آسیا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 18 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237445/آسیا
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
در این زمان، كلیسا نیز به سبب گسترش اسلام، كوششهای خود را در زمینۀ ارتباط با آسیا توسعه داد (همو، 156) و در همین زمان سراسقفی برای كلیسای چین منصوب شد (همو، 167). این شخص ژان دومونته كوروینو بود كه در آسیا گروه زیادی را به دین مسیح درآورد (همو، 165).به هنگام فروپاشی امپراتوری مغولان در 769ق / 1368م تغییر عمدهای به وقوع پیوست و سپس بازگشت سلسلۀ مینگ (769-1054ق / 1368-1644م) به حكومت باعث شد تا گروههای تبشیری و بیگانگان مورد بدبینی قرار گرفته و بدینسان دروازههای چین به روی دنیای خارج بسته شود. بدین ترتیب، رابطۀ اروپاییان با آسیای شرقی برای مدتی قطع شد (همو، 198، 199). با اینهمه، فرستادگان و مبشران مسیحی بهعنوان پیشگامان اروپایی شناخت آسیا، ویژگیهای واقعی این قاره و دستاوردهای بسیاری را برای غربیان به ارمغان بردند (همو، 204). از سوی دیگر، فزونی قدرت عثمانی و گسترش سلطۀ آن در غرب از طریق فتح قسطنطنیه در 857ق / 1453م و تصرف مصر در 923ق / 1517م، تماس مستقیم اروپاییان را با آسیای جنوبی و شرقی مختل ساخت (بروكلمان، 256-295). از همین دوره است كه اروپاییان به واسطۀ نیاز به آسیا و بسته بودن و پرخطر شدن راههای زیرزمینی، به راههای دریایی روی آوردند. این دوره، سومین مرحلۀ تماس اروپا و آسیا را تشكیل میدهد (ایست، 9-10). شالودۀ سفرهای تجارتی در این دوره، بر یافتن راههای دریایی به هندوستان استوار بود (كاهن، 276). اروپاییان در این زمان، با استفاده از اطلاعات جغرافیدانان اسلامی و تعلیمات جغرافیدانان یونانی، متوجه كروی بودن زمین شدند و بدینسان اسپانیاییها از طریق غرب و پرتقالیها از طریق شرق، به منظور یافتن راهی دریایی، به سوی چین و هند به راه افتادند (ماله، 2، 3). در این دوره در زمینۀ یافتن راههای آسانتر سفر به آسیا، اقدامات مهمی به وقوع پیوست: دور زدن آفریقا و رسیدن به جنوب غربی هند توسط واسكوداگاما در 901ق / 1496م (اشمیت هوزن، 60) و اندازهگیری پیرامون زمین توسط ماژلان در 926ق / 1520م (دورانت، 18 / 449). گسترش تجارت پرتقالیها در هند، باعث از رونق افتادن تجارت مسلمین شد (برونینگ، 23). در طول چند سده، سواحل هند، سیلان، مالاكا و جزایر ادویه به صورت یك شبكۀ ایستگاههای تجاری درآمد (گروسه، 122). در 926ق / 1520م پرتقالیها به سواحل چین رسیدند و در نیمۀ دوم سدۀ 10ق / 16م در ژاپن نیز به موفقیتهایی دست یافتند. در 965ق / 1558م ماكائو توسط پرتقالیها اشغال شد و به صورت مركز تجارت با چین درآمد (كاهن، 276-277). به دنبال فعالیتهای پرتقالیها، یسوعیان نیز به چین راه یافتند. اهمیت اینان در این بود كه مردم سدههای 11-12ق / 17- 18م اروپا را با دستاوردهای آسیای شرقی، ازجمله كاغذ و چینی، آشنا ساختند و ضمناً با انتقال فرهنگ چینی، نقشی ویژه در دورۀ روشنگری به عهده گرفتند (برونینگ، 24). بهطوركلی، میتوان گفت، این دوره با بهرهگیری اروپاییان از دستاوردهای فرهنگی آسیا مشخص میگردد (دورانت، 1 / 990-994). با اینهمه، آشنایی اروپاییان با آسیا در این دوره نیز محدود به نقاط نزدیك به سواحل بود (برونینگ، 24). در سدۀ 11ق / 17م، تحقیقاتی بهویژه در مورد اقیانوس آرام شروع گردید كه در ارتباط مستقیم با آسیا و گسترش سلطۀ قدرتهای بزرگ آن زمان بود (كاهن، 278-280). با اینهمه، تا قرن 19 سرزمینهای داخلی آسیا، بهویژه آنهایی كه زیر نفوذ چین بودند، برای اروپاییان ناشناخته ماندند. این نواحی عبارت بودند از برخی نواحی در چین و ژاپن در شرق و نیز شبهجزیرۀ عربستان در جنوب غربی قاره (برونینگ، 25-26). در سدۀ 13ق / 19م بسیاری از این نقاط با حملۀ نظامی گشوده شد، اگرچه در نیمۀ دوم قرن 19 هنوز هندِ انگلیس و هندِ شرقی هلند، مستملكات ایدهآل اروپاییان بهشمار میرفت. در همین دوره، توجه اروپاییان به نقاط آسیای مركزی كه تا آن زمان برای ایشان ناشناخته مانده بود، معطوف گردید. بدینسان، در آغاز سدۀ 20، نقاط نامشخص نقشۀ آسیا برای اروپاییان معین و معلوم گردید، هرچند هنوز مسائل بسیاری در شناخت آسیا باقی است.
قارۀ آسیا را معمولاً بنابر ملاحظاتی خاص، به قسمتهایی چند تقسیم میكنند. به همین علت، این تقسیمات در منابع مختلف، متفاوت است (نیف، 220؛ برونینگ، 51-58). در این میان، اصطلاح «آسیای میانه یا مركزی» كه اصطلاحی جدید است، بیشتر جنبهای سیاسی دارد و حتى موقع جغرافیایی آن مورد اختلاف است (بلنیتسكی، 37 به بعد). برخی به جای آن، اصطلاح خراسان بزرگ و ماوراءالنهر را پیشنهاد میكنند (همو، 10-23). همچنین لفظ آسیای نزدیك و خاورمیانه و حدود جغرافیایی آن نیز مورد اختلاف است (منشینگ، 11-20). با توجه به ملاحظات عمومی، میتوان آسیا را به قسمتهای زیر تقسیم نمود: آسیای شمالی، آسیای مركزی، آسیای شرقی، آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی و آسیای نزدیك (خاورمیانه). آسیا از نظر اجتماعی ـ اقتصادی نیز مانند سایر جنبهها، نمایانگر تنوع شدیدی است. بسیاری از قسمتهای این قاره به سبب ویژگیهای افراطی آب و هوایی و یا اشكال ناهمواری، از نظر اقتصادی به آسانی قابل بهرهبرداری نیست (برونینگ، 50). از سوی دیگر، درجۀ رشد اجتماعی میان اقوام و ملل مختلف این قاره، تفاوتهای آشكاری را نشان میدهد. بسیاری از اقوام ساكن جزایر كوچك و دورافتاده و مناطق داخلی در آسیای شرقی و جنوب شرقی و نیز برخی قبایل در هندوستان، وٍداهای سیلان و بسیاری از اقوام جزایر اندونزی، در مراحل اولیۀ زندگی اجتماعی بهسر میبرند (بروک، 182-183)، حال آنكه جوامع دیگری كه در رأس آنها ژاپن قرار دارد، به پیچیدهترین دانشهای فنی دست یافتهاند. بدینسان، آسیا از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی ساختارهای بسیار متفاوتی را دربر میگیرد: كشورهای بسیار صنعتی مانند ژاپن، كشورهای غنی از نظر مواد خام مانند كویت و ممالك عقبمانده از نظر اقتصادی نظیر بنگلادش، در بسیاری از كشورهای آسیایی، رشد و توسعۀ اقتصادی با رشد جمعیت همگام نیست. به عنوان نمونه، در خاورمیانه، تولید زراعی طی دهۀ 1973-1982م به میزان 33٪ افزایش داشته است، اما باتوجه به تولید سرانه، افزایش چندانی در این زمینه مشاهده نمیشود. از سوی دیگر، نه تنها حجم صادرات تولیدات كشاورزی در این منطقه طی این مدت 5٪ كاهش یافته، بلكه به میزان واردات این نوع تولیدات 169٪ افزوده شده است («اطلس جهانی اقتصاد»، 2 / 159). گذشته از این، بسیاری از ممالك این قاره با مشكلات ناشی از حوادث طبیعی، مانند سیل و خشكسالی و نیز رویدادهای سیاسی درگیر هستند. كشاورزی هنوز منبع تأمین معاش غالب مردم در اكثر كشورهای آسیایی است. در آسیای جنوبی، جنوب شرقی و شرق، حدود 62٪ از جمعیت فعال در بخش كشاورزی فعالیت دارند كه این میزان در نپال به حداكثر یعنی 93٪ و در كرۀ جنوبی به حداقل خود یعنی 40٪ میرسد. سهم كشاورزی در تولید ناخالص ملی كشورهای این منطقه 34٪ است (همان، 168). این مقادیر در سایر كشورها متفاوت است. در افغانستان، 78٪ از جمعیت فعال از طریق كشاورزی زندگی میكنند و سهم زراعت در تولید ناخالص ملی به 53٪ میرسد، حال آنكه این مقدار در تركیه 25٪ و در عربستان به 2٪ تولید ناخالص ملی بالغ میگردد (همان، 159). با همۀ دگرگونیهایی كه در كشورهای آسیایی پدید آمده است، هنوز بهرهگیری از شیوههای قدیمی كشت و آسیبپذیری محصولات زراعی در برابر ناملایمات طبیعی ویژگی بارز فعالیت كشاورزی است. البته، بازده تولید در هكتار در برخی كشورهای آسیایی از طریق كاربرد كود شیمیایی، گسترش آبیاری، ماشینآلات و همچنین در نتیجۀ اصلاحات ارضی بهبود یافته است. با آنكه بعضی از كشورهای آسیایی در رابطه با تولید برخی محصولات كشاورزی در مقایسۀ جهانی به عنوان تولیدكنندۀ اصلی بهشمار میآیند، قادر به تأمین نیازهای خود نیستند و درنتیجه، در فهرست واردكنندگان اصلی همان محصولات قرار دارند. در این زمینه، میتوان تولید برنج را ذكر كرد. كشورهای آسیایی در 1979-1980م بیش از 2 / 309 میلیون تن از حدود 9 / 374 میلیون تن تولید جهانی را به خود اختصاص میدادند، حال آنكه مثلاً اندونزی در همین سال به عنوان سومین تولیدكنندۀ جهانی این محصول، بزرگترین واردكنندۀ برنج بهشمار میرفت (همان، 9). چین به عنوان سومین تولیدكنندۀ جهانی گندم در همین سال («آمار جهانی»، 229)، یكی از واردكنندگان عمدۀ این محصول در سطح جهان بهشمار میرفت (همان، 230). استخراج مواد معدنی در آسیا از اهمیتی خاص برخوردار است. غنیترین منابع نفت جهان، در خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی، چین و بخش آسیایی شوروی قرار دارند. تنها در منطقۀ خلیجفارس، حدود 60٪ از منابع نفت و 25٪ از ذخایر جهانی گاز وجود دارد («اطلس جهانی اقتصاد»، 2 / 164). ذخایر نفتی در اندونزی 5 / 1 درصد و در چین بیش از 3 درصد از منابع جهانی است (همان، 184). بسیاری از منابع نفتی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان بزرگترین تولیدكنندۀ نفت جهان در بخش آسیایی آن واقع است (همان، 81-84). از این گذشته، منابع عظیم ذغالسنگ، سنگ آهن و منگنز بهویژه در بخش آسیایی شوروی، چین و هند وجود دارد (همان، 180،181). بزرگترین صادركنندگان قلع در جهان، مالزی، اندونزی و تایلند هستند (همان، 188). در دو دهۀ اخیر، تولید صنعتی ــ بهویژه صنایع سنگین ــ در آسیا به پیشرفتهایی رسیده است. مراكز صنعتی این قاره در بخش آسیایی شوروی، جمهوری خلق چین، هند، هنگكنگ و بهویژه در ژاپن قرار دارند. در كنار این مراكز میتوان از سنگاپور، كرۀ شمالی و كرۀ جنوبی و تایوان نیز نام برد. قدرت تجاری اصلی در آسیا ژاپن است. این كشور 95٪ از تولید مصنوعات این قاره را به خود اختصاص داده است. در 1982م، ژاپن دومین تولیدكنندۀ جهانی فولاد، اولین تولیدكنندۀ جهانی اتومبیل سواری، دومین تولیدكنندۀ جهانی وسایط نقلیه، بزرگترین سازندۀ جهانی كشتی و سازنده و عرضهكنندۀ بسیاری دیگر از تولیدات صنعتی جهان بوده است («آمار جهانی»،147، 148). پس از ژاپن، هند، كرۀ جنوبی، تایوان و هنگكنگ قرار دارند. كشورهای آسیایی از نظر برخورداری از سطح آموزش و بهداشت، میزان اشتغال، رفاه اجتماعی و درآمدها، تفاوتهای آشكاری را چه در سطح كشوری و چه در مقایسه با دیگر كشورها، نشان میدهند (میردال، 293 به بعد). ساختار سنی طبقاتی در برخی كشورهای آسیایی، بهویژه در هندوستان، هنوز پابرجا است كه خود از موانع جدی توسعه بهشمار میرود (دورانت، 1 / 670- 698). در آسیا، بهطوركلی، هرجا زمین زراعی در دسترس است، جمعیت انبوهی گرد آمدهاند و پرجمعیتترین مراكز انسانی، بر این اساس، در نزدیكی رودخانههای بزرگ و سواحل واقع است (میردال، 59 به بعد). رشد جمعیت نیز در آسیا در مقام مقایسه بسیار بالا است. در اندونزی، پاكستان، هند، برمه، فیلیپین و نپال، میزان رشد جمعیت 4 تا 5٪ سالانه است. متوسط این مقدار برای تمامی قاره، برابر با 3٪ است (ولتی، 27). در كنار عوامل طبیعی، عوامل اجتماعی نیز باعث تشدید مشكل تأمین مواد غذایی لازم برای این جمعیتِ رو به تزاید در آسیاست. بدینسان، بسیاری از آسیاییها در مرز گرسنگی بهسر میبرند (همو، 29).
جدول 1 ویژگیهای عمومی كشورهای آسیایی را به تفكیك به نمایش میگذارد (نك : ص 388).
آسیا مهد و خاستگاه اكثر ادیان جهان است. در كنار ادیان بزرگ، گرایشهای مذهبی فرقهای متعددی در این قاره وجود دارند كه برخی از آنها بومی و بعضی دیگر توسط مهاجرین و مهاجمین انتشار یافتهاند. گرایشهای مذهبی آسیا از معتقدات مبتنی بر انیمیسم ــ بهویژه در آسیای جنوب شرقی ـ و شمنیسم و شینتویسم براساس اعتقاد به ارواح گوناگون تا مذاهب جهانی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت براساس ایمان به آفریدگار یكتا، تفاوت میكنند. آیین زرتشت، مانی، آیینهای برهمنی، هندویی، بودایی، لامایی و كنفوسیوسی نیز از دیگر نظامهای دینی آسیا بهشمار میروند (گروسه، 28 به بعد؛ برونینگ، 43-48). اسلام به عنوان دین آسمانی، از نظر شمارۀ پیروان در آسیا، نه تنها تمامی آسیای مرکزی و نزدیک (خاورمیانه) را دربر میگیرد، بلكه ضمناً در پاكستان و اندونزی نیز دین اكثریت اسلام است. در هندوستان، جاوه، سوماترا و نیز سرزمینهای حارۀ آسیا نیز پیروانی دارد، تا آنجا كه اسلام را بهعنوان عنصر مسلط و تعیینكنندۀ شرق بهشمار آوردهاند (برونینگ، 47). گسترش اسلام در آغاز با سرعتی خاص صورت پذیرفت، تا آنجا كه در مدتی كوتاه، پس از فتح شام و فلسطین (آرنولد، 35 به بعد)، توانست تمامی امپراتوری ساسانی (اشپولر، 19-22) و تمامی ولایات امپراتوری بیزانس (بهجز قسمتهای غربی آسیای صغیر) را به زیر نفوذ خود درآورد (كاهن، 7). تسلط اعراب بر اقوام و ملل دیگر، برخلاف تسلط ژرمنها و مغولها، باعث از بین رفتن ویژگیهای قومی اعراب نشد، بلكه نواحی فتحشدۀ بسیاری همچون سوریه و بینالنهرین را كاملاً تحت تأثیر این ویژگیها قرار داد، تا آنجا كه زبان عربی، زبان رسمی و مسلط این نواحی گردید (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 37). البته، در این میان، تأثیر تمدنهای دیگر در فرهنگ اسلامی را نمیتوان نادیده گرفت (مطهری، 80 به بعد، ساندرز، 190-195)، تا آنجا كه برخورد میان فرهنگهای قدیمی آسیا باعث تقویت دستگاه اداری و فلسفی و پربار شدن تمدن اسلامی گردید (راسل، 2 / 213، 214). علاوه بر این، توسعۀ زندگی شهری باعث رونق تجارت داخلی و خارجی، چه از طریق راههای دریایی و چه راههای خشكی گردید. تجارت دریایی با هندوچین، وضع جزیرۀ هرمز و كیش را دگرگون كرد (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، 108).همچنین تجارت با تركها باعث ورود و گسترش دین اسلام در میان ایشان و برخی نواحی تركستان شد (همان، 109). تركهایی كه در قرن 4ق / 10م كشورهای اسلامی را تصرف كردند، مسلمان بودند. بعد از همین دوره است كه تجار مسلمان، تجارت خود را به سوی شرق توسعه دادند. در اوایل سدۀ 7ق / 13م تجارت میان چین و مغولستان در دست تجار مسلمان بود (همان، 110). گذشته از برخوردهای نظامی با تركان (باسورث، 10 به بعد؛ بارتولد، گزیده، 265-267)، نقش مبلغان اسلامی، ازجمله انتشار مجموعهای از آثار منظوم و منثور دینی به زبان تركی، در گسترش اسلام در میان تركها بیتأثیر نبوده است (بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان،121؛ آرنولد، 184 به بعد). پس از مدتی كوتاه تركستان شرقی ــ كاشغر و ختن و یاركند ــ نیز تحت نفوذ اسلام درآمد (بارتولد، گزیده، 79). الحاق تركستان به قلمرو خلافت، تمامی جنبههای زندگی محلی را دگرگون ساخت (همان، 317). البته نفوذ اسلام در تركستان شرقی به صورتی صلحجویانه صورت پذیرفت (اشمیدر، 345). ورود اسلام به هندوستان، با حملۀ كماهمیتی در 44ق / 664 م به مولتان، در غرب پنجاب، آغاز شد. در طول 3 سدۀ بعد، حملات دیگری به هند صورت گرفت كه در نتیجۀ آنها، مسلمانان در درۀ سند مستقر شدند (گروسه، 73). اگرچه، استقرار واقعی مسلمانان در هند، در پایان سدۀ 4ق / 10م صورت پذیرفت (دورانت، 1 / 523). امروزه، اسلام در شبهقارۀ هند، در میان ادیان آسمانی، بیش ترین پیروان را دارد. هرچند مسلمانان هندوستان، ویژگیهای خود را دارند (اشمیدر، 313)، اما تفاوتهای فرهنگیـ مذهبی اسلام و آیین هندویی، باعث تقسیم این سرزمین شد. امروزه، پاكستان و بنگلادش تا 90٪ مسلمان هستند و در درۀ سند و بخش پاكستانی پنجاب، مسلمانان تا 97٪ از جمعیت را تشكیل میدهند (همانجا). مطابق سرشماری 1971م، بیش از 11٪ یعنی حدود 4 / 61 میلیون نفر از مردم هند مسلمان بودند ( آمار جهانی، 141) و این خود نشان میدهد كه علیرغم تقسیم این شبهقاره به هندوستان و پاكستان و بنگلادش، هنوز مسألۀ مذهبی به صورتی جدی مطرح است (بلنك، 95). البته بهجز در كشمیر و جزایر لاكادیو، مینیكودی و اَمین دیوی، در هیچ نقطۀ دیگری از هند، مسلمانان اكثریت ندارند (همان، 96). گروه خاصی از شیعیان در سریلانكا دیده میشوند كه به مورهای سیلان موسومند. ایشان از اعقاب دریانوردان عرب و هندی بهشمار میروند (همانجا).اسلام از طریق هندوستان و عمدتاً توسط تاجران میانهحال به اندونزی راه یافت (كاهن، 304-305). این دین در اواسط سدۀ 6 ق / 12م در سوماترا و در پایان سدۀ 8 ق / 14م در جاوه پذیرفته شد (كاهن، 308-309؛ آرنولد، 266- 288). با وجود آنكه حداقل از اواسط سدۀ 2ق / 8 م، مسلمانان در چین میزیستند (كاهن، 288 به بعد)، اسلام در این سرزمین توسعۀ چندانی نیافت، تا جایی كه غالب مسلمانان امروزی این كشور، چینی اصیل نیستند (دورانت، 1 / 853). نفوذ اسلام در آسیای شرقی و جنوب شرقی نیز عمدتاً از طریق ارتباط تجاری و تبلیغی صورت پذیرفت. در چامپا، در نزدیكی ساحل مركزی ویتنام، اسلام در اواخر سدۀ 4ق / 10م راه یافت و مسلمانان كامبوج باید از اعقاب اینان باشند (كاهن، 293-294). بررسی شجرهنامهها، در آسیای جنوب شرقی، نحوۀ نفوذ اسلام به این قسمتهای آسیا و بهویژه فیلیپین را روشن میسازد (توكلی، 42 به بعد). مسلمانان فیلیپین عمدتاً در 2 منطقه زندگی میكنند: مجمعالجزایر سولو، پالاوان جنوبی و میندانائوی جنوبی (كاهن، 320). امروزه در برمه 3٪ اهالی، در مالزی (دین رسمی) 3/4 جمعیت، در سنگاپور، در جنوب تایلند، در اندونزی (بیش از 90٪) و در فیلیپین (4 / 1 میلیون نفر در 1970م) مسلمانند ( آمار جهانی، 133- 168). در بخش آسیایی شوروی، آسیای مركزی و ماوراء قفقاز، مسلمانان در جماهیر قرقیزستان، تاجیكستان، تركمنستان، آذربایجان، ازبكستان و قزاقستان و جمهوریهای خودمختار داغستان، چچن اینقوش، تاتار، باشقیر، كاباردینو بلغار و قراقالپاق و نیز برخی نواحی دیگر زندگی میكنند. مردم قزاقستان، در این میان، در سدۀ 13ق / 19م اسلام آوردهاند (امین، 6؛ آرنولد، 183). با وجود عدم دقت آمارهای موجود، میتوان گفت، جمعیت مسلمان بخش آسیایی اتحاد جماهیر شوروی به حدود 54 میلیون نفر (1982م) میرسد (آمار جهانی، 82-87).با توجه به پراكندگی مسلمانان در قارۀ آسیا، میتوان تعداد تقریبی آنها در این قاره را بیش از 700 میلیون نفر (1982م) برآورد نمود كه تقریباً در تمامی كشورهای این قارۀ بزرگ پراكندهاند (نك : جدول 2).
آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمۀ ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، 1358ش؛ آمار جهانی؛ اطلس جهانی اقتصاد؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، به كوشش میرهاشم محدث، تهران، امیركبیر، 1363ش؛ بارتولد، و.و، فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمۀ علیاكبر دیانت، تبریز، احیاء، 1357ش؛ همو، گزیدۀ مقالات، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، امیركبیر، 1358ش؛ بلنیتسكی، آ.، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ترجمۀ پرویز ورجاوند، تهران، نشر گفتار، 1364ش؛ توكلی، محمدكاظم، مسلمانان مورو، تهران، امیركبیر، 1362ش؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، اقبال، 1345ش، ج 18؛ همو، همان، ترجمۀ پرویز مرزبان، ج 20؛ همو، همان، ترجمۀ احمد آرام و دیگران، ج 1؛ راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمۀ نجف دریابندری، تهران، جیبی، 1353ش، ج 2؛ گروسه، رنه، تاریخ آسیا، ترجمۀ مصطفى فرزانه، تهران، علمی، 1329ش؛ ماله، آلبر، تاریخ قرون جدید، ترجمۀ فخرالدین شادمان، تهران، دنیای كتاب، 1363ش؛ مطهری، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، صدرا، 1357ش؛ وآن ژوزفین، سرزمین و مردم ژاپن، ترجمۀ محمود كیانوش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345ش؛ ویلتس، دوراكه، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، خوارزمی، 1353ش؛ نیز:
Beaumont, P. a. o., The Middle East-A Geographical Study, London, 1976; Blenck, J. U. a., (ed): Sūdasien. Frankfurt, 1977, Vol, 2; Borchert, G. U. a., Erdkunde in Stichworten, Kiel, 1965; Bosworth, C. E., «The coming of Islam to Afghanistan», Islam in Asia, ed, Friedmann, Colorado, 1984; Brockelmann, C., History of the Islamic Peoples, London, 1982; Bruck, S. I., «National Processes in Asiatic Countries outside the USSR», Races and peoples-Contemporary Ethnic and Racial Problems, progress, Moscow, 1974, pp. 182-212; Brüning, K., «Asien»; Harms, Erdkunde, München, 1964, Vol III (Passim); Cahen, C. (ed): Der Islam, Frankfurt, 1976; Chaudhuri, M. R., Economic Geography, Calcutta, 1969; Childe, G. what happened in History, London, 1972; Cole, J. P, Geography of the USSR. London 1971; East, W. G., (ed), The Changing map of Asia, London, 1974; Elloy, K. M, Junior Geography, Calcutta / London, 1957, Parts II, III; Emin, L, Muslims in the USSR. Moscow, 1984; Fisher, W. B, The Middle East-A Physical, Social and Regional Geography, London, 1971; Herodo tus, The Histories, trans, by A. de Sélincourt london penguin, 1977; Mensching, H, Nordafrika Vorderasien, Frankfurt / 1977; Myrdal, G., Asian Drama, London, Penguin, 1971; Neef, E (ed), Das Gesicht der Erde, Frankfurt, 1976; Pokshishevsky, V., Geography of the Soviet Union, Moscow, 1974; Polo, M, The Travels, trans. by R. Latham, London, Penguin, 1978 (Passim); Saunders, J. J., A History of Medieval Islam, London, 1965; Schmider, O.,Die Alte Welt, Wiesbaden, 1965, vol, I; Schmithüsen, J., Geschichte der geographischen Wissenschalft, Mannheim / wien, 1970; Shabad, Th, Geography of the USSR, New York, Columbia University, 1951; Singh, G., A Geography of India, Delhi, 1970; Spuler, B, The Muslim World, Leiden, 1968, Vol, I;, Welty, P. th, The Asian (their Heritage and their Destiny), New York, 1976; Wirth, E., Syrie-eine geogr. Landeskunde, Darmstadt, 1971.عباس سعیدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید