صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / حکیم /

فهرست مطالب

حکیم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 آذر 1398 تاریخچه مقاله

نکتۀ قابل توجه دیگر در کارنامۀ سیاسی حکیم تأیید پیمان کمپ دیوید است (استارکی، همانجا؛ شکری، همان، «ا»). 

آثـار

از حکیم حدود 100 کتاب به چاپ رسیده است. 78 عنوان از آنها در فهرست بروگمن (ص 285-288) آمده است. الن (ص 386-387) عنوان 18 اثر از او را نقل کرده و فهرست نسبتاً مفصلی از آثار ترجمه‌شدۀ او به زبانهای اروپایی را بر آن افزوده است. ما اینک از مجموع آثار او ــ علاوه بر آنچه در متن مقاله ذکر شده ــ 15 اثر را مورد بررسی و تحلیل قرار داده، برحسب موضوع تقسیم‌بندی می‌کنیم: 

الف ـ رمان

1. عودة الروح (1933 م/ 1312 ش)

رمانی زندگی‌نامه‌ای است که تصویری کلی از تحولات فکری و عاطفی نویسنده ارائه می‌کند (دواره، 2/ 175)؛ ولی در لایۀ زیرین آن، که به گفتۀ غالی شکری با قرائت دوم رخ می‌نماید ( ادب، 90)، منشور فلسفی و متافیزیکی انقلاب مصر متجلی است. این انقلاب منحصر به جنبش ضداستعماری 1919 م (که حوادث رمان را شکل می‌دهد) نیست، بلکه تجدید حیات یک تمدن ارجمند و کهن و رستاخیز روح نامیرای مصر است که در طول اعصار و قرون در جان کشاورز مصری ــ بی‌آنکه خود بداند ــ زنده بوده است. 
آشکار است که به گفتۀ بروگمن (ص 282) این اثر نه از ناسیونالیسم عربی و نه از وحدت اسلامی، بلکه از مصر باستان الهام گرفته است. طه بدر (ص 385-386) انصاف می‌دهد که عودة الروح کوشش جدی و خالصانه‌ای است برای انتقال از محدودۀ گزارشهای ازهم‌گسیخته و نااستوار حسب حال‌نویسی ــ که تا آن زمان معمول بود ــ به گسترۀ تألیف منسجم و استوار رمان (ص 394). غالی شکری نیز عودة الروح را در فرم و محتوا پیشاهنگ رمان مصری می‌داند ( ثورة، 116) و جایگاه آن در ادبیات مصر را با جایگاه شنل گوگول در ادبیات روسیه مقایسه می‌کند (همان، 107-110). همو معتقد است که عودة الروح به صورتی پیشرفته‌تر در سه‌گانۀ نجیب محفوظ تداوم یافته است (همان، 138). استارکی آن را آغاز یک گرایش جدید رئالیستی می‌داند (ص 264) و شکری آمیزش رئالیسم، رمانتیسم و کلاسیسیسم در این رمان را با همین ترکیب در آثار نجیب محفوظ مقایسه کرده و نشانۀ رویکرد اصیل نویسنده می‌شمارد (همان، 138- 139). در این اثر، اندیشۀ وحدتِ وجود با ترکیبی از افکار غربی و شرقی و اسلامی و صوفیانه در خدمت ناسیونالیسم مصری است (سلام، 177- 178). 

2. یومیّات نائب فی الاریاف (1937 م)

این رمان زندگی‌نامه‌ای ــ که استارکی بهترین اثر غیرنمایشی حکیم می‌داند (همانجا) ــ هجونامه‌ای است دربارۀ بوروکراسی مصری (بریتانیکا، IX/ 846)، با طنزی گزنده به روش کورتلین (ویت، 291). یومیات به صورت یادداشتهای روزانه و با دیدی کاملاً واقع‌گرایانه اوضاع و احوال مصیبت‌بار روستاهای مصر در نیمۀ اول سدۀ 20 م را آشکار می‌کند. بروگمن دربارۀ این اثر از ابهام در شخصیت روستاییان سخن می‌گوید (ص 283)، اما شکری آفرینش شخصیت مصری در یومیات را در احیای رمان بومی این کشور بسیار مفید می‌داند ( ثورة، 175-176)؛ چنان‌که یکی از شخصیتهای این رمان به نام شیخ عصفور، که جامع ویژگیهای شخصیت مصری است، همواره با نامهای دیگر در آثار نجیب محفوظ حضور دارد (همان، 175). زبان گفت‌وگوها در این اثر گاهی عربی فصیح به زبان عامیانه آمیخته، و گاهی تنها عربی عامیانه است (سلام، 185). یومیات در فهرست «60 رمان بزرگ معاصر خارجی» (1926-1955 م) و در میان آثار کسانی چون سارتر، دوبوار و کازانتزاکیس قرار گرفت که از سوی دانشگاه روتگرز منتشر شد ( الهلال، 73). 

3. عصفور من الشرق (1938 م)

این رمان زندگی‌نامه‌ای با نوعی ازهم‌گسیختگی که در آثار مهم حکیم کم‌سابقه است، به دورۀ پیش از دوران یومیات می‌پردازد (بروگمن، همانجا). نویسنده در این رمان، ضمن اعتراض به از خودبیگانگی و غرب‌زدگی، از مکاتب سیاسی و اقتصادی موجود انتقاد می‌کند (خفاجی، 123)؛ اما این بررسی و انتقاد با ساده‌انگاری و نوعی رمانتیسم رقیق و شکننده همراه است (نقاش، 74) و گویی رنگ رمانتیسم فرانسوی که حکیم در جوانی شناخته بود، بر آن هویدا ست (شکری، همان، 147). عصفور عقب‌گردی است به آمیزه‌ای از آثار هیکل، مصری‌سازیهای منفلوطی، ترجمه‌های زیات و البته عودة الروح؛ با این همه، سایۀ سنگین آن نسلی از رمانتیک‌نویسان مصری را تحت تأثیر قرار داد (همان، 148). 

ب ـ زندگی‌نامۀ خودنوشت

حکیم علاوه بر آثار یادشده، در دو کتاب به شرح زندگی خود پرداخته است: 

1. زهرة العمر (1943 م)

مجموعه‌ای است از نامه‌های بی‌تاریخی که نویسنده در مقدمه بر واقعی بودن آنها تأکید دارد و مدعی است که آنها را در دوران اقامت و تحصیل در پاریس و اوایل مراجعت به وطن، به زبان فرانسه برای یک دوست به نام آندره (همان شخصیت فرانسوی عصفور من الشرق) نوشته و پس از 40 سالگی، بدون هیچ دخل و تصرفی به عربی ترجمه، و به عنوان حسب‌حالی از روزگار جوانی خود منتشر کرده است (زهرة، 3-7)؛ ولی میزان واقعی بودن نامه‌ها، فضاها و حتى مخاطب (آندره) قابل تأمل است. به هر حال، کتاب از جهت اطلاعات فراوانی که دربارۀ روش زندگی حکیم در فرانسه به دست می‌دهد (نک‍ : سطور پیشین، مطالب منقول از زهرة) سند ارزشمندی است. 

2. سجن العمر (1964 م)

نویسنده در این کتاب خاطرات خود را از کودکی تا پیش از سفر به فرانسه با اندیشه‌های دوران پختگی آمیخته و متن بسیار روان و جذابی ارائه کرده است. ناشری لبنانی این کتاب را در 1974 م با عنوان حیاتی منتشر کرد. 
حکیم در زهرة العمر و سجن العمر برای هیچ‌یک از خاطرات تاریخ دقیقی ذکر نکرده است. بروگمن معتقد است که گیرایی این دو کتاب، در آن است که هم از زندگی و تحول عقاید ادبی حکیم اطلاعاتی به دست می‌دهند، و هم حیات فرهنگی مصر را درست در سالهای قبل و بعد از جنگ جهانی اول آشکار می‌سازند (ص 284). 

ج ـ نمایشنامه 

1. اهل الکهف (1933 م/ 1312 ش)

عتمان این نمایشنامه را «تراژدی گم شدن در زمان» می‌نامد (ص 219). حکیم در روایت خود از داستان اصحاب کهف، زندگی عاری از هر رابطه و تعلق را منجر به مرگ می‌داند و به قول مندور، ارادۀ انسان و توانایی او را برای ایجاد روابط جدید نادیده می‌گیرد (نک‍ : مقدسی، 542). در تراژدی عاشقانه‌ای که نویسنده با اسطوره آمیخته است، عشق استوارترین عامل پیوند آدمی با زندگی معرفی می‌شود. غالی شکری اهل الکهف را در مضمون رستاخیز، خواهرخواندۀ عودة الروح می‌داند؛ یکی در قالب نمایشنامه و دیگری در قالب رمان ( ادب، 11). 

2. شهرزاد (1934 م/ 1313 ش)

این نمایشنامه آمیزۀ هنرمندانه‌ای است از دغدغه‌های فلسفی با عناصر نمایشی در چهارچوب هزار و یک شب. شهرزاد در این روایتِ چندلایه و نمادگرایانه، رمز حقیقت، جهان و زندگی و رابطۀ پنهان شهریار و وزیر و غلام (نمایندگان بشریت) است و برای هریک، حکم آینه‌ای تمام‌نما را دارد و به هرکس در شأن او کام می‌دهد. شاید آنان که پس از انتشار شهرزاد، لقب «عدو المرأة» بر حکیم نهادند (خفاجی، 121)، در سطحی‌ترین لایۀ اثر گرفتار ماندند و شهرزاد را زنی پنداشتند که همواره مرد را از حرکت به سوی کمال بازمی‌دارد و دست به خیانت نیز می‌زند. حکیم خود، شهرزاد را تصویری از مبارزۀ انسان و مکان معرفی می‌کند ( تحت، 93) و هلال به غلبۀ زندگی و عواطف انسانی بر عقل و آگاهی در این اثر اشاره دارد ( النقد ... ، 604). به عقیدۀ استارکی، تکنیک حکیم در شهرزاد جنبۀ سمبولیک دارد که نشانۀ وام‌داری او به مترلینگ است (ص 264). 

3. پراکسا او مشکلة الحکم (1929، 1960 م)

چهارچوب کلی این اثر طنزآمیز برگرفته از انجمن زنان، اثر آریستوفان است (حکیم، پراکسا، 10). نویسنده در این نمایشنامه، از یک‌سو، ورود زنان به حکومت، و از سوی دیگر، نظام دموکراسی را به استهزا گرفته است. ولی در بخش دوم، که پس از شکست نظامهای دیکتاتوری در جنگ جهانی دوم و سقوط رژیم سلطنتی مصر نوشته، علاوه بر دموکراسی تقلبی، حکومت دیکتاتوری را هم محکوم (دواره، 2/ 278)، و اندیشمندان را به حضور و فعالیت در میدان سیاست دعوت می‌کند (همو، 2/ 283). نظام مطلوب حکومتی در این نمایشنامه نظامی است که اندیشه و عمل در آن به تعادل برسند (عتمان، 262). 

4. بجمالیون (1942 م/ 1321 ش)

حکیم در این نمایشنامه از اسطورۀ قبرسی پیگمالیون و دو اسطورۀ یونانی گالاتیا و نارسیس (همو، 14، 26) بهره برده است. پیگمالیون پیکرتراش در اسطورۀ باستانی، اسیر عشق زنی می‌شود که خود او از عاج ساخته و پرداخته است. خدایان در اجابت دعای وی، مجسمه را حیات می‌بخشند. پیگمالیون که در نمایشنامۀ حکیم و برخلاف اسطوره پس از تجربۀ زندگی واقعی با یک زن، شکوه هنر خویش را دچار آفت حیات می‌بیند، با دعایی دیگر زندگی را از او می‌ستاند و در این حیرت دردناک، پیکرۀ بی‌روح را به دست خود می‌شکند. موضوع اصلی این نمایشنامه رابطۀ هنرمند با اثر خویش است (استارکی، همانجا) و در آن این سؤال مطرح می‌شود که آیا هنرمند باید خود را وقف هنر کند یا به زندگی هم بپردازد. هلال معتقد است که این اثر، برخلاف شهرزاد، منادی غلبۀ هنر بر زندگی است (همانجا)، اما احمد عتمان می‌گوید: بجمالیون تقابل بی‌پایان هنر و اندیشه است با واقعیت که همان زیبایی، عشق و زندگی است (ص 37)؛ تعلیق و بلاتکلیفی دائم هنرمند. 

5. الملک اودیب (1949 م/ 1328 ش)

حکیم که معتقد است در میان قهرمانان تراژدیهای یونان، ادیپ بیش از دیگران وجهۀ بشری و طبیعی دارد ( الملک، 20)، در نمایشنامۀ خود گرفتاریهای او را به ویژگیها و مشکلات انسانی مربوط می‌کند و نه به ارادۀ خدایان. حکیم با اینکه می‌خواست این اثر یک نمایشنامۀ کامل و مناسبِ اجرا باشد، باز هم مغلوب اندیشۀ خود شد (عشماوی، 176-177) و با همان روشهای «تئاتر ایده» بُعد هنری آن را کاهش داد (هلال، الادب ... ، 296). آن‌گاه، احساس ضرورت حذف عناصر خرافی و ناسازگار با ذهنیت عربی ـ اسلامی از اسطوره ( الملک، 53)، موجب شد که نمایشنامه، به صورت کوششی ناموفق در همنواساختن آن با عقاید اسلامی (استارکی، همانجا) تبدیل شود. به عقیدۀ عتمان، این اثر به خوبی میان تئاتر یونانی و ادبیات عربی پیوند برقرار کرده است (ص 261). الملک اودیب دچار تعارضهای درونی نیز هست که عتمان برخی از آنها را برشمرده است (نک‍ : 71، 73). 

6. مسرح المجتمع (1950 م)

مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های کوتاه با موضوعات اجتماعی است که از 1945-1950 م/ 1324- 1329 ش در روزنامۀ اخبار الیوم منتشر شد (استارکی، همانجا). از آن میان نمایشنامۀ «بین یومٍ و لیلة» نقد اخلاق اجتماعی با زبان طنز است (خوری، 392). «اغنیة الموت» تجسم بی‌نظیری از دهکده‌ای در مصر علیا ست که درگیر نزاعی خونین شده است. این اثر نمونۀ ممتازی از تسلط حکیم در ایجاد کشمکش نمایشی است (الن، 386-387) و «النائبة المحترمة» ادامۀ حملات حکیم به ورود زنان به عرصۀ سیاست، و احزاب سیاسی مصر است (دواره، 2/ 376). 

7. یا طالع الشجرة (1962 م/ 1341 ش)

این نمایشنامه بیشتر از لحاظ ساختار نمایشی، و نه مضمون به تئاتر پوچی پیوند خورده است (عتمان، 176). آیت حمودی پس از تبیین وجوه شباهت بسیار میان یا طالع الشجرة و صندلیهای اوژن یونسکو (ص 246 بب‍‌ )، تأکید می‌کند که حکیم بدون هیچ تعلقی به فلسفۀ پوچی (ص 299) از اسلوب یونسکو بهره برده تا مفهومی کاملاً متفاوت با دیدگاه وی و همفکرانش را طرح کند (ص 301). نویسنده این نمایشنامه را براساس سنت پوچ‌گرایان، با برهم زدن اصولی چون توالی و تداوم داستان، وحدت زمان و مکان و تسلسل منطقی گفت‌وگوها آغاز می‌کند، ولی از بخش دوم، هریک از عناصر یادشده را بر جای خود می‌نهد و با استفاده از نماد، همۀ ابهامهای پیشین را برطرف می‌کند (سخسوخ، 93) و به این ترتیب، به قول محمد مندور، به سمبولیسم تعلق می‌یابد و نه پوچی (محمد، 132). توفیق حکیم خود نیز در مقدمۀ کتاب تصریح می‌کند که این اثر متعلق به تئاتر پوچی نیست، بلکه شبیه بدان است (نک‍ : همو، 131). ناقدان بسیاری به بررسی این اثر پرداخته‌اند، ازجمله: لوئیس عوض، غالی شکری و نازک الملائکه (همو، 130-134). در این نمایش، دیگر جست‌وجوی مستمر حکیم برای حل مشکلات زبان مطرح نیست، زیرا در قلمرو پوچ‌گرایی، زبان ادبی است که وسیله‌ای عالی برای انتقال مفهوم وهم فراهم می‌کند (الن، همانجا). 

د ـ گوناگون 

1. تحت شمس الفکر (1938 م/ 1317 ش)

مجموعۀ مقالاتی دربارۀ دین، ادبیات، هنر، فرهنگ، سیاست، جامعه و زنان است. بروگمن این کتاب را یکی از جالب‌ترین مجموعه‌های مقالات حکیم می‌داند (ص 285)، و شاید جالب‌ترین بخش این مقالات 8 متن مربوط به زن باشد که تقریباً همۀ عقاید حکیم را در این‌باره در صفحات اندک خود نشان می‌دهد. 

2. فن الادب (1952 م/ 1331 ش)

مجموعۀ مقالاتی است دربارۀ ادبیات و رابطۀ آن با هنر، دین، دانش، تئاتر و جز آنها نثر ادیبانۀ این مقالات، بیش از موضوعات آنها قابل توجه و استفاده است. حکیم این کتاب را حاصل تأملات و تجربه‌های 30 سال زندگی ادبی و هنری خویش می‌داند (نک‍ : ص 310). 

3. قالبنا المسرحی (1967 م/ 1346 ش)

این کتاب در میان موجی که در دهۀ 1960 م برای یافتن یک قالب عربی و غیر وارداتی تئاتر در مصر به راه افتاد، منتشر شد (حماده، 59). نویسنده در مقدمۀ کوتاهی قالب پیشنهادی خود را که در حقیقت عجولانه و بدون کارشناسی و حتى بدون ایمان واقعی به اصالت آن است (همانجا)، توضیح داده است. وی پس از مقدمه، صحنه‌های آغازین 7 نمایشنامۀ اروپایی را که آگاممنون، هملت، و دون ژوان از جملۀ آنها ست، برگزیده و قالب پیشنهادی خود را بر آنها تطبیق داده تا نشان دهد که آثار بزرگ ادبیات نمایشی جهان را هم می‌توان با این شکل جدید بر روی صحنه آورد (همو، 62). 

مآخذ

آیت حمودی، تسعدیت، اثر الرمزیة الغربیة فی مسرح توفیق الحکیم، بیروت، 1986 م؛ بدر، عبدالمحسن طه، تطور الروایة العربیة الحدیثة، قاهره، 1968 م؛ حکیم، توفیق، بجمالیون، بیروت، 1984 م؛ همو، پراکسا او مشکلة الحکم، 1960 م؛ همو، تحت شمس الفکر، بیروت، 1954 م؛ همو، «توفیق الحکیم یحدث الآداب عن ... »، الآداب، 1957، س 5، شم‍ 1؛ همو، زهرة العمر، بیروت، 1975 م؛ همو، سجن العمر، بیروت، 1974 م؛ همو، شجرة الحکم السیاسی فی مصر 1919- 1979، مکتبة الآداب، 1985 م؛ همو، عودة الروح، بیروت، 1985 م؛ همو، فن الادب، بیروت، دارالکتاب اللبنانی؛ همو، الملک اودیب، بیروت، 1978 م؛ همو، الورطة، بیروت، 1985 م؛ حافظ، علا محمد، «الحوار عند توفیق الحکیم»، المسرح، قاهره، 1987 م، شم‍ 2؛ حماده، ابراهیم، «توفیق الحکیم و البحث عن قالب مسرحی عربی»، فصول، 1982 م، س 2، شم‍ 3؛ خفاجی، محمد عبدالمنعم، الادب العربی الحدیث، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه؛ خوری، رئیف، نصوص التعریف فی الادب العربی، بیروت، 1957 م؛ دواره، فؤاد، مسرح توفیق الحکیم، قاهره، 1985 م؛ سخسوخ، احمد، «یا طالع الشجرة بین عبث المؤلف و المخرج علی مسرح الطلیعة»، المسرح، 1988 م، شم‍ 5؛ سلام، محمد زغلول، دراسات فی القصة العربیة الحدیثة، اسکندریه، المعارف؛ شاوول، ب.، المسرح العربی الحدیث، لندن، 1989 م؛ شکری، غالی، ادب المقاومة، بیروت، 1979 م؛ همو، ثورة المعتزل، بیروت، 1982 م؛ ضیف، شوقی، الادب العربی المعاصر فی مصر، قاهره، دارالمعارف؛ عتمان، احمد، المصادر الکلاسیکیة لمسرح توفیق الحکیم، قاهره، 1978 م؛ عشماوی، محمد زکی، دراسات فی النقد المسرحی و الادب المقارن، بیروت، 1414 ق/ 1994 م؛ لنداو، یعقوب م.، دراسات فی المسرح و السینما عند العرب، ترجمۀ احمد مغازی، قاهره، 1972 م؛ لوین، ز. ا.، اندیشه‌ها و جنبشهای نوین سیاسی اجتماعی در جهان عرب، ترجمۀ یوسف عزیزی بنی‌طرف، تهران، 1378 ش؛ محمد، حیاة جاسم، الدراما التجربیة فی مصر، بیروت، 1978 م؛ مقدسی، انیس، الفنون الادبیة و اعلامها، بیروت، 1984 م؛ نقاش، رجاء، «مصر فی ادب توفیق الحکیم»، الهلال، 1390 ق/ 1971 م، شم‍ 241؛ هاشم، وطفاء حمادی، التراث: اثره و توظیفه فی مسرح توفیق الحکیم، بیروت، 1416 ق/ 1996 م؛ الهلال، 1968 م، س 76، شم‍ 2؛ هلال، محمد غنیمی، الادب المقارن، بیروت، 1987 م؛ همو، النقد الادبی الحدیث، بیروت، 1982 م؛ یوسف، محمد خیر رمضان، تتمة الاعلام للزرکلی، بیروت، 1998 م؛ نیز: 

Allen, R. M. A., «Tawfīḳ al-Ḥakīm», EI2, vol. X; Britannica, 1978; Brugman, J., An Introduction to the History of Modern Arabic Literature in Egypt, Leiden, 1984; Starkey, P., «Al-Ḥakīm, Tawfīq», Encyclopedia of Arabic Literature, ed. id and J. S. Meisami, London/ New York, vol. I; Wiet, G., Introduction à la littérature arabe, Paris, 1966. 
نرگس قندیل‌زاده

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: