صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اسپانیا /

فهرست مطالب

اسپانیا


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 16 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

دورۀ شکوفایی هنر و معماری مستعربی، سده‌های 9 تا 11م بود. معماری مستعربی سادگی زاهدانۀ بناهای مسیحی اسپانیا را با پوششی از تزیینات مفصل اسلامی آراست. بسیاری از کلیساهای کوچک در آستوریاس به این سبک ساخته شدند. ویژگی نقاشی مستعربی رنگهای تند، چهره‌های دوبعدی و تخت، طرحهای تزیینی و پس‌زمینه‌ای از ساختمانهای سبک مستعربی است. این سبک در سدۀ 11م جای خود را به سبک تازۀ رُمانِسک داد. 
سبک مدجنی، که ترکیبی است از عناصر اسلامی و گوتیک، از سدۀ 12 تا 16م در اسپانیای مسیحی شکوفا بود و بر سبکهای گوتیک و نوزایی (رنسانس) که پس از آن فراگیر شدند، تأثیر گذاشت. ویژگی معماری این سبک به‌کارگیری قوسهای نعل اسبی و آجرکاری، کنده‌کاری و کاشی‌کاریهای پیچیدۀ هندسی، به‌ویژه پیرامون درها و پنجره‌ها و روی نمای درونی سقفهاست. مصالح ساختمانی دلخواه معماران این سبک آجر، چوب و گچ بود. 

دورۀ رُمانِسک (رومی‌وار)

در سده‌های 11 و 12م، هنگامی که تمدن اسلامی در جنوب اسپانیا شکوفا بود، پادشاهیهای مسیحی کوچک شمال این سرزمین زیر نفوذ ایتالیا و فرانسه بودند که در آنها، سبک رمانسک فراگیر شده بود. سبک رمانسک اسپانیا، که از سبک مستعربی نیز تأثیر پذیرفته بود، در شرق (کاتالونیا) پیرو شیوۀ ایتالیایی، و در غرب پیرو شیوۀ فرانسوی بود. در معماری این سبک، سنگهای تراش‌خوردۀ بزرگ و سنگین و قوسهای گرد به کار برده می‌شد و بامها نیز به شکل طاق گهواره‌ای، طاق و تُویزه، یا گنبد بود. 

دورۀ گوتیک

با اتحاد تدریجی پادشاهیهای مسیحی اسپانیا و بازپس‌گیری سرزمینهای بیشتری از مسلمانان، همچنین رونق یافتن بازرگانی در کاتالونیا، اسپانیای مسیحی ثروتمندتر شد. این دوره، که در میانۀ سدۀ 13م آغاز شد و تا سدۀ 16م ادامه یافت، به دورۀ گوتیک مشهور است. سبک گوتیک نیز مانند سبک رمانسک، عمدتاً از فرانسه وارد اسپانیا شد. در سبک گوتیک فرانسوی، ساختمانها سبُک‌تر و پر زرق و برق‌تر از سبک رمانسک‌اند و در آنها طاق و تُویزه، قوسهای نوک‌تیز، پشت‌بندهای معلق برای دیوارهای بلند، پنجره‌های بزرگ، و تزیینات فراوان به کار رفته است. کلیساهای گوتیک اسپانیایی در کاستیل به سبک فرانسوی نزدیک‌اند، ولی ویژگیهای اسپانیایی، آنها را متمایز می‌کند، همچون پهنای زیاد، نمازخانه‌های جانبی، و جایگاه محصور همخوانان. نمونۀ برجستۀ این کلیساها، کلیساهای جامع بورگُس، تولِدو و لئون است. 
در سبک گوتیکِ کاتالان، که در کاتالونیا و جزیرۀ مایورکا فراگیر شد، ویژگی سنگینی و استواری بناهای سبک رمانسک جایگزین سبُکی بناهای گوتیک فرانسوی شد. در کلیساهای این سبک، پهنای شبستان اصلی باز هم افزایش یافت و در دو سوی آن، به جای 4 راهرو، 2 راهروِ کناری جای گرفت. نمونۀ چشمگیر این سبک، کلیسای جامع جیرونا (یا خِرونا؛ سدۀ 14م) است که شبستان آن بیشترین پهنا را در میان کلیساهای سده‌های میانۀ اروپا دارد. 
سالهای پایانی سدۀ 15 و آغازین سدۀ 16م به نام دورۀ گوتیکِ پسین (متأخر) شناخته می‌شود. در این دوره، با یکپارچه شدن اسپانیا و بازپس‌گیری کامل آن از دست مسلمانان، و به‌ویژه کشف و استعمار قارۀ آمریکا، این کشور بسیار ثروتمند شد. این ثروت و رفاه به پدید آمدن سبک گوتیک پسین یاری رساند که گونه‌ای بسیار مجلل و پر زرق و برق از سبک گوتیک بود. تزیینات در این سبک بسیار ظریف و پیچیده بود و به کار نقره‌کاران می‌مانست؛ از این رو، آن را به نام سبک پلاتِرِسک (برگرفته از واژۀ اسپانیایی پلاتِرو به معنی «نقره‌کار») نیز می‌شناسند. در این سبک، به‌ویژه در جنوب اسپانیا، تزیینات سبک مُدَجَّنی نیز به کار می‌رفت. 

دورۀ نوزایی (رُنسانس)

در سدۀ 16م، اسپانیا به زیر فرمان پادشاهان خاندان هابسبورگ درآمد. در این زمان، افزایش قدرت حکومت مرکزی و طلا و نقرۀ فراوانی که از مستعمره‌های قارۀ آمریکا می‌آمد، این کشور را به اوج قدرتش رساند. این دوره که در هنر، معماری و ادبیات اسپانیا به «عصر زرین» مشهور است، تا سدۀ 17م ادامه یافت. مانند دیگر دوره‌های تاریخ هنر اسپانیا، مرز روشنی میان این دو دوره، یعنی پایان دورۀ گوتیک و آغاز دورۀ نوزایی، وجود ندارد. با افزایش ثروت اسپانیا و سرازیر شدن سیل هنرمندان ایتالیایی، فرانسوی و فلاندری به این کشور، این هنرمندان که بیشترشان زیر نفوذ سبک نوزایی (رنسانس) ایتالیایی بودند، عناصر این سبک را با سبک گوتیک رایج در اسپانیا درهم آمیختند. اوج معماری عصر نوزایی اسپانیا در کاخ اِسکوریال (ه‍ م) در نزدیکی مادرید نمود یافته است. ساخت این کاخ را خوان بائوتیستا دِ تولِدو آغاز کرد و خوان دِ اِرّرا، نام‌آورترین معمار سدۀ 16م اسپانیا، به پایان برد. 
نقاشان و پیکره‌سازان اسپانیا در آغاز عصر نوزایی، بسیار تحت تأثیر نقاشان و پیکره‌سازان ایتالیایی بودند و هنرمند برجسته‌ای از میانشان برنخاست. اما در دورۀ نوزاییِ پسین، در پایان سدۀ 16م، نقاشی نام‌آور در این کشور پدیدار شد. او اِل گرِکو بود؛ نقاشی یونانی که در ونیز، نزد تیسیَن هنر آموخته، و افزون بر مکتب نوزایی ونیزی، از مکتبهای بیزانسی و شیوه‌گری (مَنِریسم) نیز تأثیر پذیرفته بود. ال گرکو در 1577م به تولدو آمد و تحت تأثیر طبیعت آنجا، گونه‌ای ناآشنا و بسیار شخصی از سبک شیوه‌گری را پدید آورد. 

 

1. «خاک‌سپاری کُنتِ اُرگاث» (1586م)، اثر اِل گرِکو، رنگ و روغن روی بوم؛ کلیسای سانتو تومه، تولِدو. 
2. «پیرزنی که تخم‌مرغ می‌پزد» (1618م)، اثر وِلاثکِث، رنگ و روغن روی بوم؛ نگارخانۀ ملی اسکاتلند، ادینبورگ. 
3. «سه نوازنده» (1921م)، اثر پابلو پیکاسو، رنگ و روغن روی بوم؛ موزۀ هنر مدرن، نیویورک. 
4. محراب کلیسای جامع تولدو، معروف به اِل ترانسپارِنته. 
5. کلیسای جامع خانوادۀ مقدس، بارسلونا، اثر آنتونیو گائودی. 
 

دورۀ باروک

در این دوره، که از سدۀ 17م آغاز شد و تا میانۀ سدۀ 18م ادامه یافت، به‌سبب جنگهای اروپایی و کاهش ذخایر طلای مستعمره‌های اسپانیا در قارۀ آمریکا، توان نظامی و سیاسی این کشور رو به کاهش نهاد. با این همه، هنر اسپانیا که در خدمت دربار و کلیسا بود، دوران زرین خود را می‌گذراند. ویژگی هنر این دوره تأکید بر خواسته‌ها و سلیقۀ مردم اسپانیا، و مهارتها و تواناییهای شخصی هنرمندان بود. تندیسهای مذهبیِ رنگ‌آمیزی‌شده نمایانگر اوج واقع‌گرایی در این دوره است. 
ویژگی نقاشی باروک اسپانیا متانت رنگها، تأکید بر طبیعت‌گرایی، و تضاد خیره‌کنندۀ نور و سایه است. استاد برجستۀ نقاشی این دورۀ اسپانیا دیِگو وِلاثکِث (وِلاسکوئِز) بود، یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های تاریخ هنر. او در سِویل پرورش یافت، اما آثارش را در مادرید پدید آورد. نقاشیهای او به‌سبب تکنیک استادانه و شخصیت‌پردازی ژرف‌نگرانه، ستوده می‌شوند. می‌توان گفت که ال گرکو جنبۀ معنوی اسپانیا، و ولاثکث جنبۀ مادی آن را به تصویر کشیده است. 
 
در معماری باروک اسپانیا واکنشی افراطی در برابر بی‌پیرایگی و محدودیت در فرمهای معماری دورۀ نوزایی رخ‌داد که نمود آن را در سبک چوریگِرِسک (برگرفته از نام خوسه بِنیتو چورّیگِرا، معمار اسپانیایی) می‌توان دید. سبک چوریگرسک، که نام دیگر آن روکوکوی اسپانیایی است، بازگشتی است به زیبایی‌شناسی سبک پلاترسک، و ویژگیهای آن، پویایی سطوح، بازی با نور و سایه، و اغراق در جلال و شکوه تزیینات است. نمونۀ برجستۀ تزیینات این سبک، محراب کلیسای جامع تولدوست. این محراب که ساخت آن در 1732م آغاز شد، معروف به اِل ترانسپارِنته (به معنی شفاف) است. این سبک در مستعمره‌های اسپانیا در آمریکای لاتین فراگیر شد و امروزه نمونه‌های بسیاری از آن را در آنجا می‌توان یافت. 

دوره‌های نوکلاسیک، رمانتیک و مدرن

در آغاز سدۀ 18م، در پی جنگ جانشینی اسپانیا و انتقال پادشاهی از خاندان هابسبورگ به خاندان بوربُن، این کشور دنباله‌روِ فرانسه شد و قدرتش باز هم کاهش یافت. از این رو، هنر اسپانیا نیز رو به افول نهاد. حکومتِ تازه در برابر فردگرایی و سرزندگی هنر باروک واکنشی سخت نشان داد. در 1752م با پی‌ریزی نخستین فرهنگستانهای هنر اسپانیا، مانند دیگر جاهای اروپا، موج نوکلاسیسیسم بی‌روح و نازایِ آکادمیک به راه افتاد که خلاقیت هنری را برای نزدیک به دو سده، فرو کُشت. در این میان، تنها دو استثنا وجود داشت، دو نابغه، یکی فرانثیسکو دِ گویا در نقاشی، و دیگری آنتونیو گائودی در معماری. گویا که دارای تخیلی نیرومند و تواناییهای گوناگون در نقاشی بود، در کارهایش تباهی و درنده‌خویی در اسپانیای زمان خود را به تصویر کشید. او در زمان خود دنباله‌رویی نداشت، ولی بر هنر مدرن تأثیر بسزایی نهاد. 
در پایان سدۀ 19 و آغاز سدۀ 20م، آنتونیو گائودی، معمار کاتالان که در اسپانیا سبک او به نام «مدرنیسم» شناخته می‌شود، گونه‌ای یگانه از سبک آرنوووی اروپایی را پدید آورد. او در خطهای موج‌دار ساختمانهایش، زرق و برق سنت اسپانیای اسلامی را با غنای طرحهای گوتیک و رنگهایی رؤیایی درهم آمیخت. کلیسای خانوادۀ مقدس در بارسلونا نمونۀ برجستۀ کارهای اوست. 
در نخستین سالهای سدۀ 20م، مهم‌ترین نقـاشان اسپانیایـی ــ پابلو پیکاسو، خوان میرو و سالوادُر دالی از کاتالونیا، و خوان گریس از مادرید ــ به همراه پیکره‌ساز کاتالان، خولیو گونثالِث، به فرانسه رفتند. آنان در آنجا به شکل‌گیری مکتب پاریس در جنبش مدرنیسم یاری رساندند. پیکاسو و گریس اصول کوبیسم را پی ریختند و میرو و دالی، تحت تأثیر سوررئالیستهای فرانسوی، سوررئالیسم ویژۀ خود را پدید آوردند. با اینکه همۀ آنان به مکتب پاریس تعلق داشتند، هریک در سبک خود دارای ویژگیهایی با ریشۀ اسپانیایی بود. 

در دهۀ 1950م، سبک اکسپرِسیونیسم انتزاعی در اسپانیا فراگیر شد که نمونۀ برجستۀ آن، کارهای آنتونیو تاپیِس است. ادواردو چیلْییدا نیز از مهم‌ترین پیکره‌سازان معاصر اسپانیاست. 

موسیقی 

اسپانیا در زمینه‌های گوناگون در فرهنگ جهانی سهم داشته، که هیچ‌یک به اندازۀ موسیقی آن، به‌ویژه موسیقی اجراشده با سازهای زهی، در سراسر جهان پذیرفته نشده است. با اینکه این کشور آهنگ‌سازان برجستۀ کمتری از فرانسه، آلمان یا ایتالیا پرورده است، موسیقی سنتی آن بسیار گیرا بوده، و بر بسیاری از آهنگ‌سازان دیگر کشورها، همچون دِبوسی، اِسکارلاتی و ریمسکـی ـ کُـرساکُف، تـأثیر گذاشته است. رقصهای اسپانیایی، مانند بُلِرو، نیز چنین تأثیری داشته‌اند. 
فرمانروایی بلندمدت مسلمانان بر جنوب اسپانیا که در برخی جاها نزدیک 800 سال به درازا کشید، بر موسیقی این کشور و به‌ویژه بر موسیقی اندلس تأثیری ژرف نهاد. موسیقی فلامِنکو را می‌توان پیامد آمیزش ترانه‌های مردمی اسپانیایی و عربی دانست. این موسیقی در اندلس و میان قوم کولی پدید آمد. اما فراگیر بودن موسیقی و رقص اندلسی با تکنیکهای ماهرانۀ گیتار آن، نباید سبب نادیده گرفتن موسیقیهای بسیار متنوع دیگر مناطق اسپانیا شود، زیرا هر منطقۀ اسپانیا فرهنگ ویژه، و در برخی مناطق، حتى زبان ویژۀ خود را دارد. 
آهنگ‌سازان اسپانیایی گیتار را از ساز ویژۀ موسیقی محلی کولیها به ساز ثابت ارکستر سمفونیها برکشیدند. از سدۀ 16م، گیتار ساز اصلی بیشتر گونه‌های موسیقی اسپانیا بوده است. نام‌آورترین آهنگ‌سازان اسپانیایی ایسائاک آلبِنیس، اِنریکه گرانادوس، مانوئل دِ فالیا و خواکین رُدریگواند که همگی از موسیقیهای محلی و مردمی اسپانیا بسیار تأثیر پذیرفتند. از نام‌آورترین نوازندگان اسپانیا، آندرِس سِگُویا، نوازندۀ سرشناس گیتار را می‌توان نام برد. 

مآخذ

CE, 6th edition (under «Spanish art and architecture»); EA, 2006; EB, 2008.
بخش هنر و معماری جهان
 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: