صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / باورهای عامه / ارمنیان /

فهرست مطالب

ارمنیان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 9 مرداد 1400 تاریخچه مقاله

در گذشته هنگام شروع دردهای زایمان، زنهای باتجربه و نزدیک به زائو دور اتاق را با سیخ یا هر آهن نوک‌تیز دیگر خط می‌کشیدند. اگر زنْ سخت‌زا بود، گاوآهن را در پشت بام اتاق زایمان قرار می‌دادند تا آل به او و فرزندش آسیبی نرساند. پس از تولد، نوزاد را با آب‌نمک می‌شستند و در آغوش مادر قرار می‌دادند و زیر بالش وی کارد می‌گذاشتند. اگر این کار را نمی‌کردند، ممکن بود آل او را ببرد. چند روز بعد، ماما می‌آمد و نمک تن بچه را می‌شست؛ آن‌گاه پدر یا پدربزرگ یا عموی کودک در آن آب پول می‌ریختند. تا 10 روز زائو به چیزی دست نمی‌زد. پس از رفع قدرت جادویی، در پایان یک هفته تا 10 روز کشیش می‌آمد و دعای «شکر بر متعالی» را انجام می‌داد. بعد از آن مادر می‌توانست به کارهای خانه برسد. تا یک ماه یا 40 روز کودک را غسل تعمید می‌دادند. برای غسل تعمید کودک، اولین گام انتخاب «پدر تعمیدی» است؛ معمولاً ساقدوش عروسی پدر و مادر طفل ــ که امین خانواده و پدر تعمیدی آنها ست ــ این وظیفه را به عهده دارد، مگر اینکه به سببی خاص، مناسب این کار نباشد. پدر تعمیدی برای فرد مسیحی نقش «یحیای معمد» را ایفا می‌کند. اصولاً هر فرد مسیحی تا پیش از غسل تعمید رسماً مسیحی شناخته نمی‌شود و اگر به هر سببی از دنیا برود، در قبرستان مسیحیان، اما دور از قبور آنان به طور مجزا و منزوی به خاک سپرده می‌شود و موحد به‌شمار نمی‌آید. 
چند روز قبل از روز غسل تعمید، ابتدا از طرف خانوادۀ طفل هدایایی برای پدر تعمیدی و اعضای خانوادۀ وی برده می‌شود. برای بردن این هدایا که به‌صورت خوانچه تزیین می‌شود، نزدیکان خانوادۀ طفل انتخاب می‌شوند. در روز غسل تعمید خانوادۀ پدر تعمیدی متقابلاً با خوانچه تلافی می‌کنند، اما در اینجا هدایا به‌صورت مشخص از پیش تعیین شده‌اند. هدایای طفل و مادر وی عبارت‌اند از یک قطعه صلیب که با نخهای رنگی از گردن کودک آویخته می‌شود، و تعدادی شمع و حوله که از ملزومات غسل تعمید است. 
در مراسمی که در خانه یا کلیسا انجام می‌شود، کشیش برای اجرای مراسم در همۀ موارد با پدر تعمیدی که کودک را در آغوش دارد، سخن می‌گوید و کودک را به‌عنوان یک مسیحی تبرک و غسل می‌دهد. پدر تعمیدی مسئول است تا کودک را تا سنین رشد زیر نظر داشته باشد و او را به‌عنوان یک مسیحی مؤمن و معتقد بار آورد. مراسم غسل تعمید گاهی سهواً دیرتر انجام می‌شود. به‌هرحال یک فرد مسیحی نمی‌تواند بدون غسل تعمید ازدواج کند. همۀ آنهایی که غسل تعمید ندارند، در روز پیش از مراسم ازدواج غسل تعمید می‌شوند. با همۀ این اوصاف تعجیل در تعمید کودک یکی از وظایف والدین است و تأخیر در آن جایز نیست. 
جشن دندان: هنگامی‌که کودک دو دندان پیشین درآورد، خانواده برای او مراسمی برگزار می‌کند با عنوان «دانه و دندان». برای این مراسم نخود، عدس، گندم و لوبیا را آب‌پز می‌کنند و آب آن را گرفته، اندکی به کودک می‌خورانند. در این روز نزدیکان خانواده دعوت می‌شوند. هرکدام از حضار تحفه و هدیۀ خود را می‌آورد. برای شروع مراسم، کودک را وسط میزی می‌نشانند و پارچه‌ای را (معمولاً یک روسری بزرگ) روی سر کودک می‌گیرند، به طوری‌که 3 گوشۀ آن در دست بزرگ‌ترها باشد و یک گوشه در برابر کودک آویخته بماند. حبوبات را روی پارچه می‌ریزند؛ دانه‌های حبوبات که نقلهای رنگی هم به آن افزوده شده، از روی سر کودک به اطراف و خصوصاً جلو او می‌ریزد. کودک یکی ـ دو دانه را در دهان می‌گذارد. در این مراسم وسایلی که هرکدام نماد یک شغل است، در اطراف کودک قرار می‌دهند، مثلاً قیچی، شانه، قلم، گوشی پزشکی، خط‌کش یا نقاله و جز آن؛ عقیده بر این است که کودک هرکدام را بردارد، در آینده به آن شغل خواهد پرداخت. برخی خانواده‌ها برای احتراز از خطر اشیاء تیز و برنده، قطعات مقوایی تصاویر اشیاء یا نام مشاغل مختلف را در برابر کودک قرار می‌دهند. باورها و عقاید ویژه‌ای دربارۀ دندانها و ترتیب آنها وجود دارد. اگر دو دندان آروارۀ پایین زودتر دربیاید، می‌گویند که او از خدا روزی می‌خواهد؛ اگر کودک دو دندان در آروارۀ بالا داشته باشد، می‌گویند از زمین نان می‌خواهد و آدم زحمت‌کشی خواهد شد. اگر کودک از وسایل اطرافش شانه را بردارد، به‌جز نشانۀ شغل آرایشگری، جنس فرزند بعدی را نیز تعیین می‌کند که در این صورت دختر است؛ اگر هم قیچی یا کارد را بردارد، به دنبالش پسر به دنیا خواهد آمد. 
عروسی: جوانها امروزه معمولاً در محیطهای اجتماعی با یکدیگر آشنا می‌شوند و کار کمی برای خانواده‌ها باقی می‌ماند. در دوره‌های پیش‌تر، خانواده‌ها پرس‌وجو می‌کردند و برای پسرشان دختر انتخاب می‌نمودند؛ دختر را بیرون می‌دیدند و درصورتی‌که ظاهر و صفات اخلاقی او را می‌پسندیدند، پسر را هم می‌فرستادند تا او را ببیند. پس از آن خانوادۀ پسر به منزل دختر می‌رفت و اجازه می‌گرفتند تا دفعۀ بعد پسرشان را نیز همراه ببرند. وقتی‌که پسر و دختر یکدیگر را می‌دیدند و می‌پسندیدند و مخالفتی نبود، دیدارهای دوم و سوم ادامه می‌یافت. سپس مراسم «رونَما» و دست‌بوسی صورت می‌گرفت. جمعی از خویشان داماد به خانۀ عروس می‌رفتند. پس از دیدار و گفت‌وگو هرکدام از اعضای خانوادۀ داماد پولی می‌داد؛ این پول را پدر داماد یا بزرگ‌تر وی در کف دست عروس می‌گذاشت و پیشانی او را می‌بوسید؛ عروس هم متقابلاً دست وی را می‌بوسید. هدایایی نیز از طرف خانوادۀ عروس به خانوادۀ داماد داده می‌شد. از این مرحله به بعد روابط برای اطرافیان رسمیت می‌یافت. این رسم در شهرها منسوخ شده است و به جای آن امروزه خانواده‌ها به دیدار یکدیگر می‌روند و هدیه‌ای را که برای دختر برده‌اند، به او می‌دهند؛ این هدیه می‌تواند انگشتری یا گردن‌بند باشد. از این مرحله خانوادۀ پسر دختر را نشان کرده ـ است و به‌اصطلاح «شیرینی خورده‌اند»، یا قول‌وقرار گذاشته‌اند. پس از چند دیدار دیگر خـانواده‌ها برای مراسم عقدکنـان آماده ـ می‌شوند. در مراسم عقدکنان خانوادۀ داماد کله‌قند تزیین‌شده و هدایایی را که برای اعضای خانوادۀ عروس تهیه کرده‌اند، در سینیهای مختلف خوانچه می‌بندند. خانوادۀ عروس برگزارکنندۀ این مراسم است. در خوانچه به‌جز هدایایی که برای پدر، مادر، خواهر، برادر و حتى عمه، خاله، دایی و عموی عروس پیش‌بینی شده است، دو حلقه نیز به صورت تزیین‌شده وجود دارد. 
کشیش مراسم را با دعا آغاز می‌کند، سپس صیغۀ عقد را جاری می‌نماید و حلقه‌ها را تبرک کرده، اجازه می‌دهد تا طرفین آن را در انگشت یکدیگر قرار دهند. دو طرف پس از این مراسم به یکدیگر محرم می‌شوند. در همه‌حال ساقدوش یا پدر تعمیدی شاهد عادل و امین زوجین ناظر بر احوال آنان است. روابط جنسی در این دوران منع شده است. در این دوره طرفین در عین حال که صمیمی هستند، موظف به رعایت حدود خاصی می‌باشند. 
مراسم عروسی دو وجـه دارد: وجـه مذهبی و وجـه رسمی ـ دولتی. ابتدا زوجین برای روز ازدواج کلیسایی نوبت می‌گیرند. سپس به دفتر ثبت احوال مستقر در خلیفه‌گری مربوط به خودشان می‌روند و نوبت ثبت رسمی می‌گیرند. معمولاً یکی ـ دو روز قبل از مراسم کلیسایی، زوجین در محضر مستقر در خلیفه‌گری، با حضور شاهدان و معرفان ازدواجشان را ثبت می‌کنند. 
تهیۀ همۀ انواع پوشاکی که داماد و ساقدوش بر تن می‌کنند به عهدۀ داماد است. پیراهن، کت‌وشلوار، کراوات، کمربند، جوراب، کفش و کلاً همۀ اجزاء پوشاک داماد و ساقدوش مشابه‌اند. خانوادۀ داماد چند روز قبل از عروسی خوانچه‌ای تهیه می‌کنند و لباسها و هدایای ساقدوش و اعضای خانوادۀ عروس را در آن قرار می‌دهند؛ شیرینی و میوه نیز در خوانچه هست. در صبح روز عروسی، ابتدا کسی از خانۀ داماد به دنبال ساقدوش می‌رود. ساقدوش و اعضای گروه همراه یعنی خانواده و اطرافیان به خانۀ داماد می‌روند، سپس همۀ کاروان عازم خانۀ عروس می‌شوند. در خانۀ عروس نیز از آغاز صبح همۀ اعضای خانواده و اطرافیان منتظر این ساعت هستند. به‌محض ورود داماد و همراهان، جشن و پای‌کوبی آغاز می‌شود و پذیرایی مختصری نیز انجام می‌گیرد. اگر زوجین قبلاً عقد نشده باشند، در روز مراسم، عقد نیز انجام می‌گردد. گروه در خانۀ عروس کار دیگری ندارد؛ با کسب اجازه به عروس لباس می‌پوشانند و پدر و مادر وی را دعا کرده، پند و اندرز داده، راهی خانۀ بخت می‌کنند. 
در کلیسا مراسم رسمی کلیسایی ازدواج به‌وسیلۀ کشیش اجرا می‌شود و همۀ حاضران به مجلس جشن روانه می‌شوند. جشن تا نیمۀ شب ادامه می‌یابد. در پایان به خانۀ پدر داماد می‌روند؛ حتى اگر زوجین خانه‌ای اجاره کرده یا خریده باشند، در قدم اول به آنجا نمی‌روند. در خانۀ پدر داماد تمهیدات پذیرایی فراهم است. ساعاتی بعد هنگامی‌که اعضای خانواده به خانه‌هایشان می‌روند، عروس و داماد هم به خانه یا اتاق خودشان می‌روند. 
در شب جشن عروسی، خانواده‌های عروس و داماد هدایایی به زوجین تقدیم می‌کنند. واضح است که اکثر هدایا را عروس از خانواده و وابستگان داماد دریافت می‌کند. رسم ارمنیان چه در ارمنستان و چه در کشورهای دیگر، این است که به هنگام ورود به سالن پاکت کارت دعوت را درحالی‌که پولی در آن قرار داده‌اند، در صندوق ویژه‌ای می‌اندازند. بخشی از هزینۀ عروسی از این هدایای نقدی تأمین می‌شود. 
خانوادۀ عروس به فراخور حال، جهیزیه‌ای برای وی تدارک می‌بینند و تا یک هفته پس از عروسی، برای عروس و داماد می‌برند. رسم بر این است که چند روز پس از عروسی، پدر داماد یا نزدیکان داماد به دیدار خانوادۀ عروس می‌روند و با گل و شیرینی از آنان تشکر می‌کنند. در ارمنستان رسم بر این است که روز بعد از عروسی از طرف خانوادۀ داماد، سیب سرخ و گل و شیرینی به نشانۀ تأیید بکارت عروس به خانۀ پدری عروس فرستاده می‌شود؛ خانوادۀ عروس نیز بازدید پس می‌دهد (عارف، 140- 148). 
کفن و دفن: کشیش آب را تبرک می‌کند. متوفا را پس از شست‌وشو با آب تبرک‌شده غسل می‌کنند و لباس می‌پوشانند. در کف تابوت یک تکه از کفن را پهن می‌کنند و روی متوفا را با تکۀ دیگر می‌پوشانند؛ روی صورت را نیز با پارچه‌ای دیگر می‌پوشانند که تا روی شکم می‌رسد. کفن‌پوشاندنْ رسمی فراگیر است، اما اگر به متوفا لباس بپوشانند ــ همان‌طور که گفته شد ــ قراردادن کفن روی لباس قطعاً یک ضرورت است. مرده را در تابوت و تابوت را در قبر قرار می‌دهند؛ پای تابوت به سمت مشرق و سر به سوی مغرب قرار می‌گیرد. در زیر سر متوفا، بالشی نمادین از همان پارچۀ کفن ــ که درونش با پنبه انباشته‌شده ــ می‌گذارند. 
در روز دفن، مراسم ویژۀ مذهبی برگزار می‌شود. کشیشْ چهارگوشۀ قبر را مهر می‌کند و «ثبات تا روز رستاخیز» را برای متوفا طلب می‌نماید. فردای خاک‌سپاری و روزهای سوم، هفتم، چهلم و سالگرد مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. تا روز هفتم، صلیبی آهنی که نام، تاریخ تولد، وفات و عکس متوفا روی آن است، بـر سر قبر قرار داده می‌شود. تا روز چهلم قبر را تسطیح ـ کرده، دور آن را سنگ‌چینی نموده، با گل و سنگ می‌پوشانند و تا مراسم سال قطعاً باید سنگ قبر تهیه شده باشد. روی سنگ قبر نام، نام خانوادگی و تاریخ تولد و وفات متوفا حک می‌شود. برای متوفای جوان، فعال اجتماعی، قربانی فاجعه و یا شهید وطن، می‌تواند قطعه‌شعر یا نوشته‌ای به فراخور حال؛ برای قبر پدران روحانی، صلیب و تصاویر؛ برای روحانیون برجسته، عبارات ویژه و برای جاثلیقها و رهبران درجۀ اول کلیسا، نشان مخصوص کلیسایی آنها روی سنگ قبر حک می‌شود. ضمن اینکه کلیۀ روحانیون مرجع با پوشش و لباس و متعلقات کامل به خاک سپرده می‌شوند. مراسم تدفین روحانیون مناسک خاصی دارد و تعداد روحانیون شرکت‌کننده در مناسک تدفین، بیشتر از موارد عادی است (همو، 178-182). 

اعیاد ملی: اکثر اعیاد ارمنیان به نوعی با گذشته‌های دور تاریخیِ پیش از پذیرش مسیحیت در ارتباط هستند. پس از پذیرش مسیحیت بسیاری از این اعیاد در تلفیق با باورهای جدید افزوده شده‌اند، هرچند در عمق آداب و مناسک مربوط به آنها نیز تعلق به دوران باستانی‌تر به‌وضوح قابل مشاهده است. برخی اعیاد دیگر نیز کاملاً جدید هستند و به دو سدۀ اخیر زندگی تاریخی این قوم مربوط می‌شوند. در اینجا به برخی از مهم‌ترین اعیاد و مناسبتهای ملی و مذهبی اشاره می‌شود: 

سال نو: اعیاد سال نو اعیادی ملی و فراملی به‌شمار می‌روند. جشن سال نو برای ارمنیها بزرگ‌ترین مناسبت در سال است. در شب این جشن اعتقاد به بابانوئل و سنت کاج‌آرایی جنبۀ فراملی دارد و از فرهنگ اقوام دیگر وارد فرهنگ ارمنیان شده است. شادی و پای‌کوبی، نوپوشی، دیدار اقوام و صلۀ رحم از دیگر مشخصات این جشن است. دامنۀ آمادگی برای جشن سال نو، شب سال نو و روزهای پس از آن بسیار وسیع و فراگیر است و این عید با هیچ‌کدام از اعیاد دیگر قابل قیاس نیست (مانوکیان، اعیاد ... ، 33-37). 

وارتانانک: در فوریۀ 451 م ارمنیها در دشت آوارایر (جایی در حدود چالدران کنونی) در برابر ارتش ساسانی که به تحمیل دین زردشت و تغییر باور مسیحی ارمنیان می‌کوشید، صف‌آرایی کردند. در این نبرد، وارتان و 036‘1 تن از هم‌رزمانش کشته شدند. درنهایت یزدگرد باور و مذهب ارمنیها را محترم شمرد و آنان را مجبور به ترک مسیحیت نکرد. هر سال سالگرد این روز به‌صورت جشن وارتانانک برگزار می‌شود (همو، جشنها ... ، 31، حاشیۀ 2؛ یغیشه، 242). 

جشن آتش‌افروزی: این جشن از جشنهای کهن پیش از مسیحی‌شدن ارمنیان است. پذیرش مسیحیت این جشن را به‌صورتی تازه‌تر مطرح نمود. امروزه این عید به مناسبت تقدیم مسیح کودک به معبد برگزار می‌گردد، اما افروختن آتش و مناسک مربوط به آن کاملاً ملی و کهن تلقی می‌شود. در این روز همۀ خانواده‌هایی که نوزاد دارند، با تهیۀ آجیل و انواع خشکبار و میوه آمادۀ جشن می‌شوند. بعد از غروب خورشید هیزم تهیه‌شده را با آتشی که به‌صورت شمعِ افروخته، از کلیسا آورده‌اند، شعله‌ور می‌کنند و از روی آن می‌پرند و کودک را از روی آتش عبور می‌دهند (هویان، 39-40؛ مانوکیان، اعیاد، 45-47). 

7 آوریل: این جشن مژده به مریم باکره است؛ به مریم(ع) مژده داده می‌شود که فرزندی برگزیده به دنیا خواهد آورد. جشن مژدۀ باروری مریم(ع) در میان ارمنیان جشن بزرگداشت مادران است (همو، جشنها، 247). معمولاً از 8 مارس، روز جهانی زن، تا 7 آوریل را ماه بزرگداشت بانوان می‌نامند. 

معراج مسیح: 40 روز پس از رستاخیز مسیح(ع)، روز معراج است. در شب این عید مردم با تدارکی وسیع آمادۀ برگزاری آن می‌شوند. در ارتباط با این عید، مناسک و آداب ویژه‌ای در میان ارمنیان رایج است. خانواده‌هایی که فرزندان جوان دارند، در این جشن مشارکت بیشتری دارند و این روز را به نوعی جشن جوانان می‌دانند و در آغوش طبیعت به پای‌کوبی و شادی می‌پردازند (همان، 202- 208). 

31 یول: وارتاوار یا عید آب‌پاشان در نیمۀ تابستان برگزار می‌شود. اگرچه این جشن در کنار یکی از 5 جشن بزرگ کلیسای ارمنی قرار گرفته است، اما خاستگاه آن بسیار کهن‌تر از مسیحیت است. ارمنیان معتقدند که در این شب در حالی که عیسى(ع) با حواریون در کوه نیایش می‌کرد، چهره‌اش نورانی شد، نوری بسیار شدید که همۀ محوطۀ کوه و اطراف آن را روشن کرد. این عید دگرگونی سیمای مسیح(ع) است. وارتاوار یا عید آب‌پاشان در کنار این عید به هیچ‌وجه ماهیت اولیۀ خود را تغییر نداده است. گریگور مقدس این عید را روز برگزاری عید تجلی حضرت مسیح(ع) اعلام کرد و او را به گلی تشبیه کرد که تا زمان تجلی غنچه بود و پس از آن شکفت. به همین سبب وارتاوار به معنای گل شکفته یا گل آتشین است. در این روز مردم خود را با گل می‌آرایند و بر روی یکدیگر آب می‌پاشند و با انجام بازیهای مختلفی ازجمله کبوترپرانی شادی می‌کنند (همان، 228 بب‍ ، نیز اعیاد، 111-116؛ هویان، 42-46). 

نیمۀ اوت، تبرک انگور: در نیمۀ اوت مریم مقدس درگذشت و او را در گوری سنگی قرار دادند. بارتولمئوس در این هنگام حضور نداشت. پس از بازگشت مایل به دیدار مادر مقدس شد. هنگامی‌که سنگ را گشودند، پیکر مریم(ع) در آن نبود و آن را به معنای معراج پیکر وی دانسته‌اند. این مناسبت نیز یکی از 5 جشن بزرگ کلیسا ست. پس از پایان مراسم کلیسایی مربوط به این جشن، مراسم تبرک انگور نیز برگزار می‌شود. ارمنیان تا پیش از تبرک انگور، خوردن آن را مکروه می‌دانند. این جشن در یکشنبۀ نزدیک به نیمۀ اوت برگزار می‌شود. درواقع این جشن مراسم شکرگزاری برای انواع برکاتی است که خداوند به انسان عطا می‌کند و به‌ویژه جشن تبرک میوه است (مانوکیان، جشنها، 256-261). 

مآخذ

 عارف، محمد، درخت گیان: ریخت‌نگاری آیینهای نمایشی بومی ارمنیان، تهران، 1388 ش؛ مانوکیان، آ.، اعیاد کلیسای ارمنی، ترجمۀ ه‍ . خالاتیان، تهران، 1352 ش؛ همو، جشنهای کلیسای ارمنی، ترجمۀ گ. سارکسیان، تهران، 1389 ش؛ نوری‌زاده، احمد، تاریخ و فرهنگ ارمنستان، تهران، 1388 ش؛ هویان، آ.، ایرانیان ارمنی، به کوشش کاظم سادات اشکوری، تهران، 1381 ش؛ نیز: 

Armianskaia Sovetskaia Entsiklopediia, Yerevan, 1974-1980; Eghishe, Vardani ev Hayots paterazmi masin, Yerevan, 1989; Grigoryan, A., Hay zhoghovrdakan banahyusutyun, Yerevan, 1980; Harutunyan, S., Hay hin vipashkharhe, Yerevan, 2004; Sasuntsi Davit: Haykakan zhoghovrdakan epos, Yerevan, 1961.

آندرانیک سیمونی

 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: