‌كرد، شورا حق مداخله پیدا می‌كرد، اما هیچ كدام استاد یا شاگرد، تعهد خاصی نداشتند (شاردن، 4 / 300؛ تاریخ اقتصادی، همانجا).
اصناف اسلامی به عنوان یكی از ریشه‌دارترین نهادهای شهرهای اسلامی و از مدنی‌ترین كانونهای حفظ و اشاعۀ بسیاری از آداب و رسوم و اخلاق شهرنشینی بوده است. از آن سوی ارتباطها و مشتركات بسیاری میان فرق اهل فتوت و صوفیه با اصناف می‌توان یافت. از جملۀ آداب اجتماعی انجمنهای پیشه‌وری برگزیدن «پیر» و «مقدم» و اجرای رسم «شدّ»، همه از رسوم فتوتیان اقتباس شده است. به رسم اهل فتوت، هر یك از اصناف، یكی از پیامبران را به عنوان پیرو پشتیبان خود انتخاب كرده بودند: بافندگان شعیب (ع)، خیاطان ادریس (ع)، نجاران نوح (ع)، بنایان ابراهیم (ع)، رنگرزان عیسى (ع) و بازرگانان حضرت محمد‌ (ص). قرائت فاتحه، خواندن دعا و سوگندخوردن از دیگر مراسم اهل فتوت بود كه اصناف نیز در جشنهای اعطای درجۀ استادی به اهل حرفه، از آنان پیروی می‌كردند (نک‍ : كاشفی، 96-127؛ شیخلی، 117- 118؛ كیوانی، 205-211).
اصناف در زنده نگه‌داشتن آیینهای سوگواری و اعیاد ملی و مذهبی نقش اصلی داشتند. مراسم عید نوروز و عید قربان از جمله آیینهایی بود كه اصناف مشتركاً و گاهی جداگانه در آن شركت می‌كردند و به اشكال مختلف خدمات صنف خود را به تماشا می‌گذاشتند؛ از جمله اجرای رسم آب‌پاشان توسط صنف مسگران كاشان، یا تجمع صنف شمشیر سازان سالی یك بار بر سر قبر اسعد شمشیر ساز، و نیز برپا داشتن مراسم سوگواری عاشورا در تكیۀ گل‌بندان اصفهان از جملۀ فعالیتهای اجتماعی و سرگرمیهای اصناف دورۀ صفویه محسوب می‌شد. با مرگ هر یك از اعضا مراسم سوگواری از طرف صنف برپا می‌گردید و وارث مرد متوفى را از خانه تا بازار مشایعت می‌كردند (تحویلدار، 88-90؛ لمتن، جامعه، 88-90؛ كیوانی، 190-194).
هر صنفی برای خود گویشی مخصوص با اصطلاحات و واژگانی داشت كه برای صنف دیگر نامفهوم بود، مانند گویش «زرگری»، گویش «مسگری» و ... (همو، 199-200). جناب در آغاز قرن 13 ق /19 م، از 17 صنف یاد می‌كند كه نزد اهل اصفهان مقدس بودند و اسباب و آلات حرفۀ آنان در بستن «سردم» به كار گرفته می‌شد (ص 127).
شاعران و نویسندگان نوعی ادبیات منظوم و منثور دربارۀ اصناف پدید آوردند كه به آن «شهر آشوب» می‌گفتند. شاعر و نویسنده در این نوع ادبیات با به كار گرفتن نام آلات و ادوات پیشه‌ها و اصطلاحات و ویژگیهای هر حرفه، به خلق آثاری سرگرم كننده با مایه‌های فراوان طنز می‌پرداخت (نک‍ : جزایری، 103-106؛ كیوانی، 263-295). از جملۀ اهدافِ دولتهای اسلامی در پشتیبانی از اهل حرفه و سازمان‌دهی امور داخلی آنها، تأمین راههای مناسب‌تر برای اخذ مالیاتهای منظم و درآمدهای اتفاقی بود. مهم‌ترین مالیاتی كه اصناف به صورت منظم و مشتركاً می‌پرداختند، بنیچه نام داشت. پرداخت این مالیات برای محترفه حقوقی مثل استفاده از داشتن محل كسب در بازار و داشتن آلات و ادوات حرفۀ خود را ایجاد می‌كرد (كمپفر، 118؛ اسكندربیك، 1 / 308، 2 / 528؛ تذكرةالملوك، 49؛ دایرةالمعارف فارسی، 1 / 165؛ كیوانی، 101-111). در دورۀ قاجار مالیات صنف را «بنیچه‌دار» جمع‌آوری می‌كرد (فسایی، 2 / 97؛ كوزنتسوا، 98). برای تسهیل در اخذ مالیات صنفی، هرگاه كه شمار اصناف فزونی می‌یافت، چند دسته از كسبه را در یك گروه صنفی قرار می‌دادند. از همین رو، در انتخابات مجلس اول شورای ملی، از تهران بیش از 100 جماعت صنفی را به 32 گروه متجانس پخش كردند (اشرف، 26). در حكومت عثمانی دو نوع محدودیت بر اصناف اسلامی حاكم بود كه باید آن را رعایت می‌كردند. این محدودیتها گاه توسط دولت، یا علمای شریعت به اجرا در می‌آمد كه آنها را «انحصار بیع و شراء» می‌گفتند (بئر، 145-148). محدودیتهای دیگر علل و انگیزه‌های عرفی داشت. بخشی از این محدودیتها و انحصارات به صرفه و صلاح محترفه بود و برخی دیگر در جهت حفظ منافع دولت، یا مصالح جامعۀ اسلامی اعمال می‌شد (همو، 150-153). در دورۀ عثمانی بنابر تنظیمات سال 1242 ق / 1826 م، تعیین شمار استادان اصنافِ قایق‌رانان، بقالان، سقایان، حلاجان، كتاب‌فروشان، حكاكان، حمامیان و شبگردان با محكمۀ شریعت بود (همو، 148). میان سالهای 926-974 ق / 1520-1566 م، قانون نامه‌ای تدوین شد كه براساس آن وزن و اندازۀ باری كه باید بر یك چهارپا حمل شود، از مقدار معینی تجاوز نكند؛ قیمت حلویات باید از روی قیمت عسل و بادام معین شود؛ فروشندگان میوه‌های خشك و انگور باید در هر 100 قروش فروش به 10 قروش منافع قناعت نمایند؛ اجرت بنّا و نجار روزی 5 «اسپر» است و غذای آنها را هم باید بدهند؛ حمامیها باید بر قطیفه‌های مسلمانان و غیر مسلمانان علامت بگذارند (هامر پورگشتال، 2 / 1341-1342). در 1148 ق / 1735 م كار صنف حاشیه دوز البسۀ زنانه را مایۀ فساد اخلاق دانسته، آنان را از دكانهایشان كه نزدیك مسجد بایزید استانبول بود، بیرون كردند (همو، 4 / 3196).
كریم خان زند در آغاز سلطنت خود مردم را به 4 طبقه تقسیم كرد، و «اهل بیع و شراء» را در طبقۀ دوم و «اهل حرفه و كسب» را در سومین طبقه قرار داد (رستم الحكماء، 309). تاورنیه كه در زمان شاه عباس اول صفوی، سفرنامۀ خود را تدوین كرده، می‌گوید اصناف جزو طبقۀ سوم بودند (ص 571). در همین عصر مشاغل گران‌قدر و پاكیزه مانند گوهرفروشان و زرگران در قیصریه (بازار اصفهان) و مشاغلی مانند زغال‌فروشان و رنگرزان در قسمتهای پشت و یا عقب بازار به كار مشغول بودند (شاردن، 7 / 129-130، 164، 169).
نقش سیاسی و اجتماعی اصناف اسلامی به مراتب از نقش اصناف اروپایی در زمینۀ فعالیتهای اجتماعی مؤثرتر است (نک‍ : كیوانی، 19-30؛ لویس، 23-30؛ گرونه باوم، 215-216). گاه اصناف در برابر ستم حكومت و اجزاء آن دست به شورش می‌زدند و فرمانروایان را به رسیدگی و احقاق حق وامی‌داشتند (نظام الملك، 62؛ هامرپورگشتال، 3 / 2191-2194؛ لویس، 180-182)، یا بر منافع صنفی خود پای می‌فشردند و دولت را مجبور به تمكین می‌كردند (كیوانی، 158-159؛ وحید، 220-221).
شركت فعالانۀ اصناف در نهضت مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، و سرانجام انقلاب اسلامی ایران از نمونه‌های برجستۀ مشاركت سیاسی ـ اجتماعی اصناف و بازاریان ایران است. تحصن در سفارت انگلیس نخستین اقدام دسته جمعی اصناف در جریان انقلاب مشـروطیت به حساب می‌آید (كسروی، 1 / 110؛ نیز نک‍ : ناظم الاسلام، 1 / 509-514، 533 به بعد). انقلاب مشروطۀ ایران از طرفی نقطۀ عطف فروپاشی نظام صنفی سنتی است و از طرف دیگر نخستین بار تشكیلات اصناف به رسمیت شناخته می‌شود (اشرف، 27). در این زمان انجمن مركزی اصناف و انجمنهای صنفی كه به دفاع و پشتیبانی از نهضت پرداختند، تأسیس شد (دولت‌آبادی، 2 / 116-117) روزنامۀ انجمن اصناف به مدیریت سید مصطفى طهرانی از نمایندگان اصناف در مجلس در همین زمان منتشر گردید (صدرهاشمی، 1 / 293؛ دولت‌آبادی، 2 / 136).
در پایان قرن 13 ق / 19 م، تولید و شیوۀ تولید سرمایه‌داری مسأله‌ای مهم میان كشورهای اسلامی به حساب می‌آمد. ورود سرمایه‌داری تجاری و صنعتی غرب به كشورهای اسلامی و كسب هزاران امتیاز توسط غربیان موجب تسریع در فرایند فروپاشی نظام سنتی صنفی در خاورمیانه و دیگر كشورهای اسلامی گردید (بومنت، 243-244؛ لویس، 35). در حكومت عثمانی، اصلاحات و تنظیمات سلطان محمود دوم (1223-1255 ق / 1808- 1839 م) و نیز اصلاحات محمد علی‌پاشا در مصر (1220-1264 ق / 1805- 1848 م) موجب تضعیف نهادهای سنتی مدنی، از جمله اصناف گردید (برگر، 700,722-720؛ رئیس‌نیا، 1 / 166- 168، 210-213). نظام صنفی عثمانی به طور رسمی در 1277 ق / 1860 م تعطیل شد (كاستلو، 60). در مصر نیز حقوق و خودمختاری اصناف به دوایر دولتی منتقل گردید ( همو، 60-61). این فرایندها در تونس، سوریه و اندونزی هم تقریباً به صورت همزمان رخ داد (لویس، 35).
در 1860 م مدحت پاشا در جریان ارائۀ تنظیمات عثمانی در نظام لُنجا و گدیك دگرگونیهایی به وجود آورد. در 1879 م، اتاق تجارت و اصناف استانبول ایجاد شد و در 1909 م، اصناف عثمانی دارای نظام‌نامۀ جدیدی شدند و انجمن جدیدی برای حفظ منافع خود ایجاد كردند. در 1910 م نظام‌نامۀ دیگری تنظیم شد. سرانجام در 1913 م لنجاها و گدیكها كاملاً منسوخ گردیدند. در 1924 م برای اتاق تجارت و صنعت اساسنامۀ جدیدی نوشته شد. در 1942 م قوانین مربوط به اصناف بار دیگر تغییر كرد و كلیۀ قوانین قدیم باطل شد. امروزه اصناف تركیه در چهارچوب صنف خود از حقوقی برخوردارند («دائرةالمعارف ترك»، XV / 434؛ «دائرةالمعارف دیانت»، II / 423-429).
در ایران در زمان رضا شاه پهلوی اصناف بیش از پیش استقلال سنتی خود را از دست دادند و تحت نظارت دولت درآمدند (نک‍ : دانشنامه، 382-383). در پاییز 1304 ش هیأت اتحادیۀ اصناف تهران تأسیس شد (نک‍ : امیر طهماسب، 115). در 1326 ش، اتحادیۀ اصناف بازار تهران و در مهرماه 1337 شورای عالی اصناف تأسیس شد. در 1347 ش شورای عالی اصناف شامل 110 اتحادیۀ صنفی با حدود 120 هزار عضو بود. در 1350 ش كلیۀ شوراهای صنفی در سراسر كشور منحل شد و جای آنها را اتاقهای اصناف گرفت كه در واقع فدراسیونی از كلیۀ اتحادیه‌های صنفی در هر محل بود. كار این اتاق صدور جواز كسب، ارزیابی مالیاتهای صنفی و جمع‌آوری آمارهای لازم بود (اشرف، 33-35). اصناف بازارهای تهران و شهرهای بزرگ در انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 ش مشاركتی فعال داشتند.

 

مآخذ

ابن اخوه، محمد، معالم القربة، به كوشش روبن لوی، كمبریج، 1937 م؛ ابن بطوطه، رحلة، به كوشش محمد عبدالمنعم عریان، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ ابن‌بلخی، فارس‌نامه، به كوشش گ. لسترنج و نیكلسن، كمبریج، 1921 م؛ اسكندر بیك منشی، عالم آرای عباسی، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ اشرف، احمد، «نظام صنفی، جامعۀ مدنی و دموكراسی در ایران »، گفتگو، تهران،1375ش، شم‍ 14؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك و ممالك، ترجمۀ كهن فارسی، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ امیر طهماسب، عبدالله، تاریخ رضا شاه، تهران، 1355 ش؛ بهشتیان، عباس، گنجینۀ آثار ملی، اصفهان، 1343 ش؛ پیگولوسكایا، ن.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1367 ش؛ تاریخ اقتصادی ایران، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1362 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، اصفهان، 1336 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ تذكرة الملوك، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1332 ش؛ جزایری، عبدالله، تذكرۀ شوشتر، اهواز، 1328 ش؛ جناب، علی، الاصفهان، به كوشش عباس نصر، اصفهان، 1371 ش؛ خاكی خراسانی، دیوان، به كوشش ایوانف، بمبئی،1933  م؛ دانشنامۀ جهان اسلام (بازار ـ باژ)، تهران، 1372 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دولت‌آبادی، یحیى، حیات یحیى، تهران، 1361 ش؛ رجب‌زاده، هاشم، آئین كشورداری در عهد وزارت رشیدالدین فضل‌الله، تهران، 1355 ش؛ رسائل اخوان الصفا، بیروت، دارصادر؛ رستم الحكماء، محمد هاشم، رستم التواریخ، به كوشش محمد مشیری، تهران، 1348 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، تاریخ مبارك غازانی، به كوشش كارل یان، هارتفرد، 1358 ق؛ ریمون، آندره، شهرهای بزرگ عربی ـ اسلامی، ترجمۀ حسین سلطان‌زاده، تهران، 1370 ش؛ رئیس‌نیا، رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، 1374 ش؛ سانسون، سفرنامه، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران، 1346 ش؛ سپهر، محمدتقی، تاریخ دارالسلطنۀ تبریز، تهران، 1324 ق؛ سیفی هروی، سیف، تاریخ نامۀ هرات، به كوشش محمد زبیر صدیقی، كلكته، 1943 م؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345 ش؛ شیخلی، صباح ابراهیم سعید، الاصناف فی العصرالعباسی، بغداد، 1976 م؛ صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1363 ش؛ عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به كوشش جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛ فسایی، حسن، فارس نامۀ ناصری، تهران، 1313 ق؛ فقیهی، علی اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش؛ كاستلو، و.، شهرنشینی در خاورمیانه، ترجمۀ پرویز پیران و عبدالعلی رضایی، تهران، 1368 ش؛ كاشفی، حسین، فتوت‌نامۀ سلطانی، به كوشش محمد جعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ كسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1363 ش؛ كمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1363 ش؛ كوزنتسوا، ن. آ.، اوضاع سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی، تهران، 1358 ش؛ لمتن، آ.، تداوم و تحول در تاریخ میانۀ ایران، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1372 ش؛ همو، جامعۀ اسلامی در ایران، ترجمۀ حمید حمید، اصفهان، 1351 ش؛ لویس، برنارد، استانبول، ترجمۀ ماه ملك بهار، تهران، 1350 ش؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به كوشش جلال‌الدین حسینی طهرانی، تهران، 1352 ق؛ مقریزی، احمد، الخطط، بولاق 1274 ق؛ ناصر خسرو، سفرنامه، به كوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1354 ش؛ ناظم‌الاسلام كرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به كوشش علی اكبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1362 ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، به كوشش مدرس رضوی، تهران، 1363 ش؛ نصرآبادی، محمد طاهر، تذكره، به كوشش وحید دستگردی، تهران، 1361 ش؛ نظام‌الملك، حسن، سیرالملوك (سیاست‌نامه)، به كوشش هیوبرت دارك، تهران، 1347 ش؛ وبر، ماكس، شهر در گذر زمان، ترجمۀ شیوا كاویانی،تهران، 1369 ش؛ وحید قزوینی، طاهر، دیوان رضوان، نسخۀ خطی كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران، شم‍ 4344؛ هامر پورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ میرزا زكی علی‌آبادی، به كوشش جمشید كیان‌فر، تهران، 1367- 1368 ش؛ همدانی، میرسیدعلی، «فتوت‌نامه»، معارف اسلامی، تهران، 1348 ش، شم‍ 10؛ یعقوبی، احمد، البلدان، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ نیز:

Ali, S. A., «The Foundation of Baghdad», The Islamic City, ed. A. H. Hourani, Oxford, 1969; Baer, G., «Monopolies and Restrictive Practices of Turkish Guilds», Journal of the Economic and Social History of the Orient, 1970, vol. XIII; Beaumont, P., The Middle East, A Geographical Study, London, 1970; Berger, M., «Economic and Social Change», The Cambridge History of Islam, Cambridge, 1977, vol.I(B); Cahen, C., «Ya-t-il eu des corporations pro-fessionnelles dans le monde musulman classique», The Islamic City, Oxford, 1969; Clark. P., The Early Modern Town, London, 1979 .,Collier’s Encyclopedia, New York; EI1; Goitein, S. D., Studies in Islamic History and Institutions, Leiden, 1968; Goldschmidt, A., A Concise History of the Middle East, London, 1979;Greenfield, J., Die Verfassung des persischen Staates, Berlin 1904; Grunebaum, G. E., Medieval Islam, London, 1971; Hitti, Ph. K., History of the Arabs, London, 1937; Keyvani, M., Artisans and Guild Life in the Later Ṣafavīd Period, Berlin, 1982; Kuznetsova, N. A., «»Urban Industry in Persia During the 18th and Early 19th Century», Central Asia Review, 1963, vol. II; Lapidus, I. M., «Muslim Urban Society in Mamlūk Syria»«, The Islamic City, Oxford, 1969; Lewis, B.,« Islamic Guilds», The Economic History Review, 1937-1938, vol. VIII; Pirenne, H., Economic and SocialHistory of Medieval Europe, tr. J. E. Clegg, London, 1958; Sjoberg, G., The Preindustrial City Past and Present, New York, 1965; Stern, S. M.,«The Constitution of the Islamic City », The Islamic City, Oxford, 1969; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1995.
مهدی كیوانی

 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: