صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اسپانیا /

فهرست مطالب

اسپانیا


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 16 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

دورۀ آشوب

سرانجام، در پی انقلاب 1868م، ملکه ایسابل به پاریس رفت و در 1870م به نفع پسرش، آلفونسوی دوازدهم، کناره‌گیری کرد. مجلس ملی (کُرتِس) به پادشاهی مشروطه رأی داد و در 1870م آمادِئوس، دوکِ آئوستا در ایتالیا را به پادشاهی اسپانیا برگزید. در 1872م پیروان دن کارلوس برای به پادشاهی رساندن او، دومین جنگ کارلوسیان را آغاز کردند که تا 1876م ادامه یافت. شاه آمادئوس در برابر کارلوسیان و هواداران آلفونسوی دوازدهم کاری از پیش نبرد و در 1873م کناره‌گیری کرد. در پی کناره‌گیری او، در اسپانیا حکومت جمهوری اعلام شد. این حکومت، که به جمهوری اول مشهور است، تنها یک سال دوام آورد. 

پادشاهی آلفونسوی دوازدهم (1874-1885م)، دورۀ ثبات

با کوششهای آنتونیو کانُواس دِل کاستیلیو، سیاستمدار میانه‌رو، آلفونسوی دوازدهم در 1874م پادشاه اعلام شد و سلطنت به خاندان بوربن بازگشت. کانواس خود به نخست‌وزیری رسید. او در 1876م به دومین جنگ کارلوسیان پایان داد و قانون اساسی تازه‌ای بر پایۀ پادشاهی مشروطه به تصویب رساند. پس از چند دهه، ثبات به اسپانیا بازگشت و اقتصاد شکوفا شد. 
 

پادشاهی آلفونسوی سیزدهم (1886-1931م)

پس از مرگ آلفونسوی دوازدهم در 1885م، همسرش، ملکه ماریا کریستینا که باردار بود، نیابت سلطنت فرزند به دنیا نیامدۀ خود، آلفونسوی سیزدهم را به دست گرفت. دورۀ نیابت سلطنت ماریا کـریستـیـنـا (1885-1902م) هم‌ز‌مان بود با افول قدرت اسپانیا در برابر دیگر قدرتهای جهانی. در جنگ اسپانیا و آمریکا (1898م)، اسپانیا بازپسین مستعمره‌های مهم خود را نیز از دست داد و به قدرتی درجۀ دوم تبدیل شد. این امر موجب بیداری ملت اسپانیا و نوزایی فرهنگی در این کشور شد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، اسپانیا و آمریکا، جنگ). 

آلفونسو در 1902م به سن قانونی رسید و خود، قدرت را به دست گرفت. او بنابر قانون اساسی و به‌عنوان پادشاه مشروطه سلطنت می‌کرد. با این همه، چپ‌گرایان در مخالفت با سلطنت فعالیت گسترده‌ای داشتند و بسیاری از مردم طبقۀ فرودست را به خود جلب کردند. در 1906م به جان شاه سوء قصد شد و در 1909 و 1917م تظاهرات انقلابی گسترده‌ای برپا گشت. اسپانیا در جنگ جهانی اول (1914- 1918م) بی‌طرف ماند، اما پس از جنگ، ناآرامیهای اجتماعی فزونی گرفت. این ناآرامیها و نیز شکست نیروهای اسپانیایی از سران قبایل بربر در مراکشِ اسپانیا، موجب تحریک نظامیان و کودتای ژنرال میگِل پریمو دِ ریوِرا در 1923م شد. پریمو د ریورا حکومتی دیکتاتوری برقرار کرد که تا 1930م ادامه یافت. در این سال، به‌سبب اوج‌گیری اعتراضهای عمومی، شاه از پریمو د ریورا خواست که استعفا دهد. 
در انتخابات شهرداریها در 1931م، جمهوری‌خواهان پیروز شدند. آلفونسو برای جلوگیری از جنگ داخلی، کشور را ترک کرد و در اسپانیا حکومت جمهوری اعلام شد. 

جمهوری دوم و جنگ داخلی 

پس از اعلام حکومت جمهوری در 1931م، که به جمهوری دوم مشهور شد، انتخابات مجلس ملی برگزار شد و این مجلس، قانون اساسی حکومت جمهوری را به تصویب رساند. انتخابات پارلمانی برگزار شد و نیثِتو آلکالا ثامُرا به ریاست جمهوری، و مانوئل آثانیا، رهبر ائتلاف سوسیالیستها و جمهوری‌خواهان چپ‌گرا، به نخست‌وزیری رسید. اما ناآرامیهای داخلی و رقابت خشونت‌بار گرایشهای تندرو چپ و راست ادامه یافت و در 1936م اسپانیا را درگیر جنگ داخلی کرد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، اسپانیا، جنگ داخلی). 

حکومت ژنرال فرانکو 

در پی پیروزی ژنرال فرانثیسکو فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا (1939م)، او در این کشور حکومت دیکتاتوری برقرار کرد. فرانکو چپ‌گرایان را سرکوب، و مجلس ملی را منحل کرد، اموال و نفوذ کلیسای کاتولیک را به آن بازگرداند و فقط حزب راست‌گرای افراطی فالانژ (در اسپانیایی: فالانخه) را قانونی اعلام کرد. او در 1942م، مجلس ملی (کُرتِس) را دوباره تشکیل داد. فرانکو با اینکه در جنگ جهانی دوم (1939-1945م) از دول محور پشتیبانی می‌کرد، اما اسپانیا را وارد جنگ نکرد. پس از جنگ، سازمان ملل متحد در آغاز از شناسایی حکومت فرانکو خودداری کرد، اما در 1955م اسپانیا را به عضویت پذیرفت. اسپانیا در 1953م موافقت‌نامه‌ای با ایالات متحدۀ آمریکا امضا کرد و در برابر کمکهای نظامی و اقتصادی، اجازۀ تأسیس پایگاههای نظامی را در خاک خود به آمریکا داد. 

اسپانیا که در دو دهۀ نخست حکومت فرانکو، به‌سبب کمبود منابع و انزوای جهانی، آهنگ رشد کندی داشت، با در پیش گیری سیاست اقتصادی لیبرال، در دهۀ 1960 و آغاز دهۀ 1970م پیشرفت چشمگیری کرد و به کشوری صنعتی تبدیل شد. مراکش اسپانیا در 1956م استقلال یافت و جزئی از کشور مراکش شد. گینۀ استوایی (ریو مونی) هم در 1968م مستقل شد. اسپانیا دو منطقۀ ثِئوتا (سَبته) و مِلیلیا (مَلیله) را در خاک مراکش، در اختیار خود نگاه داشت، اما در 1976م صحرای اسپانیا (صحرای غربی) را به دو کشور مراکش و موریتانی واگذار کرد. 
فرانکو در 1966م قانون اساسی جدیدی اعلام کرد که آزادیهای سیاسی محدودی به مردم می‌داد. سانسور مطبوعات و رسانه‌ها هم در همین سال برداشته شد. مجلس ملی در 1947م حکومت آیندۀ اسپانیا را پادشاهی اعلام کرده بود. فرانکو در 1969م شاهزاده خوان کارلوس، نوۀ آلفونسوی سیزدهم، را جانشین خود خواند. به‌سبب بیماری فرانکو، خوان کارلوس دو بار در اکتبر 1975 و نوامبر همان سال، به‌طور موقت، قدرت را در دست گرفت. 
 
حکومت پادشاهیِ پارلمانی، اسپانیای کنونی 

 ژنرال فرانکو در 20 نوامبر 1975 درگذشت و دو روز بعد، خوان کارلوس، با عنوان شاه خوان کارلوس یکم، سوگند یاد کرد. خوان کارلوس برخلاف خواست فرانکو، حکومت دمکراسی برقرار ساخت. او آدُلفو سوارِث گونثالِث را به نخست‌وزیری برگزید و در 1977م انتخاباتی آزاد برگزار کرد که در آن، حزب راست میانۀ گونثالث به پیروزی رسید. پارلمان دو مجلسی جدید در 1978م/ 1357ش قانون اساسی تازه‌ای را مبتنی بر جدایی کلیسا از حکومت، تعهد به آزادی بنگاههای اقتصادی، رعایت حقوق و آزادیهای فردی و مدنی، و اعطای خودگردانی به مناطق، به تصویب رساند. 

در 1979م اسپانیا به 17 منطقۀ خودگردان تقسیم شد، ولی گروه جدایی‌خواه اِتا به مبارزۀ مسلحانه برای استقلال سرزمین باسک ادامه داد. 
در 1981م راست‌گرایانی که وحدت کشور را در خطر می‌دیدند، دست به کودتا زدند و پارلمان را به اشغال درآوردند. اما شاه خوان کارلوس به‌رغم مقام تشریفاتی خود، مداخله کرد و به ارتش دستور سرکوب کودتا را داد. در همان سال، اسپانیا به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیوست. در انتخابات 1982م سوسیالیستها به پیروزی رسیدند و فِلیپه گونثالِث نخست‌وزیر شد. او در 1986م/ 1365ش اسپانیا را به عضویت جامعۀ اروپا (بعداً: اتحادیۀ اروپا) درآورد و اقتصاد این کشور را رونق بخشید. 
در انتخابات 1996م/ 1374ش ائتلاف راست میانه به پیروزی رسید و خوسه ماریا آثنار نخست‌وزیری را به دست آورد. او سیاست اقتصادی لیبرال و خصوصی‌سازی را در پیش گرفت و اسپانیا را وارد نظام پولی واحد اروپایی (یورو) کرد. به‌سبب رشد چشمگیر اقتصادی اسپانیا در این دوره، حزب مردمی به رهبری آثنار در انتخابات سال 2000م/ 1378ش نیز پیروز شد و او نخست‌وزیر ماند. پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به آمریکا، آثنار از این کشور پشتیبانی کرد و در داخل نیز به سرکوب گروه اِتا پرداخت. او در جریان حملۀ ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق در 2003م، از آمریکا پشتیبانی کرد و پس از سقوط رژیم صدام حسین، نیروهای اسپانیایی را به عراق فرستاد. در پی آن، گروهی تروریستی که بیشتر اعضای آن مراکشی بودند، در 11 مارس 2004، اندکی پیش از انتخابات پارلمانی اسپانیا، با یک رشته بمب‌گذاری در مادرید، بیش از 190 تن را کشت. احساسات عمومی به‌شدت بر علیه آثنار تحریک شد و حزب سوسیالیست که رهبر آن، خوسه لوییس رُدریگِث ثاپاتِرِو، قول بیرون آوردن نیروهای اسپانیایی را از عراق داده بود، به پیروزی رسید. ثاپاترو نخست‌وزیر شد و بی‌درنگ، نیروهای اسپانیایی را از عراق خارج کرد. او به کاتالونیا خودگردانی بیشتر داد و گروه اِتا نیز در 2006م/ 1384ش با دولت اسپانیا اعلام آتش‌بس کرد. 

مآخذ

CE, 6th edition; EA, 2006; EB, 2008; ME, 2005.
بخش تاریخ

نقش اسپانیا در انتقال علوم اسلامی به جهان غرب

اسپانیا به‌لحاظ موقعیت جغرافیایی و فرهنگی ویژۀ خود، محل تلاقی فرهنگهای اسلامی، مسیحی و نیز یهودی بود. این سرزمین، به‌ویژه در سدۀ 12م و با شکل‌گیری مکتب ترجمۀ کُردُبا (قُرطُبه) در سرزمینهای باز پس گرفته شده از مسلمانان، در انتقال علوم از جهان اسلام به غرب، مهم‌ترین نقش را ایفا کرد. 
در سدۀ 10م شکل خاصی از ارقام هندی در غرب جهان اسلام به كار می‌‌رفت كه «ارقام غُبار» (ه‍ م) نامیده می‌شد. کهن‌‌ترین نمونۀ لاتینی این ارقام در نسخه‌ای خطی به دست آمده، كه در 976م در نزدیكی لُگرونیو بر كرانۀ علیای رود اِبرو در بخش مسیحی اسپانیا نوشته شده است. (سارتن، I/ 648, 663-664). گِربِرت (ژِربِر)، برجسته ترین ریاضی‌دان اروپای لاتینی در آن روزگار که در 999م با عنوان سیلوِستِر دوم به مقام پاپی رسید (همو، I/ 647)، چند سالی را در اسپانیای مسیحی گذراند و احتمالاً در آنجا با دانشمندان مسلمان در تماس بود. تا جایی که می‌دانیم، وی نخستین مسیحی‌ای است که شرحی دربارۀ ارقام غبار (بدون اشاره به صفر) آورده است (اسمیث، 112-118؛ سارتن، I/ 649, 669-670؛ گانتس، 393-394, 424؛ ایرانی، 1, passim؛ لای ـ یونگ، 104-105؛ استدال، 108). البته اروپاییان در آغاز درنیافته بودند كه موضوع، تنها بهره‌گیری از یك دسته نشانۀ تازه نیست، بلكه اساساً حساب جدیدی در میان است. مثلاً در زیج آلفونسی از ارقام غبار استفاده نشده است، در حالی كه آنان به خوبی با این ارقام آشنا بودند. به عبارت بهتر، مسیحیان اسپانیا هنگامی كه به عربی می‌نوشتند، از این ارقام بهره می‌جستند، ولی هنگام نوشتن به لاتین یا كاستیلی، ارقام رومی را به كار می‌بردند (هیل، 137-190، به‌ویژه 139؛ سارتن، II/ 5).
میکُلا (نیکُلاس) بوبنُفِ اوکراینی، ریاضی‌دان، پژوهشگر تاریخ ریاضیات و ناشر مجموعۀ آثار گربرت، از پژوهشگران انگشت‌شماری بـود کـه منشأ اسلامی ـ هندی ارقام رایج کنونی را رد کرد و کوشید که آن را نیز به یونانیان نسبت دهد (لاتین، 181 ff.). از سوی دیگر، برخی پژوهشگران، چون گونثالِث پالِنثیا، به‌مناسبت فعالیتهای گربرت بر آن‌اند که در سدۀ 10م مرکزی برای مترجمان آثار علمی در اسپانیا وجود داشته است (pp. 269-270). تامسن نیز با تکیه بر چند دست‌نویس، شواهدی دال بر رسیدن علوم اسلامی به ناحیۀ لُرِن و رواج این علوم در آن منطقه پیش از روزگار گربرت ارائه کرده است (p. 184, passim). با این شواهد، می‌توان گفت که اسپانیا از همان سدۀ 10م نقش چشمگیری در انتقال علوم به اروپا ایفا می‌کرده است. 
ربع دوم سدۀ 12م را می‌توان آغاز عصر زرین ترجمه از عربی به لاتین دانست. اگر از آدِلارد، اهل باث و استفانِ اَنطاکی ــ که تا کنون دربارۀ فعالیتشان در اسپانیا مدرکی به دست نیامده است ــ بگذریم، تقریباً همۀ مترجمـان نـامدار ایـن روزگـار، در بخشهایی از اسپانیا که به‌تازگی از دست مسلمانان بیرون آمده بود، فعالیت می‌کردند. رِیمُندِ (رِمُنِ) یکم (د ح 1152م)، روحانی فرانسویِ برجسته، پس از آنکه در حدود سال 1124م سراسقف تولِدو (طُلَیطُله) شد، شماری از دانشوران روزگار خود را، که برخی به عربی و برخی به لاتین تسلط داشتند، در این شهر گرد آورد. اینان معمولاً در گروههایی دونفره، بسیاری از آثار یونانی و اسلامی را از عربی به لاتین ترجمه کردند. در این میان، غالباً یکی متن عربی را شفاهاً به زبان بومی (بیشتر کاستیلی و گاه عبری یا کاتالان) ترجمه می‌کرد و سپس دیگری این مطالب را به لاتین برمی‌گرداند. ترجمه با استفاده از زبان واسطه روشی بود که پیش‌تر در مکتب ترجمۀ حنین بن اسحاق نیز به کار رفته بود و بهره‌گیری مترجمان غربی از گویشوران زبان مبدأ در ترجمۀ متونی شرقی، روشی است که نه‌تنها تا سدۀ 17م، که حتى تا به امروز نیز معمول بوده است (سارتن، II/ 114؛ ثورندایک، 20؛ گونثالث پالنثیا، 270). 
مشهورترین زوج مترجمان برخوردار از حمایت رِمُن، این دو تن بودند: یوحنای اسپانیایی (اشبیلی/ طلیطلی، فعالیتش: 1135-1153م)، مسیحی یهودی‌زادۀ اسپانیایی که گویا نام اصلی وی سلیمان بن داوود باشد، و دُمینیکوس گوندیسالینوس (گوندیسالْوو)، فیلسوف اسپانیایی و اسقف اعظم سِگُویا؛ بدین سان که یوحنا این آثار را به زبان بومی (اسپانیایی) ترجمه می‌کرد و گوندیسالوو آن را به لاتین برمی‌گرداند (اشتاین اشنایدر، «ترجمه‌ها ...» ، nos. 49, 68؛ سارتن، I/ 567, II/ 169؛ ثورندایک، 20-38؛ پاپکین، 232-234؛ آلونسو، 155-188). 
پلاتو، اهل تیوُلی نیز در بارسلونا با همکاری ابراهیم برخیه/ برحیۀ یهودی در حدود سال 1136م به کار مشغول بود (نک‍ : اشتاین‌اشنایدر، همان، nos. 3, 5, 98, 104، «ابراهیم یهودی...»، 2, 22 ff.، «ابـراهـیـم بـن عـزرا»، 59-60, 107-108؛ سـارتـن، II/ 177-178). هرمان، اهل دالماتیا (دالماسی) یا هرمانِ اِسلاو یا کارینثیایی از دیگر مترجمان نامدار آن روزگار، در دورۀ فعالیت خود در اسپانیا (دست‌کم از 1138-1142م)، افزون بر همکاری با رابرتِ کِتِنی در ترجمۀ قرآن به لاتین و نیز ترجمۀ دو رسالۀ ضد اسلامی، آثاری را در اخترشماری و اخترشناسی ترجمه کرد (اشتاین‌اشنایدر، «ترجمه‌ها»، 33-34, 67-68؛ دوئم، III/ 171-176؛ سارتن، II/ 173-174, 176؛ برنت، «رابرت کتنی»،). 
رابرتِ چِستِری، اخترشناس، ریاضی‌دان و کیمیاگر انگلیسی که گویا بر خلاف پنداشت بسیاری از محققان، با رابرتِ کتنی، مترجم قرآن به لاتین، یکی نیست (نک‍ : همان‌جا)، مترجمی نامدار بود که برخی از آثار ریاضی، نجومی، تنجیمی و کیمیایی دورۀ اسلامی را به لاتین ترجمه کرد. بی‌گمان، مهم‌ترین کار وی ترجمۀ جبر و مقابلۀ خوارزمی به لاتین است که در 1145م در سگویا به انجام رسید. پژوهشگران تاریخ ریاضیات، این ترجمه را نقطۀ آغاز علم جبر در اروپا دانسته‌اند (اشتاین‌اشنایدر، همان، 67-73؛ کارپینسکی، 23-33؛ سارتن، II/ 175-177). هوگوی سانتالیایی، اختربین و کیمیاگر اسپانیایی که در 1119-1151م در خدمت اسقف تاراثُنا (طرسونه) بود، نیز به ترجمۀ آثاری در نجوم مشغول بود (اشتاین‌اشنایدر، همان، 35-37؛ سارتن، II/ 174-175).
در نیمۀ دوم سدۀ 12م، گراردوسِ کرِمونایی(ه‍ م)، بزرگ‌ترین مترجم عربی به لاتین و یکی از بزرگ‌ترین مترجمان تاریخ، برآمد. او در 1167م به سبب شیفتگی به مجسطی بطلمیوس که به لاتین درنیامده بود، به تولدو رفت و تا 1175م که ترجمۀ مجسطی را به پایان رساند، همچنان عربی نمی‌دانست یا دست‌کم بهره‌ای اندک از آن داشت و برای ترجمۀ این آثار به مسلمانان و یهودیان بومی تکیه داشت. گراردوس از آن پس، تا هنگام مرگ در 1187م، با فعالیتی شگرف به کار ترجمۀ آثار علمی از عربی به لاتین مشغول شد. در کارنامه و زندگی‌نامۀ وی که شاگردانش به ترجمۀ او از الصناعةالطبیة جالینوس پیوست کرده‌اند، سیاهه‌ای از 71 ترجمه ــ برخی بسیار مفصل و برخی مختصر ــ آمده است که البته برخی ترجمه‌های معتبر گراردوس در آن دیده نمی‌شود (اشتاین‌اشنایدر، همان، 16-32؛ سارتن، II/ 338-344). 
در مقایسه‌ای بسیار کلی میان ترجمه‌های گراردوس و شاگردانش با ترجمه‌های حنین و مکتب وی، می‌توان گفت که مکتب ترجمۀ طلیطله (تولدو) شاید تنها از نظر تنوع موضوع آثار ترجمه شده بر مکتب حنین برتری داشت، اما از نظر درستی، دقت و حتى کمیّت، به هیچ وجه با آن قابل مقایسه نبود. 
در اواخر سدۀ 12م، مترجمانی چون مایکل اسکات (ه‍ م)، آلفرِدوسِ سارِشِلی و استفانِ سَرَقُسطی (ه‍ ‌م) برآمدند. در سدۀ 13 و 14م کار ترجمه به لاتین همچنان ادامه داشت، اما از شدت و اهمیت آن کاسته شده بود. به موازات این ترجمه‌ها، شماری از یهودیان در این روزگار به ترجمۀ آثار دورۀ اسلامی از عربی و لاتین به عبری مشغول بودند و در دبار آلفونسوی دهم نیز آثاری به کاستیلی ترجمه شد، اما این جریانهای ترجمه نیز از لحاظ تأثیرگذاری بر سیر دانش در اروپا با جریان ترجمه از عربی به لاتین در سدۀ 12م اسپانیا قابل مقایسه نبود  (در این‌باره، نک‍ : ه‍ ‌د، ترجمه). 

مآخذ

Alonso, M., «Notas sobre los traductores toledanos Domingo Gundisalvo y Juan Hispano», Al-Andalus, 1943, vol. VIII; Burnett, Ch., «Ketton, Robert of», Oxford Dictionary of National Biography, Oxford, 2004; Duhem, P., Le Systeme du monde, Paris, 1912; Gandz, S., «The Origin of the Ghubār Numerals, or the Arabian Abacus and the Articuli», Isis, 1931, vol. XVI, no. 2; González Palencia, A., «Islam and the Occident», Hispania, 1935, vol. XVIII, no. 3; Hill, G. F., «On the early use of Arabic numerals in Europe», Archaeologia, 1910-1911, vol. LXII; Irani, R. A. K, «Arabic Numeral Forms», Centaurus , 1955, vol. IV; Karpinski, L. Ch., Robert of Chester's Latin translation of the Algebra of Al-Khowarizmi, New York, 1915; Lattin, H. P., «The Origin of Our Present System of Notation according to the Theories of Nicholas Bubnov», Isis, 1933, vol. XIX, no. 1; Lay-Yong, L., «A Chinese Genesis: Rewriting the History of Our Numeral System», Archive for History of Exact Sciences, 1988, vol. XXXVIII, no. 2; Popkin, R. H., The Columbia History of Western Philosophy, New York, 1999; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Baltimore, 1927-1946; Smith, D. E & L. C. Karpinski , The Hindu-Arabic numerals, Boston/ London, 1911; Steinschneider, M., «Abraham ibn Esra (Abraham Judaeus, Avenare) Zur Geschichte der mathematischen Wissenschaften im XII. Jahrhundert», Abhandlungen zur Geschichte der Mathematik, Leipzig, 1880, vol. III; id., «Abraham Judaeus - Savasorda und Ibn Esra. Zur Geschichte der mathematischen Wissenschaften im 12. Jahrhundert», Zeitschrift für Mathematik und Physik, Leipzig, 1867, vol. XII; id., Die Europäischen Übersetzungen aus dem Arabischen bis Mitte des 17. Jahrhunderts, Graz, 1956; Stedall, J. A., «Of Our Own Nation: John Wallis's Account of Mathematical Learning in Medieval England», Historia Mathematica, 2001, vol. XXVIII; Thompson, J. W., «The Introduction of Arabic Science into Lorraine in the Tenth Century», Isis, 1929, vol. XXII, no. 2; Thorndike, L., «John of Seville», Speculum, 1959, vol. XXXIV, no. 1. 
یونس کرامتی
 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: